امام خامنه ای: زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست

* بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ *

فیس بوک توییتر پینترست لینکدین تلگرام
امام خامنه ای: شهادت مرگ تاجرانه است
فروشگاه اینترنتی کتاب شهدا
ورود / عضویت

ورودایجاد یک حساب کاربری

رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
لیست علاقه مندی ها
0 آیتم / ۰ تومان
منو
فروشگاه اینترنتی کتاب شهدا
0 آیتم / ۰ تومان
دسته بندی محصولات
  • کتب شهدا دفاع مقدس

    همه کتب شهدا ....

    کتب شهدا گمنام

    ابراهیم هادی 1

    ابراهیم هادی 2

    شاهرخ

    خدای خوب ابراهیم

    مهمان خدا

    راز کانال کمیل

    کتب شهدا ترور

    او یک ملت بود

    تا کوچه های آسمان

    آقا مجتبی

    از برف تا برف

    سردار دلها

    در کمین گلسرخ

    حاج قاسم 1

    مرد

    متولد ماه مارس 

    کتب شهدا  مدافع حرم

    ملاقات در ملکوت

    حجت خدا

    قصه دلبری

    یادت باشد

    پسرک فلافل فروش

    در مکتب مصطفی

    فاطمیون

    برای زِین أب

    مجید بربری

    کتب شهدا انقلاب

    طیب

    سفیر بیداری

    حبیب خدا

    کتب شهدا دفاع مقدس

    بر فراز آسمان

    عارفانه

    بیا مشهد

    نخل سوخته

    علی بی خیال

    مسافر کربلا

  • کتب تقریظ شده توسط مقام معظم رهبری
  • کتب سردار شهید حاج قاسم سلیمانی
  • کتاب شهدا مخصوص کودکان و نوجوانان
  • کتب خاطرات رزمندگان اسلام
  • یادگاری از شهدا
  • خانه
  • فروشگاه
    • فروشگاه
    • سبد خرید
    • تسویه حساب
    • حساب کاربری
  • درباره ما
  • تماس با ما
خانهشهدا دفاع مقدس لبیک در آسمان
محصول قبلی
شهید بعدازظهر 
شهید بعدازظهر
بازگشت به محصولات
محصول بعدی
مهمان شام
مهمان شام ۱۹,۰۰۰ تومان ۱۵,۲۰۰ تومان
-20%
لبیک در آسمان
لبیک در آسمان
برای بزرگنمایی کلیک کنید

لبیک در آسمان

۳۶,۰۰۰ تومان ۲۸,۸۰۰ تومان

لبیک در آسمان — خاطراتی از شهید عباس بابایی

معاونت عملیات فرماندهی نیروی هوایی

مشخصات سرتیپ خلبان شهید عباس بابایی

*نام و نام خانوادگی: عباس بابایی

*نام پدر : اسماعیل

*محل تولد : قزوین

*تاریخ ولادت: ۱۳۲۹/۰۹/۱۴

*تاریخ شهادت : ۱۳۶۶/۰۵/۱۵

*محل شهادت: منطقه‌ی عملیاتی سردشت

*نحوه شهادت: در حین عملیات برون مرزی ، دفاع مقدس

*مدت عمر: ۳۷ سـال

*محل مزار :جنب امامزاده حسین علیه السلام

*کتاب مربوط به این شهید:  لبیک در آسمان

 

لبیک در آسمان — خاطراتی از شهید عباس بابایی

شهید-بابایی

شهید عباس بابایی در چهاردهم آذر ماه ۱۳۲۹ در شهرستان قزوین متولد شد و پس از گذراندن دوره ابتدایی را در دبستان دهخدا و دوره متوسطه را در دبیرستان نظام وفای قزوین گذراند. در سال ۱۳۴۸، در حالی که در رشته پزشکی پذیرفته شده بود، داوطلب تحصیل در دانشکده خلبانی نیروی هوایی شد و در فروردین ماه آن سال به نیروی ارتش پیوست. در اواخر سال ۱۳۵۱ با درجه ستوان دومی از دانشکده افسری خلبانی نیروی هوایی فارغ‌التحصیل گردید.

وی در ۴ شهریور ۱۳۵۴ با دختردایی‌اش «ملیحه حکمت» ازدواج کرد و صاحب دختری به نام «سلما» و دو پسر به نام‌های «محمد» و «حسین» شد.

شهید عباس بابایی در نهم آذر ماه ۱۳۶۲ ، ضمن ترفیع به درجه سرهنگ تمامی ، به سمت معاونت عملیات فرماندهی نیروی هوایی منصوب شد و به ستاد فرماندهی در تهران عزیمت کرد. همچنین روز هشتم اردیبهشت ماه ۱۳۶۶ به درجه سرتیپی مفتخر شد.

سرانجام در پانزدهم مرداد ماه ۱۳۶۶ در حالی که به درخواست ها و خواهش های پی در پی دوستان و نزدیکانش مبنی بر شرکت در مراسم حج آن سال پاسخ رد داده بود، همزمان با روز عید سعید قربان همراه با یکی از خلبانان نیروی هوایی (سرهنگ علی محمد نادری) به منظور شناسایی منطقه و تعیین راه‌کار صحیح اجرای عملیات، با یک فروند هواپیمای اف–5 دو کابین از پایگاه هوایی تبریز به پرواز درآمدند و وارد آسمان عراق شدند.

بابایی و نادری پس از انجام دادن ماموریت، به هنگام بازگشت، در منطقه‌ی عملیاتی سردشت در 15 مرداد 1366 مورد هدف شلیک توپ ضدهوایی قرار گرفتند و او از ناحیه سر مجروح و بلافاصله کشته‌شد. پیکر وی در گلزار شهدا در جنوب امامزاده حسین (ع) قزوین به خاک سپرده شد. روحش شاد و یادش پر رهرو باد.

وصیت‌نامه شهید عباس بابایی

 بسم الله الرحمن الرحيم

انا لله و انا اليه راجعون

خدايا، خدايا، تو را به جان مهدی (عج) تا انقلاب مهدی (عج) خمينی را نگهدار.

به خدا قسم من از شهدا و خانواده شهدا خجالت می‌کشم وصيت‌نامه بنويسم. حال سخنانم را برای خدا در چند جمله ان شاءالله خلاصه می‌کنم.

خدايا مرگ مرا و فرزندان و همسرم را شهادت قرار بده.

خدايا، همسر و فرزندانم را به تو می‌سپارم.

خدايا، در اين دنيا چيزی ندارم، هرچه هست از آن توست.

پدر و مادر عزيزم، ما خيلی به اين انقلاب بدهکاريم.

 عباس بابایی

61.4.22

21 ماه مبارک رمضان

مزار شهید خلبان عباس بابایی

مزار-شهید-بابایی

امام خامنه ای :

این شهید عزیز ” بابایی ” یک انقلابی و صادق بود و من به حال او حسرت می خورم.

مزار شهید خلبان عباس بابایی در کنار حضرت امام خمینی رحمه الله علیه

شهید-بابایی-در-کنار-حضرت-امام-خمینی-رحمه-الله-علیه

موجود در انبار

افزودن به علاقه مندی ها loading
اضافه شد! مشاهده لیست علاقه مندی ها
محصول از قبل به علاقه مندی ها اضافه شده! مشاهده لیست علاقه مندی ها
افزودن به علاقه مندی
شناسه محصول: KSD10029 دسته: شهدا دفاع مقدس برچسب: خاطراتی از شهید عباس بابایی, خلبان شهید بابایی, سرتیپ خلبان, شهید بابایی, شهید عباس بابایی, لبیک در آسمان
  • توضیحات
  • نظرات (0)
  • ارسال و حمل و نقل
توضیحات

لبیک در آسمان — خاطراتی از شهید عباس بابایی

کتاب “لبیک در آسمان” کتاب پیش رو خاطرات شهیدی را رقم می زند.که نبرد با دشمن بعثی و صیانت از خاک ج را به شرکت در مراسم حج، ارجح دانست. همسر را  میعادگاه حاجیان و خود به میعادگاه عاشقان شتافت. قسمت هایی از این کتاب را با هم می خوانیم:

خدا در هر برهه و زمانی ، بهشتش رو به حراج می ذاره ،.این برهه ، برهه امامه ، اگه به سمت حراج نرفتی ، حتما” می بازی.

توصیف یک آمریکایی از روحیات شهید  عباس بابایی

در سال ‌١٣٤٩، برای گذراندن دوره خلبانی به آمریکا رفت. طبق مقررات دانشکده می‌بایست.به مدت دو ماه با یکی از دانشجویان آمریکایی هم اتاق می‌شد. آمریکایی‌ها در ظاهر هدف از این برنامه را پیشرفت دانشجویان.در روند فراگیری زبان انگلیسی عنوان می‌کردند.اما واقعیت چیز دیگری بود. چون عباس در همان شرایط تمام واجبات دینی خود را انجام می‌داد.و از بی‌بند و باری موجود در جامعه آمریکا بیزار بود.

هم اتاقی او در گزارشی که از ویژگی‌ها و روحیات عباس نوشته، یادآور می‌شود.که بابایی فردی منزوی و در برخوردها،.نسبت به آداب و هنجارهای اجتماعی بی‌تفاوت است. از رفتار او بر می‌آید که نسبت به فرهنگ غرب دارای موضع منفی است.و شدیداً به فرهنگ سنتی ایران پایبند است. همچنین اشاره کرده که او به گوشه‌ای می‌رود.و با خودش حرف می‌زند.که منظور او نماز و دعا خواندن عباس بوده است.

نماز شهید عباس بابایی و احترام ژنرال آمریکایی

خود عباس ماجرای فارغ‌التحصیلی از دانشکده خلبانی آمریکا را چنین تعریف کرده است:.«دوره خلبانی ما در آمریکا تمام شده بود، اما به خاطر گزارشاتی که در پرونده خدمتم درج شده بود،.تکلیفم روشن نبود و به من گواهینامه نمی‌دادند.تا این که روزی به دفتر مسئول دانشکده که یک ژنرال آمریکایی بود، احضار شدم. به اتاقش رفتم و احترام گذاشتم. او از من خواست که بنشینم. پرونده من در مقابلش و روی میز بود. ژنرال آخرین فردی بود که می‌بایستی نسبت به قبول و یا رد شدنم اظهارنظر می‌کرد.

لحظاتی ژنرال برای کار مهمی بیرون رفت، من لحظاتی را در اتاق تنها ماندم.

به ساعتم نگاه کردم، وقت نماز ظهر بود. با خود گفتم، کاش در اینجا نبودم و می‌توانستم نماز را اول وقت بخوانم. انتظارم برای آمدن ژنرال طولانی شد. گفتم که هیچ کار مهمی بالاتر از نماز نیست، همین جا نماز را می‌خوانم. ان‌شاالله تا نمازم تمام شود، او نخواهد آمد.

به گوشه‌ای از اتاق رفتم و روزنامه‌ای را که همراه داشتم.به زمین انداختم و مشغول نماز خواندن شدم. در حال خواندن نماز بودم که متوجه شدم.ژنرال وارد اتاق شده است.

نماز شهید عباس بابایی و احترام ژنرال آمریکایی

با خود گفتم چه کنم؟ نماز را ادامه بدهم یا بشکنم؟.بالاخره گفتم، نمازم را ادامه می‌دهم، هرچه خدا بخواهد همان خواهد شد. نماز را تمام کردم.و در حالی که بر روی صندلی می‌نشستم.از ژنرال معذرت‌خواهی کردم. ژنرال پس از چند لحظه سکوت، نگاه معناداری به من کرد و گفت: چه می‌کردی؟

گفتم: عبادت می‌کردم.

گفت: بیشتر توضیح بده.

گفتم: در دین ما دستور بر این است که در ساعت‌های معین از شبانه‌روز باید با خداوند به نیایش بپردازیم و در این ساعت زمان آن فرا رسیده بود، من هم از نبودن شما در اتاق استفاده کردم و این واجب دینی را انجام دادم.

نماز شهید عباس بابایی و احترام ژنرال آمریکایی

ژنرال با توضیحات من سری تکان داد و گفت: همه این مطالبی که در پرونده تو آمده مثل این که راجع به همین کارهاست، این طور نیست؟ پاسخ دادم: بله همین طور است. لبخند زد. از نوع نگاهش پیدا بود که از صداقت و پایبندی من به سنت و فرهنگ و رنگ نباختنم در برابر تجدد جامعه آمریکا خوشش آمده است. با چهره‌ای بشاش خودنویس را از جیبش بیرون آورد و پرونده‌ام را امضا کرد.

سپس با حالتی احترام‌آمیز از جا برخاست و دستش را به سوی من دراز کرد و گفت: به شما تبریک می‌گویم. شما قبول شدید. برای شما آرزوی موفقیت دارم. من هم متقابلاً از او تشکر کردم. احترام گذاشتم و از اتاق خارج شدم. آن روز به اولین محل خلوتی که رسیدم به پاس این نعمت بزرگی که خداوند به من عطا کرده بود، دو رکعت نماز شکر خواندم.»

فعالیت‌ها در پیروزی انقلاب اسلامی

سال 1358برای شهید بابائی سال پرکاری بود. نابسامانی­‌های بسیار، القائات انحرافی و.دسیسه­‌های گروهک‌­های منافقین که با طرح انحلال ارتش قصد از هم­‌پاشی نیروهای مسلح را داشتند کار را سخت کرده بود، اما او با بینش و درک عمیق خود و نیروهای مؤمن و انقلابی برای حفظ دستاوردهای انقلاب اسلامی از هیچ تلاشی فروگذار نکرد.

امیر سرتیپ خلبان عطایی:

همرزم شهید بابایی و استاد پرواز نیروی هوایی کشور گفت: شهید بابایی از فرماندهان شجاع، متدین، ولایتمدار و متواضعی بود که در پیروزی جنگ نقش انکارناپذیری داشت.

صلاح نمی دانم

اوایل جنگ بود قرار شد بنی صدر برای بازدید از گردان به پایگاه ما در اصفهان بیاید . به من ابلاغ شد گردانت را آماده کن ، بابایی آن موقع سروان بود بود و زیر مجموعه من کار می کرد. همان شب به من گفت : بریم داخل شهر؟ گفتم بریم. یک نوار کاست برایم گذاشت که روحانی صحبت می کرد : می گفت « سه تا بنی به اسلام لطمه زدند : بنی امیه ؟ بنی عباس  و بنی صدر »

خیلی جا خوردم  گفتم این بنده خدا چی میگه ؟

خیلی با من صحبت کرد و گفت من صلاح نمی دانم که فردا در پایگاه باشی ؟ گفتم من فرمانده گردان هستم ؟ تا صبح قدم زدم / از پایگاه  زنگ زدن و …

شهادت  روز عید قربان  پانزدهم مردادماه 1366

شهید عباس بابایی صبح روز پانزدهم مرداد ماه،.(روز عید قربان) سال ۶۶ به همراه یکی از خلبانان نیروی هوایی (سرهنگ نادری) به منظور شناسایی منطقه و.تعیین راه کار اجرای عملیات، با یک فروند هواپیمای آموزشی اف–۵ از.پایگاه هوایی تبریز به پرواز درآمد و وارد آسمان عراق شد. پس از انجام مأموریت، به هنگام بازگشت، در آسمان خطوط مرزی،.هدف گلوله‌های تیربار ضد هوایی قرار گرفت و از ناحیه سر مجروح شد.و بلافاصله به شهادت رسید. نقل شده که وی چند روز قبل از شهادت در پاسخ پافشاری‌های بیش از حد دوستانش.جهت عزیمت به مراسم حج گفته بود:.«تا عید قربان خودم را به شما می‌رسانم.»

بابایی در هنگام شهادت ‌٣٧ سال داشت. او اسوه‌ای بود که از کودکی تا واپسین لحظات عمر گرانقدرش.همواره با فداکاری و ایثار زندگی کرد و سرانجام نیز در روز عید قربان،.به آرزوی بزرگ خود که مقام شهادت بود نائل شد.و نام پرآوازه‌اش در تاریخ پر افتخار ایران جاودانه شد.

نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “لبیک در آسمان” لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ارسال و حمل و نقل

محصولات مشابه

-20%تمام شدداغ
مسافر کربلا
بستن

مسافر کربلا

۱۲,۰۰۰ تومان ۹,۶۰۰ تومان

مسافر کربلا --- زندگینامه و خاطرات شهید علیرضا کریمی

مشخصات شهید علیرضا کریمی

*نام و نام خانوادگی: علیرضا کریمی

*نام پدر : باقر

*محل تولد : محله سیجان اصفهان

*تاریخ ولادت: ۱۳۴۵/۰۶/۲۲

*تاریخ شهادت : ۱۳۶۲/۰۱/۲۲ 

*محل شهادت: فکه، جاده شنی

*نحوه شهادت: رد شدن تانک بعثی از روی پیکر مجروح

*مدت عمر:  ۱7 سال

*محل مزار : گلزار شهدای اصفهان

*کتاب مربوط به این شهید:  مسافر کربلا

مسافر کربلا --- زندگینامه و خاطرات شهید علیرضا کریمی

در ابتدای کتاب "مسافر کربلا" زندگینامه شهید بزرگوار علیرضا کریمی رامی خوانیم:

بیست و دوم شهریور سال ۱۳۴۵ بود . مقارن با ایام ماه مبارک رمضان . در محله سیچان اصفهان به دنیا آمد . پزشکان گفته بودند که به خاطر بیماری شدید این مادر ، بعید است بچه زنده بماند . اما خدا خواست که او بماند . چهار سال از عمرش گذشت . این پسر به قدری مریض و ضعیف است که تا کنون بجز شیر و دارو چیز دیگری نخورد . وقتی هم پزشک او را معالجه کرد گفت : به خاطر مصرف زیاد دارو ، کبد بچه از بین رفته و امیدی به زنده ماندنش نیست . روز بعد سیدی سبز پوش به مغازه پدر مراجعه کرد . بی مقدمه گفت : مش باقر ؛ کار خوبی کردی که علیرضا را نذر آقا ابا الفضل ابر کردی !! همین امروز سفره ابا الفضل عل را پهن کن و به مردم غذا بده. سه مجلس روضه هم برای حضرت در حرمش نذر کرده ای که من انجام می دهم . بعد هم اسکناسی را به پدر شهید میدهد برای برکت کاسبی ! آن روز ، بچه (علیرضا) به طرز معجزه آسائی شفا می یابد . هر روز هم بزرگتر می شود و قوی تر ، تا اینکه سال ها بعد قهرمان ورزشهای رزمی می شود! علیرضا به نماز اول وقت و جماعت بسیار اهمیت میداد . حتی در دوران دبستان ، صبح ها با مادر به مسجد می رفت . در ایام پیروزی انقلاب ، با اینکه سن کمی داشت اما حماسه ها آفرید . سال اول جنگ ، دوم راهنمائی بود . همان سال فعالیت فرهنگی را در مسجد محل آغاز کرد . برگزاری اردو برای بچه های دبستانی ، تبلیغات ، کلاسهای قرآن و احکام و مثل خیلی از نوجوانان آن دوران ، تاریخ تولد شناسنامه اش را تغییر داد تا توانست به جبهه اعزام شود . همرزمانش حماسه او را در تپه های صلوات آباد کردستان به یاد دارند . در عملیات محرم در حالی که شجاعانه در مقابل پاتک دشمن مقاومت می کرد از ناحیه سر و دست و پا مورد اصابت ترکش خمپاره قرار گرفت . وقتی برای آخرین بار راهی جبهه میشد ، در پاسخ مادرش که پرسید : کی بر می گردی ؟ جواب داد : هر وقت که راه کربلا باز شد !

در فروردین ماه سال ۱۳۶۲ برای شرکت در عملیات والفجر یک ، راهی فکه شد . علی ، آنقدر شجاعت و مدیریت داشت که مسئول یکی از دسته های گروهان اباالفضل(ع) شد. در جریان حمله نیروهای اسلام ، مورد اصابت گلوله تیربار دشمن قرار گرفت و هر دو پایش را تقدیم نمود ، اما شجاعانه مقاومت کرد و سرانجام مظلومانه به شهادت رسید . شانزده سالش تمام شده بود که پر کشید . پیکر مطهرش هم شانزده سال بعد برگشت . درست همان روزی که اولین کاروان به صورت رسمی عازم کربلا میشد !!

بود به خواب مسئول گروه تفحص و پیکرش کجاست ؟ این را هم گفت که ؛ موقعش شده من برگردم !! وحرفهای بر آمده گفته بود که دیگر . نذر آقا ابالفضل (ع) شده بود . ارادت عجیبی هم به آقا داشت . نمیدانم چه شد و چه کسی هماهنگ کرد . اما علیرضا روز تاسوعا با فریاد یا ابالفضل (ع) تا گلزار شهدای اصفهان تشییع شد و کنار دوستانش آرام گرفت.

وصیت نامه شهید علیرضا کریمی سه ماه قبل از شهادت

«هرگز آنان که در راه خدا کشته می شوند مرده نپندارید ، بلکه انسان زنده اند و نزد پروردگار خویش روزی می خورند . » (سوره آل عمران آیه ۱۶۹) به نام خدا و با سلام بر حضرت مهدی ( عج ) و نائب بر حقش امام خمینی و تمامی کسانی که در راه اسلام خدمت می کنند . شکر خدا را می نمایم که قدری مهلتم داد تا اسلام واقعی را بشناسم و در تاریکی جهل از دنیا نروم . انقلاب اسلامی باعث شد که سر از گریبان خود بیرون آوریم و دور و بر خود را بنگریم و به زندگی از دید دیگری نگاه کنیم آری امام کاری بس عظیم کرد . باعث شد دنیا از خواب بیدار شود و انسانیت را دوباره یادآوری نمود .

من خوشحالم که جانم را نثار اسلام و مکتب رسول الله ( اله و على ال می کنم و افتخار می کنم که مرام و مکتب من اسلام است اسلام به من فهماند که چگونه بیندیش و چگونه راه را انتخاب کن ، من با قلبی روشن خون خود را برای اسلام می ریزم و پیام می رسانم که با جاری شدن خونمان است که حکومت ها نورانی تر و به حکومت عدل صاحب الزمان ( عج ) متصل می شود .. امیدوارم که حکومت ما زمینه ساز انقلاب امام مهدی ( عج ) باشد . اما مادر جان بعد از شنیدن خبر شهادتم اشک نریز ، زیرا امام بزرگوار ما نیز در سوگ فرزندش اشک نریخت . چون می دانست رضای خدا در این امر است .

و شما پدر بزرگوارم وصیتم به شما این است که راه مرا در کمک به فقرا و نیازمندان ادامه دهید . شما خواهرانم ؛ شما هم زینب زمان باشید و پسرانتان را حسین وار تربیت کنید و در راه خدا مبارزه کنید . خدایا تو میدانی که من هر چه کردهام برای رضای تو بوده . پس ما را یاری کن که در راه تو قدم برداریم. خدایا اسلام را پیروز کن و اگر در من لیاقت می بینی شریت گوارای شهادت را به من بنوشان.

شما ای منافقین فراری از خلق که بعد از پیروزی انقلاب فقط اسم و نام سازمانتان را به دنبال می کشید . به عنوان یک برادر دلم برای شما می سوزد . یک مشت جوان پاک که رهبرانشان آنها را منحرف کرده اند . کمی فکر کنید ! به خود بیائیدا خدایا این پیر جماران ، این بت شکن تاریخ ، این در هم کوبنده ستمگران را در پرتو خودت نگه دار . خداوندا تو میدانی به حدی گناه کرده ام که شرمنده ام . به عظمت و بخشندگیت مرا ببخش . خدایا مرا به خودم وامگذار پدر و مادرم را نیز ببخش و آمرزشت را نصیبشان فرما ! آمين

افزودن به علاقه مندی
اطلاعات بیشتر
-20%
بر فراز آسمان
بستن

بر فراز آسمان

۱۵,۰۰۰ تومان ۱۲,۰۰۰ تومان

بر فراز آسمان --- زندگینامه و خاطرات سر لشگر خلبان شهید علی اکبر شیرودی

پدر علم موشکی ایران

مشخصات شهید علی اکبر شیرودی

*نام و نام خانوادگی: علی اکبر شیرودی

*نام پدر : محمدعلی

*محل تولد : بالا شیرود، واقع در حومه تنکابن

*تاریخ ولادت: ۱۳۳۴/۰۱/۲۰

*تاریخ شهادت : ۱۳۶۰/۰۲/۰۸

*محل شهادت: بازی دراز، سیه قره بلاغ دشت ذهاب (اطراف تنگه حاجیان)

*نحوه شهادت:  اصابت گلوله تانک

*مدت عمر: ۲۶ سـال

*محل مزار : گلزار شهدای شیرود

*کتاب مربوط به این شهید: بر فراز آسمان

بر فراز آسمان --- زندگینامه و خاطرات سر لشگر خلبان شهید علی اکبر شیرودی

شیرودی ، روستازاده ای است که از روستای بالا شیرود تنکابن تا اوج آسمان ها به پرواز در آمد و از اهالی آسمان شد . او مرد لحظه های آسمانی بود . تا آنجا که به اقرار همه ی دوستان رکورد پرواز با بالگرد را در جهان به خود اختصاص داد . شیرودی بیشترین ساعاتش را بر فراز آسمان و بالای سر دشمن بود . به گونه ای که اهریمنان به خوبی او را شناخته بودند . او کاری کرد که وزیر دفاع ایران ، شهید دکتر چمران ، با افتخار از وی به عنوان « ستاره ی درخشان جنگ کردستان » یاد کرد . مقام معظم رهبری از وی به عنوان اولین نظامی که در نماز به او اقتدار کرده است ، یاد می کند و او را مکتبی ، مؤمن و جنگنده در راه خدا توصیف می کنند . رئیس مجلس او را مالک اشتر زمان خواند و ... شیرودی آن چنان از خود شجاعت و ابتکار عمل نشان داد که خبر شجاعت به تنها در ایران بلکه در تمام خبرگزاری های مهم جهان منعکس شده می گویند قبل از او یک خلبان آمریکایی حاضر در ویتنام ، بالاترين ساعت پرواز جنگی در جهان را داشت . اما علی اکبر رکورد او را شکست فرزند شیرود کاری کرد که به افسانه ها بیشتر شباهت دارد ! و محال است کسی بتواند شبیه آن را تکرار کند ؟ او با انجام دهها هزار مأموریت هوایی ، بیش از چهل بار سانحه و بیش از سیصد مورد اصابت گلوله بر بالگردش ، باز هم سرسختانه مقاومت کرد . علی اکبر با نجات یافتن از ۳۶۰ خطر مرگ ، رکورددار پرواز عملیاتی در جهان شد . بسیاری از صاحبنظران جنگ های هوایی او را نامدارترین خلبان جهان نامیدند . بارها برایش تقاضای درجه ی تشویقی شد . پنج درجه در کمتر از یک سال ! اما ... او با ارسال نامه ای برای فرمانده هوانیروز اعلام کرد که این درجه ها را نمی پذیرد . او برای درجه و حق مأموریت وارد جنگ نشده بود ، بلکه فقط رضای خدا و خشنودی دل امام را می خواست در کردستان برای سرش جایزه تعیین شد ! بارها قصد داشتند اما هر بار با خواست خدا جان سالم به در برده تا اینکه دوست قدیمی خودش را در رویایی صادقه مشاهده کرد شهید کشوری به او گفت : اكبر زودتر بیا که برایت یک کاخ زیبا آماده کردهام ! و چند روز بعد ، این پرنده ی بی قرار در سحرگاه روز چهارشنبه ، هشتم اردیبهشت سال ۱۳۶۰ ، به سوی آسمان ها اوج گرفت . او که پرواز را به خوبی آموخته بود دیگر به جمع زمینیان باز نگشت و یا بلانک الهی به سوی پروردگار خویش رهسپار شد تیمار شهید فلاحی در تشییع او هفت کیلومتر پیاده راه می پیماید و مي گويد : شيرودی غیر ممکن را ممکن ساخت . او فاتح گردنه ها بود او کی بود که خبر شهادتش را به امام داديم ، امام مکثی کردند . در حالی که دربارهی فر شنهاد می کنند خدا او را بیامرزدا اما دربارهی نیروی فرمودند : « او آمرزيده است.

 

قسمتی از وصیت نامه سر لشگر خلبان شهید علی اکبر شیرودی

هنگامی که پرواز می کنم احساس می کنم همچون عاشق به سوی معشوق خود نزدیک می شوم . اما در بازگشت ، هرچند پروازم موفقت آمیز بوده باشد ، مقداری غمگین هستم ، چون احساس می کنم هنوز خالص نشده ام تا به سوی خداوند بر گردم . اگر برای احیای اسلام نبود ، هرگز اسلحه به دست نمی گرفتم و به جبهه نمی رفتم . پیروزی های ما مدیون دستهای غیبی خداوند است . این کشاورززادهی تنکابنی ، سرباز ساده ی اسلام است و به هیچ یک از حزبها و گروهها وابسته نیست . آرزو دارم که جنگ تمام شود و به زادگاهم بروم و به کار کشاورزی مشغول شوم . علی اکبر قربان شیرودی

افزودن به علاقه مندی
افزودن به سبد خرید
-20%
مهر مادر
بستن

مهر مادر

۱۴,۰۰۰ تومان ۱۱,۲۰۰ تومان

مهر مادر --- چهل روایت از ارادت شهدا به مادرشان حضرت زهرا(س) و عنایت حضرت به شهدا

کم نبودند کسانی که حتی با اسلام بیگانه بودند اما مهر مادر آنها را به راه سعادت رهنمون شد . آری ، محبوبه ی خدا ، برترین زن عالم وجود ، هرچه داشت در راه خدا در طبق اخلاص گذاشت . در شب ازدواج لباس عروسی را در راه خدا به سائل بخشید. غذای خودش و خانواده اش را به هنگام افطار به نیازمندان هدیه داد آن قدر در راه خدا تلاش کرد تا خداوند محبت او را در آیات قرانشان ارج نهاد ، یعنی ای همه عالم بدانید که فاطمه علیهاالسلام فقط برای خدا این گونه عمل کرد . و اینجاست که خداوند بر خود میبالد که « فتبارک الله احسن الخالقين ».

دوران جهاد ، دوران رشد و شکوفایی این محبت بود . دوران دفاع مقدس عرصه ای بود که مظهر تجلی لیله ی فاطمی شد . در این راه برخی بودند که گوی سبقت را از بقیه ربودند . آن قدر در وادی عشق ، ارادت نشان دادند تا اینکه « مادر » آنها را مورد عنایت خویش قرار داد .

عبدالحسین برونسی شاهد این سخن است ؛ او که با عنایت مادر ، رزمندگان را به پیش میبرد . او که نوای مادر را می شنید و تحت امر ایشان عمل می کرد ! و خاکهای نرم منطقه کوشک شاهد این مدعاست . عبدالحسین به عشق مادر خواست گمنام بماند . و بعد از سالها در روز شهادت مادرش رجعت کرد . او بازگشت تا باز هم ارادت خود را اثبات کند .

آری ، او در « مهر مادر » خلاصه شده بود . ذره ذره وجود او نام « مادر » را صدا می کرد ، او برای صدها جوان مشتاق ، حقیقتا چراغ راه شد . اما این وادی پر است از این ستاره ها . پر است از کسانی که راه را - نشان می دهند . دوران دفاع مقدس ، برای ما صدها هزار چراغ راه را نمایان کرد. یکی دیگر از این ره یافتگان ابراهیم است . ابراهیم هادی ، او که هادی سرگشتگان گردید .

او که همه را به « مهر مادر » توصیه می او که گمنامی را به دلیل شباهت به ماجرای مادر انتخاب کرد . او که در مجالس حضرت صدیقه علیهاالسلام حضور حضرت را حس می کرد . او که تحمل شنیدن مصائب را نداشت . اختیار از کف می داد و ... ابراهیم بنده ی مخلص پروردگار بود . هر جا مداحی می کرد از مادرش می‌خواند. شنیده بود که شهدای گمنام میهمان حضرت زهرا علیهاالسلام در برزخ هستند ، برای همین از خداوند خواسته بود گمنام بماند . خدا هم دعایش را مستجاب کرد.

او سال هاست در فکه مانده تا خورشیدی باشد برای راهیان نور.

افزودن به علاقه مندی
افزودن به سبد خرید
-20%
پنجاه سال عبادت
بستن

پنجاه سال عبادت

۱۶,۰۰۰ تومان ۱۲,۸۰۰ تومان

پنجاه سال عبادت --- وصیتنامه و دلنوشته های ادبی و عاشقانه پنجاه تن از شهدا

مدتی از آخرین عملیات شهادت‌طلبانه گذشته بود و رژیم صهیونیستی اعلام کرد، مقاومت دیگر توان هم ندارد. صلاح محمد غندور معروف به مَلاک، با یک اتومبیل شخصی پر از مواد منفجره خود را به یک اتوبوس حامل افسران رژیم صهیونیستی زد. به تعداد زیادی از آن‌ها را به جهنم روانه نمود.

رژیم صهیونیستی ابتدا این عملیات را تکذیب کرد. اما رزمندگان مقاومت هم‌زمان با این عملیات از راه دور از منطقه فیلم‌برداری کردند و با پخش فیلم، رسوایی دیگری برای رژیم صهیونیستی ایجاد کردند. برادر مَلاک، یکی از مهم‌ترین و آخرین عملیات‌های شهادت‌طلبانه را انجام داد. او قبل‌ از این عملیات در کنار تصویر مقام عظمای ولایت قرار گرفت و وصیت‌نامه‌اش را قرائت کرد. سپس با همسر و فرزندانش خداحافظی کرد و ساعتی بعد به شهادت رسید. همسر ایشان وصیت‌نامه و زندگینامه صلاح را برای مقام‌معظم رهبری ارسال نمودند .

حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای در پاسخ مرقوم فرمودند:

بسمه‌تعالی «به همسر گرامی شهید عزیز ما صلاح محمد غندور معروف به ملاک، پس‌از اهدای سلام گرم و سپاس به‌خاطر فرستادن کتاب حامل شرح‌حال و وصیت شهید عزیز، بگویید: من نه‌فقط به آن شهید، که امثال او (که) ستارگان درخشان تاریخ نمایند، افتخار می‌کنم. بلکه به شما و دیگر بازماندگان این شهدای گران‌قدر که با صبر و بردباری بزرگوارانه‌ی خود نمونه‌های کم‌نظیر صدر اسلام را تکرار کردید، مباهات می‌نمایم. به شما و فرزندان عزیزتان دعا می‌کنم و موفقیت در همه عرصه‌های زندگی از خداوند متعال از خداوند برایتان مسئلت می‌نمایم.»

و السلام‌علیکم سید علی خامنه‌ای ۱۳۷۸/۰۴/۳۱ هجری شمسی

متن وصیت نامه شهید صلاح محمد غندور معروف به ملاک

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم

ولتجدن اشد الناس عداوه للذین آمنوا الیهود و الذین اشرکو

همانا سخت‌ترین مردم را نسبت‌به اهل ایمان یهود و مشرکان می‌یابی صدق الله العلی العظیم

من صلاح محمد غندور معروف به ملاج از خداوند می‌خواهم که مرا به دیدار حضرت سیدالشهدا اباعبدالله‌الحسین علیه‌السلام و فق گرداند آن امام بزرگواری که به همه احرار و آزادگان آموخت که چگونه انتقام خون خود را از ستمکاران بگیرند به امید خداوند متعال لحظاتی بعد از قرائت این کلمات خداوند را درحالی‌که سرافراز و مفتخر می‌باشم و انتقام گیرنده دینم و همه شهدایی که در این مسیر بربند سبقت گرفته‌اند می‌باشند ملاقات خواهم کرد زمان پیش ۲۰ نخواهد گذشت که من برای گرفتن انتقام تمامی شهدای مظلوم و مستضعفان فرزندان جبل‌عامل و فرزندان مقاومت در فلسطین اشغالی به پا خواهند خاست و به‌زودی انتقام تمامی شکنجه‌شدگان در نوار اشغالی جنوب را خواهم گرفت به‌زودی و در صورت توفیق الهی مجاهدی از مجاهدان مقاومت اسلامی اسلامی خواهند بود سرقت مقاومت بزرگی که ۹ هواپیماهای دشمن و ۹ تانک‌های آن‌ها نتوانست آن را به ترس از صهیونیزم وادار سازد دیدار الهی آینده‌ام درس درسی جدید خواهد بود درسی کربلایی که مایه فخر و مباهات مسلمانان خواهد بود و آتش ورز وزر و وبالی برای این دشمن متکبر که هیبت و جلال از قبلاً بدست برادران مجاهد مسلمان شکسته‌شده خواهد بود دشمنی که همین زمینه‌اش به دست شهدایی چون احمد قصیر حر آملی ابوزینب هیثم و شیخ اسعد بر رو و تمامی شهدایی که در عملیات‌های شهادت‌طلبانه و عملیات‌های رزمی با دشمن متجاوز جنگیدند شکسته شد برادران مجاهدم! یقین بدانید که ما به‌طور حتم پیروز خواهیم بود و در این شکی نیست البته تا وقتی‌که برای خدا کار کنیم و خداشناس باشیم چراکه خداوند به وعده‌اش وفا می‌کند و بندگانش را یاری خواهد کرد. بدونه شک مؤمنان را عزت خواهد بخشید و کافران را ذلیل خواهد کرد ذلیل خواهد کرد و ذلت کافران به دست شما خواهد بود این قهرمانان مقاومت اسلامی ای فرزندان علی و حسین ع و فرزندان امام‌خمینی ای فرزندان رهبرمان آیت‌الله خامنه‌ای و فرزندان شهید سید عباس موسوی و شیخ راغب حرب بجنگید. چراکه جهاد شما به امید خداوند جهادی است که زمینه‌ساز دولت صاحب العصر و زمان خواهد بود و این جهاد باید استمرار پیدا کند و یک هدف و وعده‌داده‌شده در تحقق کامل رضای الهی و رسیدن به وعده الهی محقق شود.

انا لله و انا الیه راجعون والسلام‌علیکم و رحمةالله و برکاته

 
افزودن به علاقه مندی
افزودن به سبد خرید
-20%داغ
مزد اخلاص
بستن

مزد اخلاص

۱۱,۰۰۰ تومان ۸,۸۰۰ تومان

مزد اخلاص: زندگی نامه و خاطرات شهید علی محمد صباغ زاده

 

علی‌محمد صباغ‌زاده در ۲۰مرداد سال ۱۳۳۶ و سه روز پس‌از عاشورا در همدان بدنیا آمد . او در دامن پاک مادری مهربان و پدری با ایمان تربیت یافت . از سن هفت سالگی نماز و روزه‌اش را به‌جای می‌آورد !

اگر سحر او را بیدار نمی‌کردند ، بدون سحری روزه می‌گرفت .

پول تو جیبی می‌گرفت و به دوستان فقیرش می‌داد. غذایی که به‌همراه می‌برد با ضعیف‌ترین دانش‌آموز ان می‌خورد .

مهربانی و خلوص او نزد خاص و عام زبانزد بود .در دوران دبیرستان فعالیت مخفی علیه رژیم شاه را آغاز کرد . بعد از اخذ دیپلم برای خدمت سربازی وارد ارتش شد . در این دوران نیز به فعالیت اسلامی و انقلابی و آگاه‌سازی سربازان پرداخت . به‌هنگام صدور فرمان امام ( ره ) مبنی‌بر ترک پادگان‌ها از آنجا فرار کرد . علی‌محمد در تکثیر و توزیع نوار و اعلامیه‌های امام نقش اساسی ایفا نمود . بعد از پیروزی انقلاب با روحیه‌ای خاص ، صمیمی و دلسوزی که داشت به تعلیم و تربیت شغل معلمی روی آورد .

برای خدمت به روستاها رفت و علاوه‌بر تدریس ،کمک مادی و معنوی نیز به شاگردان می‌کرد . با انتقال به شهر رزن بر فعالیت‌های خویش افزود، سخنرانی در مراسم‌های مختلف ، ساختن مسجد ، برگزاری نمازجمعه، گسترش کتابخانه و.... وی حتی از حقوق خود خوراک و پوشاک دانش‌آموزان نیازمند را تامین می‌کرد . علی برای بیت‌المال اهمیت بسیار زیادی قایل بود و این شاه بیت خاطرات اوست . او این‌گونه به حلال و حرام دقت داشت و هرگز از بیت‌المال استفاده ی شخصی نکرد که نمونه‌های زیادی از این‌دست وجود دارد . وی در سال ۱۳۵۸در مدرسه راهنمایی روستای جامیشلو که اینک به نام وی ، شهید صباغ‌زاده نام‌گذاری شده ، مدتی به فعالیت پرداخت . فعالیت‌های انقلابی و محبوبیت ایشان بین مردم باعث شد مورد غضب منافقین قرار بگیرد و چند بار از سوی آنان تهدید شود . ولی با وجود این بر فعالیت‌های خویش افزود .

در آزادسازی شهر پاوه از چنگ ضدانقلاب به آن منطقه عزیمت نمود . پس‌از آن به دلیل نیاز مبرم به وجود ایشان ، به همدان آمد و سپاه و آموزش‌وپرورش و پایگاه بسیج به فعالیت شبانه‌روزی پرداخت .

مسئولان تا دو سال اجازه‌ی حضور مجدد در جبهه را به او ندادند . اما او که جانش در جبهه‌ها بود ، اجازه خواست تا فقط ۱۵ روز به جبهه برود ! ششم بهمن ۱۳۶۱روز خداحافظی او بود ، او به قول خود عمل کرد و پانزده روز بعد به همدان برگشت تا روی دست مردم تا ملکوت خدا رهسپار شود ! و از خدا خواسته بود که مانند سالار شهیدان بدون سر به ملاقات خدا برود و یک ترکش بزرگ ، در عملیات والفجر مقدماتی ، آرزوی او را برآورده کرد .دوستانش وقتی پیکر او را پیدا کردند ،متوجه بوی عطر عجیبی می‌شوند که همه ی بدن او را معطر کرده . این بوی عطر همه را مست کرده بود ، هر کس به سمت او می‌رفت از بوی عطر عجیب این شهید می‌گفت .

 

نامه‌ها و نوشته‌هایی از شهید علی محمد صباغ زاده

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم

ولا تحسین الذین قتلو فی‌سبیل‌الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون ! پروردگارا مرا جزو کسانی قرار نده که برای غیر تو (ریا و نفع شخصی طلبی) کشته شدند . سلام به رهبر کبیر انقلاب اسلامی امام‌خمینی دامت‌برکاته و سلام به شهدای به‌خون‌خفته ی کربلاهای ایران و درود به مردم قهرمان و شهیدپرور ایران اسلامی . این بنده حقیر خدا با دل پر از عشق الله آگاهانه راه شهادت را انتخاب کردم و از خدای پاک لایزال خواهانم که گناهان زیادم را ببخشد و در روز قیامت در پیشگاه خودش مرا رو سفید کند . اما چند جمله‌ای با شما عزیزانم دارم . پدر و مادر خوبم ،اگر خدای‌ناکرده شما را ناراحت کردم ، مرا ببخشید ؛ زیرا نمی‌خواهم با رضایتی شما از دنیا بروم ولی شما خواهران مهربانم به شما وصیتی می کنم و آن این است که تقوی راحتما حتما رعایت کنید و حجابتان را حفظ کنید تا پیش فاطمه زهرا ( س) روسفید شوید . ولی تو همسر عزیزم امیدوارم که تقوا و نظم را در کارهایت پیشه سازی و بچه‌مان ، سمیه ، را ان‌شاءالله زینب‌وار بار بیاوری تا برای اسلام و سمیه باشد . اما شما دوستان فداکارم که برای من همیشه برادر بوده‌اید . از شما می‌خواهم که همیشه با هم خوب باشید و از غیبت و تهمت دوری کنید و تاآنجاکه می‌توانید به خاطر و رضایت خدا کار مردم را انجام دهید بدون منت و همیشه با یاد خدا باشید . زیرا به یاد خدا بودن حد و مرزی ندارد .دیگر بیشتر از این مزاحم اوقات شریفتان نمی شوم . والسلام علی من تبع الهدی .

بنده خدا علی‌محمد صباغ‌زاده ۱۳۶۱/۱۱/۸

افزودن به علاقه مندی
افزودن به سبد خرید
-20%
شهیدان زنده اند 
بستن

شهیدان زنده اند

۱۷,۰۰۰ تومان ۱۳,۶۰۰ تومان

شهیدان زنده اند --- چهل حکایت از حضور شهدا پس از شهادت

شهید زنده است ، شهید نمرده . من یقین دارم شهید زنده است این فرموده قرآن است : « کشته شدگان در راه خدا را مرده نپندارید ، بلکه خدا آنها زنده اند و نزد ا روزی می خورند ولی شما درک نمی کنید . » من قرآن را باور دارم . شهید زنده است . اگر زنده بودن به روزی خوردن است ، شهید روزی می خورد ، روزی بی منت . روزی بی درد و محنت نزد خداوند . اگر زنده بودن به روح است من ارواج شهدا را احساس می کنم . اگر زنده بودن به حضور است ، حضور آنها را در همه لحظات زندگی احساس می کنم . به خدا قسم آنها حاضرند . همه جا ، همه وقت ، زیرا شهیدند و شهید یعنی شاهد و شاهد ، حاضر است .

حتما بخوانید

وقتی بحث از حضور شهدا می شود ، کرامتی از شهید برای افراد رخ می دهد . این موضوع می تواند محل ورود برخی افراد شیّاد باشد . یعنی خودشان را در ارتباط با شهدا معرفی کنند و ... برخی افراد ساده نیز ، به دنبال این افراد هستند و شنیدن این ماجراها برایشان بسیار جذاب . لذا بازار افراد بی معنویتی که از خون شهدا برای خودشان برو وبیا راه انداخته اند رونق پیدا می کند.

اول از همه باید بدانیم گوینده کرامت چه کسی است ؟ قابل اعتماد هست یا نه ؟ مثللا کسی که سر کوچه طی طریق کرده و توی کار دعوا و .... بوده.، مطمئنا ار امام جماعت محل اعتبار کمتری دارد. یک احتمالش این است که طرف سر به راه شده و افتاده در مسیر خدا و پیغمبر ، اما آن طرف هم نباید یادمان برود که این کار از آن کسب هایی است که احتمال گرفتنش زیاد است ! اصلا خرجی هم ندارد.

دومین مورد توهم است ، توهم از آن دردهای بی درمانی است که درمحیط های معنوی بیشتر خودش را نشان می دهد مثلا عکاس از همه جا بی خبر در تاریکی هوس عکس گرفتن می کند و فلاش می زند ، فردا مدعی می شود که در جلسه دیشب یکی از شهدا را دیده که به جلسه آمده و...پس همه اش دنبال این نباشیم که هر چیزی را یک امر غیر واقعی و خیلی عجیب و غریب ببینیم . صحبتهای آدمهای متوهّم را هم زیاد باور نکنیم.

سومین مورد خواب و رویاست . خواب در شرایط خود ، برای خواب بیننده حجیت دارد . قرآن در چندین مورد از رویاهای صادقه صحبت کرده که برای خواب بیننده که بیشتر انبیای الهی بودند ، حجت بوده ، باید گفت که رویای صادقه ، یکی از راههای ارتباط با عالم بالاست . اگر رویای صادقه حقیقت نداشت ، خداوند از رویای انبیای بزرگی نظیر پیامبر اسلام و حضرت یوسف و ابراهیم و ... سخن نمی گفت . خداوند در رویا به آنها وحی کرد . برای همین بیشترین جلوه از زنده بودن شهدا در ویا نمایان است . برخی مفسرین از کلمه بشارت که در قرآن به کار برده شده ، برای رویاهای صادقه استفاده می کنند . اما رویا از آن چیزهایی است که هر کسی به راحتی می تواند ادعایش را داشته باشد و هیچکس نمی تواند صدق و کذب آن را امتحان کند . لذا باید دقت کرد که از چه کسی و چگونه این رویا نقل می شود . نکند خدای نکرده ، برخی از افراد سودجو ، از سادگی مردم استفاده کنند.

چهارمین مورد که یکی از نکات اصلی است ،اینکه باید نسبتی بین فرد وکرامت وجود داشته . اینکه هرکسی بخواهد ادعای کرامت بکند و برای خودش دفتر و دستک راه بیندازد که سنگ روی سنگ بند نمی شود و اوضاع آن قدر به هم می ریزد که هرکسی قلقلک می شود تا یک کرامتی را به نام خودش سند بزند . مثلا یکی از این ویژگی ها ، غسل جمعه است . شهدایی بوده اند که غسل جمعه شان ترک نمی شد و جسدشان بعد از چند سال سالم ماند . این یعنی نسبت خاص بین ویژگی شهید و کرامت آن شهید.

پنجمین مورد اینکه ساده لوح نباشیم . همین ساده لوحی است که باعث می شود خیلیها هوس با کرامت بودن به سرشان بزند . اول یک ادعایی می کنند و همین که چند آدم ساده لوح دورشان را گرفتند ، خیال می کنند خبری شده . بعد وقتی ثابت می شود که این قضیه دروغ بوده ، اعتقادات آن افراد ساده ، به تمام مسائل دینی از بین می رود . البته این پنج راه حل بالا نباید دلیل شود که هر چیزی را هم که شنیدیم ، سریع رد کنیم . خیلی از شهدا هستند که دارای کرامتهای اثبات شده ای هستند ؛ مثل شهید معماریان که آمده اند و پارچه ای به پای مادرشان که به شدت درد می کرده بستند ، یا امضای شهید سیدمجتبی صالحی خوانساری پای کارنامه دخترش و ...

« به قول حجت الاسلام طائب :مسله مهم دردفاع مقدس این نیست که شهدایش چقدر کرامت داشته اند . این مورد در مقابل عظمت خود دفاع مقدس خیلی کوچک است . خود دفاع مقدس ما یک کرامت بسیار بزرگ است . »

افزودن به علاقه مندی
افزودن به سبد خرید
-20%
عارفانه 
بستن

عارفانه

۱۸,۰۰۰ تومان ۱۴,۴۰۰ تومان

“عارفانه”؛ روایتی خواندنی از زندگی و خاطرات شهید احمدعلی نیّری

مشخصات شهید  احمد علی نیّری

*نام و نام خانوادگی: احمد علی نیری

*نام پدر : مسعود

*محل تولد : روستای آینه ورزان دماوند

*تاریخ ولادت: 04/29/ 1345

*تاریخ شهادت :1364/11/27

*محل شهادت: منطقه عملیّاتی اروند

*نحوه شهادت: طی عملیات والفجر 8

*مدت عمر: 19 سـال

*محل مزار : گلزار شهدای بهشت­ زهرا (س)

قطعه 24، کنار بلوار، پنج ردیف بالاتر از مزار شهید دکتر چمران

*کتاب مربوط به این شهید: عارفانه

 

“عارفانه”؛ روایتی خواندنی از زندگی و خاطرات شهید احمدعلی نیّری

تویی که نمی شناختمت

این گل پر پر از کجا آمده           از سفر کرب و بلا آمده
امروز سوم اسفند سال 1364 است. جمعیت این شعار را می داد  و پیکر شهید را از مقابل منزلش به سمت مسجد امین الدوله حرکت داد. بعد هم از مسجد به همراه جمعیت راهی بازار مولوی شدیم.
جمعیت که بیشتر آنها جوانان و مسجد و شاگردان آیت الله حق شناس بودند شدیدا گریه می کردند و طاقت از کف داده بودند. من مدتی بود که به خدمت حضرت آیت الحق، حاج آقا حق شناس این استاد اخلاق و سلوک الی الله می رسیدم و از جلسات پربار این استاد استفاده می کردم.
سال ها بود که به دنبال یک استاد معنوی می گشتم و حالا با راهنمایی برخی علمای ربانی تهران توانسته بودم به محضر این عالم خود ساخته راه پیدا کنم.
شنیده بودم که حضرت استاد این شاگرد خود را بسیار دوست داشته، برای همین تصمیم گرفتم که در مراسم تشییع این شهید عزیز شرکت کنم.
مراسم تشییع به پایان رسید. پیکر شهید را به سوی بهشت زهرا(س) بردند. من هم به همراه آنها رفتم.
در انجا بدلیل اینکه شهید در حین نبرد به شهادت رسیده بود، بدون خسل و کفن با همان لباس نظامی آماده تدفین شد. چند ردیف بالاتر از مزار عارف مبارز، شهید چمرا، برای تدفین او آماده شد. من جلو رفتم تا بتوانم چهره شهید را ببینم. درب تابوت باز شد. چهره معصوم و دوست داشتنی شهید را دیدم. شاداب و زیبا بود. گویی به خواب عمیقی رفته! اصلا چهره یک انسانی که از دنیا رفته را نداشت. تازه دوستان او می گفتند: از شهادت او شش روز می گذرد!
دست این شهید به نشانه ادب روی سینه اش قرار داشت! یکی از همرزمانش می گفت: در لحظه شهادت ترکشی به پهلویش اصابت کرد. وقتی به زمین افتاد از ما خواست که او را بلند کنیم.
وقتی روی پایش ایستاد رو به سمت کربلا دستش را به سینه نهاد و آخرین کلام را بر زبان جاری کرد:

«السلام علیک یا اباعبدالله»

بعد هم با همین حالت به دیدار ارباب بی کفن خود رفت. برای همین دستش هنوز به نشانه  ادب بر سینه اش قرار دارد!

افزودن به علاقه مندی
افزودن به سبد خرید
-20%
من اینجا نمی مانم
بستن

من اینجا نمی مانم

۱۶,۰۰۰ تومان ۱۲,۸۰۰ تومان

من اینجا نمی مانم --- خاطراتی از شهید غلامحسین افشردی (حسن باقری)

فرمانده

مشخصات شهید جاویدالاثر غلامحسین افشردی

*نام و نام خانوادگی: غلامحسین افشردی

*نام پدر : محمد

*محل تولد : تهران

*تاریخ ولادت: ۱۳۳۴/۱۲/۲۵

*تاریخ شهادت : ۱۳۶۱/۱۱/0۹

*محل شهادت: منطقه فکه

*نحوه شهادت: عملیات والفجر مقدماتی

*مدت عمر: ۲۷ سال

*محل مزار : گلزار شهدای بهشت زهرا تهران

قطعه و ردیف و شماره مزار: ۲۴ - ۸۰ - ۲۴

*کتاب مربوط به این شهید: من اینجا نمی مانم، ملاقات در فکه

 

من اینجا نمی مانم --- خاطراتی از شهید غلامحسین افشردی (حسن باقری)

شهید حسن باقری روز ۵ اسفند ۱۳۳۴در شهر تهران به دنیا آمد. با نام واقعی غلامحسین افشردی معروف به سقّای بسیجیان جوان‌ترین فرمانده  ایران در دوران جنگ ایران و عراق بود. وی در سن 27 سالگی با سمت فرماندهی در منطقه فکه زمانیکه برای شناسایی به منطقه فکه رفته بودند ۹ بهمن ۱۳۶۱ به شهادت رسید.

 

وصیتنامه شهید غلامحسین افشردی (حسن باقری)

« مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَیٰ نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا» (سوره احزاب، آیه ۲۳)

« انقلاب ما همچون تیر زهرآگینی برای همه مستکبرین در آمده است و یاوری برای همه مستضعفین جهان.

در این موقعیت زمانی و مکانی ، جنگ ما جنگ کفر است و هر لحظه مسامحه و غفلت ، خیانت به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و پشت پا زدن به خون شهداست . ملّت ما باید خودش را آماده هر گونه فداکاری بکند … در چنین میدان وسیع و این هدف رفیع انسانی و الهی جان دادن و مال دادن و فداکاری امری بسیار ساده و پیش پا افتاده است و خدا کند که ما توفیق شهادت متعالی در راه اسلام و با خلوص نیت پیدا کنیم …

... ما با هیچ دولت و کشوری شوخی نداریم و با تمام مستکبرین جهان سرجنگ داریم و در رابطه با این هدف ، جنگ با صدام یزید فقط مقدمه است ...

... در چنین میدان وسیع و این هدف رفیع انسانی و الهی جان دادن و مال دادن و فداکاری امری بسیار ساده و پیش پا افتاده است و خدا کند که ما توفیق شهادت متعالی در راه اسلام را با خلوص نیت پیدا کنیم ...

… در مورد درآمدها چیزی به آن صورت ندارم . همین بضاعت مزجاه را هم خمسش را داده ام و بقیه را هم در راه کمک رساندن به جنگجویان و سربازان اسلام با سپاه کفر خرج کنند …

درود بر رهبر کبیر انقلاب اسلامی ، امام خمینی .

اللهم عجل فی فرج مولانا صاحب الزمان ( عج )، غلامحسین افشردی، ساعت ۱۲ شب، ۱۳۵۹/۷/۲۷، اهواز.

 

تشییع پیکر مطهر شهید غلامحسین افشردی (حسن باقری)

 

شهید حسن باقری

 

مزار شهید غلامحسین افشردی (حسن باقری)

مزار-شهید---حسن-باقری
افزودن به علاقه مندی
افزودن به سبد خرید
بهترین قیمت

بهترین قیمت

بالاترین کیفیت

بالاترین کیفیت

پرداخت امن

پرداخت امن

پشتیبانی سریع

پشتیبانی سریع

تحویل اکسپرس

تحویل اکسپرس

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید:

فیس بوک توییتر اینستاگرام یوتیوب پینترست

همراه با ما

اتاق خبر سایت ما

فروش در سایت ما

فرصت‌های شغلی

تماس با سایت ما

درباره سایت ما

خدمات مشتریان

پاسخ به پرسش‌های متداول

رویه‌های بازگرداندن کالا

شرایط استفاده

حریم خصوصی

گزارش باگ

راهنمای خرید از سایت ما

نحوه ثبت سفارش

رویه ارسال سفارش

شیوه‌های پرداخت

هفت روز هفته ، ۲۴ ساعت شبانه‌روز پاسخگو هستیم    شماره تماس :  09354642245       آدرس ایمیل :   info@shohadabook.ir

بسم رب الشهداء و الصديقين

و لا تحسبن الذين قتلوا في سبيل االله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون

فروشگاه اینترنتی کتاب شهدا بحمدلله و ان شاءالله در راه پاسداری خون شهیدان از اولین آن حضرت هابیل علیه السلام ، خون پاک ارباب بی کفنمان حسین بن علی علیه السلام و تک تک انسان های پاکی که در راه امام زمانشان حضرت مهدی عجل لله تعالی فرجه الشریف  علیه اسلام به شهادت رسیدند ایجاد گردید. فروشگاه اینترنتی  کتاب شهدا با تقسیم بندی عناوین کتاب شهدا ، از قبیل شهدا تاریخ ، شهدا انقلاب ، شهدا دفاع مقدس ، شهدا مدافع حرم ، شهدا گمنام ، شهدا ترور ، شهدا ماموریت ، شهدا زن ، شهدا آزاده ، شهدا جانباز ، شهدا امربه معروف تشکیل شده است که عاشقان کتب شهدا می توانند کتاب مورد نظر را از فروشگاه انتخاب ، مختصری از خاطرات ، عکسها ، فیلم و ... کتاب شهید مورد نظر مشاهده درصورت علاقه مندی درخواست خرید را انجام و بعد از پرداخت وجه به شکل اینترنتی و ثبت آدرس دقیق پستی ، کتاب را تحویل بگیرند. لازم بذکر است بعلت گستردگی کتب شهدا و حساسیت در ثبت خاطرات شهدا در اوایل کار از کتب کمتری بهره می بریم که ان شاءالله به دعای مادر شهدا ، زهرای بتول سلام الله علیها بر توانمان اضافه و کتب بیشتری را بارگزاری خواهیم نمود . لذا ثبت انتقادات و پیشنهادات در بهتر شدن  فروشگاه اینترنتی کتاب شهدا راه گشاه خواهد بود .  التماس دعا

استفاده از مطالب فروشگاه اینترنتی کتاب شهدا چون برای زنده نگه داشتن فرهنگ ایثار و شهادت می باشد ، کاملا" آزاد بوده و از نظر شرعی مشکلی ندارد . التماس دعا

فروشگاه
علاقه مندی
0 آیتم سبد خرید
حساب کاربری
خانه
  • منو
  • دسته بندی ها
  • کتب شهدا دفاع مقدس
  • کتب تقریظ شده توسط مقام معظم رهبری
  • کتب سردار شهید حاج قاسم سلیمانی
  • کتاب شهدا مخصوص کودکان و نوجوانان
  • کتب خاطرات رزمندگان اسلام
  • یادگاری از شهدا
  • خانه
  • فروشگاه
    • فروشگاه
    • سبد خرید
    • تسویه حساب
    • حساب کاربری
  • درباره ما
  • تماس با ما

سبد خرید

بستن
بازگشت به بالا