امام خامنه ای: زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست

* بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ *

فیس بوک توییتر پینترست لینکدین تلگرام
امام خامنه ای: شهادت مرگ تاجرانه است
فروشگاه اینترنتی کتاب شهدا
ورود / عضویت

ورودایجاد یک حساب کاربری

رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
لیست علاقه مندی ها
0 آیتم / ۰ تومان
منو
فروشگاه اینترنتی کتاب شهدا
0 آیتم / ۰ تومان
دسته بندی محصولات
  • کتب شهدا دفاع مقدس

    همه کتب شهدا ....

    کتب شهدا گمنام

    ابراهیم هادی 1

    ابراهیم هادی 2

    شاهرخ

    خدای خوب ابراهیم

    مهمان خدا

    راز کانال کمیل

    کتب شهدا ترور

    او یک ملت بود

    تا کوچه های آسمان

    آقا مجتبی

    از برف تا برف

    سردار دلها

    در کمین گلسرخ

    حاج قاسم 1

    مرد

    متولد ماه مارس 

    کتب شهدا  مدافع حرم

    ملاقات در ملکوت

    حجت خدا

    قصه دلبری

    یادت باشد

    پسرک فلافل فروش

    در مکتب مصطفی

    فاطمیون

    برای زِین أب

    مجید بربری

    کتب شهدا انقلاب

    طیب

    سفیر بیداری

    حبیب خدا

    کتب شهدا دفاع مقدس

    بر فراز آسمان

    عارفانه

    بیا مشهد

    نخل سوخته

    علی بی خیال

    مسافر کربلا

  • کتب تقریظ شده توسط مقام معظم رهبری
  • کتب سردار شهید حاج قاسم سلیمانی
  • کتاب شهدا مخصوص کودکان و نوجوانان
  • کتب خاطرات رزمندگان اسلام
  • یادگاری از شهدا
  • خانه
  • فروشگاه
    • فروشگاه
    • سبد خرید
    • تسویه حساب
    • حساب کاربری
  • درباره ما
  • تماس با ما
خانهشهدا ترور در کمین گلسرخ
محصول قبلی
خاطرات سفیر
خاطرات سفیر ۲۶,۰۰۰ تومان ۲۰,۸۰۰ تومان
بازگشت به محصولات
محصول بعدی
میعاد در شلمچه ۱۳,۰۰۰ تومان ۱۰,۴۰۰ تومان
-20%
روایتی از زندگی شهید سپهبد علی صیاد شیرازی
روایتی از زندگی شهید سپهبد علی صیاد شیرازی
برای بزرگنمایی کلیک کنید

در کمین گلسرخ

۳۰,۰۰۰ تومان ۲۴,۰۰۰ تومان

در کمین گلسرخ _ _ _ شهید سپهبد علی صیاد شیرازی

فرماندهی نیروی زمینی ارتش

مشخصات شهید سپهبد علی صیاد شیرازی

*نام و نام خانوادگی: علی صیاد شیرازی

*نام پدر : زیاد

*محل تولد : مشهد

*تاریخ ولادت: ۱۳۲۳/۰۳/۰۴

*تاریخ شهادت : ۱۳۷۸/۰۱/۲۱

*محل شهادت: تهران

*نحوه شهادت: ترور توسط منافقین کوردل

*مدت عمر: ۵۵ سـال

*محل مزار : گلزار شهدای بهشت زهرا تهران

*قطعه و ردیف و شماره : ۸-۳۰-۲۹

*کتاب مربوط به این شهید: در کمین گلسرخ – تا کوچه های آسمان

 

در کمین گلسرخ _ _ _ شهید سپهبد علی صیاد شیرازی

چهارم خرداد ۱۳۲۳، در درگز چشم به جهان گشود. پدرش زیاد و مادرش،شهربانو نام داشت. تا پایان کارشناسی در رشته علوم و فنون نظامی درس خواند. سپهبد ارتش بود. ازدواج کرد و صاحب دو پسر و دو دختر شد. به عنوان نزاجا در جبهه حضور یافت. بیست و یکم فروردین ۱۳۷۸، در تهران بر اثر اصابت گلوله توسط گروهک منافقین ترور و به درجه رفیع شهادت نائل شد. مزار این شهید بزرگوار در گلزار شهدای بهشت زهرا تهران واقع است.

سپهبد-صیاد-شیرازی

تصویر دست نوشته شهید سپهبد علی صیاد شیرازی

سپهبد شهید-صیاد شیرازی

متن وصیت نامه شهید سپهبد علی صیاد شیرازی

بسم الله الرحمن الرحیم، ارحم الراحمین، رب العالمین و صلی الله علی محمد واله الطاهرین و سلم. انالله و اناالیه راجعون…

خداوندا! این تو هستی كه قلبم را مالا مال از عشق به راهت، اسلامت، نظامت و ولایتت قرار دادی.

خدایا؛ تو خود می دانی كه همواره آماده بوده ام آنچه را كه تو خود به من دادی، در راه عشقی كه به راهت دارم، نثار كنم. اگر این نبود، آن هم خواست تو بود.

پروردگارا؛ رفتن در دست تواست، من نمی دانم چه موقع خواهم رفت، ولی می دانم كه از تو باید بخواهم مرا در ركاب امام زمانم قرار دهی و آن قدر با دشمنان قسم خورده ات بجنگم تا به فیض شهادت برسم.

از پدر و مادرم كه حق بزرگی بر گردنم دارند می خواهم كه مرا ببخشند؛ من نیز همواره برایشان دعا كرده ام كه عاقبت به خیر شوند. از همسر گرامی و فداكار و فرزندانم می خواهم كه مرا ببخشند كه كمتر توانسته ام به آن ها برسم و بیشتر می خواهم وقف راهی باشم كه خداوند متعال به امت زمان ما عطا فرموده.

آنچه از دنیا برایم باقی می ماند، حق است كه در اختیار همسرم قرار گیرد. از همه ی آن هایی كه از من بد دیده اند می خواهم كه مرا به بزرگی خودشان ببخشند و بالاخره از مردان مخلص خودم به ویژه حاج آقا امیر رنجبر نیكدل، استدعا دارم در غیاب من به امور حساب و كتاب من برسند و با برادران دیگر، چون جناب سرهنگ حاج آقا آذریون و تیمسار حاج آقا آراسته در این باب، تشریك مساعی نمایند.

خداوندا! ولی امرت حضرت آیت الله خامنه ای را تا ظهور حضرت مهدی(عج) زنده، پاینده و موفق بدار.

آمین یا رب العالمین

من الله التوفیق علی صیاد شیرازی

۱۹ دی ماه ۱۳۷۱

مزار شهید ترور سپهبد علی صیاد شیرازی در گلزار شهدای بهشت زهرا تهران قطعه 29

مزار-سپهبد-صیاد-شیرازی1

متن روی سنگ مزار

من کان لله کان الله له هر که با خدا باشد خدا با اوست

مفتخرم بعنوان سربازکوچک اسلام و همرزم شرمنده شهدا درجبهه‌های جنگ از صحنه‌های رزم باضدانقلاب تا جبهه جنگ تحمیلی توفیق یافتم دراین مراسم با شکوه شرکت نموده و شاهد منورتر شدن فضای عطر آگین گلزار شهدای چیذر در جوار مقبره امامزاده علی اکبرباشم.

ان شاءالله که خداوند به من و همه مشتاقان انقلاب اسلامی توفیق دهد راه پر عزت و اقتدار شهدایمان را با سرافرازی ادامه داده و خود افتخار شهادت نصیبمان شود.

خداوندا رهبرمعظم انقلاب اسلامی و ولی امر مسلمین را تا ظهور حضرت مهدی (عج) نگهدار باش.

سرباز کوچک اسلام علی صیاد شیرازی

76/2/4

رهبری در کنار مزار شهید سرافراز سپهبد علی صیاد شیرازی

مزار-سپهبد-صیاد-شیرازی

موجود در انبار

افزودن به علاقه مندی ها loading
اضافه شد! مشاهده لیست علاقه مندی ها
محصول از قبل به علاقه مندی ها اضافه شده! مشاهده لیست علاقه مندی ها
افزودن به علاقه مندی
شناسه محصول: KST10009 دسته: شهدا ترور, کتب تقریظ شده توسط مقام معظم رهبری برچسب: در کمین گلسرخ, شهید ترور, شهید سپهبد علی صیاد شیرازی, شهید صیاد, شهید صیاد شیرازی, شهید صیاد منافقین, شهید فروردین, صیاد, صیاد شیرازی, علی صیاد شیرازی, فروردین ۷۸, فروردین ۷۸ منافقین صیاد, منافقین, منافقین کوردل
  • توضیحات
  • توضیحات تکمیلی
  • نظرات (0)
  • ارسال و حمل و نقل
توضیحات

در کمین گلسرخ _ _ _ شهید سپهبد علی صیاد شیرازی

کتاب “در کمین گلسرخ” به یاد شهید بزرگواری است.که پس از سال ها مجاهدت در جبهه های حق علیه باطل.در بیست و یکم فروردین ماه سال 1378 با برنامه ریزی.قبلی توسط گروهک منافقین روبروی منزل ایشان.از ناحیه سر مورد اصابت چند گلوله قرار گرفت.و به درجه رفیع شهادت نائل گشت.

قسمتی از این کتاب را با هم می خوانیم:

این جاده را که دیدم همان حالتی که به سرتیپ شهید نیاکی. ( در شناسایی با بچه های سپاه) دست داده بود، .که پیروز هستیم، به ما هم دست داد. جاده مثل پلِ پیروزی بود. در همان محوری بود که می خواستیم برویم،.جای خوبی برای حمله، به این دلیل که دشمن فکر کرده بود.از جناح چپ او، به علت رملی بودن ، نمی توانیم پیشروی کنیم.

ولادت تا دانشگاه

«نامم علی و نام خانوادگی‌ام صیادشیرازی است. اجداد من از عشیره‌ای به نام «اخت افشار» می‌باشند. که از اصطهبانات و نی‌ریز در فارس.تا سیرجان، بافت و جیرفت در کرمان گسترش یافته‌اند. پدربزرگم صیاد همراه فرزندانش و مال و احشامش.ده‌ها سال پیش به سوی خراسان و شهرستان مشهد به راه افتادند.و به شهرستان درگز کوچ کردند. پدر من زیاد کوچک‌ترین فرزند ایشان بود.که در آن موقع ۱۲ سال داشت.

پس از ولادت اینجانب در ۱۴ خردادماه ۱۳۲۳ در شهرستان درگز.و حدود یک سال اقامت در این شهر، بر حسب شغلی که پدرم داشت.درجه‌دار ژاندارمری حدود دو سال در مشهد اقامت کردم.و حدود ۱۵ سال در مازندران، یعنی در شهرهای. گرگان، آمل و گنبدکاووس به سر برده‌ام. سال ششم ریاضی، یعنی سال آخر دبیرستان را در تهران گذراندم.و از دبیرستان امیرکبیر فارغ‌التحصیل شدم. در سال ۱۳۴۳ وارد دانشکده افسری شدم.»

علی در سال ۱۳۴۶ با درجه ستوان‌دومی.در رسته توپخانه از آن دانشکده فارغ‌التحصیل شد.و در طول سال‌های تحصیل به جدیت.در درس و پایبندی به مذهب شهرت داشت. او دوره‌های چتربازی و رنجر را نیز.با رتبه یکم بین هم‌دوره‌های خود گذراند.

 افتخار در دوره تخصصی در آمریکا

«پس از طی یک سال دوره مقدماتی رسته توپخانه، به لشکر ۲ تبریز رفتم. در سال ۱۳۴۸ مأموریت استقرار در مرزهای غرب کشور قصرشیرین به لشکر ۲ تبریز داده شد. بنده به عنوان افسر دیده‌بان توپخانه و معاون آتشبار، حدود یک سال در این مأموریت به سر بردم. لشکر تبریز در سال ۱۳۴۹ منحل شد و گردان ما که گردان ۳۰۲ توپخانه بود به توپخانه لشکری لشکر ۸۱ زرهی کرمانشاه انتقال یافت و من فرمانده آتشبار شدم.

بعد از یک بار جابجایی و انتصاب در فرماندهی آتشبار در گردان ۳۱۶ توپخانه، برای گذراندن دوره آموزش زبان انگلیسی به تهران رفتم. سپس با پذیرفته شدن در کنکور اعزام به خارج در سال ۱۳۵۱ برای طی یک دوره تخصصی توپخانه تحت عنوان دوره هواسنجی بالستیک توپخانه به امریکا رفتم.»

وی در طول این دوره همچون یک مبلّغ مذهبی در جلسات بحث و مناظره امریکایی‌ها شرکت و آنها را به اسلام دعوت می‌کرد. او در بین تمام دانشجویان خارجی و امریکایی رتبه یکم دوره را کسب کرد.

در کمین گلسرخ _ _ _ شهید سپهبد علی صیاد شیرازی

 همگام با حرکت انقلاب اسلامی

او با ورود به اصفهان و قرار گرفتن در متن مردم متعهد و انقلابی این دیار شهیدپرور در طی حدود پنج سال قبل از به ثمر رسیدن انقلاب، با فعالیت‌های مذهبی و انقلابی مخفی، خود را برای ورود به فضای نورانی انقلاب اسلامی آماده کرد و در پاییز سال ۱۳۵۷، همگام با اوج نهضت انقلاب اسلامی فعالیت انقلابی خود را در پادگان‌های اصفهان و سایر یگان‌ها همراه با دوستان انقلابی خود در ارتش گسترش داد و سرانجام در روز ۱۹ بهمن ۱۳۵۷ به دلیل فعالیت‌های انقلابی بازداشت انفرادی شد که در بامداد ۲۲ بهمن با پیروزی عظیم انقلاب اسلامی از بازداشت خارج شد و با درجه سروانی به خدمت در ارتش جمهوری اسلامی ایران وارد شد و در سازمان‌دهی نیروهای مؤمن و انقلابی ارتش نقش مؤثری ایفا کرد.

ورود به کردستان

«با آغاز توطئه سنگین ضدانقلاب در کردستان، بعد از فاجعه شهادت ۵۲ نفر از پاسداران انقلاب اسلامی اصفهان در جاده سردشت بانه در استان کردستان، همراه با هم‌رزم عزیزم سردار سرلشکر پاسدار سید یحیی صفوی و در معیّت سردار سلحشور اسلام شهید دکتر مصطفی چمران، وارد کردستان و شهر سردشت شدم. با بررسی‌ها و تجربه‌هایی که طی ۱۷ روز در شهر سردشت به عمل آمد، در فروردین سال ۱۳۵۹ موفق به ارائه طرحی شدم که با راهنمایی شهید فلاحی مورد تصویب رئیس جمهور وقت قرار گرفت و در اجرای آن تقریباً به صورت رسمی در درجه سرگردی مأموریت مقابله با ضدانقلاب را در شهر سنندج دریافت کردم.»

«به همت رزمندگان اسلام اعم از ایثارگران ارتش (لشکر ۲۸ پیاده، تیپ۵۵ هوابرد، تیپ۳ لشکر ۱۶ زرهی) برادران سپاه، نیروهای مردمی و پیشمرگان کرد مسلمان، شهر سنندج از ضدانقلاب بازپس گرفته شد، محاصره پادگان سنندج شکست و با تشکیل قرارگاه مشترک ارتش و سپاه و فراخوان افسران متخصص، مجرب و داوطلب و فعال کردن این قرارگاه در کمتر از سه ماه شهرهای دیگر شامل دیواندره، مریوان، سقز و بانه نیز آزاد شد.

بنده به عنوان هماهنگ‌کننده رزمندگان ارتش جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و فرماندهی عملیات پاکسازی انجام وظیفه می‌کردم. به منظور پاکسازی کامل منطقه از وجود ضدانقلاب با ترفیع موقت دو درجه به درجه سرهنگی ارتقا یافتم و به فرماندهی عملیات غرب کشور منصوب شدم و با در کنترل قرار گرفتن لشکرهای ۲۸ کردستان، لشکر ۶۴ ارومیه، ۸۱ زرهی، بخشی از لشکر ۱۶ زرهی، تیپ ۲۳ نیروهای مخصوص، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیروهای انتظامی به این مأموریت پرداختم.»

در کمین گلسرخ _ _ _ شهید سپهبد علی صیاد شیرازی

عزل از فرماندهی غرب کشور / ‏‬ آموزش پاسداران

«به موجب سعایت‌هایی که علیه اینجانب و قرارگاه عملیاتی غرب کشور انجام گرفت، به دستور رئیس جمهور وقت حیطه فرماندهی من به کردستان محدود شد. سپس از مسئولیت خود عزل شدم. در ضمن به درجه قبلی، یعنی سرگردی تنزل یافتم. در همین اوان بود که جنگ تحمیلی نیز آغاز شد.»

سپهبد شهید صیاد شیرازی بعد از برکناری از مسئولیت و در دوران فترت خدمتی، حدود هفت ماه به صورت افتخاری در ستاد مرکزی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و در معاونت طرح و عملیات آن ارگان انجام وظیفه می‌کرد و در طول این مدت واحد طرح و عملیات سپاه را به صورت کلاسیک راه‌اندازی کرد. با هماهنگی و همکاری شهید یوسف کلاهدوز قائم مقام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دوره‌ای یک ماهه، از صبح تا غروب برای تعداد ۳۰ تا ۴۰ نفر از برادران سپاه تشکیل شد.

سپهبد-صیاد-شیرازی3

به کمک چند استاد ارتشی که خود سرپرستی آنها را به عهده گرفته بود، دروس مختلفی را در مورد عملیات به صورت تئوری تدریس کردند. سپس او در راستای تشکیل این کلاس، به منطقه جنوب حرکت کرد و با آشنا کردن برادران سپاه با عملیات کلاسیک، وحدت اصولی و منطقی را بین ارتش و سپاه در عملیات ثامن‌الائمه (ع) زمینه‌سازی کرد. در این مدت نیز بنی‌صدر پا به فرار گذاشت و شهید والامقام آقای رجایی عهده‌دار مقام ریاست جمهوری شد.

در کمین گلسرخ _ _ _ شهید سپهبد علی صیاد شیرازی

نمایندگی رهبر کبیر انقلاب در شورای عالی دفاع

شهید سپهبد علی صیادشیرازی پس از مسئولیت فرماندهی نیروی زمینی ارتش، بدون وقفه، از شهریورماه سال ۱۳۶۵ بنا به امر امام راحل به نمایندگی معظم‌له در شورای عالی دفاع منصوب شد که تا پایان جنگ این مأموریت ادامه یافت. او به پاس قدردانی از رشادت‌ها وفداکاری‌هایی که در صحنه‌های نبرد داشت، به دریافت دو نشان فتح درجه یک از دست مبارک مقام معظم رهبری و فرماندهی کل قوا، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، نائل شد.

 نقش سرنوشت‌ساز شهید صیاد شیرازی در عملیات مرصاد

در روز دوشنبه سوم مرداد ۱۳۶۷، منافقین در محور قصرشیرین کرمانشاه در یک ستون منظم و منسجم حمله خود را برای تصرف کرند و اسلام‌آباد و سپس حرکت به سوی کرمانشاه آغاز کردند. شهید سپهبد علی صیادشیرازی که در آن زمان مسئولیت نمایندگی حضرت امام (ره) در شورای عالی دفاع را به عهده داشت، به درخواست تیمسار دریادار علی شمخانی، معاون اطلاعات و عملیات ستاد فرماندهی کل قوا، به کرمانشاه رفت و با یک فروند بالگرد ۲۱۴ که دو فروند بالگرد هجومی کبرا آن را اسکورت می‌کردند، برای شناسایی دشمن روی محور کرمانشاه قصرشیرین پرواز کرد.

او در خاطرات خود در این مورد می‌گوید: «به گردنه چارزبر (تنگه مرصاد) که رسیدیم، دیدم خاکریزی در جاده زده شده بود که یک طرف آن نیروهای مردمی اندکی، دلیرانه مقاومت می‌کردند و در طرف دیگر تانک پشت سر تانک به طول ۳ تا ۴ کیلومتر صف کشیده بود و دختران و پسرانی که به فارسی تکلم می‌کردند، در تانک‌ها مستقر بودند. بلاشک دانستم که منافقین هستند. برابر طرحی که خلبان‌ها را توجیه کردم، آنچنان به جان اینها افتادند که دمار از روزگارشان درآوردند. متعاقب آن، بالگردهای هجومی دیگری را که خبر کرده بودیم از راه سررسیدند و با یگان‌های زمینی کوچک و بزرگی که از ارتش، سپاه و مردم جمع و جور کردیم، در قالب یک طرح هماهنگ‌شده به منافقین حمله برده و فوج‌فوج آنها را به درک واصل کردند.»

توضیحات تکمیلی
وزن0.410 kg
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “در کمین گلسرخ” لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ارسال و حمل و نقل

محصولات مشابه

-20%
شاید پیش از اذان صبح
بستن

شاید پیش از اذان صبح

۳۲,۰۰۰ تومان ۲۵,۶۰۰ تومان

شاید پیش از اذان صبح --- احمد یوسف زاده

فرمانده نیروی قدس

مشخصات شهید قاسم سلیمانی

*نام و نام خانوادگی: قاسم سلیمانی

*نام پدر : حسن

*محل تولد : رابر کرمان

*تاریخ ولادت: ۱۳۳۵/۱۲/۲۰

*تاریخ شهادت : ۱۳۹۸/۰۵/۱۳

*محل شهادت: فرودگاه بغداد 

*نحوه شهادت: تروریست های تکفیری

*مدت عمر: ۶۳سـال

*محل مزار : گلزار شهدای کرمان

*قطعه و ردیف و شماره :  قطعه ۲۹

*کتاب مربوط به این شهید:  شاید پیش از اذان صبح - ذوالفقار -  حاج قاسم 1 - حاج قاسم 2 - منم میشم یه حاج قاسم - عمو قاسم - خنده های رفیق - سلیمانی عزیز - منم یه حاج قاسمم - خاتم سلیمانی - مدرسه درس آموز حاج قاسم - سردار دلها - از چیزی نمی ترسیدم

 

شاید پیش از اذان صبح --- با موضوع شهید حاج قاسم سلیمانی و قلم احمد یوسف زاده

قاسم سلیمانی متولد ۲۰ اسفند سال ۱۳۳۵ در شهرستان رابُر از توابع استان کرمان در ایل عشایر سلیمانی بود. پدرش حسن نام داشت.حاج قاسم سلیمانی فرمانده پیشین سپاه قدس است. او در دوران جنگ ایران و عراق فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله و از فرماندهان عملیات‌های والفجر هشت، کربلای چهار و کربلای پنج بود.

قاسم سلیمانی در سال ۱۳۷۹ش از سوی آیت‌الله خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی ایران، به فرماندهی سپاه قدس منصوب شد. پس از ظهور داعش در عراق و سوریه، سلیمانی به عنوان فرمانده سپاه قدس با حضور در این مناطق و سازماندهی نیرو‌های مردمی، به مبارزه با این گروه پرداخت. وی در سال ۱۳۸۹، موفق به أخذ درجه سرلشکری شد. سردار سلیمانی بامداد جمعه ۱۳ دی ماه ۱۳۹۸ به شهادت رسید.

حاج-قاسم  

تصویر دست نوشته شهید حاج قاسم سلیمانی

دست نوشته

انگشتری شهید حاج قاسم سلیمانی پس از ترور ناجوانمردانه توسط تروریست های تکفیری

انگشتری

یادداشت حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای ، رهبر معظم انقلاب اسلامی ، بر کتاب «از چیزی نمی‌ترسیدم » ؛ زندگی‌نامه خودنوشت شهید سپهبد حاج‌قاسم سلیمانی

بسمه‌تعالی

هرچیزکه یاد شهید عزیز ما را برجسته کند ، چشم‌نواز و دل‌نواز است . یاد او را اگرچه خداوند در اوج برجستگی قرارداد و بدین‌گونه پاداش دنیایی اخلاص و عمل صالح او را بدو هدیه کرد ولی ما هم هرکدام وظیفه‌ای داریم . کتاب حاضر را هنوز نخوانده‌ام اما ظاهرا می‌تواند گامی در این راه باشد .

رزقنالله ما رزقه من فضله

سید علی خامنه ای

99/10/7

پیام رهبر انقلاب به مناسبت شهادت سردار سلیمانی

بسم الله الرحمن الرحیم ملّت عزیز ایران! سردار بزرگ و پرافتخار اسلام آسمانی شد. دیشب ارواح طیّبه‌ی شهیدان، روح مطهّر قاسم سلیمانی را در آغوش گرفتند. سال‌ها مجاهدت مخلصانه و شجاعانه در میدان‌های مبارزه با شیاطین و اشرار عالم و سال‌ها آرزوی شهادت در راه خدا، سرانجام سلیمانی عزیز را به این مقام والا رسانید و خون پاک او به دست شقی‌ترین آحاد بشر بر زمین ریخت. این شهادت بزرگ را به پیشگاه حضرت بقیّة‌الله ارواحنا فداه و به روح مطهّر خود او تبریک و به ملّت ایران تسلیت عرض می‌کنم. او نمونه‌ی برجسته‌ای از تربیت‌شدگان اسلام و مکتب امام خمینی بود، او همه‌ی عمر خود را به جهاد در راه خدا گذرانید. شهادت پاداش تلاش بی‌وقفه‌ی او در همه‌ی این سالیان بود، با رفتن او به حول و قوّه‌ی الهی کار او و راه او متوقّف و بسته نخواهد شد، ولی انتقام سختی در انتظار جنایتکارانی است که دست پلید خود را به خون او و دیگر شهدای حادثه‌ی دیشب آلودند. شهید سلیمانی چهره‌ی بین‌المللی مقاومت است و همه‌ی دلبستگان مقاومت خونخواه اویند. همه‌ی دوستان و نیز همه‌ی دشمنان بدانند خطّ جهاد مقاومت با انگیزه‌ی مضاعف ادامه خواهد یافت و پیروزی قطعی در انتظار مجاهدان این راه مبارک است. فقدان سردار فداکار و عزیز ما تلخ است، ولی ادامه‌ مبارزه و دست یافتن به پیروزی نهایی کام قاتلان و جنایتکاران را تلخ‌تر خواهد کرد.

ملّت ایران یاد و نام شهید عالی‌مقام سردار سپهبد قاسم سلیمانی و شهدای همراه او بویژه مجاهد بزرگ اسلام جناب آقای ابومهدی المهندس را بزرگ خواهد داشت و اینجانب سه روز عزای عمومی در کشور اعلام می‌کنم و به همسر گرامی و فرزندان عزیز و دیگر بستگان ایشان تبریک و تسلیت می‌گویم.

سیّدعلی خامنه‌ای ۱۳دی‌ماه ۱۳۹۸

 

تشییع میلیونی پیکر شهید ترور سردار سلیمانی در ایران و عراق

مردم قدرشناس و همیشه در صحنه ایران اسلامی پس از شهادت سردار سلیمانی و انجام مراسم تشییع در عراق آماده پذیرایی از فرزند خود شدند. پیکر‌های مطهر شهدا ابتدا در شهر اهواز و سپس در شهر‌های مشهد، تهران، قم و کرمان را تشییع کردند. طبق برآورد‌های انجام شده در این مراسم‌ها در حدود ۲۵ میلیون نفر حضور داشتند و پیکر‌های مطهر شهدا را تشییع کردند.

  تشییع-سردار

متن وصیت نامه شهید حاج قاسم سلیمانی

بسم الله الرحمن الرحیم

شهادت می دهم به اصول دین

اشهد أن لا اله الّا الله و اشهد أنّ محمداً رسول الله و اشهد أنّ امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب و اولاده المعصومین اثنی عشر ائمتنا و معصومیننا حجج الله. شهادت می دهم كه قیامت حق است. قرآن حق است. بهشت و جهنّم حق است. سؤال و جواب حق است. معاد، عدل، امامت، نبوّت حق است.

خدایا! تو را سپاس می گویم بخاطر نعمت هایت

خداوندا! تو را سپاس كه مرا صلب به صلب، قرن به قرن، از صلبی به صلبی منتقل كردی و در زمانی اجازه ظهور و وجود دادی كه امكان درك یكی از برجسته ترین اولیائت را كه قرین و قریب معصومین است، عبد صالحت خمینی كبیر را درك كنم و سرباز ركاب او شوم. اگر توفیق صحابه رسول اعظمت محمد مصطفی را نداشتم و اگر بی بهره بودم از دوره مظلومیت علی بن ابی طالب و فرزندان معصوم و مظلومش، مرا در همان راهی قرار دادی كه آنها در همان مسیر، جان خود را كه جان جهان و خلقت بود، تقدیم كردند.

خداوندا! تو را شكرگزارم كه پس از عبد صالحت خمینی عزیز، مرا در مسیر عبد صالح دیگری كه مظلومیتش اعظم است بر صالحیتش، مردی كه حكیم امروز اسلام و تشیّع و ایران و جهان سیاسی اسلام است، خامنه ای عزیز ــ كه جانم فدایِ جان او باد ــ قرار دادی.

پروردگارا! تو را سپاس كه مرا با بهترین بندگانت در هم آمیختی

و درك بوسه بر گونه های بهشتی آنان و استشمام بوی عطر الهی آنان را ــ یعنی مجاهدین و شهدای این راه ــ به من ارزانی داشتی.

خداوندا! ای قادر عزیز و ای رحمان رزّاق، پیشانی شكر شرم بر آستانت میسایم كه مرا در مسیر فاطمه اطهر و فرزندانش در مذهب تشیّع ـ عطر حقیقی اسلام ـ قرار دادی و مرا از اشك بر فرزندان علی بن ابی طالب و فاطمه اطهر بهره مند نمودی؛ چه نعمت عظمایی كه بالاترین و ارزشمندترین نعمتهایت است؛ نعمتی كه در آن نور است، معنویت، بیقراری كه در درون خود بالاترین قرارها را دارد، غمی كه آرامش و معنویت دارد.

خداوندا! تو را سپاس كه مرا از پدر و مادر فقیر، اما متدیّن و عاشق اهل بیت و پیوسته در مسیر پاكی بهره مند نمودی. از تو عاجزانه میخواهم آنها را در بهشتت و با اولیائت قرین كنی و مرا در عالم آخرت از درك محضرشان بهره مند فرما.

خدایا! به عفو تو امید دارم

ای خدای عزیز و ای خالق حكیم بی همتا! دستم خالی است و كوله پشتی سفرم خالی، من بدون برگ و توشه ای به امید ضیافتِ عفو و كرم تو می آیم. من توشه ای برنگرفته ام؛ چون فقیر [را] در نزد كریم چه حاجتی است به توشه و برگ؟!

سارُق، چارُقم پر است از امید به تو و فضل و كرَم تو؛ همراه خود دو چشم بسته آورده ام كه ثروت آن در كنار همه ناپاكی ها، یك ذخیره ارزشمند دارد و آن گوهر اشك بر حسین فاطمه است؛ گوهر اشك بر اهلبیت است؛ گوهر اشك دفاع از مظلوم، یتیم، دفاع از محصورِ مظلوم در چنگ ظالم.

خداوندا! در دستان من چیزی نیست؛ نه برای عرضه [چیزی دارند] و نه قدرت دفاع دارند، اما در دستانم چیزی را ذخیره كرده ام كه به این ذخیره امید دارم و آن روان بودن پیوسته به سمت تو است. وقتی آنها را به سمتت بلند كردم، وقتی آنها را برایت بر زمین و زانو گذاردم، وقتی سلاح را برای دفاع از دینت به دست گرفتم؛ اینها ثروتِ دست من است كه امید دارم قبول كرده باشی. خداوندا! پاهایم سست است. رمق ندارد. جرأت عبور از پلی كه از جهنّم عبور میكند، ندارد. من در پل عادی هم پاهایم می لرزد، وای بر من و صراط تو كه از مو نازك تر است و از شمشیر بُرنده تر؛ اما یك امیدی به من نوید می دهد كه ممكن است نلرزم، ممكن است نجات پیدا كنم. من با این پاها در حَرَمت پا گذارده ام و دورِ خانه ات چرخیده ام و در حرم اولیائت در بین الحرمین حسین و عباست آنها را برهنه دواندم و این پاها را در سنگرهای طولانی، خمیده جمع كردم و در دفاع از دینت دویدم، جهیدم، خزیدم، گریستم، خندیدم و خنداندم و گریستم و گریاندم؛ افتادم و بلند شدم. امید دارم آن جهیدن ها و خزیدن ها و به حُرمت آن حریم ها، آنها را ببخشی.

خداوندا! سر من، عقل من، لب من، شامّه من، گوش من، قلب من، همه اعضا و جوارحم در همین امید به سر می برند؛ یا ارحم الراحمین! مرا بپذیر؛ پاكیزه بپذیر؛ آنچنان بپذیر كه شایسته دیدارت شوم. جز دیدار تو را نمی خواهم، بهشت من جوار توست، یا الله!

خدایا! از كاروان دوستانم جامانده ام

خداوند، ای عزیز! من سال ها است از كاروانی به جا مانده ام و پیوسته كسانی را به سوی آن روانه میكنم، اما خود جا مانده ام، اما تو خود میدانی هرگز نتوانستم آنها را از یاد ببرم. پیوسته یاد آنها، نام آنها، نه در ذهنم بلكه در قلبم و در چشمم، با اشك و آه یاد شدند.

عزیز من! جسم من در حال علیل شدن است. چگونه ممكن [است] كسی كه چهل سال بر درت ایستاده است را نپذیری؟ خالق من، محبوب من، عشق من كه پیوسته از تو خواستم سراسر وجودم را مملو از عشق به خودت كنی؛ مرا در فراق خود بسوزان و بمیران.

عزیزم! من از بیقراری و رسواییِ جاماندگی، سر به بیابان ها گذارده ام؛ من به امیدی از این شهر به آن شهر و از این صحرا به آن صحرا در زمستان و تابستان میروم. كریم، حبیب، به كَرَمت دل بستهام، تو خود میدانی دوستت دارم. خوب میدانی جز تو را نمیخواهم. مرا به خودت متصل كن.

خدایا وحشت همه ی وجودم را فرا گرفته است. من قادر به مهار نفس خود نیستم، رسوایم نكن. مرا به حُرمت كسانی كه حرمتشان را بر خودت واجب كرده ای، قبل از شكستن حریمی كه حرم آنها را خدشه دار میكند، مرا به قافله ای كه به سویت آمدند، متصل كن.

معبود من، عشق من و معشوق من، دوستت دارم. بارها تو را دیدم و حس كردم، نمیتوانم از تو جدا بمانم. بس است، بس. مرا بپذیر، اما آن چنان كه شایسته تو باشم.

خطاب به برادران و خواهران مجاهدم...

خواهران و برادران مجاهدم در این عالم، ای كسانی كه سرهای خود را برای خداوند عاریه داده اید و جان ها را بر كف دست گرفته و در بازار عشق بازی به سوق فروش آمده اید، عنایت كنید: جمهوری اسلامی، مركز اسلام و تشیّع است.

امروز قرارگاه حسین بن علی، ایران است. بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرم ها می مانند. اگر دشمن، این حرم را از بین برد، حرمی باقی نمی ماند، نه حرم ابراهیمی و نه حرم محمّدی(ص).

برادران و خواهرانم! جهان اسلام پیوسته نیازمند رهبری است؛ رهبری متصل و منصوب شرعی و فقهی به معصوم. خوب میدانید منزّه ترین عالِم دین كه جهان را تكان داد و اسلام را احیا كرد، یعنی خمینی بزرگ و پاك ما، ولایت فقیه را تنها نسخه نجات بخش این امت قرار داد؛ لذا چه شما كه به عنوان شیعه به آن اعتقاد دینی دارید و چه شما كه به عنوان سنّی اعتقاد عقلی دارید، بدانید [باید] به دور از هرگونه اختلاف، برای نجات اسلام خیمه ولایت را رها نكنید. خیمه، خیمه ی رسول الله است. اساس دشمنی جهان با جمهوری اسلامی، آتش زدن و ویران كردن این خیمه است. دور آن بچرخید. والله والله والله این خیمه اگر آسیب دید، بیت الله الحرام و مدینه حرم رسول الله و نجف، كربلا، كاظمین، سامرا و مشهد باقی نمی ماند؛ قرآن آسیب می بیند.

خطاب به برادران و خواهران ایرانی...

برادران و خواهران عزیز ایرانی من، مردم پر افتخار و سربلند كه جان من و امثال من، هزاران بار فدای شما باد، كما اینكه شما صدها هزار جان را فدای اسلام و ایران كردید؛ از اصول مراقبت كنید. اصول یعنی ولیّ فقیه، خصوصاً این حكیم، مظلوم، وارسته در دین، فقه، عرفان، معرفت؛ خامنه ای عزیز را عزیزِ جان خود بدانید. حرمت او را حرمتِ مقدسات بدانید.

برادران و خواهران، پدران و مادران، عزیزان من!

جمهوری اسلامی، امروز سربلندترین دوره خود را طی میكند. بدانید مهم نیست كه دشمن چه نگاهی به شما دارد. دشمن به پیامبر شما چه نگاهی داشت و [دشمنان] چگونه با پیامبر خدا و اولادش عمل كردند، چه اتهاماتی به او زدند، چگونه با فرزندان مطهر او عمل كردند؟ مذمت دشمنان و شماتت آنها و فشار آنها، شما را دچار تفرقه نكند.

بدانید كه می دانید مهمترین هنر خمینی عزیز این بود كه اوّل اسلام را به پشتوانه ایران آورد و سپس ایران را در خدمت اسلام قرار داد. اگر اسلام نبود و اگر روح اسلامی بر این ملت حاكم نبود، صدام چون گرگ درنده ای این كشور را میدرید؛ آمریكا چون سگ هاری همین عمل را میكرد، اما هنر امام این بود كه اسلام را به پشتوانه آورد؛ عاشورا و محرّم، صفر و فاطمیه را به پشتوانه این ملت آورد. انقلاب هایی در انقلاب ایجاد كرد. به این دلیل در هر دوره هزاران فداكار جان خود را سپر شما و ملت ایران و خاك ایران و اسلام نموده اند و بزرگترین قدرت های مادی را ذلیل خود نموده اند. عزیزانم، در اصول اختلاف نكنید.

شهدا، محور عزّت و كرامت همه ما هستند؛ نه برای امروز، بلكه همیشه اینها به دریای واسعه خداوند سبحان اتصال یافته اند. آنها را در چشم، دل و زبان خود بزرگ ببینید، همان گونه كه هستند. فرزندانتان را با نام آنها و تصاویر آنها آشنا كنید. به فرزندان شهدا كه یتیمان همه شما هستند، به چشم ادب و احترام بنگرید. به همسران و پدران و مادران آنان احترام كنید، همان گونه كه از فرزندان خود با اغماض میگذرید، آنها را در نبود پدران، مادران،همسران و فرزندان خود توجه خاص كنید.

نیروهای مسلّح خود را كه امروز ولیّ فقیه فرمانده آنان است، برای دفاع از خودتان، مذهب تان، اسلام و كشور احترام كنید و نیروهای مسلح می بایست همانند دفاع از خانه ی خود، از ملت و نوامیس و ارضِ آن حفاظت و حمایت و ادب و احترام كنند و نسبت به ملت همانگونه كه امیرالمؤمنین مولای متقیان فرمود، نیروهای مسلح می بایست منشأ عزت ملت باشد و قلعه و پناهگاه مستضعفین و مردم باشد و زینت كشورش باشد.

خطاب به مردم عزیز كرمان...

نكته ای هم خطاب به مردم عزیز كرمان دارم؛ مردمی كه دوست داشتنی اند و در طول 8 سال دفاع مقدس بالاترین فداكاری ها را انجام دادند و سرداران و مجاهدین بسیار والامقامی را تقدیم اسلام نمودند. من همیشه شرمنده آنها هستم. هشت سال به خاطر اسلام به من اعتماد كردند؛ فرزندان خود را در قتلگاه ها و جنگ های شدیدی چون كربلای5، والفجر8، طریق القدس، فتح المبین، بیت المقدس و... روانه كردند و لشكری بزرگ و ارزشمند را به نام و به عشق امام مظلوم حسین بن علی به نام ثارالله، بنیان گذاری كردند. این لشكر همچون شمشیری برنده، بارها قلب ملتمان و مسلمان ها را شاد نمود و غم را از چهره آنها زدود.

عزیزان! من بنا به تقدیر الهی امروز از میان شما رفته ام. من شما را از پدر و مادرم و فرزندان و خواهران و برادران خود بیشتر دوست دارم، چون با شما بیشتر از آنها بودم؛ ضمن اینكه من پاره تن آنها بودم و آنها پاره وجود من،

اما آنها هم قبول كردند من وجودم را نذر وجود شما و ملت ایران كنم.

دوست دارم كرمان همیشه و تا آخر با ولایت بماند. این ولایت، ولایت علی بن ابیطالب است و خیمه او خیمه حسین فاطمه است. دور آن بگردید. با همه شما هستم. میدانید در زندگی به انسانیت و عاطفه ها و فطرت ها بیشتر از رنگ های سیاسی توجه كردم. خطاب من به همه شما است كه مرا از خود میدانید، برادر خود و فرزند خود می دانید.

وصیت می كنم اسلام را در این برهه كه تداعی یافته در انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی است، تنها نگذارید. دفاع از اسلام نیازمند هوشمندی و توجه خاص است. در مسائل سیاسی آنجا كه بحث اسلام، جمهوری اسلامی، مقدّسات و ولایت فقیه مطرح میشود، این ها رنگ خدا هستند؛ رنگ خدا را بر هر رنگی ترجیح دهید.

خطاب به خانواده شهدا...

فرزندانم، دختران و پسرانم، فرزندان شهدا، پدران و مادران باقیمانده از شهدا، ای چراغهای فروزان كشور ما، خواهران و برادران و همسران وفادار و متدینه شهدا! در این عالم، صوتی كه روزانه من می شنیدم و مأنوس با آن بودم و همچون صوت قرآن به من آرامش میداد و بزرگ ترین پشتوانه معنوی خود می دانستم، صدای فرزندان شهدا بود كه بعضاً روزانه با آن مأنوس بودم؛ صدای پدر و مادر شهدا بود كه وجود مادر و پدرم را در وجودشان احساس میكردم.

عزیزانم! تا پیشكسوتان این ملتید، قدر خودتان را بدانید. شهیدتان را در خودتان جلوه گر كنید، به طوری كه هر كس شما را میبیند، پدر شهید یا فرزند شهید را، بعینه خودِ شهید را احساس كند، با همان معنویت، صلابت و خصوصیت.

خواهش می كنم مرا حلال كنید و عفو نمایید. من نتوانستم حق لازم را پیرامون خیلی از شماها و حتی فرزندان شهیدتان اداء كنم، هم استغفار می كنم و هم طلب عفو دارم.

دوست دارم جنازه ام را فرزندان شهدا بر دوش گیرند، شاید به بركت اصابت دستان پاك آنها بر جسدم، خداوند مرا مورد عنایت قرار دهد.

خطاب به سیاسیون كشور...

نكته ای كوتاه خطاب به سیاسیون كشور دارم: چه آنهایی [كه] اصلاح طلب خود را می نامند و چه آن هایی كه اصول گرا. آنچه پیوسته در رنج بودم اینكه عموماً ما در دو مقطع، خدا و قرآن و ارزش ها را فراموش میكنیم، بلكه فدا میكنیم. عزیزان، هر رقابتی با هم میكنید و هر جدلی با هم دارید، اما اگر عمل شما و كلام شما یا مناظره هایتان به نحوی تضعیف كننده دین و انقلاب بود، بدانید شما مغضوب نبی مكرم اسلام و شهدای این راه هستید؛ مرزها را تفكیك كنید. اگر میخواهید با هم باشید، شرط با هم بودن، توافق و بیان صریح حول اصول است. اصول، مطوّل و مفصّل نیست. اصول عبارت از چند اصل مهم است:

1- اول آنها، اعتقاد عملی به ولایت فقیه است؛ یعنی این كه نصیحت او را بشنوید، با جان و دل به توصیه و تذكرات او به عنوان طبیب حقیقی شرعی و علمی، عمل كنید. كسی كه در جمهوری اسلامی میخواهد مسئولیتی را احراز كند، شرط اساسی آن [این است كه] اعتقاد حقیقی و عمل به ولایت فقیه داشته باشد. من نه میگویم ولایت تنوری و نه میگویم ولایت قانونی؛ هیچ یك از این دو، مشكل وحدت را حل نمیكند؛ ولایت قانونی، خاصّ عامه مردم اعم از مسلم و غیر مسلمان است، اما ولایت عملی مخصوص مسئولین است كه میخواهند بار مهم كشور را بر دوش بگیرند، آن هم كشور اسلامی با این همه شهید.

2- اعتقاد حقیقی به جمهوری اسلامی و آنچه مبنای آن بوده است؛ از اخلاق و ارزش ها تا مسئولیت ها؛ چه مسئولیت در قبال ملت و چه در قبال اسلام.

3- به كارگیری افراد پاكدست و معتقد و خدمتگزار به ملّت، نه افرادی كه حتی اگر به میز یك دهستان هم برسند خاطره ی خان های سابق را تداعی می كنند.

4- مقابله با فساد و دوری از فساد و تجمّلات را شیوه خود قرار دهند.

5- در دوره حكومت و حاكمیت خود در هر مسئولیتی، احترام به مردم و خدمت به آنان را عبادت بداند و خود خدمتگزار واقعی، توسعه گر ارزش ها باشد، نه با توجیهات واهی، ارزش ها را بایكوت كند.

مسئولین همانند پدران جامعه می بایست به مسئولیت خود پیرامون تربیت و حراست از جامعه توجه كنند، نه با بی مبالاتی و به خاطر احساسات و جلب برخی از آراء احساسی زودگذر، از اخلاقیاتی حمایت كنند كه طلاق و فساد را در جامعه توسعه دهد و خانواده ها را از هم بپاشاند. حكومت ها عامل اصلی در استحكام خانواده و از طرف دیگر عامل مهم از هم پاشیدن خانواده هستند. اگر به اصول عمل شد، آن وقت همه در مسیر رهبر و انقلاب و جمهوری اسلامی هستند و یك رقابت صحیح بر پایه همین اصول برای انتخاب اصلح صورت میگیرد.

خطاب به برادران سپاهی و ارتشی...

كلامی كوتاه خطاب به برادران سپاهی عزیز و فداكار و ارتشی های سپاهی دارم: ملاك مسئولیت ها را برای انتخاب فرماندهان، شجاعت و قدرتِ اداره بحران قرار دهید. طبیعی است به ولایت اشاره نمی كنم، چون ولایت در نیروهای مسلح جزء نیست، بلكه اساس بقای نیروهای مسلح است. این شرط خلل ناپذیر می باشد.

نكته دیگر، شناخت به موقع از دشمن و اهداف و سیاست های او و اخذ تصمیم به موقع و عمل به موقع؛ هر یك از این ها اگر در غیر وقت خود صورت گیرد، بر پیروزی شما اثر جدّی دارد.

خطاب به علما و مراجع معظم

سخنی كوتاه از یك سرباز 40 ساله در میدان به علمای عظیم الشأن و مراجع گرانقدر كه موجب روشنایی جامعه و سبب زدودن تاریكی ها هستند، خصوصاً مراجع عظام تقلید. سربازتان از یك برج دیده بانی، دید كه اگر این نظام آسیب ببیند، دین و آنچه از ارزش های آن [كه] شما در حوزه ها استخوان خُرد كرده اید و زحمت كشیده اید، از بین میرود. این دوره ها با همه دوره ها متفاوت است. این بار اگر مسلّط شدند، از اسلام چیزی باقی نمی ماند. راه صحیح، حمایت بدون هر گونه ملاحظه از انقلاب، جمهوری اسلامی و ولیّفقیه است. نباید در حوادث، دیگران شما را كه امید اسلام هستید به ملاحظه بیندازند. همه ی شما امام را دوست داشتید و معتقد به راه او بودید. راه امام مبارزه با آمریكا و حمایت از جمهوری اسلامی و مسلمانان تحت ستم استكبار، تحت پرچم ولیّ فقیه است. من با عقل ناقص خود میدیدم برخی خنّاسان سعی داشتند و دارند كه مراجع و علماء مؤثر در جامعه را با سخنان خود و حالت حق به جانبی به سكوت و ملاحظه بكشانند. حق واضح است؛ جمهوری اسلامی و ارزش ها و ولایت فقیه میراث امام خمینی(ره) هستند و می بایست مورد حمایت جدی قرار گیرند. من حضرت آیت الله العظمی خامنه ای را خیلی مظلوم و تنها می بینم. او نیازمند همراهی و كمك شماست و شما حضرات معظّم با بیانتان و دیدارهایتان و حمایت هایتان با ایشان می بایست جامعه را جهت دهید. اگر این انقلاب آسیب دید، حتی زمان شاه ملعون هم نخواهد بود، بلكه سعی استكبار بر الحادگری محض و انحراف عمیق غیر قابل برگشت خواهد بود.دست مباركتان را می بوسم و عذرخواهی میكنم از این بیان، اما دوست داشتم در شرفیابی های حضوری به محضرتان عرض كنم كه توفیق حاصل نشد.

سربازتان و دست بوستان

از همه طلب عفو دارم

از همسایگانم و دوستانم و همكارانم طلب بخشش و عفو دارم. از رزمندگان لشكر ثارالله و نیروی با عظمت قدس كه خار چشم دشمن و سدّ راه او است، طلب بخشش و عفو دارم؛ خصوصاً از كسانی كه برادرانه به من كمك كردند.

نمی توانم از حسین پورجعفری نام نبرم كه خیرخواهانه و برادرانه مرا مثل فرزندی كمك می كرد و مثل برادرانم دوستش داشتم. از خانواده ایشان و همه برادران رزمنده و مجاهدم كه به زحمت انداختمشان عذرخواهی می كنم. البته همه برادران نیروی قدس به من محبّت برادرانه داشته و كمك كردند و دوست عزیزم سردار قاآنی كه با صبر و متانت مرا تحمل كردند.

 

مزار شهید حاج قاسم سلیمانی در گلزار شهدای کرمان

مزار-سردار-حاج-قاسم

دریافت نشان سرداری شهید سردار حاج قاسم سلیمانی توسط فرمانده کل قوا

نشان-سردار

رهبر معظم انقلاب در منزل شهید سردار حاج قاسم سلیمانی

دیدار رهبری با خانواده شهید ترور حاج قاسم سلیمانی

سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در کنار رهبر انقلاب

سردار-و-رهبر-انقلاب
افزودن به علاقه مندی
افزودن به سبد خرید
-20%تمام شد
خنده های رفیق
بستن

خنده های رفیق

۴۵,۰۰۰ تومان ۳۶,۰۰۰ تومان

# کتاب "خنده های رفیق"   با الهام از خاطرات سردار شهید حاج قاسم سلیمانی و رزمندگان هشت سال دفاع مقدس

چند روزی مانده بود تا عملیات. قاسم زیر نور کم سوی فانوس سنگر، کالک را زیر و رو می کرد. یوسف کنار ینشسته بود و زیرچشمی می پاییدش. قاسم یکدفعه سر برداشت و رو به یوسف گفت: «پاشو یوسف! . . . » یوسف دقیق تر شد.

- پاشو همین الان با جمال، فرمانده گروهان ها و دسته هاتونو وردارین ببرین تا منطقه رو ببینن. که شب عملیات چشم و گوش بسته نباشن. بعد هم همه رو مسلح کنین.

یوسف بدون یک کلمه حرف، سریع از جا پرید و پتوی جلوی سنگر رو زد کنار و تو تاریکی شب گم شد. همان شب، سه ، چهار تا گروه به نوبت رفتند و تو محورهای مختلف منطقه سر و گوشی آب دادند و برگشتند.

یوسف هر گروه را که می فرستاد شناسایی، خودش هم همراهشان می رفت. یا با آن ها وارد خط می شد یا می نشست گوشه ای و مشغول دعا و نماز می شد تا برگردند. آن ها باید معبرهایی که نیروهای خودی رابه خط مقدم دشمن می رساندند شناسایی می کردند.

# کتاب "خنده های رفیق"   با الهام از خاطرات سردار شهید حاج قاسم سلیمانی و رزمندگان هشت سال دفاع مقدس

جاهایی باید سرکشی می شدند که دست دشمن بودند. دشمن در آن ها سنگر داشت. مین کاشته بود و برای گیرانداختن نیروهای شناسایی، از چپ و راست کمین گذاشته بود. منطقه پر بود از خاکریزهای کوچک. تانک های عراقی پشت خاکریزها صف کشیده بودند. لا به لای تانک ها هم نیروهای پیاده اول می زدند.

شب عملیات، نیروها باید می رفتند تا خاکریز آخر. بعد از آن جاکنده می شدند و وارد کانال می شدند که ما آبیاری زمین های کشاورزی بود. عمقش زیاد نبود و دو طرفش سیم خاردار داشت. یوسف برای کانال اسمگذاشته بود. بهش می گفت کانال تانک. یک تانک عراقی آرپی جی خورده بود و از روی کانال کج شده بود توی آن.

آخرِ کانال چند شاخه می شد. که از هر کدام می رفتی، قشنگ پشت خاکریز اصلی دشمن در می آمدی. عملیات باید از همین کانال های چند شاخه شروع می شد. کارِ شناسایی چند شب ادامه داشت. یک شب قاسم هم آمد تو سنگر تا یوسف با بچه ها برگشتند. آن شبف آن ها کلی الوار از خط عراقی ها با خودشان آورده بودند. جان می داد برای محکم کردن سنگرها. هنوز مانده به عملیات، قاسم شروع کرد به فرستادن نیروهای رزمنده به خط پدافندی. هنوز هیچ کس اسلحه نداشت. نه نیروهای شناسایی، نه نیروهای عملیاتی. خط خلوت بود. کندن سنگر را بهانه کرد تا آن ها را بفرستد جلو که گوش شان با صدای شلیک توپ و تانک آشنا بشود.

رزمنده ها قبل از عملیات تو خط کاری نداشتند. بعضی ها سنگرها را مرتب می کردند و بعضی هو تو رودخانه کرخه کور آبتنی می کردند. بعضی هم مهمانی راه انداختند.

افزودن به علاقه مندی
اطلاعات بیشتر
-20%
سلیمانی عزیز
بستن

سلیمانی عزیز

۳۲,۰۰۰ تومان ۲۵,۶۰۰ تومان
کتاب سلیمانی عزیز   گذری بر زندگی سردار شهید حاج قاسم سلیمانی + متن کامل وصیت نامه بسم الله الرحمن الرحیم شهادت می‌دهم به اصول دین اشهد أن  لا اله الا الله و اشهد أنّ محمداً  رسول الله و اشهد أنّ امیرالمؤمنین علی‌بن ابی‌طالب و اولاده المعصومین اثنی‌عشر ائمّتنا و معصومیننا حجج الله. شهادت می‌دهم که قیامت حق است، قرآن حق است، بهشت و جهنّم حق است، سؤال و جواب حق است، معاد، عدل، امامت، نبوت حق است. خدایا! تو را سپاس می‌گویم به‌خاطر نعمتهایت. خداوندا! تو را سپاس که مرا صلب به صلب، قرن به قرن، از صلبی به صلبی منتقل کردی و در زمانی اجازه ظهور و وجود دادی که امکان درک یکی از برجسته‌ترین اولیائت را که قرین و قریب معصومین است، عبد صالحت خمینی کبیر را درک کنم و سرباز رکاب او شوم. اگر توفیق صحابه رسول اعظمت محمد مصطفی را نداشتم و اگر بی‌بهره بودم از دوره مظلومیت علی‌بن ابی‌طالب و فرزندان معصوم و مظلومش، مرا در همان راهی قرار دادی که آنها در همان مسیر، جان خود را که جان جهان و خلقت بود، تقدیم کردند. خداوندا ! تو را شکرگزارم که پس از عبد صالحت خمینی عزیز، مرا در مسیر عبد صالح دیگری که مظلومیتش اعظم است بر صالحیتش، مردی که حکیم امروز اسلام و تشیّع و ایران و جهان سیاسی اسلام است، خامنه‌ای عزیز ــ که جانم فدای جان او باد ــ قرار دادی. پروردگارا ! تو را سپاس که مرا با بهترین بندگانت در هم آمیختی و درک بوسه بر گونه‌های بهشتی آنان و استشمام بوی عطر الهی آنان را ــ یعنی مجاهدین و شهدای این راه ــ به من ارزانی داشتی. خداوندا! ای قادر عزیز و ای رحمان رزّاق، پیشانی شکر شرم بر آستانت می‌سایم که مرا در مسیر فاطمه اطهر و فرزندانش در مذهب تشیّع، عطر حقیقی اسلام، قرار دادی و مرا از اشک بر فرزندان علی‌بن ابی‌طالب و فاطمه اطهر بهره‌مند نمودی؛ چه نعمت عظمایی که بالاترین و ارزشمندترین نعمتهایت است؛ نعمتی که در آن نور است، معنویت، بیقراری که در درون خود بالاترین قرارها را دارد، غمی که آرامش و معنویت داد. خداوندا، تو را سپاس که مرا از پدر و مادر فقیر، اما متدیّن و عاشق اهل‌بیت و پیوسته در مسیر پا کی بهره‌مند نمودی. از تو عاجزانه می‌خواهم آنها را در بهشتت و با اولیائت قرین کنی و مرا در عالم آخرت از درک محضرشان بهره‌مند فرما. خدایا! به عفو تو امید دارم ای خدای عزیز و ای خالق حکیم بی‌همتا ! دستم خالی است و کوله‌پشتی سفرم خالی، من بدون برگ و توشه‌ای به‌امید ضیافت عفو و کرم تو می‌آیم. من توشه‌ای برنگرفته‌ام؛ چون فقیر [را] در نزد کریم چه حاجتی است به توشه و برگ؟! سارُق، چارُقم پر است از امید به تو و فضل و کرم تو؛ همراه خود دو چشم بسته آورده‌ام که ثروت آن در کنار همه ناپاکی‌ها، یک ذخیره ارزشمند دارد و آن گوهر اشک بر حسین فاطمه است؛ گوهر اشک بر اهل‌بیت است؛ گوهر اشک دفاع از مظلوم، یتیم، دفاع از محصورِ مظلوم در چنگ ظالم. خداوندا! در دستان من چیزی نیست؛ نه برای عرضه [چیزی دارند] و نه قدرت دفاع دارند، اما در دستانم چیزی را ذخیره کرده‌ام که به این ذخیره امید دارم و آن روان بودن پیوسته به‌سمت تو است. وقتی آنها را به‌سمتت بلند کردم، وقتی آنها را برایت بر زمین و زانو گذاردم، وقتی سلاح را برای دفاع از دینت به دست گرفتم؛ اینها ثروتِ دست من است که امید دارم قبول کرده باشی. خداوندا! پاهایم سست است، رمق ندارد. جرأت عبور  از پلی که از جهنّم عبور می‌کند، ندارد. من در پل عادی هم پاهایم می‌لرزد، وای بر من و صراط تو که از مو نازک­تر است و از شمشیر بُرنده‌تر؛ اما یک امیدی به من نوید می‌دهد که ممکن است نلرزم، ممکن است نجات پیدا کنم. من با این پاها در حَرَمت پا گذارده‌ام دورِ خانه‌ات چرخیده‌ام و در حرم اولیائت در بین‌الحرمین حسین و عباست آنها را برهنه دواندم و این پاها را در سنگرهای طولانی، خمیده جمع کردم و در دفاع از دینت دویدم، جهیدم، خزیدم، گریستم، خندیدم و خنداندم و گریستم و گریاندم؛ افتادم و بلند شدم. امید دارم آن جهیدن‌ها و خزیدن‌ها و به حُرمت آن حریم‌ها، آنها را ببخشی. خداوندا! سر من، عقل من، لب من، گوش من، قلب من، همه اعضا و جوارحم در همین امید به‌سر می‌برند؛ یا ارحم الراحمین! مرا بپذیر؛ پاکیزه بپذیر؛ آن‌چنان بپذیر که شایسته دیدارت شوم. جز دیدار تو را نمی‌خواهم، بهشت من جوار توست، یا الله! خدایا! از کاروان دوستانم جامانده‌ام خداوند، ای عزیز! من سال‌ها است از کاروانی به‌جا مانده‌ام و پیوسته کسانی را به‌سوی آن روانه می‌کنم، اما خود جا مانده‌ام، اما تو خود می‌دانی هرگز نتوانستم آنها را از یاد ببرم. پیوسته یاد آنها، نام آنها، نه در ذهنم بلکه در قلبم و در چشمم، با اشک و آه یاد شدند. عزیز من! جسم من در حال علیل شدن است. چگونه ممکن [است] کسی که چهل سال بر درت ایستاده است را نپذیری؟ خالق من، محبوب من، عشق من که پیوسته از تو خواستم سراسر وجودم را مملو از عشق به خودت کنی؛ مرا در فراق خود بسوزان و بمیران. عزیزم! من از بی‌جاقراری و رسوای ماندگی، سر به بیابان‌ها گذارده‌ام؛ من به‌امیدی از این شهر به آن شهر و از این صحرا به آن صحرا در زمستان و تابستان می‌روم. کریم، حبیب، به کَرَمت دل بسته‌ام،  تو خود می‌دانی دوستت دارم. خوب می‌دانی جز تو را نمی‌خواهم. مرا به خودت متصل کن. خدایا وحشت همه وجودم را فرا گرفته است. من قادر به مهار نفس خود نیستم، رسوایم نکن. مرا به‌حرمت کسانی که حرمتشان را بر خودت واجب کرده‌ای، قبل از شکستن حریمی که حرم آنها را خدشه‌دار می‌کند، مرا به قافله‌ای که به‌سویت آمدند، متصل کن. معبود من، عشق من و معشوق من، دوستت دارم. بارها تو را دیدم و حس کردم، نمی‌توانم از تو جدا بمانم. بس است، بس. مرا بپذیر، اما آن‌چنان که شایسته تو باشم. خطاب به برادران و خواهران مجاهدم... خواهران و برادران مجاهدم در این عالم، ای کسانی که سرهای خود را برای خداوند عاریه داده‌اید و جان‌ها را بر کف دست گرفته و در بازار عشق‌بازی به سوق فروش آمده‌اید، عنایت کنید: جمهوری اسلامی، مرکز اسلام و تشیّع است. امروز قرارگاه حسین‌بن علی، ایران است. بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرم‌ها می‌مانند. ا گر دشمن، این حرم را از بین برد، حرمی باقی نمی‌ماند، نه حرم ابراهیمی و نه حرم محمّدی(ص). برادران و خواهرانم! جهان اسلام پیوسته نیازمند رهبری است؛ رهبری متصل به و منصوب شرعی و فقهی معصوم. خوب می‌دانید منزّه‌ترین عالِم دین که جهان را تکان داد اسلام را احیا کرد، یعنی خمینی بزرگ و پاک ما، ولایت فقیه را تنها نسخه نجات‌بخش این امت قرار داد؛ لذا چه شما که به‌عنوان شیعه به آن اعتقاد دینی دارید و چه شما به‌عنوان سنّی اعتقاد عقلی دارید، بدانید [باید] به‌دور از هرگونه اختلاف، برای نجات اسلام خیمه ولایت را رها نکنید. خیمه، خیمه رسول‌الله است. اساس دشمنی جهان با جمهوری اسلامی، آتش زدن و ویران کردن این خیمه است، دور آن بچرخید. والله والله والله این خیمه اگر آسیب دید، بیت الله الحرام و مدینه حرم رسول الله و نجف، کربلا، کاظمین، سامرا و مشهد باقی نمی‌ماند؛ قرآن آسیب می‌بیند. خطاب به برادران و خواهران ایرانی... برادران و خواهران عزیز ایرانی من، مردم پرافتخار و سربلند که جان من و امثال من، هزاران بار فدای شما باد، کما اینکه شما صدها هزار جان را فدای اسلام و ایران کردید؛ از اصول مراقبت کنید، اصول یعنی ولیّ فقیه، خصوصاً این حکیم، مظلوم، وارسته در دین، فقه، عرفان، معرفت؛ خامنه‌ای عزیز را جان خود بدانید، حرمت او را مقدسات بدانید. برادران و خواهران، پدران و مادران، عزیزان من! جمهوری اسلامی، امروز سربلندترین دوره خود را طی می‌کند. بدانید مهم نیست که دشمن چه نگاهی به شما دارد، دشمن به پیامبر شما چه نگاهی داشت و [دشمنان‌] چگونه با پیامبر خدا و اولادش عمل کردند، چه اتهاماتی به او زدند، چگونه با فرزندان مطهر او عمل کردند؟ مذمت دشمنان و شماتت آنها و فشار آنها، شما را دچار تفرقه نکند. بدانید که می‌دانید مهمترین هنر خمینی عزیز این بود که اول اسلام را به پشتوانه ایران آورد و سپس ایران را در خدمت اسلام قرار داد. اگر اسلام نبود و اگر روح اسلامی بر این ملت حاکم نبود، صدام چون گرگ درنده‌ای این کشور را می‌درید؛ آمریکا چون سگ هاری همین عمل را می‌کرد، اما هنر امام این بود که اسلام را پشتوانه آورد؛ عاشورا و محرّم، صفر و فاطمیه را به پشتوانه این ملت آورد، انقلاب‌هایی در انقلاب  ایجاد کرد، به این دلیل در هر دوره هزاران فداکار جان خود را سپر شما و ملت ایران و خاک ایران و اسلام نموده‌اند و بزرگترین قدرت‌های مادی را ذلیل خود نموده‌اند. عزیزانم، در اصول اختلاف نکنید. شهدا، محور عزّت و کرامت همه ما هستند؛ نه برای امروز، بلکه همیشه اینها به دریای واسعه خداوند سبحان اتصال یافته‌اند. آنها را در چشم، دل و زبان خود بزرگ ببینید، همان‌گونه که هستند. فرزندانتان را با نام آنها و تصاویر آنها آشنا کنید. به فرزندان شهدا که یتیمان همه شما هستند، به‌چشم ادب و احترام بنگرید. به همسران و پدران و مادران آنان احترام کنید، همان‌گونه که از فرزندان خود با اغماض می‌گذرید، آنها را در نبود پدران، مادران، همسران و فرزندان خود توجه خاص کنید. نیروهای مسلّح خود را که امروز ولی فقیه فرمانده آنان است، برای دفاع از خودتان، مذهبتان، اسلام و کشور احترام کنید و نیروهای مسلح می‌بایست همانند دفاع از خانه خود، از ملت و نوامیس و ارضِ آن حفاظت و حمایت و ادب و احترام کنند و نسبت به ملت همان‌گونه که امیرالمؤمنین مولای متقیان فرمود، نیروهای مسلح می‌بایست منشأ عزت ملت باشد و قلعه و پناهگاه مستضعفین و مردم باشد و زینت کشورش باشد. خطاب به مردم عزیز کرمان... نکته‌ای هم خطاب به مردم عزیز کرمان دارم؛ مردمی که دوست‌داشتنی‌اند و در طول 8 سال دفاع مقدس بالاترین فداکاری‌ها را انجام دادند و سرداران و مجاهدین بسیار والامقامی را تقدیم اسلام نمودند. من همیشه شرمنده آنها هستم. هشت سال به‌خاطر اسلام به من اعتماد کردند؛ فرزندان خود را در قتلگاه‌ها و جنگ‌های شدیدی چون کربلای5، والفجر8، طریق‌القدس، فتح‌المبین، بیت‌المقدس و... روانه کردند و لشکری بزرگ و ارزشمند را به نام و به عشق امام مظلوم حسین‌بن علی به نام ثارالله، بنیانگذاری کردند. این لشکر همچون شمشیری برنده، بارها قلب ملت‌مان و مسلمان‌ها را شاد نمود و غم را از چهره آنها زدود. عزیزان! من بنا به تقدیر الهی امروز از میان شما رفته‌ام. من شما را از پدر و مادرم و فرزندان و خواهران و برادران خود بیشتر دوست دارم، چون با شما بیشتر از آنها بودم؛ ضمن اینکه من پاره‌تن آنها بودم و آنها پاره وجود من، اما آنها هم قبول کردند من وجودم را نذر وجود شما و ملت ایران کنم. دوست دارم کرمان همیشه و تا آخر با ولایت بماند. این ولایت، ولایت علی‌بن ابی‌طالب است و خیمه او خیمه حسین فاطمه است، دور آن بگردید. با همه شما هستم. می‌دانید در زندگی به انسانیت و عاطفه‌ها و فطرت‌ها بیشتر از رنگ‌های سیاسی توجه کردم. خطاب من به همه شما است که مرا از خود می‌دانید، برادر خود و فرزند خود می‌دانید. وصیت می‌کنم اسلام را در این برهه که تداعی‌یافته در انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی است، تنها نگذارید. دفاع از اسلام نیازمند هوشمندی و توجه خاص است. در مسائل سیاسی آنجا که بحث اسلام، جمهوری اسلامی، مقدسات و ولایت فقیه مطرح می‌شود، اینها رنگ خدا هستند؛ رنگ خدا را بر هر رنگی ترجیح دهید. خطاب به خانواده شهدا... فرزندانم، دختران و پسرانم، فرزندان شهدا، پدران و مادران باقی‌مانده از شهدا، ای چراغ‌های فروزان کشور ما، خواهران و برادران و همسران وفادار و متدینه شهدا! در این عالم، صوتی که روزانه من می‌شنیدم و مأنوس با آن بودم و همچون صوت قرآن به من آرامش می‌داد و بزرگترین پشتوانه معنوی خود می‌دانستم، صدای فرزندان شهدا بود که بعضاً روزانه با آن مأنوس بودم؛ صدای پدر و مادر شهدا بود که وجود مادر و پدرم را در وجودشان احساس می‌کردم. عزیزانم! تا پیشکسوتان این ملتید، قدر خودتان را بدانید. شهیدتان را در خودتان جلوه‌گر کنید، به‌طوری که هر کس شما را می‌بیند، پدر شهید یا فرزند شهید را، بعینه خوِد شهید را احساس کند، با همان معنویت، صلابت و خصوصیت. خواهش می‌کنم مرا حلال کنید و عفو نمایید. من نتوانستم حق لازم را پیرامون خیلی از شماها و حتی فرزندان شهیدتان ادا کنم، هم استغفار می‌کنم و هم طلب عفو دارم. دوست دارم جنازه‌ام را فرزندان شهدا بر دوش گیرند، شاید به‌برکت اصابت دستان پاک آنها بر جسدم، خداوند مرا مورد عنایت قرار دهد. خطاب به سیاسیون کشور... نکته‌ای کوتاه خطاب به سیاسیون کشور دارم: چه آنهایی [که] اصلاح‌طلب خود را می‌نامند و چه آنهایی که اصولگرا. آنچه پیوسته در رنج بودم این‌که عموماً ما در دو مقطع، خدا و قرآن و ارزش‌ها را فراموش می‌کنیم، بلکه فدا می‌کنیم. عزیزان، هر رقابتی با هم می‌کنید و هر جدلی  با هم دارید، اما اگر عمل شما و کلام شما یا مناظره‌هایتان به‌نحوی تضعیف‌کننده دین و انقلاب بود، بدانید شما مغضوب نبی مکرم اسلام و شهدای این راه هستید؛ مرزها را تفکیک کنید. اگر می‌خواهید با هم باشید، شرط با هم بودن، توافق و بیان صریح حول اصول است. اصول، مطوّل و مفصّل نیست. اصول عبارت از چند اصل مهم است: اول آنها، اعتقاد عملی به ولایت فقیه است؛ یعنی این که نصیحت او را بشنوید، با جان و دل به توصیه و تذکرات او به‌عنوان طبیب حقیقی شرعی و علمی، عمل کنید. کسی که در جمهوری اسلامی می‌خواهد مسئولیتی را احراز کند، شرط اساسی آن [این است که] اعتقاد حقیقی و عمل به ولایت فقیه داشته باشد. من نه می‌گویم ولایت تنوری و نه می‌گویم ولایت قانونی؛ هیچ یک از این دو، مشکل وحدت را حل نمی‌کند؛ ولایت قانونی، خاصّ عامه مردم اعم از مسلم و غیرمسلمان است، اما ولایت عملی مخصوص مسئولین است که می‌خواهند بار مهم کشور را بر دوش بگیرند، آن هم کشور اسلامی با این همه شهید! اعتقاد حقیقی به جمهوری اسلامی و آنچه مبنای آن بوده است؛ از اخلاق و ارزش‌ها تا مسئولیت‌ها؛ چه مسئولیت در قبال ملت و چه در قبال اسلام. به‌کارگیری افراد پاکدست و معتقد و خدمتگزاری به ملّت، نه افرادی که حتی اگر به میز یک دهستان هم برسند خاطره‌ خان‌های سابق را تداعی می‌کنند. مقابله با فساد و دوری از فساد و تجمّلات را شیوه خود قرار دهند. در دوره حکومت و حاکمیت خود در هر مسئولیتی، احترام به مردم و خدمت به آنان را عبادت بدانند و خود خدمتگزار واقعی، توسعه‌گر ارزش‌ها باشند، نه با توجیهات واهی، ارزشها را بایکوت کنند. مسئولین همانند پدران جامعه می‌بایست به مسئولیت خود پیرامون تربیت و حراست از جامعه توجه کنند، نه با بی‌مبالاتی و به‌خاطر احساسات و جلب برخی از آرای احساسی زودگذر، از اخلاقیاتی حمایت کنند که طلاق و فساد را در جامعه توسعه دهد و خانواده‌ها را از هم بپاشاند. حکومت‌ها عامل اصلی در استحکام خانواده و از طرف دیگر عامل مهم از هم پاشیدن خانواده هستند. اگر به اصول عمل شد، آن وقت همه در مسیر رهبر و انقلاب و جمهوری اسلامی هستند و یک رقابت صحیح بر پایه همین اصول برای انتخاب اصلح صورت می‌گیرد. خطاب به برادران سپاهی و ارتشی... کلامی کوتاه خطاب به برادران سپاهی عزیز و فداکار و ارتشی‌های سپاهی دارم: ملاک مسئولیت‌ها را برای انتخاب فرماندهان، شجاعت و قدرت اداره بحران قرار دهید. طبیعی است به ولایت اشاره نمی‌کنم، چون ولایت در نیروهای مسلح جزء نیست، بلکه اساس بقای نیروهای مسلح است، این شرط خلل‌ناپذیر می‌باشد. نکته دیگر، شناخت بموقع از دشمن و اهداف و سیاست‌های او و اخذ تصمیم بموقع و عمل بموقع؛ هر یک از اینها اگر در غیر وقت خود صورت گیرد، بر پیروزی شما اثر جدّی دارد. خطاب به علما و مراجع معظم... سخنی کوتاه از یک سرباز 40ساله در میدان، به علمای عظیم‌الشأن و مراجع گران‌قدر که موجب روشنایی جامعه و سبب زدودن تاریکی مراجع عظام تقلید؛ سربازتان از یک برج دیده‌بانی دید که اگر این نظام آسیب ببیند، دین و آنچه از ارزش‌های آن [که] شما در حوزه‌ها استخوان خُرد کرده‌اید و زحمت کشیده‌اید، از بین می‌رود. این دوره‌ها با همه دوره‌ها متفاوت است، این بار اگر مسلّط شدند، از اسلام چیزی باقی‌نمی‌ماند. راه صحیح، حمایت بدون هرگونه ملاحظه از انقلاب، جمهوری اسلامی و ولی فقیه است. نباید در حوادث، دیگران شما را که امید اسلام هستید به ملاحظه بیندازند. همه شما امام را دوست داشتید و معتقد به راه او بودید. راه امام مبارزه با آمریکا و حمایت از جمهوری اسلامی و مسلمانان تحت ستم استکبار، تحت پرچم ولی فقیه است. من با عقل ناقص خود می‌دیدم برخی خنّاسان سعی داشتند و دارند که مراجع و علمای مؤثر در جامعه را با سخنان خود و حالت حق‌به‌جانبی به سکوت و ملاحظه بکشانند. حق واضح است؛ جمهوری اسلامی و ارزش‌ها و ولایت فقیه میراث امام خمینی (رحمة الله علیه) هستند و می‌بایست مورد حمایت جدی قرار گیرند. من حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای را خیلی مظلوم و تنها می‌بینم. او نیازمند همراهی و کمک شماست و شما حضرات با بیانتان و دیدارهای‌تان و حمایت‌های‌تان با ایشان می‌بایست جامعه را جهت دهید. اگر این انقلاب آسیب دید، حتی زمان شاه ملعون هم نخواهد بود، بلکه سعی استکبار بر الحادگری محض و انحراف عمیق غیر قابل برگشت خواهد بود. دست مبارکتان را می‌بوسم و عذرخواهی می‌کنم از این بیان، اما دوست داشتم در شرف‌یابی‌های حضوری به محضرتان عرض کنم که توفیق حاصل نشد. سربازتان و دست‌بوستان از همه طلب عفو دارم از همسایگانم و دوستانم و همکارانم طلب بخشش و عفو دارم. از رزمندگان لشکر ثارالله و نیروی باعظمت قدس که خار چشم دشمن و سدّ راه او است، طلب بخشش و عفو دارم؛ خصوصاً از کسانی که برادرانه به من کمک کردند. نمی‌توانم از حسین پورجعفری نام نبرم که خیرخواهانه و برادرانه مرا مثل فرزندی کمک می‌کرد و مثل برادرانم دوستش داشتم. از خانواده ایشان و همه برادران رزمنده و مجاهدم که به زحمت انداختمشان عذرخواهی می‌کنم. البته همه برادران نیروی قدس به من محبّت برادرانه داشته و کمک کردند و دوست عزیزم سردارقاآنی که با صبر و متانت مرا تحمل کردند.
افزودن به علاقه مندی
افزودن به سبد خرید
-20%تمام شد
تا کوچه های آسمان
بستن

تا کوچه های آسمان

۱۴,۰۰۰ تومان ۱۱,۲۰۰ تومان

تا کوچه های آسمان _ _ _ خاطرات سپهبد شهید علی صیاد شیرازی

فرماندهی نیروی زمینی ارتش

مشخصات شهید سپهبد علی صیاد شیرازی

*نام و نام خانوادگی: علی صیاد شیرازی

*نام پدر : زیاد

*محل تولد : مشهد

*تاریخ ولادت: ۱۳۲۳/۰۳/۰۴

*تاریخ شهادت : ۱۳۷۸/۰۱/۲۱

*محل شهادت: تهران

*نحوه شهادت: ترور توسط منافقین کوردل

*مدت عمر: ۵۵ سـال

*محل مزار : گلزار شهدای بهشت زهرا تهران

*قطعه و ردیف و شماره : ۸-۳۰-۲۹

*کتاب مربوط به این شهید: تا کوچه های آسمان - در کمین گلسرخ

 

تا کوچه های آسمان _ _ _ شهید سپهبد علی صیاد شیرازی

چهارم خرداد ۱۳۲۳، در درگز چشم به جهان گشود. پدرش زیاد و مادرش،شهربانو نام داشت. تا پایان کارشناسی در رشته علوم و فنون نظامی درس خواند. سپهبد ارتش بود. ازدواج کرد و صاحب دو پسر و دو دختر شد. به عنوان نزاجا در جبهه حضور یافت. بیست و یکم فروردین ۱۳۷۸، در تهران بر اثر اصابت گلوله توسط گروهک منافقین ترور و به درجه رفیع شهادت نائل شد. مزار این شهید بزرگوار در گلزار شهدای بهشت زهرا تهران واقع است.

سپهبد-صیاد-شیرازی

تصویر دست نوشته شهید سپهبد علی صیاد شیرازی

سپهبد شهید-صیاد شیرازی

متن وصیت نامه شهید سپهبد علی صیاد شیرازی

بسم الله الرحمن الرحیم، ارحم الراحمین، رب العالمین و صلی الله علی محمد واله الطاهرین و سلم. انالله و اناالیه راجعون…

خداوندا! این تو هستی كه قلبم را مالا مال از عشق به راهت، اسلامت، نظامت و ولایتت قرار دادی.

خدایا؛ تو خود می دانی كه همواره آماده بوده ام آنچه را كه تو خود به من دادی، در راه عشقی كه به راهت دارم، نثار كنم. اگر این نبود، آن هم خواست تو بود.

پروردگارا؛ رفتن در دست تواست، من نمی دانم چه موقع خواهم رفت، ولی می دانم كه از تو باید بخواهم مرا در ركاب امام زمانم قرار دهی و آن قدر با دشمنان قسم خورده ات بجنگم تا به فیض شهادت برسم.

از پدر و مادرم كه حق بزرگی بر گردنم دارند می خواهم كه مرا ببخشند؛ من نیز همواره برایشان دعا كرده ام كه عاقبت به خیر شوند. از همسر گرامی و فداكار و فرزندانم می خواهم كه مرا ببخشند كه كمتر توانسته ام به آن ها برسم و بیشتر می خواهم وقف راهی باشم كه خداوند متعال به امت زمان ما عطا فرموده.

آنچه از دنیا برایم باقی می ماند، حق است كه در اختیار همسرم قرار گیرد. از همه ی آن هایی كه از من بد دیده اند می خواهم كه مرا به بزرگی خودشان ببخشند و بالاخره از مردان مخلص خودم به ویژه حاج آقا امیر رنجبر نیكدل، استدعا دارم در غیاب من به امور حساب و كتاب من برسند و با برادران دیگر، چون جناب سرهنگ حاج آقا آذریون و تیمسار حاج آقا آراسته در این باب، تشریك مساعی نمایند.

خداوندا! ولی امرت حضرت آیت الله خامنه ای را تا ظهور حضرت مهدی(عج) زنده، پاینده و موفق بدار.

آمین یا رب العالمین

من الله التوفیق علی صیاد شیرازی

۱۹ دی ماه ۱۳۷۱

مزار شهید ترور سپهبد علی صیاد شیرازی در گلزار شهدای بهشت زهرا تهران قطعه 29

  مزار-سپهبد-صیاد-شیرازی1

متن روی سنگ مزار

من کان لله کان الله له هر که با خدا باشد خدا با اوست مفتخرم بعنوان سربازکوچک اسلام و همرزم شرمنده شهدا درجبهه‌های جنگ از صحنه‌های رزم باضدانقلاب تا جبهه جنگ تحمیلی توفیق یافتم دراین مراسم با شکوه شرکت نموده و شاهد منورتر شدن فضای عطر آگین گلزار شهدای چیذر در جوار مقبره امامزاده علی اکبرباشم. ان شاءالله که خداوند به من و همه مشتاقان انقلاب اسلامی توفیق دهد راه پر عزت و اقتدار شهدایمان را با سرافرازی ادامه داده و خود افتخار شهادت نصیبمان شود. خداوندا رهبرمعظم انقلاب اسلامی و ولی امر مسلمین را تا ظهور حضرت مهدی (عج) نگهدار باش.

سرباز کوچک اسلام علی صیاد شیرازی

76/2/4

رهبری در کنار مزار شهید سرافراز سپهبد علی صیاد شیرازی

مزار-سپهبد-صیاد-شیرازی
افزودن به علاقه مندی
اطلاعات بیشتر
-20%
تنها زیر باران
بستن

تنها زیر باران

۶۰,۰۰۰ تومان ۴۸,۰۰۰ تومان

تنها زیر باران --- روایت زندگی شهید مهدی زین الدین

فرمانده گردان 412 لشکر 17 علی‌ ابن ابیطالب

مشخصات شهید مهدی زین الدین

*نام و نام خانوادگی: مهدی زین الدین

*نام پدر : عبدالرزاق

*محل تولد : تهران

*تاریخ ولادت: ۱۳۳۸/۰۷/۰۱

*تاریخ شهادت : ۱۳۶۳/۰۸/۲۲

*محل شهادت: جاده بانه - پیرانشهر

*نحوه شهادت:  توسط گروهک های تروریست

*مدت عمر: ۲۵ سـال

*محل مزار : گلزار شهدای علی بن جعفر قم

*کتاب مربوط به این شهید: تنها زیر باران ، از برف تا برف

 

تنها زیر باران --- روایت زندگی شهید مهدی زین الدین

متن وصیت نامه شهید مهدی زین الدین

بسمه تعالی

اولین شرط لازم برای پاسداری از اسلام، اعتقاد داشتن به امام حسین(ع) است. هیچ کس نمی‌تواند پاسداری از اسلام کند در حالی که ایمان و یقین به اباعبدالله‌الحسین(ع) نداشته باشد. اگر امروز ما در صحنه‌های پیکار می‌رزمیم و اگر امروز ما پاسدار انقلابمان هستیم و اگر امروز پاسدار خون شهدا هستیم و اگر مشیت الهی بر این قرار گرفته که به دست شما رزمندگان و ملت ایران، اسلام در جهان پیاده شود و زمینه ظهور حضرت امام زمان(عج) فراهم گردد، به واسطه عشق، علاقه و محبت به امام حسین(ع) است. من تکلیف می‌کنم شما «رزمندگان» را به وظیفه عمل کردن و حسین‌وار زندگی کردن.

در زمان غیبت کبری به کسی «منتظر» گفته می‌شود و کسی می‌تواند زندگی کند که منتظر باشد، منتظر شهادت، منتظر ظهور امام زمان(عج). خداوند امروز از ما همت، اراده و شهادت‌طلبی می‌خواهد. در این وصیت نامه فقط مقدار بدهکاریها و بستانکاریها را جهت مشخص شدن برای بازماندگان و پیگیری آنها می نویسم،به انضمام مسائل شرعی دیگر.

1- مسائل شرعی:

الف)نماز: به نظرم نمی آید بدهکار باشم.ولی مواقعی از اوان ممکن است صحیح نخوانده باشم،لذا یکسال نماز ضروری است خوانده شود.

ب)روزه:تعداد190روزه قرض دام وتنوانستم بگیرم.

ج)خمس:سی و پنج هزار ریال به دفتر آیت الله پسندیده بدهکار هست.

د)حق الناس:وای از آتش جهنم و عالم برزخ،خداوند عالم بصیراست.

2- مادیات

الف:بدهکاریها:

1- مبلغ شش هزار تومان معادل شصت هزار ریال به طرح و عملیات ستاد مرکزی بدهکارم،البته قبض دویست هزار ریال است،ولی ازاین مبلغ شصت هزار ریال بدهی بنده است.

2-وام یک میلیون ریالی از ستاد منطقه 1گرفته ام که ماهانه بیشتر ازهزار ریال باید بدهم، از این مبلغ هزار و هفتصد و پنجاه تومان حق مسکن را سپاه می دهد و دویست و پنجاه تومان از حقوقم کسر نمایند.

3-پنجهزار ریال به آقای مهجور (ستاد لشگر) پول نقد بدهکارم و پرداخت شد توسط در گاهی.

ب – بستانکاریها:

1-مبلغ هفتاد و پنج هزار ریال رهن منزل که به آقای رحمانی توفیقی جهت منزل مسکونه داده بودم و طلبکارم.این منزل را بمدت یکسال اجاره نمودم. باتفاق های رحمان توفیقی که ما در طبقه بالا و رحمان در طبقه پایین زندگی می کردند و ظاهرا شهیدحسن باقری از طریق آقای استادان منزل را از شخصی بنام معاضدی(صاحب اصلی خونه)اجاره کرده بودند،ولی نامبرده یکسال است که مبلغ فوق را مستردننموده است.

2- مقداری پول هم که مبلغ آن را نمیدانم (یادم نیست)نزد پدرم داشته‌ام و مقداری هم مجددا اگر به پدرم داده‌ام جهت بدهی‌ها

پدرم برای خانه‌ای که خریده بود تا با آن زندگی کنیم ولی خانه متعلق به پدرم می‌باشد و من فقط مبلغ فوق ویکصد هزار تومان وام مندرج در بند2. بدهکاریها ره از مبلغ نهصد و سی هزار تومان وجه بابت خانه مسکونی که پدرم خریده بوده است را داده‌ام که در صورت مرگ من و فروش خانه مستدعی است.باقیمانده وام را به سپاه برگردانده و طلبکاری من از پدرم رابه همسر و فرزندم بدهید و باقیمانده پول خانه هم طبیعتا به پدرم میرسد.مطلب دیگری به ذهنم نمی‌رسد و اگر کسی مراجعه کرد با توجه به وصییت من اقدام نمایید.

مهدی زین الدین

مزار شهید مهدی زین الدین

مزار-شهید-مهدی-زین-الدین

رهبر معظم انقلاب بر مزار فرمانده 25 ساله

رهبر-انقلاب-بر-مزار-شهید
افزودن به علاقه مندی
افزودن به سبد خرید
-15%
از چیزی نمی ترسیدم
بستن

از چیزی نمی ترسیدم

۲۶,۰۰۰ تومان ۲۲,۰۰۰ تومان

کتاب از چیزی نمی ترسیدم    زندگی نامه خود نوشت شهید حاج قاسم سلیمانی

فرمانده نیروی قدس

مشخصات شهید قاسم سلیمانی

*نام و نام خانوادگی: قاسم سلیمانی

*نام پدر : حسن

*محل تولد : رابر کرمان

*تاریخ ولادت: ۱۳۳۵/۱۲/۲۰

*تاریخ شهادت : ۱۳۹۸/۰۵/۱۳

*محل شهادت: فرودگاه بغداد 

*نحوه شهادت: تروریست های تکفیری

*مدت عمر: ۶۳سـال

*محل مزار : گلزار شهدای کرمان

*قطعه و ردیف و شماره :  قطعه ۲۹

*کتاب مربوط به این شهید:  از چیزی نمی ترسیدم - ذوالفقار -  حاج قاسم 1 - حاج قاسم 2 - منم میشم یه حاج قاسم - عمو قاسم - خنده های رفیق - سلیمانی عزیز - منم یه حاج قاسمم - خاتم سلیمانی - مدرسه درس آموز حاج قاسم - سردار دلها

 

کتاب از چیزی نمی ترسیدم    زندگی نامه خود نوشت شهید حاج قاسم سلیمانی

قاسم سلیمانی متولد ۲۰ اسفند سال ۱۳۳۵ در شهرستان رابُر از توابع استان کرمان در ایل عشایر سلیمانی بود. پدرش حسن نام داشت.حاج قاسم سلیمانی فرمانده پیشین سپاه قدس است. او در دوران جنگ ایران و عراق فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله و از فرماندهان عملیات‌های والفجر هشت، کربلای چهار و کربلای پنج بود.

قاسم سلیمانی در سال ۱۳۷۹ش از سوی آیت‌الله خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی ایران، به فرماندهی سپاه قدس منصوب شد. پس از ظهور داعش در عراق و سوریه، سلیمانی به عنوان فرمانده سپاه قدس با حضور در این مناطق و سازماندهی نیرو‌های مردمی، به مبارزه با این گروه پرداخت. وی در سال ۱۳۸۹، موفق به أخذ درجه سرلشکری شد. سردار سلیمانی بامداد جمعه ۱۳ دی ماه ۱۳۹۸ به شهادت رسید.

حاج-قاسم  

تصویر دست نوشته شهید حاج قاسم سلیمانی

دست نوشته

انگشتری شهید حاج قاسم سلیمانی پس از ترور ناجوانمردانه توسط تروریست های تکفیری

انگشتری

یادداشت حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای ، رهبر معظم انقلاب اسلامی ، بر کتاب «از چیزی نمی‌ترسیدم » ؛ زندگی‌نامه خودنوشت شهید سپهبد حاج‌قاسم سلیمانی

بسمه‌تعالی

هرچیزکه یاد شهید عزیز ما را برجسته کند ، چشم‌نواز و دل‌نواز است . یاد او را اگرچه خداوند در اوج برجستگی قرارداد و بدین‌گونه پاداش دنیایی اخلاص و عمل صالح او را بدو هدیه کرد ولی ما هم هرکدام وظیفه‌ای داریم . کتاب حاضر را هنوز نخوانده‌ام اما ظاهرا می‌تواند گامی در این راه باشد .

رزقنالله ما رزقه من فضله

سید علی خامنه ای

99/10/7

پیام رهبر انقلاب به مناسبت شهادت سردار سلیمانی

بسم الله الرحمن الرحیم ملّت عزیز ایران! سردار بزرگ و پرافتخار اسلام آسمانی شد. دیشب ارواح طیّبه‌ی شهیدان، روح مطهّر قاسم سلیمانی را در آغوش گرفتند. سال‌ها مجاهدت مخلصانه و شجاعانه در میدان‌های مبارزه با شیاطین و اشرار عالم و سال‌ها آرزوی شهادت در راه خدا، سرانجام سلیمانی عزیز را به این مقام والا رسانید و خون پاک او به دست شقی‌ترین آحاد بشر بر زمین ریخت. این شهادت بزرگ را به پیشگاه حضرت بقیّة‌الله ارواحنا فداه و به روح مطهّر خود او تبریک و به ملّت ایران تسلیت عرض می‌کنم. او نمونه‌ی برجسته‌ای از تربیت‌شدگان اسلام و مکتب امام خمینی بود، او همه‌ی عمر خود را به جهاد در راه خدا گذرانید. شهادت پاداش تلاش بی‌وقفه‌ی او در همه‌ی این سالیان بود، با رفتن او به حول و قوّه‌ی الهی کار او و راه او متوقّف و بسته نخواهد شد، ولی انتقام سختی در انتظار جنایتکارانی است که دست پلید خود را به خون او و دیگر شهدای حادثه‌ی دیشب آلودند. شهید سلیمانی چهره‌ی بین‌المللی مقاومت است و همه‌ی دلبستگان مقاومت خونخواه اویند. همه‌ی دوستان و نیز همه‌ی دشمنان بدانند خطّ جهاد مقاومت با انگیزه‌ی مضاعف ادامه خواهد یافت و پیروزی قطعی در انتظار مجاهدان این راه مبارک است. فقدان سردار فداکار و عزیز ما تلخ است، ولی ادامه‌ مبارزه و دست یافتن به پیروزی نهایی کام قاتلان و جنایتکاران را تلخ‌تر خواهد کرد.

ملّت ایران یاد و نام شهید عالی‌مقام سردار سپهبد قاسم سلیمانی و شهدای همراه او بویژه مجاهد بزرگ اسلام جناب آقای ابومهدی المهندس را بزرگ خواهد داشت و اینجانب سه روز عزای عمومی در کشور اعلام می‌کنم و به همسر گرامی و فرزندان عزیز و دیگر بستگان ایشان تبریک و تسلیت می‌گویم.

سیّدعلی خامنه‌ای ۱۳دی‌ماه ۱۳۹۸

 

تشییع میلیونی پیکر شهید ترور سردار سلیمانی در ایران و عراق

مردم قدرشناس و همیشه در صحنه ایران اسلامی پس از شهادت سردار سلیمانی و انجام مراسم تشییع در عراق آماده پذیرایی از فرزند خود شدند. پیکر‌های مطهر شهدا ابتدا در شهر اهواز و سپس در شهر‌های مشهد، تهران، قم و کرمان را تشییع کردند. طبق برآورد‌های انجام شده در این مراسم‌ها در حدود ۲۵ میلیون نفر حضور داشتند و پیکر‌های مطهر شهدا را تشییع کردند.

  تشییع-سردار

متن وصیت نامه شهید حاج قاسم سلیمانی

بسم الله الرحمن الرحیم

شهادت می دهم به اصول دین

اشهد أن لا اله الّا الله و اشهد أنّ محمداً رسول الله و اشهد أنّ امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب و اولاده المعصومین اثنی عشر ائمتنا و معصومیننا حجج الله. شهادت می دهم كه قیامت حق است. قرآن حق است. بهشت و جهنّم حق است. سؤال و جواب حق است. معاد، عدل، امامت، نبوّت حق است.

خدایا! تو را سپاس می گویم بخاطر نعمت هایت

خداوندا! تو را سپاس كه مرا صلب به صلب، قرن به قرن، از صلبی به صلبی منتقل كردی و در زمانی اجازه ظهور و وجود دادی كه امكان درك یكی از برجسته ترین اولیائت را كه قرین و قریب معصومین است، عبد صالحت خمینی كبیر را درك كنم و سرباز ركاب او شوم. اگر توفیق صحابه رسول اعظمت محمد مصطفی را نداشتم و اگر بی بهره بودم از دوره مظلومیت علی بن ابی طالب و فرزندان معصوم و مظلومش، مرا در همان راهی قرار دادی كه آنها در همان مسیر، جان خود را كه جان جهان و خلقت بود، تقدیم كردند.

خداوندا! تو را شكرگزارم كه پس از عبد صالحت خمینی عزیز، مرا در مسیر عبد صالح دیگری كه مظلومیتش اعظم است بر صالحیتش، مردی كه حكیم امروز اسلام و تشیّع و ایران و جهان سیاسی اسلام است، خامنه ای عزیز ــ كه جانم فدایِ جان او باد ــ قرار دادی.

پروردگارا! تو را سپاس كه مرا با بهترین بندگانت در هم آمیختی

و درك بوسه بر گونه های بهشتی آنان و استشمام بوی عطر الهی آنان را ــ یعنی مجاهدین و شهدای این راه ــ به من ارزانی داشتی.

خداوندا! ای قادر عزیز و ای رحمان رزّاق، پیشانی شكر شرم بر آستانت میسایم كه مرا در مسیر فاطمه اطهر و فرزندانش در مذهب تشیّع ـ عطر حقیقی اسلام ـ قرار دادی و مرا از اشك بر فرزندان علی بن ابی طالب و فاطمه اطهر بهره مند نمودی؛ چه نعمت عظمایی كه بالاترین و ارزشمندترین نعمتهایت است؛ نعمتی كه در آن نور است، معنویت، بیقراری كه در درون خود بالاترین قرارها را دارد، غمی كه آرامش و معنویت دارد.

خداوندا! تو را سپاس كه مرا از پدر و مادر فقیر، اما متدیّن و عاشق اهل بیت و پیوسته در مسیر پاكی بهره مند نمودی. از تو عاجزانه میخواهم آنها را در بهشتت و با اولیائت قرین كنی و مرا در عالم آخرت از درك محضرشان بهره مند فرما.

خدایا! به عفو تو امید دارم

ای خدای عزیز و ای خالق حكیم بی همتا! دستم خالی است و كوله پشتی سفرم خالی، من بدون برگ و توشه ای به امید ضیافتِ عفو و كرم تو می آیم. من توشه ای برنگرفته ام؛ چون فقیر [را] در نزد كریم چه حاجتی است به توشه و برگ؟!

سارُق، چارُقم پر است از امید به تو و فضل و كرَم تو؛ همراه خود دو چشم بسته آورده ام كه ثروت آن در كنار همه ناپاكی ها، یك ذخیره ارزشمند دارد و آن گوهر اشك بر حسین فاطمه است؛ گوهر اشك بر اهلبیت است؛ گوهر اشك دفاع از مظلوم، یتیم، دفاع از محصورِ مظلوم در چنگ ظالم.

خداوندا! در دستان من چیزی نیست؛ نه برای عرضه [چیزی دارند] و نه قدرت دفاع دارند، اما در دستانم چیزی را ذخیره كرده ام كه به این ذخیره امید دارم و آن روان بودن پیوسته به سمت تو است. وقتی آنها را به سمتت بلند كردم، وقتی آنها را برایت بر زمین و زانو گذاردم، وقتی سلاح را برای دفاع از دینت به دست گرفتم؛ اینها ثروتِ دست من است كه امید دارم قبول كرده باشی. خداوندا! پاهایم سست است. رمق ندارد. جرأت عبور از پلی كه از جهنّم عبور میكند، ندارد. من در پل عادی هم پاهایم می لرزد، وای بر من و صراط تو كه از مو نازك تر است و از شمشیر بُرنده تر؛ اما یك امیدی به من نوید می دهد كه ممكن است نلرزم، ممكن است نجات پیدا كنم. من با این پاها در حَرَمت پا گذارده ام و دورِ خانه ات چرخیده ام و در حرم اولیائت در بین الحرمین حسین و عباست آنها را برهنه دواندم و این پاها را در سنگرهای طولانی، خمیده جمع كردم و در دفاع از دینت دویدم، جهیدم، خزیدم، گریستم، خندیدم و خنداندم و گریستم و گریاندم؛ افتادم و بلند شدم. امید دارم آن جهیدن ها و خزیدن ها و به حُرمت آن حریم ها، آنها را ببخشی.

خداوندا! سر من، عقل من، لب من، شامّه من، گوش من، قلب من، همه اعضا و جوارحم در همین امید به سر می برند؛ یا ارحم الراحمین! مرا بپذیر؛ پاكیزه بپذیر؛ آنچنان بپذیر كه شایسته دیدارت شوم. جز دیدار تو را نمی خواهم، بهشت من جوار توست، یا الله!

خدایا! از كاروان دوستانم جامانده ام

خداوند، ای عزیز! من سال ها است از كاروانی به جا مانده ام و پیوسته كسانی را به سوی آن روانه میكنم، اما خود جا مانده ام، اما تو خود میدانی هرگز نتوانستم آنها را از یاد ببرم. پیوسته یاد آنها، نام آنها، نه در ذهنم بلكه در قلبم و در چشمم، با اشك و آه یاد شدند.

عزیز من! جسم من در حال علیل شدن است. چگونه ممكن [است] كسی كه چهل سال بر درت ایستاده است را نپذیری؟ خالق من، محبوب من، عشق من كه پیوسته از تو خواستم سراسر وجودم را مملو از عشق به خودت كنی؛ مرا در فراق خود بسوزان و بمیران.

عزیزم! من از بیقراری و رسواییِ جاماندگی، سر به بیابان ها گذارده ام؛ من به امیدی از این شهر به آن شهر و از این صحرا به آن صحرا در زمستان و تابستان میروم. كریم، حبیب، به كَرَمت دل بستهام، تو خود میدانی دوستت دارم. خوب میدانی جز تو را نمیخواهم. مرا به خودت متصل كن.

خدایا وحشت همه ی وجودم را فرا گرفته است. من قادر به مهار نفس خود نیستم، رسوایم نكن. مرا به حُرمت كسانی كه حرمتشان را بر خودت واجب كرده ای، قبل از شكستن حریمی كه حرم آنها را خدشه دار میكند، مرا به قافله ای كه به سویت آمدند، متصل كن.

معبود من، عشق من و معشوق من، دوستت دارم. بارها تو را دیدم و حس كردم، نمیتوانم از تو جدا بمانم. بس است، بس. مرا بپذیر، اما آن چنان كه شایسته تو باشم.

خطاب به برادران و خواهران مجاهدم...

خواهران و برادران مجاهدم در این عالم، ای كسانی كه سرهای خود را برای خداوند عاریه داده اید و جان ها را بر كف دست گرفته و در بازار عشق بازی به سوق فروش آمده اید، عنایت كنید: جمهوری اسلامی، مركز اسلام و تشیّع است.

امروز قرارگاه حسین بن علی، ایران است. بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرم ها می مانند. اگر دشمن، این حرم را از بین برد، حرمی باقی نمی ماند، نه حرم ابراهیمی و نه حرم محمّدی(ص).

برادران و خواهرانم! جهان اسلام پیوسته نیازمند رهبری است؛ رهبری متصل و منصوب شرعی و فقهی به معصوم. خوب میدانید منزّه ترین عالِم دین كه جهان را تكان داد و اسلام را احیا كرد، یعنی خمینی بزرگ و پاك ما، ولایت فقیه را تنها نسخه نجات بخش این امت قرار داد؛ لذا چه شما كه به عنوان شیعه به آن اعتقاد دینی دارید و چه شما كه به عنوان سنّی اعتقاد عقلی دارید، بدانید [باید] به دور از هرگونه اختلاف، برای نجات اسلام خیمه ولایت را رها نكنید. خیمه، خیمه ی رسول الله است. اساس دشمنی جهان با جمهوری اسلامی، آتش زدن و ویران كردن این خیمه است. دور آن بچرخید. والله والله والله این خیمه اگر آسیب دید، بیت الله الحرام و مدینه حرم رسول الله و نجف، كربلا، كاظمین، سامرا و مشهد باقی نمی ماند؛ قرآن آسیب می بیند.

خطاب به برادران و خواهران ایرانی...

برادران و خواهران عزیز ایرانی من، مردم پر افتخار و سربلند كه جان من و امثال من، هزاران بار فدای شما باد، كما اینكه شما صدها هزار جان را فدای اسلام و ایران كردید؛ از اصول مراقبت كنید. اصول یعنی ولیّ فقیه، خصوصاً این حكیم، مظلوم، وارسته در دین، فقه، عرفان، معرفت؛ خامنه ای عزیز را عزیزِ جان خود بدانید. حرمت او را حرمتِ مقدسات بدانید.

برادران و خواهران، پدران و مادران، عزیزان من!

جمهوری اسلامی، امروز سربلندترین دوره خود را طی میكند. بدانید مهم نیست كه دشمن چه نگاهی به شما دارد. دشمن به پیامبر شما چه نگاهی داشت و [دشمنان] چگونه با پیامبر خدا و اولادش عمل كردند، چه اتهاماتی به او زدند، چگونه با فرزندان مطهر او عمل كردند؟ مذمت دشمنان و شماتت آنها و فشار آنها، شما را دچار تفرقه نكند.

بدانید كه می دانید مهمترین هنر خمینی عزیز این بود كه اوّل اسلام را به پشتوانه ایران آورد و سپس ایران را در خدمت اسلام قرار داد. اگر اسلام نبود و اگر روح اسلامی بر این ملت حاكم نبود، صدام چون گرگ درنده ای این كشور را میدرید؛ آمریكا چون سگ هاری همین عمل را میكرد، اما هنر امام این بود كه اسلام را به پشتوانه آورد؛ عاشورا و محرّم، صفر و فاطمیه را به پشتوانه این ملت آورد. انقلاب هایی در انقلاب ایجاد كرد. به این دلیل در هر دوره هزاران فداكار جان خود را سپر شما و ملت ایران و خاك ایران و اسلام نموده اند و بزرگترین قدرت های مادی را ذلیل خود نموده اند. عزیزانم، در اصول اختلاف نكنید.

شهدا، محور عزّت و كرامت همه ما هستند؛ نه برای امروز، بلكه همیشه اینها به دریای واسعه خداوند سبحان اتصال یافته اند. آنها را در چشم، دل و زبان خود بزرگ ببینید، همان گونه كه هستند. فرزندانتان را با نام آنها و تصاویر آنها آشنا كنید. به فرزندان شهدا كه یتیمان همه شما هستند، به چشم ادب و احترام بنگرید. به همسران و پدران و مادران آنان احترام كنید، همان گونه كه از فرزندان خود با اغماض میگذرید، آنها را در نبود پدران، مادران،همسران و فرزندان خود توجه خاص كنید.

نیروهای مسلّح خود را كه امروز ولیّ فقیه فرمانده آنان است، برای دفاع از خودتان، مذهب تان، اسلام و كشور احترام كنید و نیروهای مسلح می بایست همانند دفاع از خانه ی خود، از ملت و نوامیس و ارضِ آن حفاظت و حمایت و ادب و احترام كنند و نسبت به ملت همانگونه كه امیرالمؤمنین مولای متقیان فرمود، نیروهای مسلح می بایست منشأ عزت ملت باشد و قلعه و پناهگاه مستضعفین و مردم باشد و زینت كشورش باشد.

خطاب به مردم عزیز كرمان...

نكته ای هم خطاب به مردم عزیز كرمان دارم؛ مردمی كه دوست داشتنی اند و در طول 8 سال دفاع مقدس بالاترین فداكاری ها را انجام دادند و سرداران و مجاهدین بسیار والامقامی را تقدیم اسلام نمودند. من همیشه شرمنده آنها هستم. هشت سال به خاطر اسلام به من اعتماد كردند؛ فرزندان خود را در قتلگاه ها و جنگ های شدیدی چون كربلای5، والفجر8، طریق القدس، فتح المبین، بیت المقدس و... روانه كردند و لشكری بزرگ و ارزشمند را به نام و به عشق امام مظلوم حسین بن علی به نام ثارالله، بنیان گذاری كردند. این لشكر همچون شمشیری برنده، بارها قلب ملتمان و مسلمان ها را شاد نمود و غم را از چهره آنها زدود.

عزیزان! من بنا به تقدیر الهی امروز از میان شما رفته ام. من شما را از پدر و مادرم و فرزندان و خواهران و برادران خود بیشتر دوست دارم، چون با شما بیشتر از آنها بودم؛ ضمن اینكه من پاره تن آنها بودم و آنها پاره وجود من،

اما آنها هم قبول كردند من وجودم را نذر وجود شما و ملت ایران كنم.

دوست دارم كرمان همیشه و تا آخر با ولایت بماند. این ولایت، ولایت علی بن ابیطالب است و خیمه او خیمه حسین فاطمه است. دور آن بگردید. با همه شما هستم. میدانید در زندگی به انسانیت و عاطفه ها و فطرت ها بیشتر از رنگ های سیاسی توجه كردم. خطاب من به همه شما است كه مرا از خود میدانید، برادر خود و فرزند خود می دانید.

وصیت می كنم اسلام را در این برهه كه تداعی یافته در انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی است، تنها نگذارید. دفاع از اسلام نیازمند هوشمندی و توجه خاص است. در مسائل سیاسی آنجا كه بحث اسلام، جمهوری اسلامی، مقدّسات و ولایت فقیه مطرح میشود، این ها رنگ خدا هستند؛ رنگ خدا را بر هر رنگی ترجیح دهید.

خطاب به خانواده شهدا...

فرزندانم، دختران و پسرانم، فرزندان شهدا، پدران و مادران باقیمانده از شهدا، ای چراغهای فروزان كشور ما، خواهران و برادران و همسران وفادار و متدینه شهدا! در این عالم، صوتی كه روزانه من می شنیدم و مأنوس با آن بودم و همچون صوت قرآن به من آرامش میداد و بزرگ ترین پشتوانه معنوی خود می دانستم، صدای فرزندان شهدا بود كه بعضاً روزانه با آن مأنوس بودم؛ صدای پدر و مادر شهدا بود كه وجود مادر و پدرم را در وجودشان احساس میكردم.

عزیزانم! تا پیشكسوتان این ملتید، قدر خودتان را بدانید. شهیدتان را در خودتان جلوه گر كنید، به طوری كه هر كس شما را میبیند، پدر شهید یا فرزند شهید را، بعینه خودِ شهید را احساس كند، با همان معنویت، صلابت و خصوصیت.

خواهش می كنم مرا حلال كنید و عفو نمایید. من نتوانستم حق لازم را پیرامون خیلی از شماها و حتی فرزندان شهیدتان اداء كنم، هم استغفار می كنم و هم طلب عفو دارم.

دوست دارم جنازه ام را فرزندان شهدا بر دوش گیرند، شاید به بركت اصابت دستان پاك آنها بر جسدم، خداوند مرا مورد عنایت قرار دهد.

خطاب به سیاسیون كشور...

نكته ای كوتاه خطاب به سیاسیون كشور دارم: چه آنهایی [كه] اصلاح طلب خود را می نامند و چه آن هایی كه اصول گرا. آنچه پیوسته در رنج بودم اینكه عموماً ما در دو مقطع، خدا و قرآن و ارزش ها را فراموش میكنیم، بلكه فدا میكنیم. عزیزان، هر رقابتی با هم میكنید و هر جدلی با هم دارید، اما اگر عمل شما و كلام شما یا مناظره هایتان به نحوی تضعیف كننده دین و انقلاب بود، بدانید شما مغضوب نبی مكرم اسلام و شهدای این راه هستید؛ مرزها را تفكیك كنید. اگر میخواهید با هم باشید، شرط با هم بودن، توافق و بیان صریح حول اصول است. اصول، مطوّل و مفصّل نیست. اصول عبارت از چند اصل مهم است:

1- اول آنها، اعتقاد عملی به ولایت فقیه است؛ یعنی این كه نصیحت او را بشنوید، با جان و دل به توصیه و تذكرات او به عنوان طبیب حقیقی شرعی و علمی، عمل كنید. كسی كه در جمهوری اسلامی میخواهد مسئولیتی را احراز كند، شرط اساسی آن [این است كه] اعتقاد حقیقی و عمل به ولایت فقیه داشته باشد. من نه میگویم ولایت تنوری و نه میگویم ولایت قانونی؛ هیچ یك از این دو، مشكل وحدت را حل نمیكند؛ ولایت قانونی، خاصّ عامه مردم اعم از مسلم و غیر مسلمان است، اما ولایت عملی مخصوص مسئولین است كه میخواهند بار مهم كشور را بر دوش بگیرند، آن هم كشور اسلامی با این همه شهید.

2- اعتقاد حقیقی به جمهوری اسلامی و آنچه مبنای آن بوده است؛ از اخلاق و ارزش ها تا مسئولیت ها؛ چه مسئولیت در قبال ملت و چه در قبال اسلام.

3- به كارگیری افراد پاكدست و معتقد و خدمتگزار به ملّت، نه افرادی كه حتی اگر به میز یك دهستان هم برسند خاطره ی خان های سابق را تداعی می كنند.

4- مقابله با فساد و دوری از فساد و تجمّلات را شیوه خود قرار دهند.

5- در دوره حكومت و حاكمیت خود در هر مسئولیتی، احترام به مردم و خدمت به آنان را عبادت بداند و خود خدمتگزار واقعی، توسعه گر ارزش ها باشد، نه با توجیهات واهی، ارزش ها را بایكوت كند.

مسئولین همانند پدران جامعه می بایست به مسئولیت خود پیرامون تربیت و حراست از جامعه توجه كنند، نه با بی مبالاتی و به خاطر احساسات و جلب برخی از آراء احساسی زودگذر، از اخلاقیاتی حمایت كنند كه طلاق و فساد را در جامعه توسعه دهد و خانواده ها را از هم بپاشاند. حكومت ها عامل اصلی در استحكام خانواده و از طرف دیگر عامل مهم از هم پاشیدن خانواده هستند. اگر به اصول عمل شد، آن وقت همه در مسیر رهبر و انقلاب و جمهوری اسلامی هستند و یك رقابت صحیح بر پایه همین اصول برای انتخاب اصلح صورت میگیرد.

خطاب به برادران سپاهی و ارتشی...

كلامی كوتاه خطاب به برادران سپاهی عزیز و فداكار و ارتشی های سپاهی دارم: ملاك مسئولیت ها را برای انتخاب فرماندهان، شجاعت و قدرتِ اداره بحران قرار دهید. طبیعی است به ولایت اشاره نمی كنم، چون ولایت در نیروهای مسلح جزء نیست، بلكه اساس بقای نیروهای مسلح است. این شرط خلل ناپذیر می باشد.

نكته دیگر، شناخت به موقع از دشمن و اهداف و سیاست های او و اخذ تصمیم به موقع و عمل به موقع؛ هر یك از این ها اگر در غیر وقت خود صورت گیرد، بر پیروزی شما اثر جدّی دارد.

خطاب به علما و مراجع معظم

سخنی كوتاه از یك سرباز 40 ساله در میدان به علمای عظیم الشأن و مراجع گرانقدر كه موجب روشنایی جامعه و سبب زدودن تاریكی ها هستند، خصوصاً مراجع عظام تقلید. سربازتان از یك برج دیده بانی، دید كه اگر این نظام آسیب ببیند، دین و آنچه از ارزش های آن [كه] شما در حوزه ها استخوان خُرد كرده اید و زحمت كشیده اید، از بین میرود. این دوره ها با همه دوره ها متفاوت است. این بار اگر مسلّط شدند، از اسلام چیزی باقی نمی ماند. راه صحیح، حمایت بدون هر گونه ملاحظه از انقلاب، جمهوری اسلامی و ولیّفقیه است. نباید در حوادث، دیگران شما را كه امید اسلام هستید به ملاحظه بیندازند. همه ی شما امام را دوست داشتید و معتقد به راه او بودید. راه امام مبارزه با آمریكا و حمایت از جمهوری اسلامی و مسلمانان تحت ستم استكبار، تحت پرچم ولیّ فقیه است. من با عقل ناقص خود میدیدم برخی خنّاسان سعی داشتند و دارند كه مراجع و علماء مؤثر در جامعه را با سخنان خود و حالت حق به جانبی به سكوت و ملاحظه بكشانند. حق واضح است؛ جمهوری اسلامی و ارزش ها و ولایت فقیه میراث امام خمینی(ره) هستند و می بایست مورد حمایت جدی قرار گیرند. من حضرت آیت الله العظمی خامنه ای را خیلی مظلوم و تنها می بینم. او نیازمند همراهی و كمك شماست و شما حضرات معظّم با بیانتان و دیدارهایتان و حمایت هایتان با ایشان می بایست جامعه را جهت دهید. اگر این انقلاب آسیب دید، حتی زمان شاه ملعون هم نخواهد بود، بلكه سعی استكبار بر الحادگری محض و انحراف عمیق غیر قابل برگشت خواهد بود.دست مباركتان را می بوسم و عذرخواهی میكنم از این بیان، اما دوست داشتم در شرفیابی های حضوری به محضرتان عرض كنم كه توفیق حاصل نشد.

سربازتان و دست بوستان

از همه طلب عفو دارم

از همسایگانم و دوستانم و همكارانم طلب بخشش و عفو دارم. از رزمندگان لشكر ثارالله و نیروی با عظمت قدس كه خار چشم دشمن و سدّ راه او است، طلب بخشش و عفو دارم؛ خصوصاً از كسانی كه برادرانه به من كمك كردند.

نمی توانم از حسین پورجعفری نام نبرم كه خیرخواهانه و برادرانه مرا مثل فرزندی كمك می كرد و مثل برادرانم دوستش داشتم. از خانواده ایشان و همه برادران رزمنده و مجاهدم كه به زحمت انداختمشان عذرخواهی می كنم. البته همه برادران نیروی قدس به من محبّت برادرانه داشته و كمك كردند و دوست عزیزم سردار قاآنی كه با صبر و متانت مرا تحمل كردند.

 

مزار شهید حاج قاسم سلیمانی در گلزار شهدای کرمان

مزار-سردار-حاج-قاسم

دریافت نشان سرداری شهید سردار حاج قاسم سلیمانی توسط فرمانده کل قوا

نشان-سردار

رهبر معظم انقلاب در منزل شهید سردار حاج قاسم سلیمانی

دیدار رهبری با خانواده شهید ترور حاج قاسم سلیمانی

سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در کنار رهبر انقلاب

سردار-و-رهبر-انقلاب
افزودن به علاقه مندی
افزودن به سبد خرید
-20%
از برف تا برف
بستن

از برف تا برف

۳۸,۰۰۰ تومان ۳۰,۴۰۰ تومان

از برف تا برف --- خاطرات فرمانده 25 ساله لشکر 17 علی‌ ابن ابیطالب

فرمانده گردان 412 لشکر 17 علی‌ ابن ابیطالب

مشخصات شهید مهدی زین الدین

*نام و نام خانوادگی: مهدی زین الدین

*نام پدر : عبدالرزاق

*محل تولد : تهران

*تاریخ ولادت: ۱۳۳8/۰7/۰۱

*تاریخ شهادت : ۱۳۶۳/08/۲۲

*محل شهادت: جاده بانه - پیرانشهر

*نحوه شهادت:  توسط گروهک های تروریست

*مدت عمر : 25 سـال

*محل مزار : گلزار شهدای علی بن جعفر (ع) قم

*کتاب مربوط به این شهید:  از برف تا برف ، تنها زیر باران 

از برف تا برف --- خاطرات فرمانده 25 ساله لشکر 17 علی‌ ابن ابیطالب

متن وصیت نامه شهید مهدی زین الدین

بسمه تعالی

اولین شرط لازم برای پاسداری از اسلام، اعتقاد داشتن به امام حسین(ع) است. هیچ کس نمی‌تواند پاسداری از اسلام کند در حالی که ایمان و یقین به اباعبدالله‌الحسین(ع) نداشته باشد. اگر امروز ما در صحنه‌های پیکار می‌رزمیم و اگر امروز ما پاسدار انقلابمان هستیم و اگر امروز پاسدار خون شهدا هستیم و اگر مشیت الهی بر این قرار گرفته که به دست شما رزمندگان و ملت ایران، اسلام در جهان پیاده شود و زمینه ظهور حضرت امام زمان(عج) فراهم گردد، به واسطه عشق، علاقه و محبت به امام حسین(ع) است. من تکلیف می‌کنم شما «رزمندگان» را به وظیفه عمل کردن و حسین‌وار زندگی کردن.

در زمان غیبت کبری به کسی «منتظر» گفته می‌شود و کسی می‌تواند زندگی کند که منتظر باشد، منتظر شهادت، منتظر ظهور امام زمان(عج). خداوند امروز از ما همت، اراده و شهادت‌طلبی می‌خواهد. در این وصیت نامه فقط مقدار بدهکاریها و بستانکاریها را جهت مشخص شدن برای بازماندگان و پیگیری آنها می نویسم،به انضمام مسائل شرعی دیگر.

1- مسائل شرعی:

الف)نماز: به نظرم نمی آید بدهکار باشم.ولی مواقعی از اوان ممکن است صحیح نخوانده باشم،لذا یکسال نماز ضروری است خوانده شود.

ب)روزه:تعداد190روزه قرض دام وتنوانستم بگیرم.

ج)خمس:سی و پنج هزار ریال به دفتر آیت الله پسندیده بدهکار هست.

د)حق الناس:وای از آتش جهنم و عالم برزخ،خداوند عالم بصیراست.

2- مادیات

الف:بدهکاریها:

1- مبلغ شش هزار تومان معادل شصت هزار ریال به طرح و عملیات ستاد مرکزی بدهکارم،البته قبض دویست هزار ریال است،ولی ازاین مبلغ شصت هزار ریال بدهی بنده است.

2-وام یک میلیون ریالی از ستاد منطقه 1گرفته ام که ماهانه بیشتر ازهزار ریال باید بدهم، از این مبلغ هزار و هفتصد و پنجاه تومان حق مسکن را سپاه می دهد و دویست و پنجاه تومان از حقوقم کسر نمایند.

3-پنجهزار ریال به آقای مهجور (ستاد لشگر) پول نقد بدهکارم و پرداخت شد توسط در گاهی.

ب – بستانکاریها:

1-مبلغ هفتاد و پنج هزار ریال رهن منزل که به آقای رحمانی توفیقی جهت منزل مسکونه داده بودم و طلبکارم.این منزل را بمدت یکسال اجاره نمودم. باتفاق های رحمان توفیقی که ما در طبقه بالا و رحمان در طبقه پایین زندگی می کردند و ظاهرا شهیدحسن باقری از طریق آقای استادان منزل را از شخصی بنام معاضدی(صاحب اصلی خونه)اجاره کرده بودند،ولی نامبرده یکسال است که مبلغ فوق را مستردننموده است.

2- مقداری پول هم که مبلغ آن را نمیدانم (یادم نیست)نزد پدرم داشته‌ام و مقداری هم مجددا اگر به پدرم داده‌ام جهت بدهی‌ها

پدرم برای خانه‌ای که خریده بود تا با آن زندگی کنیم ولی خانه متعلق به پدرم می‌باشد و من فقط مبلغ فوق ویکصد هزار تومان وام مندرج در بند2. بدهکاریها ره از مبلغ نهصد و سی هزار تومان وجه بابت خانه مسکونی که پدرم خریده بوده است را داده‌ام که در صورت مرگ من و فروش خانه مستدعی است.باقیمانده وام را به سپاه برگردانده و طلبکاری من از پدرم رابه همسر و فرزندم بدهید و باقیمانده پول خانه هم طبیعتا به پدرم میرسد.مطلب دیگری به ذهنم نمی‌رسد و اگر کسی مراجعه کرد با توجه به وصییت من اقدام نمایید.

مهدی زین الدین

مزار شهید مهدی زین الدین

مزار-شهید-مهدی-زین-الدین

رهبر معظم انقلاب بر مزار فرمانده 25 ساله

رهبر-انقلاب-بر-مزار-شهید
افزودن به علاقه مندی
افزودن به سبد خرید
-20%
سید اسدالله
بستن

سید اسدالله

۱۸,۰۰۰ تومان ۱۴,۴۰۰ تومان

سید اسدالله خاطراتی از شهید سید اسدالله مدنی

شب جمعه بود که فقیری به خانه مراجعه و درخواست کمک کرد. آقا دست از کیسۀ سیاهش مبلغی به او داد . فقیر که رفت، به من گفت:« احد کیسه خالی شد. فکر کنم فردا دیگر ما زنده نباشیم» با تعجب پرسیدم « یعنی چی آقا؟!» آقا گفت: « از خدا خواستم که تا زنده ام این کیسه خالی نشود، امشب که کیسه خالی شد، احتمال می دهم دیگر عمرم به سر آمده باشد ، والا این کیسه خالی نمی شد. » آن شب درست شب 20 شهریور بود.

« سیداسدالله مدنی دهخوارقانی » فرزند میرعلی به شماره شناسنامه ۲۹۵ به سال ۱۲۹۳ شمسی ( ۱۳۲۳ قمری ) در شهر دهخوارقان از توابع تبریز به دنیا آمد . چهار ساله بود که مادرش را از دست داد و در ۱۶ سالگی غم از دست دادن پدر را متحمل شد . تحصیل را از " مدرسه طالبیه " تبریز آغاز نمود و در ۱۷ سالگی ، برای کسب علم ، راهی دیار قم شد ، « سیداسدالله » در جواب دوستانش که به او گفتند : « اوضاع زمانه مساعد طلبگی نیست . » کنایه از این که منیر و روحانی ، طالبی ندارد گفت : « حداقل ملا و واعظ خودم که میشوم . » ایشان در قم از محضر اساتیدی همچون « آیت الله حجت کمره ای » و « آیت الله خوانساری » و « امام خمینی » کسب فیض نمود و در سال ۱۳۲۱ برای تکمیل تحصیلات راهی « نجف اشرف » شد . در نجف « آیت الله شاگرد برجسته « آیت الله سیدمحسن حکیم » بود ، تا جایی که به دستور ایشان تدریس هم می کرد . « آیت الله سیدابوالقاسم خویی » و سید عبدالهادی شیرازی » از دیگر اساتید ایشان میباشند . « سیداسدالله » به سال ۱۳۳۱ در میان استقبال مردم ، به « آذرشهر » زادگاه خود بازگشت و در آنجا سخنرانیهای پر شوری انجام داد . این بازگشت نقطه عطف زندگی مبارزاتی آیت الله مدنی به حساب می آید و از این مقطع به بعد ، تبعیدهای ایشان به دلیل سخنرانیهای ضد رژیم آغاز شد.

دره مرادبیگ ، همدان ، خرم آباد ، ملایر ، تهران ، نورآباد ممسنی ، گنبد کاووس ، بندر کنگان ، مهاباد شهرها و روستاهایی هستند که آیت الله مدنی از سال ۱۳۳۱ تا ۱۳۵۷ به دلایل مختلف که عمده آن تبعید است ، مدتی را اقامت در آنها داشته است . البته همدان و اهالی آن بیشترین فیض را از حضور ایشان برده اند . تبریز آخرین میعادگاه آن حضرت بود . سیداسدالله مدنی بعد از ۲۲ ماه حضور در تبریز ، در ۲۰ شهریور ۱۳۶۰ ، در سن ۶۷ سالگی در کسوت امام جمعه و در قنوت نماز ، به آرزوی دیرینه اش رسید و معشوق خویش را با جسمی درهم شکسته و رویی خونین ملاقات کرد.

افزودن به علاقه مندی
افزودن به سبد خرید
بهترین قیمت

بهترین قیمت

بالاترین کیفیت

بالاترین کیفیت

پرداخت امن

پرداخت امن

پشتیبانی سریع

پشتیبانی سریع

تحویل اکسپرس

تحویل اکسپرس

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید:

فیس بوک توییتر اینستاگرام یوتیوب پینترست

همراه با ما

اتاق خبر سایت ما

فروش در سایت ما

فرصت‌های شغلی

تماس با سایت ما

درباره سایت ما

خدمات مشتریان

پاسخ به پرسش‌های متداول

رویه‌های بازگرداندن کالا

شرایط استفاده

حریم خصوصی

گزارش باگ

راهنمای خرید از سایت ما

نحوه ثبت سفارش

رویه ارسال سفارش

شیوه‌های پرداخت

هفت روز هفته ، ۲۴ ساعت شبانه‌روز پاسخگو هستیم    شماره تماس :  09354642245       آدرس ایمیل :   info@shohadabook.ir

بسم رب الشهداء و الصديقين

و لا تحسبن الذين قتلوا في سبيل االله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون

فروشگاه اینترنتی کتاب شهدا بحمدلله و ان شاءالله در راه پاسداری خون شهیدان از اولین آن حضرت هابیل علیه السلام ، خون پاک ارباب بی کفنمان حسین بن علی علیه السلام و تک تک انسان های پاکی که در راه امام زمانشان حضرت مهدی عجل لله تعالی فرجه الشریف  علیه اسلام به شهادت رسیدند ایجاد گردید. فروشگاه اینترنتی  کتاب شهدا با تقسیم بندی عناوین کتاب شهدا ، از قبیل شهدا تاریخ ، شهدا انقلاب ، شهدا دفاع مقدس ، شهدا مدافع حرم ، شهدا گمنام ، شهدا ترور ، شهدا ماموریت ، شهدا زن ، شهدا آزاده ، شهدا جانباز ، شهدا امربه معروف تشکیل شده است که عاشقان کتب شهدا می توانند کتاب مورد نظر را از فروشگاه انتخاب ، مختصری از خاطرات ، عکسها ، فیلم و ... کتاب شهید مورد نظر مشاهده درصورت علاقه مندی درخواست خرید را انجام و بعد از پرداخت وجه به شکل اینترنتی و ثبت آدرس دقیق پستی ، کتاب را تحویل بگیرند. لازم بذکر است بعلت گستردگی کتب شهدا و حساسیت در ثبت خاطرات شهدا در اوایل کار از کتب کمتری بهره می بریم که ان شاءالله به دعای مادر شهدا ، زهرای بتول سلام الله علیها بر توانمان اضافه و کتب بیشتری را بارگزاری خواهیم نمود . لذا ثبت انتقادات و پیشنهادات در بهتر شدن  فروشگاه اینترنتی کتاب شهدا راه گشاه خواهد بود .  التماس دعا

استفاده از مطالب فروشگاه اینترنتی کتاب شهدا چون برای زنده نگه داشتن فرهنگ ایثار و شهادت می باشد ، کاملا" آزاد بوده و از نظر شرعی مشکلی ندارد . التماس دعا

فروشگاه
علاقه مندی
0 آیتم سبد خرید
حساب کاربری
خانه
  • منو
  • دسته بندی ها
  • کتب شهدا دفاع مقدس
  • کتب تقریظ شده توسط مقام معظم رهبری
  • کتب سردار شهید حاج قاسم سلیمانی
  • کتاب شهدا مخصوص کودکان و نوجوانان
  • کتب خاطرات رزمندگان اسلام
  • یادگاری از شهدا
  • خانه
  • فروشگاه
    • فروشگاه
    • سبد خرید
    • تسویه حساب
    • حساب کاربری
  • درباره ما
  • تماس با ما

سبد خرید

بستن
بازگشت به بالا