علی بی خیال
علی بیخیال --- زندگینامه و خاطرات شهید علی حیدری
مشخصات شهید علی حیدری
*نام و نام خانوادگی: علی حیدری
*نام پدر : محمود
*محل تولد : مریوان
*تاریخ ولادت: ۱۳۴۴/۰۱/۰۱
*تاریخ شهادت : ۱۳۶۳/۱۲/۲۲
*محل شهادت: عملیات بدر، شرق دجله، جزایر مجنون
*نحوه شهادت: بمباران شیمیایی ارتش بعث عراق
*مدت عمر: ۱۹ سال
*محل مزار : گلزار شهدای بهشت زهرا تهران
*قطعه و ردیف و شماره : قطعه ۲۷ - ردیـف ۱۳۶ - شـماره۱۰
*کتاب مربوط به این شهید: علی بی خیال
علی بی خیال --- زندگینامه و خاطرات شهید علی حیدری
علی حیدری فروردین سال ۱۳۴۴ در شهر مریوان و در یک خانواده معتقد به فرهنگ اسلام به دنیا آمد. پدرش اهل همدان بود که بعد از ازدواج با مادر سنندجی اش در کردستان به استخدام ارتش در آمد تا بازنشسته شد. بعد از بازنشستگی به تهران مهاجرت کرد. علی دوران نوجوانی خود را با بچه های مسجد و کارهای فرهنگی و تشکیل کانون فرهنگی و کتابخانه مساجد منطقه خرانه تهران گذراند؛ اما اوج اعتلای روحی ایشان در دوره شش ماهه ای اتفاق افتاد که با آیت الله حق شناس آشنا شد و آن عارف بزرگوار، مسیر سیر و سلوک را با برنامه سلوکی برایش فراهم کرد.

اولین بار علی در اواخر سال ۱۳۶۱ به منطقه سقز اعزام شد. در سال ۶۲ به عنوان خطاط و طراح چهره شهدا به جنوب اعزام شد. در اواخر سال ۶۳ جمعی تبلیغات لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) شد و ماه پایانی حیاتش را در گردان تخریب لشکر ۲۷ در پادگان دوکوهه مشغول آموزش و فعالیت شد.
علی حیدری به همراه گروه هفده نفره از رزمندگان تخریب، بر اثر بمباران شیمیایی در عملیات بدر؛ هم چنان که مژده اش را از امام رضا (ع) دریافت کرده بود، روز بیست و دوم اسفند ماه ۱۳۶۳ در سن نوزده سالگی به شهادت رسید و در گلزار شهدای بهشت زهرا تهران آرام گرفت.
وصیت نامه شهید علی حیدری
«بسم رب شهدا و صدیقین»
«بنده حقیر وصیتنامهای به آن صورت که بخواهم اموالم را تصفیه کنم ندارم زیرا از این مال دنیا هر چه داشتهام یا در راه خدا بخشیدهام یا به خاطر خدانگهداشتهام که دیگران استفاده کنند ولی خواستم چند کلمهای با عالم مادی سخن بگویم. ای دنیا بدان که انتهای راههایت جهنم و مسیر راههایت پر از درندگان وحشی است که به تدریج روح انسان را میخورند تا بالاخره انسان را تبدیل به از حیوان پستتر میکنند. فقط کاروان عشق است که رو به سوی جانان میرود و خدا را شکر میکنم که بالاخره نام من را در دفتر عاشقان حسین (ع) نوشتهاند.
برادران مسجد چیزهایی راکه مینویسم عمل کنید. دعاها را زیاد بخوانید و هر چه باشکوهتر برگزار شود. در نماز جماعت حتماً شرکت کنید.
برای مقابله با شیطان دوشنبه و پنجشنبه روزه بگیرید.
نماز شب را حتما بخوانید
و یک مربی برای خود جهت مسیر الیالله انتخاب کنید و بدانکه به شرطی قبول میشوی که به چیزهایی که میشنوی عمل کنی.
آنقدر حرف بزنید که میتوانید عمل کنید
و بار دیگر برادران عزیزم یک وصیتنامه به شما دارم و آن اینکه زود و خیلی زود کولهبار عشق را ببندید زیرا بنده میترسم شماها جا بمانید. بدانیدکه شیطان همه جا حتی در خون انسان هست از خدا بترسید. به خانوادهام توصیه کنید هر وقت برای من خواستند گریه کنند به یاد قاسم امام حسین (ع) گریه کنند و هر وقت به یاد غریبیام افتادند، یاد حسین بیفتند.
دوست دارم مانند رفقای شهیدم جنازهام را حسین کفن و در بیابانهای کربلا به خاک بسپارند.
پدر و مادر و اهالی خانواده عزیزم برای گناهان من دعا کنید چون من همه عمرم را در گناه به سر بردم به جز آن مدتی که خود را به دست خدا سپرده بودم.
شما نیز خود را به دست خدا بسپارید زیرا او ست پرورش دهنده ما «و ان النفس لاماره بالسوء الا ما رحم ابی» ای خدا بنده تو آمد، مرا در آغوش خود گیر که همانا تویی اول و آخر ما.
خدا تو میدانی که من به خاطر بهشت نیامدهام. بهشت تو مال آنهایی که خدا را به خاطر عبادت و از ترس جهنم گناه نمیکنند.
الله من، و ای معشوق من، بنده تو دیگر در عشق تو سخت، آنقدر در وصالت سوختم تا منیت و شیطان را به وسیله آتش عشق ذوب نمودم آنگاه رو به سوی جانان کردم،خدایا مرا دیگر زندگی شیطان بس است، من تو را میخواهم، چه کنم من به آن زندهام که روزی پیش تو میآیم و اگر اینطور نبود خیلی پیش از اینها مرده بودم.
الله من گناهانم را به وسیله حسینت پاک کردم و از دریای پرتلاطم مادیات به وسیله کشتی حسینت گذشتم.
الله من، دوستت دارم چه کنم؟ الله دیگر اگر مرا به جهنم بری آتش احساس کوچکی میکند در برابر آتش سوزش و عطش و تب هجران درون من. آری هر کس خود را به چیزی دلخوش کرده است. بنده عامی هم خود را به خدا دل خوش کردهام"
.من خیلی کمتر عطر خریدهام زیرا هر وقت بوی عطر میخواستم ازته دل میگفتم حسین جان، آن وقت فضا پرعطر میشد.
.... مواظب خود باشید. مواظب شیطان باشید که شیطان خیلی باهوشتر از این حرفهاست. مطالعه کنید کتابهای شهید دستغیب را. به عموم ... توصیه میکنم.
و هیچگاه راضی نخواهم بود کسی بدون تفکر در راهم برایم گریه کند. هرگاه خواستید برایم گریه کنید برای چیزی که من برایش همیشه گریان بودم، گریه کنید.
وقتی به یادم افتادید یک حمد و سه سوره توحید برای شهدا با یک صلوات ختم کنید.
همیشه با وضو باشید،
قرآن بخوانید.
حجابها را از قلب خود بردارید تا با عالم غیب ارتباط داشته باشید و اسرار غیبی را بدانید و ببینید.
نگاههای خود را کنترل کنید تا بتوانید حسین و ائمه و شهدا را ببینید و زیارت کنید.
بینی خود را از بوهای حرام نگه دارید تا بوی حسین (ع) و عشق را بشنوید.
و با زبان خود غیبت نکنید و تهمت نزنید تا بتوانید با مولایتان صحبت کنید.
و در آخر «امام را دعا کنید»
وعده ما کربلا
۱۳۶۲/۱۱/۲۰
ساعت ۲ نصف شب
مزار شهید علی حیدری

دفتر ثبت رفتارهای روزانه شهید علی حیدری با نام " طریق پرواز"

نصایح، از نوار و نامههای شهید علی حیدری
اینجانب علی حیدری مستقر در پادگان دوکوهه ،جمعی لشکر حضرت رسول ( ص ) و تیپ ذوالفقار واحد آر، پی ،جی ،هفت هستم . من کوچکتر از آنم که بتوانم پیامی برای امت حزبالله برسانم ، ولی مجبورم امر فرماندهی را اطاعت کرده و چند کلامی عاجزانه در مقابل این ملت شریف و اینهمه رزمندگانی که با ایثار خون خود درخت اسلام را آبیاری کردهاند بیان کنم .
الحق که یکسری مسائل هست که انسان نمیتواند برای هر کسی مطرح کند ، ولی این یک ذره از آن را برای برادر ایوبی گفتهام و باز یک ذره از آن یک ذره را در این نوار میگویم : چیزی که در این جبههها مشاهده کردم این بود که وقتی رزمندگان را مشاهده میکنم و با آنها روبرو میشوم از فاصلهی چندمتری ، یا در یک محوطه خاص ، بوی عطر دلانگیزی که عطر مخصوصی است تراوش میشود که همان بوی ایثار ، رزمندگی و بوی حسین ( ع ) است. آری بوی حسین ( ع ) .
ما انقلابمان حسینی بود ، رهبرمان هم حسینی بود ، امتمان هم حسینی است .
هر کس جاننثار حسین ( ع ) بود و راه حسین ( ع ) را ادامه داد رستگار شد .
و هر کس که راه حسین ( ع ) را ادامه نداد و این کارها را به مسخره گرفت ،خود را به مسخره گرفتهاست .
آری هر کس با او ادامه داد در بهشت همدیگر را خواهیم داشت.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته