سلام بر ابراهیم 1
کتاب سلام بر ابراهیم 1 --- زندگی نامه و خاطرات پهلوان بی مزار شهید ابراهیم هادی
مشخصات جاویدالاثر شهید ابراهیم هادی پور
*نام و نام خانوادگی: ابراهیم هادی پور
*نام پدر : محمدحسین
*محل تولد : تهران
*تاریخ ولادت: ۱۳۳۶/۰۲/۰۱
*تاریخ شهادت : ۱۳۶۱/۱۱/۲۲
*محل شهادت: فکه - کانال کمیل
*نحوه شهادت: والفجر مقدماتی - جنگ تن به تانک
*مدت عمر: ۲۵ سـال
*محل مزار : جاویدالاثر - یادبود شهید در گلزار شهدای بهشت زهرا تهران
*قطعه و ردیف و شماره : ۲۶ - ۵۲- ۱
*کتاب مربوط به این شهید: خدای خوب ابراهیم - سلام بر ابراهیم1 - سلام بر ابراهیم2 - راز کانال کمیل
خدای خوب ابراهیم -- بررسی ویژگی های قرآنی شهید ابراهیم هادی
وصیت نامه شهید ابراهیم هادی
بسم رب الشهداء و الصدیقین
اگر چه خود را بیشتر از هر کس محتاج وصیت و پند و اندرز میدانم، قبل از آغاز سخن از خداوند منان تمنّا میکنم قدرتی به بیان من عطا فرماید که بتوانم از زبان یک شهید، دست به قلم ببرم چرا که جملات من اگر لیاقی پیدا شد و مورد عفو رحمت الهی قرار گرفتم و توفیق و سعادت شهادت را پیدا کردم، به عنوان پرافتخارآفرین وصیای شهید خوانده میشود.
خدایا تو را گواه میگیرم که در طول این مدت از شروع انقلاب تاکنون هر چه کردم برای رضای تو بوده و سعی داشتم همیشه خود را مورد آزمایش و آموزش در مقابل آزمایشها قرار دهم.
امیدوارم این جان ناقابل را در راه اسلام عزیز و پیروزی مستضعفین بر متکبرین بپذیری.
خدایا هر چند از شکستگیهای متعدد استخوانهایم رنج میبرم، ولی اهمیتی نمیدادم؛ به خاطر اینکه من در این مدت چه نشانههایی از لطف و رحمت تو نسبت به آنهایی که خالصانه و در این راه گام نهادهاند، دیدهام.
خدایا، ای معبودم و معشوقم و همه کس و کارم، نمیدانم در برابر عظمت تو چگونه ستایش کنم ولی همین قدر میدانم که هر کس تو را شناخت، عاشقت شد و هر کس عاشقت شد، دست از همه چیز شسته و به سوی تو میشتابد و این را به خوبی در خود احساس کردم و میکنم.
خدایا عشق به انقلاب اسلامی و رهبر کبیر انقلاب چنان در وجودم شعلهور است که اگر تکهتکهام کنند و یا زیر سختترین شکنجهها قرار گیرم، او را تنها نخواهم گذاشت.
و به عنوان یک فردی از آحاد ملت مسلمان به تمامی ملت خصوصاً مسئولین امر تذکر میدهم که همیشه در جهت اسلام و قرآن بوده باشید و هیچ مسئله و روشی شما را از هدف و جهتی که دارید، منحرف ننماید.
دیگر این که سعی کنید در کارهایتان نیت خود را خالص نموده و اعمالتان را از هر شرک و ریا، حسادت و بغض پاک نمایید تا هم اجر خود را ببرید و هم بتوانید مسئولیت خود را آنچنان که خداوند، اسلام و امام میخواهند، انجام داده باشید این را هرگز فراموش نکنید تا خود را نسازیم و تغییر ندهیم، جامعه ساخته نمیشود.
والسلام و علیکم و رحمه الله و برکاته
ابراهیم هادیپور
مزار شهید ابراهیم هادی
متن روی سنگ مزار شهید ابراهیم هادی
بیاد همه شهدای گمنامی
که مثل مادر سادات قبر و نشانی ندارند.
آغاز گمنامی ۱۳۶۱/۱۱/۲۲
آخرین صدای ضبط شده شهید ابراهیم هادی شب قبل از عملیات
صوت شهید ابراهیم هادی که یک شب قبلاز عملیات و ۵ روز قبلاز شهادت ضبطشده و با دوستانش عهد شفاعت میبندند. این صوت پساز ۳۵ سال، بهصورت اتفاقی نزد یکی از ورزشکاران پیشکسوت به نام برادر صفوی پیدا شد و توسط سردار نظیفی در مراسم یادواره شهید ابراهیم هادی، که در تاریخ ۲۵ بهمن ۱۳۹۷ در تالار وزارت کشور برگزار شد ،به خواهر بزرگوار شهید اهدا گردید.
مهمان خدا
مهمان خدا --- خاطراتی از شهید ابراهیم هادی
مشخصات جاویدالاثر شهید ابراهیم هادی پور
*نام و نام خانوادگی: ابراهیم هادی پور
*نام پدر : محمدحسین
*محل تولد : تهران
*تاریخ ولادت: ۱۳۳۶/۰۲/۰۱
*تاریخ شهادت : ۱۳۶۱/۱۱/۲۲
*محل شهادت: فکه - کانال کمیل
*نحوه شهادت: والفجر مقدماتی - جنگ تن به تانک
*مدت عمر: ۲۵ سـال
*محل مزار : جاویدالاثر - یادبود شهید در گلزار شهدای بهشت زهرا تهران
*قطعه و ردیف و شماره : ۲۶ - ۵۲- ۱
*کتاب مربوط به این شهید: مهمان خدا - خدای خوب ابراهیم - سلام بر ابراهیم۱ - سلام بر ابراهیم۲
مهمان خدا --- خاطراتی از شهید ابراهیم هادی
وصیت نامه شهید ابراهیم هادی
بسم رب الشهداء و الصدیقین اگر چه خود را بیشتر از هر کس محتاج وصیت و پند و اندرز میدانم، قبل از آغاز سخن از خداوند منان تمنّا میکنم قدرتی به بیان من عطا فرماید که بتوانم از زبان یک شهید، دست به قلم ببرم چرا که جملات من اگر لیاقی پیدا شد و مورد عفو رحمت الهی قرار گرفتم و توفیق و سعادت شهادت را پیدا کردم، به عنوان پرافتخارآفرین وصیای شهید خوانده میشود. خدایا تو را گواه میگیرم که در طول این مدت از شروع انقلاب تاکنون هر چه کردم برای رضای تو بوده و سعی داشتم همیشه خود را مورد آزمایش و آموزش در مقابل آزمایشها قرار دهم. امیدوارم این جان ناقابل را در راه اسلام عزیز و پیروزی مستضعفین بر متکبرین بپذیری. خدایا هر چند از شکستگیهای متعدد استخوانهایم رنج میبرم، ولی اهمیتی نمیدادم؛ به خاطر اینکه من در این مدت چه نشانههایی از لطف و رحمت تو نسبت به آنهایی که خالصانه و در این راه گام نهادهاند، دیدهام. خدایا، ای معبودم و معشوقم و همه کس و کارم، نمیدانم در برابر عظمت تو چگونه ستایش کنم ولی همین قدر میدانم که هر کس تو را شناخت، عاشقت شد و هر کس عاشقت شد، دست از همه چیز شسته و به سوی تو میشتابد و این را به خوبی در خود احساس کردم و میکنم. خدایا عشق به انقلاب اسلامی و رهبر کبیر انقلاب چنان در وجودم شعلهور است که اگر تکهتکهام کنند و یا زیر سختترین شکنجهها قرار گیرم، او را تنها نخواهم گذاشت. و به عنوان یک فردی از آحاد ملت مسلمان به تمامی ملت خصوصاً مسئولین امر تذکر میدهم که همیشه در جهت اسلام و قرآن بوده باشید و هیچ مسئله و روشی شما را از هدف و جهتی که دارید، منحرف ننماید. دیگر این که سعی کنید در کارهایتان نیت خود را خالص نموده و اعمالتان را از هر شرک و ریا، حسادت و بغض پاک نمایید تا هم اجر خود را ببرید و هم بتوانید مسئولیت خود را آنچنان که خداوند، اسلام و امام میخواهند، انجام داده باشید این را هرگز فراموش نکنید تا خود را نسازیم و تغییر ندهیم، جامعه ساخته نمیشود. والسلام و علیکم و رحمه الله و برکاته ابراهیم هادیپورمزار شهید ابراهیم هادی
متن روی سنگ مزار شهید ابراهیم هادی
بیاد همه شهدای گمنامی که مثل مادر سادات قبر و نشانی ندارند. آغاز گمنامی ۱۳۶۱/۱۱/۲۲آخرین صدای ضبط شده شهید ابراهیم هادی شب قبل از عملیات
صوت شهید ابراهیم هادی که یک شب قبلاز عملیات و ۵ روز قبلاز شهادت ضبطشده و با دوستانش عهد شفاعت میبندند. این صوت پساز ۳۵ سال، بهصورت اتفاقی نزد یکی از ورزشکاران پیشکسوت به نام برادر صفوی پیدا شد و توسط سردار نظیفی در مراسم یادواره شهید ابراهیم هادی، که در تاریخ ۲۵ بهمن ۱۳۹۷ در تالار وزارت کشور برگزار شد ،به خواهر بزرگوار شهید اهدا گردید.سلام بر ابراهیم 2
سلام بر ابراهیم هادی 2---ادامه زندگی نامه و خاطرات پهلوان بی مزار شهید ابراهیم هادی
مشخصات جاویدالاثر شهید ابراهیم هادی پور
*نام و نام خانوادگی: ابراهیم هادی پور
*نام پدر : محمدحسین
*محل تولد : تهران
*تاریخ ولادت: ۱۳۳۶/۰۲/۰۱
*تاریخ شهادت : ۱۳۶۱/۱۱/۲۲
*محل شهادت: فکه - کانال کمیل
*نحوه شهادت: والفجر مقدماتی - جنگ تن به تانک
*مدت عمر: ۲۵ سـال
*محل مزار : جاویدالاثر - یادبود شهید در گلزار شهدای بهشت زهرا تهران
*قطعه و ردیف و شماره : ۲۶ - ۵۲- ۱
*کتاب مربوط به این شهید: خدای خوب ابراهیم - سلام بر ابراهیم1 - سلام بر ابراهیم2 - راز کانال کمیل
سلام بر ابراهیم هادی 2---ادامه زندگی نامه و خاطرات پهلوان بی مزار شهید ابراهیم هادی
سخنی از استادپناهیان در مورد کتاب «سلام بر ابراهیم 2» :
به مردم و جوان هایی که این کتاب را نخوانده اند توصیه می کنم که حتما به مطالعه این کتاب بپردازند و مطمئن باشند که نگاه و رفتارشان، قبل از خواندن این کتاب، با بعد از مطالعه آن متفاوت خواهد شد. و حتی می توانند تاریخ زندگی خود را دو قسمت کنند: یکی قبل از خواندن این کتاب و یکی بعد از خواندن این کتاب!
ابراهیم هادی در اولین روز از اردیبهشت ماه ۱۳۳۶ در محله شهید سهیدی اطراف میدان خراسان به دنیا آمد. پدرش محمدحسین به شغل بقالی مشغول بود. ابراهیم در نوجوانی پدر را از دست می دهد. دوران ابتدایی را در دبستان طالقانی و دبیرستان را در مدرسه های ابوریحان و کریم خان طی می کند و در سال ۵۵ موفق به اخذ مدرک دیپلم ادبی می شود. همزمان با تحصیل علم به کار در بازار تهران مشغول بود و پس از انقلاب در سازمان تربیت بدنی و بعد از آن به آموزش پرورش منتقل شد. مطالعات غیر درسی، حضور در هیئت جوانان وحدت اسلامی وهمچنین شاگردی استاد مرحوم علامه «محمدتقی جعفری» بسیار در رشد شخصیتی ابراهیم مؤثر بود. این شهید والامقام، در دوران پیروزی انقلاب شجاعتهای بسیاری از خود نشان داد. با شروع جنگ تحمیلی عازم میدان نبرد شد ورشادت های زیادی از خود نشان داد. از ارتفاعات سر به فلک کشیده بازی دراز گیلان غرب تا دشت های سوزان جنوب. و سرانجام ابراهیم، در والفجر مقدماتی پنج روز به همراه بچههای گردان کمیل و حنظله در کانالهای فکه مقاومت کرد اما تسلیم نشد. روز ۲۲ بهمن سال ۶۱ بعد از فرستادن بچههای باقی مانده به عقب، تنهای تنها با خدا همراه شد و دیگر کسی او را ندید. آخرین تصویر از پیکر پهلوان بسیجی شهید «ابراهیم هادی» در کانال قتلگاه فکه توسط تلویزیون عراق،گرفته شد و در نشریه پلاک هشت نیز منتشر گردید.
وصیت نامه شهید ابراهیم هادی
بسم رب الشهداء و الصدیقین
اگر چه خود را بیشتر از هر کس محتاج وصیت و پند و اندرز میدانم، قبل از آغاز سخن از خداوند منان تمنّا میکنم قدرتی به بیان من عطا فرماید که بتوانم از زبان یک شهید، دست به قلم ببرم چرا که جملات من اگر لیاقی پیدا شد و مورد عفو رحمت الهی قرار گرفتم و توفیق و سعادت شهادت را پیدا کردم، به عنوان پرافتخارآفرین وصیای شهید خوانده میشود.
خدایا تو را گواه میگیرم که در طول این مدت از شروع انقلاب تاکنون هر چه کردم برای رضای تو بوده و سعی داشتم همیشه خود را مورد آزمایش و آموزش در مقابل آزمایشها قرار دهم.
امیدوارم این جان ناقابل را در راه اسلام عزیز و پیروزی مستضعفین بر متکبرین بپذیری.
خدایا هر چند از شکستگیهای متعدد استخوانهایم رنج میبرم، ولی اهمیتی نمیدادم؛ به خاطر اینکه من در این مدت چه نشانههایی از لطف و رحمت تو نسبت به آنهایی که خالصانه و در این راه گام نهادهاند، دیدهام.
خدایا، ای معبودم و معشوقم و همه کس و کارم، نمیدانم در برابر عظمت تو چگونه ستایش کنم ولی همین قدر میدانم که هر کس تو را شناخت، عاشقت شد و هر کس عاشقت شد، دست از همه چیز شسته و به سوی تو میشتابد و این را به خوبی در خود احساس کردم و میکنم.
خدایا عشق به انقلاب اسلامی و رهبر کبیر انقلاب چنان در وجودم شعلهور است که اگر تکهتکهام کنند و یا زیر سختترین شکنجهها قرار گیرم، او را تنها نخواهم گذاشت.
و به عنوان یک فردی از آحاد ملت مسلمان به تمامی ملت خصوصاً مسئولین امر تذکر میدهم که همیشه در جهت اسلام و قرآن بوده باشید و هیچ مسئله و روشی شما را از هدف و جهتی که دارید، منحرف ننماید.
دیگر این که سعی کنید در کارهایتان نیت خود را خالص نموده و اعمالتان را از هر شرک و ریا، حسادت و بغض پاک نمایید تا هم اجر خود را ببرید و هم بتوانید مسئولیت خود را آنچنان که خداوند، اسلام و امام میخواهند، انجام داده باشید این را هرگز فراموش نکنید تا خود را نسازیم و تغییر ندهیم، جامعه ساخته نمیشود.
والسلام و علیکم و رحمه الله و برکاته
ابراهیم هادیپور
مزار شهید ابراهیم هادی
متن روی سنگ مزار شهید ابراهیم هادی
بیاد همه شهدای گمنامی
که مثل مادر سادات قبر و نشانی ندارند.
آغاز گمنامی ۱۳۶۱/۱۱/۲۲
آخرین صدای ضبط شده شهید ابراهیم هادی شب قبل از عملیات
صوت شهید ابراهیم هادی که یک شب قبلاز عملیات و ۵ روز قبلاز شهادت ضبطشده و با دوستانش عهد شفاعت میبندند. این صوت پساز ۳۵ سال، بهصورت اتفاقی نزد یکی از ورزشکاران پیشکسوت به نام برادر صفوی پیدا شد و توسط سردار نظیفی در مراسم یادواره شهید ابراهیم هادی، که در تاریخ ۲۵ بهمن ۱۳۹۷ در تالار وزارت کشور برگزار شد ،به خواهر بزرگوار شهید اهدا گردید.
شاهرخ حُر انقلاب اسلامی
شاهرخ حُر انقلاب اسلامی --- زندگی نامه و خاطرات شهید شاهرخ ضرغام
مشخصات شهید جاویدالاثر شاهرخ ضرغام
*نام و نام خانوادگی: شاهرخ ضرغام
*نام پدر : صدرالدین
*محل تولد : تهران
*تاریخ ولادت: ۱۳۲۸/۰۱/۰۱
*تاریخ شهادت : ۱۳۵۹/۰۹/۱۸
*محل شهادت: آبادان
*نحوه شهادت: طی عملیات بدر
*مدت عمر: ۳۱ سـال
*محل مزار : جاویدالاثر
*کتاب مربوط به این شهید: شاهرخ حُر انقلاب اسلامی
شاهرخ حُر انقلاب اسلامی --- زندگی نامه و خاطرات شهید شاهرخ ضرغام
شاهرخ ضرغامی (زرنانی سابق) متولد اول فردروین ماه ۱۳۲۸ در تهران است. پدرش صدرالدین نام داشت. شاهرخ در دوازدهسالگی طعم تلخ یتیمی را چشید. ازآنپس با سختی روزگار را سپری کرد. از همان دوران کودکی با آن جثه درشت و قوی نشان داد که خلقوخوی پهلوانان را دارد. در جوانی به سراغ کُشتی رفت. سنگینوزن کشتی میگرفت.چه خوب پلههای ترقی را یکی پساز دیگری طی میکرد. قهرمان جوانان، نایبقهرمان بزرگسالان، دعوت به اردوی تیمملی کشتی فرنگی، همراهی تیم المپیک ایران و ... .
قدرت بدنی، شجاعت، نبود راهنما، رفقای نااهل، همه دستبهدست هم داد، انسانی به وجود آمد که کسی جلودارش نبود. هرشب کاباره، دعوا، چاقوکشی، ... پدر نداشت. از کسی هم حساب نمیبرد. مادر پیرش هم کاری نمیتوانست بکند. اشک میریخت و برای فرزندش دعا میکرد.
_ خدایا پسرم را ببخش، عاقبتبخیر کن.
_ خدایا پسرم را از سربازان امامزمان قرار بده.
دیگران به او میخندیدند.
اما او میدانست که سلاح مؤمن دعاست. کاری نمیتوانست بکند الا دعا. همیشه میگفت:
_ خدایا! فرزندم را به تو سپردم.
_ خدایا همهچیز به دست توست. هدایت به وسیله توست. پسرم را نجات بده.
زندگی شاهرخ در غفلت و گمراهی ادامه داشت. تااینکه دعاهای مادر پیرش اثر کرد. مسیحا نفسی آمد و از انفاس خوش او، مسیر زندگی شاهرخ تغییر کرد.
بهمن ۱۳۵۷ بود. شب و روز میگفت: فقط امام، فقط خمینی.
وقتی در تلویزیون صحبتهای حضرت امام پخش میشد، با احترام مینشست، اشک میریخت و با دلوجان گوش میکرد. میگفت: عظمت را اگر خدا بدهد میشود خمینی. با یک عبا و عمامه آمد اما عظمت پوشالی شاه را از بین برد. همیشه میگفت هرچه امام بگوید همان است. حرف امام برای او فصلالخطاب بود. برای همین روی سینهاش خالکوبی کرده بود که فدایت شوم خمینی .
ولایتفقیه را به زبان عامیانه برای رفقایش توضیح میداد. از همان دوستان قبلاز انقلاب یارانی برای انقلاب پرورش داد. وقتی حضرت امام فرمود: به یاری پاسداران در خوزستان بروید. دیگر سر از پا نمیشناخت. حماسههای او در سنندج، سقز، شاهنشین و بعدها در گنبد و لاهیجان و خوزستان و ... هنوز در خاطرهها باقی است . شاهرخ از جمله کسانی است که پیر جماران در رسایشان فرمود: اینان ره صدساله را یکشبه طی کردند من دست و بازوی شما پیشگامان رهایی را میبوسم. و وقتی از گذشتهی زندگی خودش حرف میزد. داستان حر را بازگو میکرد خودش را حر نهضت امام میدانست.
میگفت: حر قبلاز همه میدان کربلا رفت و به شهادت رسید. من هم باید جزء اولینها باشم. در همان روزهای اول جنگ از همه جلوتر پا به عرصه گذاشت. آنقدر دلاورانه جنگید که دشمنان برای سرش جایزه تعیین کرد. آنقدر شجاعانه رفت تا کسی به گرد پایش نرسد. رفت و رفت. آنقدر رفت تا با ملائک همراه شد. شاهرخ پروازی داشت تا بینهایت. در ۱۷ آذر ۱۳۵۹ دشتهای آبادان این پرواز را ثبت کرد. پروازی با جسم و جان، کسی دیگر او را ندید. حتی پیکرش پیدا نشد!
میگویند مفقودالأثر. اما نه او ازخداخواسته بود همه گذشتهاش را پاک کند همه را. میخواست هیچچیز از او نماند نه اسم، نه شهرت، نه مزار و نه هیچ چیز دیگر. خدا هم دعایش را مستجاب کرد. اما یاد او زنده است. نهفقط در دل دوستان، که در قلوب همه ایرانیان. او سرباز ولایت و مرید امام بود و اینها تا ابد زندهاند.
خدای خوب ابراهیم
خدای خوب ابراهیم -- بررسی ویژگی های قرآنی شهید ابراهیم هادی
مشخصات جاویدالاثر شهید ابراهیم هادی پور
*نام و نام خانوادگی: ابراهیم هادی پور
*نام پدر : محمدحسین
*محل تولد : تهران
*تاریخ ولادت: ۱۳۳۶/۰۲/۰۱
*تاریخ شهادت : ۱۳۶۱/۱۱/۲۲
*محل شهادت: فکه - کانال کمیل
*نحوه شهادت: والفجر مقدماتی - جنگ تن به تانک
*مدت عمر: ۲۵ سـال
*محل مزار : جاویدالاثر - یادبود شهید در گلزار شهدای بهشت زهرا تهران
*قطعه و ردیف و شماره : ۲۶ - ۵۲- ۱
*کتاب مربوط به این شهید: خدای خوب ابراهیم - سلام بر ابراهیم1 - سلام بر ابراهیم2
خدای خوب ابراهیم -- بررسی ویژگی های قرآنی شهید ابراهیم هادی
ابراهیم هادی در اولین روز از اردیبهشت ماه ۱۳۳۶ در محله شهید سهیدی اطراف میدان خراسان به دنیا آمد. پدرش محمدحسین به شغل بقالی مشغول بود. ابراهیم در نوجوانی پدر را از دست می دهد. دوران ابتدایی را در دبستان طالقانی و دبیرستان را در مدرسه های ابوریحان و کریم خان طی می کند و در سال ۵۵ موفق به اخذ مدرک دیپلم ادبی می شود. همزمان با تحصیل علم به کار در بازار تهران مشغول بود و پس از انقلاب در سازمان تربیت بدنی و بعد از آن به آموزش پرورش منتقل شد. مطالعات غیر درسی، حضور در هیئت جوانان وحدت اسلامی وهمچنین شاگردی استاد مرحوم علامه «محمدتقی جعفری» بسیار در رشد شخصیتی ابراهیم مؤثر بود. این شهید والامقام، در دوران پیروزی انقلاب شجاعتهای بسیاری از خود نشان داد. با شروع جنگ تحمیلی عازم میدان نبرد شد ورشادت های زیادی از خود نشان داد. از ارتفاعات سر به فلک کشیده بازی دراز گیلان غرب تا دشت های سوزان جنوب. و سرانجام ابراهیم، در والفجر مقدماتی پنج روز به همراه بچههای گردان کمیل و حنظله در کانالهای فکه مقاومت کرد اما تسلیم نشد. روز ۲۲ بهمن سال ۶۱ بعد از فرستادن بچههای باقی مانده به عقب، تنهای تنها با خدا همراه شد و دیگر کسی او را ندید. آخرین تصویر از پیکر پهلوان بسیجی شهید «ابراهیم هادی» در کانال قتلگاه فکه توسط تلویزیون عراق،گرفته شد و در نشریه پلاک هشت نیز منتشر گردید.
وصیت نامه شهید ابراهیم هادی
بسم رب الشهداء و الصدیقین
اگر چه خود را بیشتر از هر کس محتاج وصیت و پند و اندرز میدانم، قبل از آغاز سخن از خداوند منان تمنّا میکنم قدرتی به بیان من عطا فرماید که بتوانم از زبان یک شهید، دست به قلم ببرم چرا که جملات من اگر لیاقی پیدا شد و مورد عفو رحمت الهی قرار گرفتم و توفیق و سعادت شهادت را پیدا کردم، به عنوان پرافتخارآفرین وصیای شهید خوانده میشود.
خدایا تو را گواه میگیرم که در طول این مدت از شروع انقلاب تاکنون هر چه کردم برای رضای تو بوده و سعی داشتم همیشه خود را مورد آزمایش و آموزش در مقابل آزمایشها قرار دهم.
امیدوارم این جان ناقابل را در راه اسلام عزیز و پیروزی مستضعفین بر متکبرین بپذیری.
خدایا هر چند از شکستگیهای متعدد استخوانهایم رنج میبرم، ولی اهمیتی نمیدادم؛ به خاطر اینکه من در این مدت چه نشانههایی از لطف و رحمت تو نسبت به آنهایی که خالصانه و در این راه گام نهادهاند، دیدهام.
خدایا، ای معبودم و معشوقم و همه کس و کارم، نمیدانم در برابر عظمت تو چگونه ستایش کنم ولی همین قدر میدانم که هر کس تو را شناخت، عاشقت شد و هر کس عاشقت شد، دست از همه چیز شسته و به سوی تو میشتابد و این را به خوبی در خود احساس کردم و میکنم.
خدایا عشق به انقلاب اسلامی و رهبر کبیر انقلاب چنان در وجودم شعلهور است که اگر تکهتکهام کنند و یا زیر سختترین شکنجهها قرار گیرم، او را تنها نخواهم گذاشت.
و به عنوان یک فردی از آحاد ملت مسلمان به تمامی ملت خصوصاً مسئولین امر تذکر میدهم که همیشه در جهت اسلام و قرآن بوده باشید و هیچ مسئله و روشی شما را از هدف و جهتی که دارید، منحرف ننماید.
دیگر این که سعی کنید در کارهایتان نیت خود را خالص نموده و اعمالتان را از هر شرک و ریا، حسادت و بغض پاک نمایید تا هم اجر خود را ببرید و هم بتوانید مسئولیت خود را آنچنان که خداوند، اسلام و امام میخواهند، انجام داده باشید این را هرگز فراموش نکنید تا خود را نسازیم و تغییر ندهیم، جامعه ساخته نمیشود.
والسلام و علیکم و رحمه الله و برکاته
ابراهیم هادیپور
مزار شهید ابراهیم هادی
متن روی سنگ مزار شهید ابراهیم هادی
بیاد همه شهدای گمنامی
که مثل مادر سادات قبر و نشانی ندارند.
آغاز گمنامی ۱۳۶۱/۱۱/۲۲
آخرین صدای ضبط شده شهید ابراهیم هادی شب قبل از عملیات
صوت شهید ابراهیم هادی که یک شب قبلاز عملیات و ۵ روز قبلاز شهادت ضبطشده و با دوستانش عهد شفاعت میبندند. این صوت پساز ۳۵ سال، بهصورت اتفاقی نزد یکی از ورزشکاران پیشکسوت به نام برادر صفوی پیدا شد و توسط سردار نظیفی در مراسم یادواره شهید ابراهیم هادی، که در تاریخ ۲۵ بهمن ۱۳۹۷ در تالار وزارت کشور برگزار شد ،به خواهر بزرگوار شهید اهدا گردید.
نمی توانست زنده بماند
راز کانال کمیل
راز کانال کمیل --- حکایت حماسه رزمندگان گردان کمیل و شهید ابراهیم هادی در فکه
مشخصات جاویدالاثر شهید ابراهیم هادی پور
*نام و نام خانوادگی: ابراهیم هادی پور
*نام پدر : محمدحسین
*محل تولد : تهران
*تاریخ ولادت: ۱۳۳۶/۰۲/۰۱
*تاریخ شهادت : ۱۳۶۱/۱۱/۲۲
*محل شهادت: فکه - کانال کمیل
*نحوه شهادت: والفجر مقدماتی - جنگ تن به تانک
*مدت عمر: ۲۵ سـال
*محل مزار : جاویدالاثر - یادبود شهید در گلزار شهدای بهشت زهرا تهران
*قطعه و ردیف و شماره : ۲۶ - ۵۲- ۱
*کتاب مربوط به این شهید: راز کانال کمیل - خدای خوب ابراهیم - سلام بر ابراهیم1 - سلام بر ابراهیم2
راز کانال کمیل --- حکایت حماسه رزمندگان گردان کمیل و شهید ابراهیم هادی در فکه
کتاب "راز کانال کمیل" روایت پنج روز مقاوت رزمندگان گردان کمیل در کانال دوم فکه را بازگو می کند.
این مجموعه براساس خاطرات شهدای زنده ی گردان کمیل و حنظله نگاشته شده است. دلاورانی که در عملیات مظلومانه والفجر مقدماتی جانفشانی و ایثار نمودند. با دست خالی و شجاعتی وصف ناپذیر،.سلحشورانه در نبردی نابرابر در مقابل دشمن ، محکم و استوار ایستادگی کردند.
آری جنگیدند ، مقاومت کردند و جان خود را برای حفظ تمامیت ارضی کشور در طبق اخلاص گذاشتند.
رفتند و ما را در غمی فرو بردند.
همرزمانشان ماندند با خاطراتی تلخ از آن روزهای پر تلاطم در کانال کمیل.
ابراهیم هادی در اولین روز از اردیبهشت ماه ۱۳۳۶ در محله شهید سهیدی اطراف میدان خراسان به دنیا آمد. پدرش محمدحسین به شغل بقالی مشغول بود. ابراهیم در نوجوانی پدر را از دست می دهد. دوران ابتدایی را در دبستان طالقانی و دبیرستان را در مدرسه های ابوریحان و کریم خان طی می کند و در سال ۵۵ موفق به اخذ مدرک دیپلم ادبی می شود. همزمان با تحصیل علم به کار در بازار تهران مشغول بود و پس از انقلاب در سازمان تربیت بدنی و بعد از آن به آموزش پرورش منتقل شد. مطالعات غیر درسی، حضور در هیئت جوانان وحدت اسلامی وهمچنین شاگردی استاد مرحوم علامه «محمدتقی جعفری» بسیار در رشد شخصیتی ابراهیم مؤثر بود. این شهید والامقام، در دوران پیروزی انقلاب شجاعتهای بسیاری از خود نشان داد. با شروع جنگ تحمیلی عازم میدان نبرد شد ورشادت های زیادی از خود نشان داد. از ارتفاعات سر به فلک کشیده بازی دراز گیلان غرب تا دشت های سوزان جنوب. و سرانجام ابراهیم، در والفجر مقدماتی پنج روز به همراه بچههای گردان کمیل و حنظله در کانالهای فکه مقاومت کرد اما تسلیم نشد. روز ۲۲ بهمن سال ۶۱ بعد از فرستادن بچههای باقی مانده به عقب، تنهای تنها با خدا همراه شد و دیگر کسی او را ندید. آخرین تصویر از پیکر پهلوان بسیجی شهید «ابراهیم هادی» در کانال قتلگاه فکه توسط تلویزیون عراق،گرفته شد و در نشریه پلاک هشت نیز منتشر گردید.
وصیت نامه شهید ابراهیم هادی
بسم رب الشهداء و الصدیقین
اگر چه خود را بیشتر از هر کس محتاج وصیت و پند و اندرز میدانم، قبل از آغاز سخن از خداوند منان تمنّا میکنم قدرتی به بیان من عطا فرماید که بتوانم از زبان یک شهید، دست به قلم ببرم چرا که جملات من اگر لیاقی پیدا شد و مورد عفو رحمت الهی قرار گرفتم و توفیق و سعادت شهادت را پیدا کردم، به عنوان پرافتخارآفرین وصیای شهید خوانده میشود.
خدایا تو را گواه میگیرم که در طول این مدت از شروع انقلاب تاکنون هر چه کردم برای رضای تو بوده و سعی داشتم همیشه خود را مورد آزمایش و آموزش در مقابل آزمایشها قرار دهم.
امیدوارم این جان ناقابل را در راه اسلام عزیز و پیروزی مستضعفین بر متکبرین بپذیری.
خدایا هر چند از شکستگیهای متعدد استخوانهایم رنج میبرم، ولی اهمیتی نمیدادم؛ به خاطر اینکه من در این مدت چه نشانههایی از لطف و رحمت تو نسبت به آنهایی که خالصانه و در این راه گام نهادهاند، دیدهام.
خدایا، ای معبودم و معشوقم و همه کس و کارم، نمیدانم در برابر عظمت تو چگونه ستایش کنم ولی همین قدر میدانم که هر کس تو را شناخت، عاشقت شد و هر کس عاشقت شد، دست از همه چیز شسته و به سوی تو میشتابد و این را به خوبی در خود احساس کردم و میکنم.
خدایا عشق به انقلاب اسلامی و رهبر کبیر انقلاب چنان در وجودم شعلهور است که اگر تکهتکهام کنند و یا زیر سختترین شکنجهها قرار گیرم، او را تنها نخواهم گذاشت.
و به عنوان یک فردی از آحاد ملت مسلمان به تمامی ملت خصوصاً مسئولین امر تذکر میدهم که همیشه در جهت اسلام و قرآن بوده باشید و هیچ مسئله و روشی شما را از هدف و جهتی که دارید، منحرف ننماید.
دیگر این که سعی کنید در کارهایتان نیت خود را خالص نموده و اعمالتان را از هر شرک و ریا، حسادت و بغض پاک نمایید تا هم اجر خود را ببرید و هم بتوانید مسئولیت خود را آنچنان که خداوند، اسلام و امام میخواهند، انجام داده باشید این را هرگز فراموش نکنید تا خود را نسازیم و تغییر ندهیم، جامعه ساخته نمیشود.
والسلام و علیکم و رحمه الله و برکاته
ابراهیم هادیپور
مزار شهید ابراهیم هادی
متن روی سنگ مزار شهید ابراهیم هادی
بیاد همه شهدای گمنامی
که مثل مادر سادات قبر و نشانی ندارند.
آغاز گمنامی ۱۳۶۱/۱۱/۲۲
آخرین صدای ضبط شده شهید ابراهیم هادی شب قبل از عملیات
صوت شهید ابراهیم هادی که یک شب قبلاز عملیات و ۵ روز قبلاز شهادت ضبطشده و با دوستانش عهد شفاعت میبندند. این صوت پساز ۳۵ سال، بهصورت اتفاقی نزد یکی از ورزشکاران پیشکسوت به نام برادر صفوی پیدا شد و توسط سردار نظیفی در مراسم یادواره شهید ابراهیم هادی، که در تاریخ ۲۵ بهمن ۱۳۹۷ در تالار وزارت کشور برگزار شد ،به خواهر بزرگوار شهید اهدا گردید.
سلام بر ابراهیم جلد 1 و 2
شهید گمنام
72 روایت از شهدای گمنام و جاویدالاثر ------ 72 روایت از شهدای گمنام و جاویدالاثر
کتاب "شهید گمنام" یادی می کند از شهدای گمنام از همه صنوف، فرماندهان، بسیجیان ، پاسداران ، ارتشیان ، عشایر، اقلیت ها و ... . گمنامی یک اتصال است نه یک انفصال! اتصال به عالم بالا و جدا شدن از تمام تعلقات مادی! یک انتخاب است نه یک اتفاق! انتخاب یک روش! که در این انتخاب کوثر قرآن، حضرت زهرا سلام الله علیها الگویی برای تمام شهدای گمنام این سرزمین قرار گرفت.
در قسمتی از کتاب می خوانیم:
آتش به اختیار
شهید محمد رضا مهدوی
سی ام اردیبهشت سال ۶۷ بود . قبل از اینکه بخوابم به سنگر بچه های دیده بانی رفتم ، از بچه ها وضعیت خطوط دشمن و جایی ها را سوال کردم. بعد هم توسط بی سیم تماس گرفتم . گفتم : به برادر معنوی بگو آماده باشه ، صبح میام دنبالش بریم جلو ! مهدوی سرباز و بسیجی دوساله واحد دیده بانی بود . چیزی به اتمام خدمتش نمانده بود . همیشه کارش را با اخلاص و دقت انجام می داد . وقتی هم عقب بود نمی گذاشت کاری روی زمین بماند . از بیل زدن گرفته تا جوشکاری و ... صبح زود دوربین و قطب نما و نقشه و ماسک را برداشتم و سوار موتور شدم . خودم را به دیدگاه شهید مؤمنی رساندم بچه ها مشغول صبحانه بودند ، من هم مشغول شدم ، سر سفره همه بودند بجز برادر مهدوی !
پرسیدم : مهدوی کجاست ؟ یکی از بچه ها گفت : دیشب نوبت من بود . اما حالم خوب نبود . مهدوی به جای من رفت دیدبانی . همان موقع مهدوی از در وارد شد و سر سفره نشست. بعد از صبحانه گفتم : مهدوی جان تو بمان ، خسته ای . یکی دیگه از بچه ها را به جای تو می برم . گفت : خسته که نیستم هیچ ، خیلی هم سرحالم ساعتی بعد سوار موتور تریل ۱۲۵ شدیم و به سمت خط راه افتادیم. هیکل مهدوی درشت بود . گلگیر موتور به لاستیک گیر می کرد . باخنده گفتم : مهدوی دیگه نمیشه با ۱۲۵ تو رو جابه جا کرد ! یادم باشه دفعه بعد با ۲۵۰ بیام ! بعد هم هر دو خندیدیم . به دیدگاه مستقیم در کنار کانال ماهی شلمچه رسیدیم . مهدوی از کنار خط شروع به دیده بانی کرد ، از داخل خط بهتر می شد تحریکات دشمن را کنترل کرد. آتش هم دقیقتر اجرا می شد.
یک بریدگی را به مهدوی نشان دادم گفتم : اینجا رو با چند آتشیار ثبت کن. دشمن اگه بخواد بیاد جلو از اینجا میاد . بعد هم مهدوی را تنها گذاشتم و به سمت پنج ضلعی رفتم . کارهای من تا عصر طول کشید . غروب هم به مقر برگشتم. نماز جماعت و شام و بررسی کارها و ... . سکوت عجیبی در منطقه بود. در ساعت پنج بامداد با صدای چندین انفجار از خواب پریدم رفتم روی سقف سنگر . برق دهانه های توپخانه دشمن را می دیدم . با بی سیم به همه دیدگاه ها تماس گرفتم . همه دیدگاه ها گفتند : دشمن تحرک خاصی ندارد . فقط آتش می ریزد . فقط برادر مهدوی پاسخ نداد. تا یک ساعت بعد در مقر ماندم .
بعد با موتور راه افتادم. جاده ها زیر آتش شدید دشمن بود . چند دیدگاه را سرکشی کردم ، اما دیدگاه برادر مهدوی جلو بود . آتش هم سنگین ، نمی شد به آنجا رفت بود. یکبار دیگر تماس گرفتم . اما مهدوی جواب نداد ! بچه هایی که روی دکل بودند گفتند : از اینجا چیزی پیدا نیست . آتش دشمن خیلی زیاد است . دوباره برگشتم به مقر ، خیلی ناراحت بودم . بی سیم چی را صدا زدم . گفتم : تلاش کن با مهدوی تماس بگیری . ببین چه وضعیتی داره؟بی سیم چی مات و مبهوت به من نگاه می کرد . خسته بودم و عصبانی. گفتم مگه با تو نیستم ، با مهدوی تماس بگیر. ببین اونجا چه خبره !؟ اما او ساکت و آرام مرا نگاه می کرد . یکی از بچه های مقر دستم را گرفت و کنار کشید .
با چشمانی گرد شده از تعجب به بچه ها نگاه می کردم ، دوستم نفس عمیقی کشید و گفت: «ساعتی پیش مهدوی تماس گرفت، چند موقعیت را اعلام کرد. و گفت این مشخصات رو با آتش سنگین بزنید . دشمن خط ما رو شکسته. من هم می خوام بی سیم رو منهدم کنم.» این آخرین پیام مهدی بود . ما اون مشخصات رو زدیم بعد فهمیدیم مشخصانی که او داده بود محل حضور خودش در همان خاکریز خط مقدم بود. با اینکار او جلوی پیشروی بیشتر عراقی ها گرفته شد. تا این تاریخ هیچ خبری از دیده بان شجاع محمرضا مهدوی تداريم. او هم مزد اخلاصش را گرفت و به قافله شهدای گمنام پیوست.
می خواهم با تو باشم
می خواهم با تو باشم --- خاطراتی از شهید احمد متوسلیان
فرمانده لشکر ۲۷ محمد رسولالله
مشخصات شهید احمد متوسلیان
*نام و نام خانوادگی: احمد متوسلیان
*نام پدر : غلامحسین
*محل تولد : تهران
*تاریخ ولادت: ۱۳۳۲/۰۱/۱۵
*تاریخ ربوده شدن : ۰۴/۱۴ /۱۳۶۱
*نحوه ربوده شدن: توسط صهیونیست ها در ایست بازرسی لبنان
*مدت عمر: ۶8 سـال
*محل مزار : جاویدالاثر
*کتاب مربوط به این شهید: می خواهم با تو باشم _ مرد _ هاله ای از غبار _ فرمانده جدید
می خواهم با تو باشم --- زندگی نامه و خاطرات شهید والا مقام حاج احمد متوسلیان
شهید حاج احمد متوسلیان در ۱۵ فروردین ۱۳۳۲ در یکی از محلات جنوب شهر تهران در خانواده ۹ نفره ، دیده به جهان گشود. پدرش غلامحسین متوسلیان و مادرش بی بی معصومه حسینی زاده است. دارای شش برادر و یک خواهر است که نام دو برادرش محمد و امیر متوسلیان و فریده متوسلیان خواهر حاج احمد متوسلیان است. دوران تحصیل ابتدایی را در دبستان اسلامی مصطفوی به پایان رساند و ضمن تحصیل، به پدرش که در بازار به شغل شیرینی فروشی اشتغال داشت، کمک می کرد. پس از پایان دوره ابتدایی، وارد هنرستان صنعتی شد و در سال۱۳۵۱ موفق به اخذ دیپلم گردید و به خدمت سربازی اعزام شد. پس از پایان دوره سربازی، در یک شرکت تأسیساتی خصوصی استخدام شد و بعد از چند ماه، به خرمآباد منتقل گردید و فعالیتهای سیاسی تبلیغی خود ادامه داد. در سال ۱۳۵۴ توسط ساواک دستگیر شد و پنج ماه در زندان فلکالافلاک خرمآباد در یک سلول انفرادی زندانی بود. پس از این که از زندان آزاد شد، در قیامهای خونین قم و تبریز در سال ۱۳۵۶، نقش رابط و هماهنگکننده تظاهرات را در محلات جنوبی تهران برعهده داشت.در همین سال در رشته مهندسی الکترونیک دانشگاه علم و صنعت ایران پذیرفته شد.
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، مسئولیت تشکیل کمیته انقلاب اسلامی محل خویش را عهدهدار شد. پس از شکلگیری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به این ارگان پیوست و به سازماندهی نیروها همت گماشت. حاج احمد متوسلیان نقش مهمی در آرامش و سامان دهی اوضاع کردستان و بوکان در اسفند ۱۳۵۷ و شهرهای سقز و بانه و آزادسازی سنندج و آزادسازی مریوان در خرداد ۱۳۵۹ که در تصرف نیروهای کرد بود، داشته است.
وقتی ارتش اسرائیل قصد حمله به سوریه را کرد و سوریه از کشورهای اسلامی تقاضای کمک کرد، رهبر کبیر انقلاب، امام خمینی(ره) با مشورت مقامات عالی رتبه نظامی و جنگی کشور، دستور اعزام بخشی از لشگر ۲۷ محمد رسول الله که از زبده ترین نیروهای رزمنده بودند را به فرماندهی حاج احمد متوسلیان و حاج ابراهیم همت ،صادر کرد. اما جنگ نظامی و درگیری نظامی انجام نشد.
۱۴ خرداد ۱۳۶۱ خودرو سیاسی سفارت جمهوری اسلامی ایران که در حمایت پلیس دیپلماتیک لبنان از شهر بندری طرابلس به بیروت باز میگشت، برخلاف قوانین بینالمللی و مصونیت دیپلماتها در منطقه “برباره” توسط نیروهای رژیم صهیونیستی موسوم به “نیروهای لبنانی” متوقف شد و سه دیپلمات ایرانی و خبرنگار همراه آنها ربوده شدند. از آن زمان تاکنون از سرنوشت سیدمحسن موسوی (کاردار سفارت ایران)، حاج احمد متوسلیان (وابسته نظامی سفارت ایران در بیروت)، تقی رستگارمقدم (کارمند سفارت) و کاظم اخوان (خبرنگار و عکاس ایرنا) خبری در دست نیست. در زمان بازگشت به کشور نیروها از سوریه به کشور، به حاج احمد خبر آمد سفارت ایران در بیروت در خطر محاصره صهیونیستها و فالانژهای لبنانی قرار دارد، حاج احمد هم بعد از راهی کردن تمامی پاسدارها به ایران با کاردار وقت ایران در سفارت لبنان،”سید محسن موسوی” و دو تن دیگر به نامهای “تقی رستگار” و “کاظم اخوان” با ماشین پلاک سیاسی سفارت و اکیپهای حفاظت دیپلماتیک ژاندارمری لبنان عازم بیروت شدند. اما در میانه راه در یک ایست بازرسی به اسارت فالانژهای لبنانی و در واقع به اسارت صهیونیستها در آمدند. بعد از ربوده شدن احمد متوسلیان و همراهانش، رادیو اسرائیل اعلام میکند: ژنرال احمد متوسلیان، طراح عملیات فتح المبین و بیت المقدس، در پست بازرسی «برباره» به اسارت گرفته شد. این نشان میدهد که او را خوب میشناختند.
تندیس متوسلیان در مارونالرأس در مرز فلسطین نصب شد تا یادبودی از ربوده شدن این فرمانده ایرانی باشد. انگشت اشاره احمد متوسلیان در تندیس ساخته شده به سمت اسرائیل است. عبدالمجید فراهانی طراح این تندیس است.
فیلم «ایستاده در غبار» به کارگردانی محمدحسین مهدویان محصول سال ۱۳۹۴ ساختهٔ ایران، با محوریت زندگی احمد متوسلیان ساخته شدهاست که هادی حجازیفر در نقش احمد متوسلیان است.
متن سخنرانی شورانگیز شهید والا مقام حاج احمد متوسلیان در دارخوین
دست نوشته شهید والا مقام حاج احمد متوسلیان خطاب به گردان های حبیب بن مظاهر، سلمان فارسی و بلال حبشی برای کمک به تیپ 41 ثارالله
متن دست نوشته شهید والا مقام حاج احمد متوسلیان
شهید والا مقام حاج احمد متوسلیان در کنار رهبر معظم انقلاب
سردار حاج قاسم سلیمانی در کنار مادر بزرگوار شهید والا مقام حاج احمد متوسلیان
خانواده بزرگوار شهید والا مقام حاج احمد متوسلیان
در هاله ای از غبار
می خواهم با تو باشم --- خاطراتی از شهید احمد متوسلیان
فرمانده لشکر ۲۷ محمد رسولالله
مشخصات شهید احمد متوسلیان
*نام و نام خانوادگی: احمد متوسلیان
*نام پدر : غلامحسین
*محل تولد : تهران
*تاریخ ولادت: ۱۳۳۲/۰۱/۱۵
*تاریخ ربوده شدن : ۰۴/۱۴ /۱۳۶۱
*نحوه ربوده شدن: توسط صهیونیست ها در ایست بازرسی لبنان
*مدت عمر: ۶8 سـال
*محل مزار : جاویدالاثر
*کتاب مربوط به این شهید: می خواهم با تو باشم _ مرد _ هاله ای از غبار _ فرمانده جدید
می خواهم با تو باشم --- زندگی نامه و خاطرات شهید والا مقام حاج احمد متوسلیان
شهید حاج احمد متوسلیان در ۱۵ فروردین ۱۳۳۲ در یکی از محلات جنوب شهر تهران در خانواده ۹ نفره ، دیده به جهان گشود. پدرش غلامحسین متوسلیان و مادرش بی بی معصومه حسینی زاده است. دارای شش برادر و یک خواهر است که نام دو برادرش محمد و امیر متوسلیان و فریده متوسلیان خواهر حاج احمد متوسلیان است. دوران تحصیل ابتدایی را در دبستان اسلامی مصطفوی به پایان رساند و ضمن تحصیل، به پدرش که در بازار به شغل شیرینی فروشی اشتغال داشت، کمک می کرد. پس از پایان دوره ابتدایی، وارد هنرستان صنعتی شد و در سال۱۳۵۱ موفق به اخذ دیپلم گردید و به خدمت سربازی اعزام شد. پس از پایان دوره سربازی، در یک شرکت تأسیساتی خصوصی استخدام شد و بعد از چند ماه، به خرمآباد منتقل گردید و فعالیتهای سیاسی تبلیغی خود ادامه داد. در سال ۱۳۵۴ توسط ساواک دستگیر شد و پنج ماه در زندان فلکالافلاک خرمآباد در یک سلول انفرادی زندانی بود. پس از این که از زندان آزاد شد، در قیامهای خونین قم و تبریز در سال ۱۳۵۶، نقش رابط و هماهنگکننده تظاهرات را در محلات جنوبی تهران برعهده داشت.در همین سال در رشته مهندسی الکترونیک دانشگاه علم و صنعت ایران پذیرفته شد.
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، مسئولیت تشکیل کمیته انقلاب اسلامی محل خویش را عهدهدار شد. پس از شکلگیری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به این ارگان پیوست و به سازماندهی نیروها همت گماشت. حاج احمد متوسلیان نقش مهمی در آرامش و سامان دهی اوضاع کردستان و بوکان در اسفند ۱۳۵۷ و شهرهای سقز و بانه و آزادسازی سنندج و آزادسازی مریوان در خرداد ۱۳۵۹ که در تصرف نیروهای کرد بود، داشته است.
وقتی ارتش اسرائیل قصد حمله به سوریه را کرد و سوریه از کشورهای اسلامی تقاضای کمک کرد، رهبر کبیر انقلاب، امام خمینی(ره) با مشورت مقامات عالی رتبه نظامی و جنگی کشور، دستور اعزام بخشی از لشگر ۲۷ محمد رسول الله که از زبده ترین نیروهای رزمنده بودند را به فرماندهی حاج احمد متوسلیان و حاج ابراهیم همت ،صادر کرد. اما جنگ نظامی و درگیری نظامی انجام نشد.
۱۴ خرداد ۱۳۶۱ خودرو سیاسی سفارت جمهوری اسلامی ایران که در حمایت پلیس دیپلماتیک لبنان از شهر بندری طرابلس به بیروت باز میگشت، برخلاف قوانین بینالمللی و مصونیت دیپلماتها در منطقه “برباره” توسط نیروهای رژیم صهیونیستی موسوم به “نیروهای لبنانی” متوقف شد و سه دیپلمات ایرانی و خبرنگار همراه آنها ربوده شدند. از آن زمان تاکنون از سرنوشت سیدمحسن موسوی (کاردار سفارت ایران)، حاج احمد متوسلیان (وابسته نظامی سفارت ایران در بیروت)، تقی رستگارمقدم (کارمند سفارت) و کاظم اخوان (خبرنگار و عکاس ایرنا) خبری در دست نیست. در زمان بازگشت به کشور نیروها از سوریه به کشور، به حاج احمد خبر آمد سفارت ایران در بیروت در خطر محاصره صهیونیستها و فالانژهای لبنانی قرار دارد، حاج احمد هم بعد از راهی کردن تمامی پاسدارها به ایران با کاردار وقت ایران در سفارت لبنان،”سید محسن موسوی” و دو تن دیگر به نامهای “تقی رستگار” و “کاظم اخوان” با ماشین پلاک سیاسی سفارت و اکیپهای حفاظت دیپلماتیک ژاندارمری لبنان عازم بیروت شدند. اما در میانه راه در یک ایست بازرسی به اسارت فالانژهای لبنانی و در واقع به اسارت صهیونیستها در آمدند. بعد از ربوده شدن احمد متوسلیان و همراهانش، رادیو اسرائیل اعلام میکند: ژنرال احمد متوسلیان، طراح عملیات فتح المبین و بیت المقدس، در پست بازرسی «برباره» به اسارت گرفته شد. این نشان میدهد که او را خوب میشناختند.
تندیس متوسلیان در مارونالرأس در مرز فلسطین نصب شد تا یادبودی از ربوده شدن این فرمانده ایرانی باشد. انگشت اشاره احمد متوسلیان در تندیس ساخته شده به سمت اسرائیل است. عبدالمجید فراهانی طراح این تندیس است.
فیلم «ایستاده در غبار» به کارگردانی محمدحسین مهدویان محصول سال ۱۳۹۴ ساختهٔ ایران، با محوریت زندگی احمد متوسلیان ساخته شدهاست که هادی حجازیفر در نقش احمد متوسلیان است.
متن سخنرانی شورانگیز شهید والا مقام حاج احمد متوسلیان در دارخوین
دست نوشته شهید والا مقام حاج احمد متوسلیان خطاب به گردان های حبیب بن مظاهر، سلمان فارسی و بلال حبشی برای کمک به تیپ 41 ثارالله
متن دست نوشته شهید والا مقام حاج احمد متوسلیان
شهید والا مقام حاج احمد متوسلیان در کنار رهبر معظم انقلاب
سردار حاج قاسم سلیمانی در کنار مادر بزرگوار شهید والا مقام حاج احمد متوسلیان
خانواده بزرگوار شهید والا مقام حاج احمد متوسلیان
راز احمد
راز احمد --- سفر بی بازگشت احمد متوسلیان
فرمانده لشکر ۲۷ محمد رسولالله
مشخصات شهید احمد متوسلیان
*نام و نام خانوادگی: احمد متوسلیان
*نام پدر : غلامحسین
*محل تولد : تهران
*تاریخ ولادت: ۱۳۳۲/۰۱/۱۵
*تاریخ ربوده شدن : ۰۴/۱۴ /۱۳۶۱
*نحوه ربوده شدن: توسط صهیونیست ها در ایست بازرسی لبنان
*مدت عمر: ۶8 سـال
*محل مزار : جاویدالاثر
*کتاب مربوط به این شهید: راز احمد_ می خواهم با تو باشم _ هاله ای از غبار _ فرمانده جدید _ مرد
راز احمد --- سفر بی بازگشت احمد متوسلیان
شهید حاج احمد متوسلیان در ۱۵ فروردین ۱۳۳۲ در یکی از محلات جنوب شهر تهران در خانواده ۹ نفره ، دیده به جهان گشود. پدرش غلامحسین متوسلیان و مادرش بی بی معصومه حسینی زاده است. دارای شش برادر و یک خواهر است که نام دو برادرش محمد و امیر متوسلیان و فریده متوسلیان خواهر حاج احمد متوسلیان است. دوران تحصیل ابتدایی را در دبستان اسلامی مصطفوی به پایان رساند و ضمن تحصیل، به پدرش که در بازار به شغل شیرینی فروشی اشتغال داشت، کمک می کرد. پس از پایان دوره ابتدایی، وارد هنرستان صنعتی شد و در سال۱۳۵۱ موفق به اخذ دیپلم گردید و به خدمت سربازی اعزام شد. پس از پایان دوره سربازی، در یک شرکت تأسیساتی خصوصی استخدام شد و بعد از چند ماه، به خرمآباد منتقل گردید و فعالیتهای سیاسی تبلیغی خود ادامه داد. در سال ۱۳۵۴ توسط ساواک دستگیر شد و پنج ماه در زندان فلکالافلاک خرمآباد در یک سلول انفرادی زندانی بود. پس از این که از زندان آزاد شد، در قیامهای خونین قم و تبریز در سال ۱۳۵۶، نقش رابط و هماهنگکننده تظاهرات را در محلات جنوبی تهران برعهده داشت.در همین سال در رشته مهندسی الکترونیک دانشگاه علم و صنعت ایران پذیرفته شد.
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، مسئولیت تشکیل کمیته انقلاب اسلامی محل خویش را عهدهدار شد. پس از شکلگیری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به این ارگان پیوست و به سازماندهی نیروها همت گماشت. حاج احمد متوسلیان نقش مهمی در آرامش و سامان دهی اوضاع کردستان و بوکان در اسفند ۱۳۵۷ و شهرهای سقز و بانه و آزادسازی سنندج و آزادسازی مریوان در خرداد ۱۳۵۹ که در تصرف نیروهای کرد بود، داشته است.
وقتی ارتش اسرائیل قصد حمله به سوریه را کرد و سوریه از کشورهای اسلامی تقاضای کمک کرد، رهبر کبیر انقلاب، امام خمینی(ره) با مشورت مقامات عالی رتبه نظامی و جنگی کشور، دستور اعزام بخشی از لشگر ۲۷ محمد رسول الله که از زبده ترین نیروهای رزمنده بودند را به فرماندهی حاج احمد متوسلیان و حاج ابراهیم همت ،صادر کرد. اما جنگ نظامی و درگیری نظامی انجام نشد.
۱۴ خرداد ۱۳۶۱ خودرو سیاسی سفارت جمهوری اسلامی ایران که در حمایت پلیس دیپلماتیک لبنان از شهر بندری طرابلس به بیروت باز میگشت، برخلاف قوانین بینالمللی و مصونیت دیپلماتها در منطقه “برباره” توسط نیروهای رژیم صهیونیستی موسوم به “نیروهای لبنانی” متوقف شد و سه دیپلمات ایرانی و خبرنگار همراه آنها ربوده شدند. از آن زمان تاکنون از سرنوشت سیدمحسن موسوی (کاردار سفارت ایران)، حاج احمد متوسلیان (وابسته نظامی سفارت ایران در بیروت)، تقی رستگارمقدم (کارمند سفارت) و کاظم اخوان (خبرنگار و عکاس ایرنا) خبری در دست نیست. در زمان بازگشت به کشور نیروها از سوریه به کشور، به حاج احمد خبر آمد سفارت ایران در بیروت در خطر محاصره صهیونیستها و فالانژهای لبنانی قرار دارد، حاج احمد هم بعد از راهی کردن تمامی پاسدارها به ایران با کاردار وقت ایران در سفارت لبنان،”سید محسن موسوی” و دو تن دیگر به نامهای “تقی رستگار” و “کاظم اخوان” با ماشین پلاک سیاسی سفارت و اکیپهای حفاظت دیپلماتیک ژاندارمری لبنان عازم بیروت شدند. اما در میانه راه در یک ایست بازرسی به اسارت فالانژهای لبنانی و در واقع به اسارت صهیونیستها در آمدند. بعد از ربوده شدن احمد متوسلیان و همراهانش، رادیو اسرائیل اعلام میکند: ژنرال احمد متوسلیان، طراح عملیات فتح المبین و بیت المقدس، در پست بازرسی «برباره» به اسارت گرفته شد. این نشان میدهد که او را خوب میشناختند.
تندیس متوسلیان در مارونالرأس در مرز فلسطین نصب شد تا یادبودی از ربوده شدن این فرمانده ایرانی باشد. انگشت اشاره احمد متوسلیان در تندیس ساخته شده به سمت اسرائیل است. عبدالمجید فراهانی طراح این تندیس است.
فیلم «ایستاده در غبار» به کارگردانی محمدحسین مهدویان محصول سال ۱۳۹۴ ساختهٔ ایران، با محوریت زندگی احمد متوسلیان ساخته شدهاست که هادی حجازیفر در نقش احمد متوسلیان است.