امام خامنه ای: زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست

* بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ *

فیس بوک توییتر پینترست لینکدین تلگرام
امام خامنه ای: شهادت مرگ تاجرانه است
فروشگاه اینترنتی کتاب شهدا
ورود / عضویت

ورودایجاد یک حساب کاربری

رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
لیست علاقه مندی ها
0 آیتم / ۰ تومان
منو
فروشگاه اینترنتی کتاب شهدا
0 آیتم / ۰ تومان
دسته بندی محصولات
  • کتب شهدا دفاع مقدس

    همه کتب شهدا ....

    کتب شهدا گمنام

    ابراهیم هادی 1

    ابراهیم هادی 2

    شاهرخ

    خدای خوب ابراهیم

    مهمان خدا

    راز کانال کمیل

    کتب شهدا ترور

    او یک ملت بود

    تا کوچه های آسمان

    آقا مجتبی

    از برف تا برف

    سردار دلها

    در کمین گلسرخ

    حاج قاسم 1

    مرد

    متولد ماه مارس 

    کتب شهدا  مدافع حرم

    ملاقات در ملکوت

    حجت خدا

    قصه دلبری

    یادت باشد

    پسرک فلافل فروش

    در مکتب مصطفی

    فاطمیون

    برای زِین أب

    مجید بربری

    کتب شهدا انقلاب

    طیب

    سفیر بیداری

    حبیب خدا

    کتب شهدا دفاع مقدس

    بر فراز آسمان

    عارفانه

    بیا مشهد

    نخل سوخته

    علی بی خیال

    مسافر کربلا

  • کتب تقریظ شده توسط مقام معظم رهبری
  • کتب سردار شهید حاج قاسم سلیمانی
  • کتاب شهدا مخصوص کودکان و نوجوانان
  • کتب خاطرات رزمندگان اسلام
  • یادگاری از شهدا
  • خانه
  • فروشگاه
    • فروشگاه
    • سبد خرید
    • تسویه حساب
    • حساب کاربری
  • درباره ما
  • تماس با ما
خانهشهدا ترور متولد مارس
محصول قبلی
مالک زمان
مالک زمان ۱۲,۰۰۰ تومان ۹,۶۰۰ تومان
بازگشت به محصولات
محصول بعدی
مدرسه درس آموز حاج قاسم
مدرسه درس آموز حاج قاسم ۳۹,۰۰۰ تومان ۳۱,۲۰۰ تومان
-20%تمام شد
متولد مارس
برای بزرگنمایی کلیک کنید

متولد مارس

۲۵,۰۰۰ تومان ۲۰,۰۰۰ تومان

در انبار موجود نمی باشد

افزودن به علاقه مندی ها loading
اضافه شد! مشاهده لیست علاقه مندی ها
محصول از قبل به علاقه مندی ها اضافه شده! مشاهده لیست علاقه مندی ها
افزودن به علاقه مندی
شناسه محصول: KST10018 دسته: شهدا ترور, کتب سردار شهید حاج قاسم سلیمانی برچسب: حاج قاسم, خاطرات, خاطرات دوستان و هم رزمان, خاطرات دوستان و هم رزمان شهید حاج قاسم سلیمانی, سردار سلیمانی, شهید حاج قاسم سلیمانی, متولد مارس
  • توضیحات
  • توضیحات تکمیلی
  • نظرات (0)
  • ارسال و حمل و نقل
توضیحات

#کتاب متولد مارس   # جستاری از خاطرات دوستان و هم رزمان شهید حاج قاسم سلیمانی

قسمتی از خاطرات دوستان و هم رزمان شهید حاج قاسم سلیمانی در کتاب متولد مارس

حتما می توانی

به روایت رحیم نوعی اقدم

در عملیات آزاد سازی شهر «دیرالعدس»،.قرارگاه حضرت زینب سلام الله علیها، مأموریت داشت.این شهر را آزاد کند. در آن مقطع دیرالعدس در اشغال.گروه های مختلف مسلحین معارض داخل سوریه و جبهة النصره عراق و شام بود.

ما هم زمان با اذان صبح و قبل از روشنایی.روز به خط زدیم و موفق شدیم یک سوم شهر را آزاد کنیم. هنوز دو سوم شهر دست مسلحین بود. با روشن شدن هوا، عقبه و مسیر پشتیبانی.ما را مختل کرد و امکان ادامه ی عملیات را از ما گرفت.

حوالی ظهر از طریق بی سیم متوجه شدم.حاج قاسم قصد ورود به منطقه را دارد. این عادت ایشان بود.که دائما در شرایط سخت در خط مقدم حضور پیدا می کرد.و از نزدیک شرایط و میدان را می دید. سپس تدابیر خود را به نیروها و فرمانده منطقه ابلاغ می کرد.

جایی که ما بودیم به شدت زیر آتش بود و شرایط خاصی داشت.اما حاج قاسم خودش را به آن منطقه رساند. وقتی آمد، شدت توپخانه و خمپاره در بالاترین حد خود بود،.با این حال، حاجی، سکینه و آرامش خاصی داشت.که من به عینه در وجودش مشاهده کردم.

علی القاعده به دلیل این که ما نتوانسته بودیم، مأموریت مان را به طور کامل انجام دهیم.و هنوز بخش اعظم دیر العدس دست مسلحین.باید به ما تشر می زد و از ما بازخواست می کرد، اما ایشان چیزی نگفت و فقط وضعیت منطقه را پرسید. بعد هم به بررسی میدانی پرداخت و رفت.

متولد مارس

متولد مارس

جستاری از خاطرات دوستان و هم رزمان شهید حاج قاسم سلیمانی

بیست دقیقه بعد پیکی از طرف حتج قاسم آمد.و یک یادداشت از طرف ایشان به من داد. آن را خواندم. هشت دستور برایم نوشته و در انتها قید کرده بود.که :« ابوحسبن بنویسد آیا می تواند دستورات را اجرا کند یا نه؟».هر چه برانداز کردم، دیدم نمی توانم.

هیچ کدام از آن ها قابل اجرا نبود. تماسی با ایشان گرفتم تا سئوالی بپرسم. حاجی در آن مکالمه به من گفت:« اگر موفق شوی توکلی که شهید باکری گفته را پیدا کنی، حتما می توانی.»

قبل تر من نکته ای از شهید مهدی باکری.را برای حاج قاسم گفته بودم که آقا مهدی به ما یاد داد.اگر کاری به لحاظ عقلی،.محاسباتی، نظامی، منطقی و منطقه ای غیر ممکن باشد،.به شرط اخلاص و توکل به خدا، ممکن خواهد شد. حاج قاسم این نکته را به من یادآور و گوشزد کرد.

شرایط سختی بود، با قلبم به آقا مهدی رجوع کردم.و گفتم: « می بینی نمی توانم و شدنی نیست. خودت بگو چه کار کنم؟» یک لحظه حس.خاصی بر من مستولی شد و دیدم می توانم.

به جرأت می توانم بگویم آقا مهدی دست مرا گرفت و گفت توکل کن. همان لحظه به خدا توکل کردم.و به زبان ترکی با خداوند نجوا کردم.و گفتم: «خدایا! می خواهم به تو توکل کنم. به من کمک می کنی؟».دست آخر هم با قدرت گفتم:« ای خدای باکری! از این به بعد به تو توکل کردم. از این به بعد با تو.»

متولد مارس

جستاری از خاطرات دوستان و هم رزمان شهید حاج قاسم سلیمانی

جواب نامه ی حاج قاسم  را دادم.و نوشتم:« می توانم.» بعد با سوزن به نوک انگشتم زدم.و با خونم نامه را امضا زدم.و به پیک گفتم:« برو این نامه را تحویل حاج قاسم بده.» بینی و بین الله هیچ زمینه و امکانی فراهم نبود.که این اتفاق بیافتد، اما من توکل کرده بودم.

بعدا برایم تعریف کردند،.وقتی پیک نامه را به دست حاج قاسم داد، ایشان با دیدن خون پای نامه، کمی منقلب شد. بعد هم نامه را تا کرد و در جیب گذاشت و گفت:« این را می برم نشان آقا بدهم تا ببیند.چه سربازانی در خط مقدم جبهه دارد.»

هنوز شرایط سخت و آتش دشمن سنگین.و عقبه ی ما هم بسته بود. هوا که کامل تاریک شد،.از خاکریزی که بین ما و دشمن بود، رد شدم و به آن طرف رفتم.

افراد دشمن را که از شب تا روز پنهان شده بود، پیدا کردیم.و دلیل فرار نیروهایشان را پرسیدم،.گفت:« نیروهای ما احساس کردند.شما می خواهید دورمان بزنید. به همین خاطر دستور رسید.منطقه را خالی کنیم.» در آن مرحله به من ثابت شد.که توکل واقعی و خالصانه، غیر ممکن را ممکن می کند. روز بعد حاج قاسم شاد و خندان به دیرالعدس آمد.و همدیگر را در آن منطقه ملاقات کردیم.

متولد مارس

حاج قاسم آمد!

به روایت حسین سهرابی

ما به همراه نیروهای حشد الشعبی در منطقه ای.در شهر «الانباره» عراق در یک محدوده ی دو در سه کیلومتری گیر کرده.و در محاصره داعش افتاده بودیم. وضعیت به شدت سخت و وحشتناک شده بود. نه راه در رو داشتیم و نه راه ارتباطی با عقبه،.داعش چپ و راست روی سر ما خمپاره می ریخت.و آن جا را می زد.

بچه ها مقاومت می کردند، اما چون محاصره شده بودیم،.منتظر نزدیک شدن نیروهای داعش و قیچی شدن مان بودیم. طوری شده بود که تقریبا همه، کار را تمام شده می دانستیم.و حتی وصیتنامه هایمان را هم نوشتیم. خود من آن روز را روز آخر.زندگی ام می دانستم و هر چه به ذهنم آمد را به عنوان.وصیت روی کاغذ نوشتم. همه منتظر بودند داعشی ها برسند.و کارمان را یکسره کنند.

متولد مارس

ما چند تا بچه های ایرانی تصمیم گرفتیم.این دم آخری پشت بی سیم فارسی با هم صحبت کنیم. نمی دانم چه شد که یکی از بچه ها همین طور اتفاقی.در بی سیم گفت: «من صدای حاج قاسم را شنیدم!.حاج قاسم داره میاد!» حالا اشتباهی شنیده بود.یا هر چیز دیگر، نمی دانم.

من هم دنبال حرف او را گرفتم.و پشت بی سیم گفتم: « بچه ها حاج قاسم داره میاد!».من که گفتم، سه چهار نفر دیگر هم این را تکرار کردند.و این خبر بین همه بچه ها پیچید.که حاج قاسم در راه است و دارد می آید.

داعش روی بی سیم ما شنود داشت.خدا شاهد است از زمانی که اسم حاج قاسم را پشت بی سیم بردیم.و خبر از آمدنش دادیم،.آتش دشمن به یک باره متوقف شد. تا چهار ساعت هیچ آتشی روی سر ما ریخته نشد. طی این چهار ساعت،.مهمات به ما رسید، محاصره شکست. نیروهای خودی سر رسیدند و خط آزاد شد. تمام این اتفاقات فقط با بردن نام حاج قاسم رخ داد.و معامله کاملا به نفع ما تغییر کرد.

یک شب شیرین

به روایت صادق آهنگران

شب بیست و یکم ماه رمضان بود. مراسم شب قدر را با حضور رزمندگان مدافع حرم.در حرم حضرت رقیه ( علیهالسلام) برگزار کردیم. در اثنای مراسم به من خبر دادند حاج قاسم سلیمانی هم آمد. گمانم این بود که حاج قاسم در بین جمعیت نشسته است.

بعد از پایان مراسم، مرا به طرف اتاقی که.در بالای حرم حضرت رقیه (علیهالسلام) برای استراحت مهمان ها بود بردند.و گفتند حاج قاسم با من کار دارد. او در یکی از اتاق های حرم نشسته بود. مرا که دید، بعد از احوالپرسی،.گفت: «حاج صادق، امکان داره یک دعای قرآن به سر برای من بخوانی؟».با کمال میل پذیرفتم. آن جا متوجه شدم.که حاج قاسم در مراسم احیا در بین جمعیت حضور نداشته است.

متولد مارس

از اتاق بیرون آمدیم. حرم خلوت شده بود و همه رفته بودند. کسی در حرمدحضور نداشت. من و حاج قاسم رفتیم کنار ضریح حضرت رقیه (علیهالسلام) رو به قبله نشستیم. حاج قاسم پیشانی اش را روی ضریح گذاشت. من ابتدا زیارت عاشورا خواندم.و بعد دعای قرآن به سر را شروع کردم.

آن شب حاج قاسم عجیب منقلب شده بود و گریه می کرد. از بس بی تابی از خود نشان داد،.چند بار دو به شک شدم که ادامه بدهم یا نه. در طول سال های دفاع مقدس و بعد از آن، من برنامه های زیادی داشتم.که حاج قاسم هم در آن حضور داشت،.اما شیرینی هیچکدام از این مراسم ها به اندازه مراسم آن شب قدر.که من و او تنها در کنار حرم حضرت رقیه (علیهالسلام) عزاداری کردیم، نبود.

بروید کمکم کنید

به روایت محمد رضا فلاح زاده

پس از شروع جریان بیداری اسلامی در کشور های مصر، لیبی، بحرین و تونس، با هدایت و دخالت آمریکا، درگیری ها در سوریه آغاز شد. این درگیری ها به ترتیب در مناطق درعا، دوما، رستن، حمص و بوکمال شروع و به سرعت توسعه پیدا کرد و تبدیل به معاوضه ی مسلحانه با محوریت تکفیری های وهابی علیه دولت قانونی سوریه شد.

آن ها تحت حمایت آمریکا و عربستان صعودی با سرعت به پیشروی خود ادامه دادند. طوری که کل استان رقه، بخشی ار استان حسکه، بوکمال، صالحیه، المیادین، دیرالزور سقوط کرد.تمام مرزهای شرقی، بخش اعظم استان های جنوبی، قسمت عمده استان های حمص و حماه، دور تا دور ادلب همه سقوط کرده بودند.

حلب در محاصره بود و تمام منطقه اطرافش درست تکفیری ها قرار داشت. تقریبا تمام مرزهای خشکی سقوط کرده و فقط مرزهای دریایی مدیترانه باقی مانده بود. مسلحین خودشان را تا کفرسوسه ی دمشق (منطقه ای در مرکز دمشق) رسانده بودند و تیرهای قناسه شان به گنبد حضرت زینب (سلام الله علیها) می رسید. جاده منتهی به فرودگاه دمشق بسته شده بود.

برای درک صحیح تر از مناطق اشغال شده، اگر فرض بگیریم مرکز تهران چهار راه ولیعصر باشد، از شرق تا میدان امام حسین (صلوات الله علیه) و از طرف غرب تا خیایان نواب سقوط کرده بود.

به روایت محمد رضا فلاح زاده حاج قاسم سلیمانی متولد مارس

پس از سقوط های بعدی مانند ادلب، السخته و تدمر، از کل جغرافیای سوریه، تنها شانزده درصد زیر نظر دولت مرکزی باقی مانده و بقیه مناطق سقوط کرده بودند. در نگاه اول، این یعنی خلاص!

این جا بود که حاج قاسم به دستور رهبر انقلاب که فرمودند: «بروید و کمک کنید که حکومت سوریه نشکند و حکومت وهابی تکفیری نوگرایی که سردر آورده بود، شکل نگیرد،» وارد سوریه شد. فرمایش ایشان هم حاوی چند نکته است؛ اول اینکه نظام حاکم بر سوریه همانی است که در زمان جنگ هشت ساله ما با عراق، در حالی که تمام استکبار جهانی پشت صدام بودند، در زمین ما بود و به ما کمک کرد.

دو، حکومت سوریه هیچ گونه قرارداد صلحی با اسرائیل امضا نکرده و سفارت طرفین بسته است. نظام سوریه از پایبند ترین به جبهه مقاومت بود، سوم این که شکل گیری داعشی که از دل القاعده بوجود آمده بود، تهدید بالقوه ای برای کشور ما به حساب می آمد. سودای حمله به ایران، سناریوی نهایی آن ها بود و بارها به این اشاره می کردند.

حاج قاسم با آن روحیه منحصر به فردش و با وجود اشغال اکثر مناطق سوریه توسط مسلحین، جاده فرودگاه دمشق را با قناسه می زدند، او از فرودگاه همراه با تعدادی نیرو وارد دمشق شد. پس از ورود حاج قاسم به دمشق و طرح ریزی ها و عملیات های موفق و در پی آن حفظ دمشق، مسلحین با نا امیدی از این شهر به طرف جنوب سوریه رفتند.

به روایت محمد رضا فلاح زاده حاج قاسم سلیمانی متولد مارس

آن ها با هدایت آمریکا و کمک اسرائیل در پی اجرای عملیاتی به شکل H بودند. بدین صورت که از دو طرف حرکت کنند، شهرها را یکی یکی بگیرند و تا دمشق پیشروی کنند. سپس با نیروهای النصره و حامیان شان در غوطه شرقی و غربی الحاق کنند و دمشق را به سقوط بکشانند.

حزب الله و قرارگاه حضرت زینب (سلام الله علیها) نیروهای جلودار مسلحین بودندکه به یاری ارتش سوریه در جنوب رفته و برای جلوگیری از سقوط شهرها در استان های درعا و قنیطره و سویدا، می جنگیدند، اما کافی نبودند. باید به مسلحین حمله کرده و آن ها عقب زده می شدند.

در زمستان ۱۳۹۳ حاج قاسم و بچه های خودمان و تعدادی از فرماندهان حزب الله به جنوب رفتند. در آن جا به منطقه ای رسیدیم که دو طرف آن را ارتفاعاتی پوشانده بود. حاج قاسم با دیدن این ارتفاعات گفت: «این ارتفاعات را می بینید؟ ارتفاعات این طرف مثل ارتفاعات رقابیه ست و ارتفاعات آن طرف مثل علی گره زرد، اگر این ها از این ارتفاعات جنوبی به آن ارتفاعات برسند، » . . .

توضیحات تکمیلی
وزن0.220 kg
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “متولد مارس” لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ارسال و حمل و نقل

محصولات مشابه

-20%
سید اسدالله
بستن

سید اسدالله

۱۸,۰۰۰ تومان ۱۴,۴۰۰ تومان

سید اسدالله خاطراتی از شهید سید اسدالله مدنی

شب جمعه بود که فقیری به خانه مراجعه و درخواست کمک کرد. آقا دست از کیسۀ سیاهش مبلغی به او داد . فقیر که رفت، به من گفت:« احد کیسه خالی شد. فکر کنم فردا دیگر ما زنده نباشیم» با تعجب پرسیدم « یعنی چی آقا؟!» آقا گفت: « از خدا خواستم که تا زنده ام این کیسه خالی نشود، امشب که کیسه خالی شد، احتمال می دهم دیگر عمرم به سر آمده باشد ، والا این کیسه خالی نمی شد. » آن شب درست شب 20 شهریور بود.

« سیداسدالله مدنی دهخوارقانی » فرزند میرعلی به شماره شناسنامه ۲۹۵ به سال ۱۲۹۳ شمسی ( ۱۳۲۳ قمری ) در شهر دهخوارقان از توابع تبریز به دنیا آمد . چهار ساله بود که مادرش را از دست داد و در ۱۶ سالگی غم از دست دادن پدر را متحمل شد . تحصیل را از " مدرسه طالبیه " تبریز آغاز نمود و در ۱۷ سالگی ، برای کسب علم ، راهی دیار قم شد ، « سیداسدالله » در جواب دوستانش که به او گفتند : « اوضاع زمانه مساعد طلبگی نیست . » کنایه از این که منیر و روحانی ، طالبی ندارد گفت : « حداقل ملا و واعظ خودم که میشوم . » ایشان در قم از محضر اساتیدی همچون « آیت الله حجت کمره ای » و « آیت الله خوانساری » و « امام خمینی » کسب فیض نمود و در سال ۱۳۲۱ برای تکمیل تحصیلات راهی « نجف اشرف » شد . در نجف « آیت الله شاگرد برجسته « آیت الله سیدمحسن حکیم » بود ، تا جایی که به دستور ایشان تدریس هم می کرد . « آیت الله سیدابوالقاسم خویی » و سید عبدالهادی شیرازی » از دیگر اساتید ایشان میباشند . « سیداسدالله » به سال ۱۳۳۱ در میان استقبال مردم ، به « آذرشهر » زادگاه خود بازگشت و در آنجا سخنرانیهای پر شوری انجام داد . این بازگشت نقطه عطف زندگی مبارزاتی آیت الله مدنی به حساب می آید و از این مقطع به بعد ، تبعیدهای ایشان به دلیل سخنرانیهای ضد رژیم آغاز شد.

دره مرادبیگ ، همدان ، خرم آباد ، ملایر ، تهران ، نورآباد ممسنی ، گنبد کاووس ، بندر کنگان ، مهاباد شهرها و روستاهایی هستند که آیت الله مدنی از سال ۱۳۳۱ تا ۱۳۵۷ به دلایل مختلف که عمده آن تبعید است ، مدتی را اقامت در آنها داشته است . البته همدان و اهالی آن بیشترین فیض را از حضور ایشان برده اند . تبریز آخرین میعادگاه آن حضرت بود . سیداسدالله مدنی بعد از ۲۲ ماه حضور در تبریز ، در ۲۰ شهریور ۱۳۶۰ ، در سن ۶۷ سالگی در کسوت امام جمعه و در قنوت نماز ، به آرزوی دیرینه اش رسید و معشوق خویش را با جسمی درهم شکسته و رویی خونین ملاقات کرد.

افزودن به علاقه مندی
افزودن به سبد خرید
-20%
حاج قاسم
بستن

حاج قاسم

۳۹,۰۰۰ تومان ۳۱,۲۰۰ تومان
کتاب حاج قاسم، مجموعه‌ای از خاطرات « شهید حاج قاسم سلیمانی» است که در قالب بخش‌های کوتاه با زبانی ساده و صمیمی نگاشته شده‌اند. «عملیات کربلای پنج»، «از خدا پایان عمرم را خواستم»، «هیچ‌کس نمانده بود»، «به من ظلم کردی»، «زمان جنگ حاجی نبود»، «کربلاها را ادامه خواهیم داد» عنوان‌های برخی از بخش‌های این کتاب هستند. بیعت نامه هایی که بچه های شما، گردان به گردان نوشتند و برای ما فرستادندو بیعت کردند با فرمانده هان شان، برای تاریخ اسلام یک افتخار بسیار بزرگ است که در دنیا وجود ندارد. ببالید، قدر این شهدای تان، قدر این شهدا را بدانید.این عزیزانی را که امروز تشییع می کنید، اینها حماسه آفریدند. اینها مخلصینی بودند که شب و روز تلاش کردند برای اینکه لب های شما را خندان ببینند. خدا می داند دعاهایشان و گریه هایشان این بود که: خدایا! ما از تو دو تقاضا داریم و گریه بسیجی ها این بود. خدایا! ما دو آرزو داریم، یکی این که ببوسیم قبر غریب شش گوشه بی زوار امام حسین (ع) را. و خدایا! آرزوی دیگرمان این است که می گفتند: خدایا! ما از عملیات بیت المقدس به این طرف، لب های امام مان را خندان ندیدیم. خدایا ! می خواهیم توی این عملیات لب های امام را خندان ببینیم. خدایا! می خواهیم ملت مان را سربلند و خندان ببینیم. این آرزوی آن ها بود و خداوند حتما آرزوی آنها را برآورده کرد و برآورده خواهد کرد. درود بر شما ای شهیدان گرانقدر، ای عزیزانی که این گونه فداکاری کردید و این گونه حماسه آفریدید. درود بر تو ای حسین یوسف اللهی، ای عزیزِ عارف، ای عزیزِ عاشق، ای حسینی که همه بچه های اطلاعات عملیات زمانی که به تو می رسیدند، خستگی های خود را فراموش می کردند. درود بر تو ابراهیم سوخته بدن و دل زنده که شادی دادی به جمیع رزمندگان. درود بر تو ای کاظمی عارف. حسین آقای ما در دفترچه خاطراتش خطاب به شهادت این گونه نوشته بود:

همه رفتند سراسیمه و جامانده منم

حسرتا این گل خارا رانده شده منم

پیر راه آمد و طریق رفتن آموخت

آنکه نیاموخته و نرفته منم

********

دعای سردار در کنار همرزمانش

خدایا! به آن تپش قلب ها قسمت می دهیم! خدایا! به آن رد پاها قسمت می دهیم! خدایا! به آن نمازهایی که در کنار این نهارها خوانده شد! خدایا! به آن جوانهای عاشقی که توی این سنگرها و کنار این نهارها شهید شدند! خدایا! به آن جنازه هایی که از «اروند» برنگشتند! خدایا! به اضطراب قلب ما و به اشتیاق قلب آنها قسمت می دهیم! خدایا! آخرت ما را ختم به شهادت کن! خدایا! به این آبی که بچه ها در آن حرکت کردند قسمت می دهیم! جز شهادت برای ما نخواه...
افزودن به علاقه مندی
افزودن به سبد خرید
-20%تمام شد
منم میشم یه حاج قاسم
بستن

منم میشم یه حاج قاسم

۱۵,۰۰۰ تومان ۱۲,۰۰۰ تومان

منم میشم یه حاج قاسم

منم میشم یه حاج قاسم نامی است که سالها بر سر زبان این مردم سرزمین خواهد بود. آنچه از این شهید مقاومت و محبت شخصیتی جاودانه ساخت. منم میشم یه حاج قاسم پیوند او با ماندگار ترین خوبی هاست...
افزودن به علاقه مندی
اطلاعات بیشتر
-20%
برادر قاسم
بستن

برادر قاسم

۳۰,۰۰۰ تومان ۲۴,۰۰۰ تومان

#برادر قاسم جستاری #در اندیشه های راهبردی شهید حاج قاسم سلیمانی در حوزه ولایت، انقلاب، دفاع مقدس، شهادت، مدافعان حرم، فرهنگ و هنر

ولایت و ولایتمداری

چقدر مدیون این مردمیم

درود می فرستم بر مردی که به احترام همه مجاهدین و شهدا، قریب سی سال چفیه آن روزها را به گردن آویخته تا عشق به این راه و مرام و فرهنگ را به همه یادآوری کند و بر هر نوشته شما بوسه می زند و در بالاترین جایگاه فقاهت، حکمت و اندیشه،زیباترین کلمات را نثارتان می کند. چقدر مدیون این مردمیم و بدون او تاریکیم. خداوندا! وجودش را برای ایران و اسلام حفظ بفرما!

مگر می شود این نظام بدون ولایت فقیه سرپا بماند؟

امام دو رکن و ثقلین ارزشمند را برای ما به یادگار گذاشت؛ یکی نظام جمهوری اسلامی و دیگری ولایت فقیه؛ اینها لازم و ملزوم هم اند؛ خیمه و تیرک وسط خیمه است. خیمه بدون تیرک پا بر جا نمی ماند. تعارف که نداریم. خب ولایت فقیه را برداریم، تاریخ این کشور کاملا معلوم و مشخص است.

من از روحانیت معزز عذر می خواهم؛ اما مراجع از قبل هم بودند، در زمانی که مرحوم حائری مرجع بزرگ و موسس حوزه علمیه در قید حیات بودند. رضا شاه در حضور مراجع در قم چه کرد؟ زن های بی حجاب را وادار کرد وارد حرم حضرت معصومه (س) شدند. وقتی روحانی برجسته و شجاع مرحوم شیخ بافقی به این وضعیت اعتراض کرد، رضاشاه قم آمد و با چکمه او را زد! مگر می شود این نظام و حکومت بدون ولایت فقیه سرپا بماند؟ با صِرف مرجعیت نمی شود مرجعیت اساس شیعه است امام حکومت با ولایت است.

اراده انسان تابع تعلق اوست

آرمان اگر خاکی بود، انسان را در خاکی نگه می دارد؛ اما اگر آرزو متعالی بود، انسان را به اوج می برد. و این خیلی در بُعد تربیتی مهم است. اراده انسان تابع تعلق اوست و تعلق نقش محوری در اراده دارد. شما اگر خواستید قدرت و ضعف انسان ها را بسنجید. تعلق شان را بسنجید و اگر دیدید در جایی کسی مثل امام خمینی (ره) این گونه برخلاف مسیر جریان حرکت کرد و یک کار محال و غیر ممکنی را ممکن کرد. قطعا به آرزوها و تعلقات و اراده امام (ره) بر می گردد.

نیت انسان هم برشی از تعلقات اوست. بنابراین تعلقات اثر اساسی در اراده دارد. اگر انسان تعلش به شهادت بود، در وقت خطر و پیروزی همان حالی را دارد که در وقت شکست دارد. شما دیدید که خرمشهر سقوط کرد. ترسیدیم خبرش برای وجود امام (ره) ضرر داشته باشد. وقتی امام(ره) برای نماز ایستاد و گفت: خرمشهر سقوط کرده، پس می گیریم. الله اکبر! بعد نماز را شروع کرد.

این نشانه قدرت تعلق است.

افزودن به علاقه مندی
افزودن به سبد خرید
-20%تمام شد
حاج قاسم - 2
بستن

حاج قاسم – 2

۲۰,۰۰۰ تومان ۱۶,۰۰۰ تومان
# کتاب حاج قاسم 2 # خاطراتی از شهید حاج قاسم سلیمانی شجاعت، میراث حاج قاسم فرمانده لشکر ثارالله از افراد معمولی،.رزمندگان شجاع و دلیر می ساخت. در حقیقت، این ها وقتی همان ساعات اولیه. عملیات، حاج قاسم را در میدان می دیدند.که با سری افراشته جولان می دهد،.نمی توانستند از او سرمشق بگیرند. حاج قاسم بارها تا آستانه شهادت و اسارت پیش رفت. قاسم سلیمانی اوایل سال 1360 در حال بررسی وضعیت.رزمندگان کرمان حاضر در خطوط پدافندی،.چند وجب تا شهادت فاصله داشت. آن روز تک تیرانداز عراقی، فرمانده ی خط،.«منوچهر مهاجرانی» را که کنار سلیمانی ایستاده بود،.هدف گرفت. قاسم سلیمانی: «من آن موقع عضو مرکز آموزش سپاه کرمان بودم. آن زمان، مرکز آموزش خودش را مسئول نیروهای حاضر.در جبهه می دانست؛.چون که هنوز یگان رزم استان تشکیل نشده بود.و مرکز آموزش به نوعی صاحب نیروها بود. آن سال ها دو واحد در سپاه محوریت داشتند،.یکی واحد عملیات و دیگیری واحد آموزش،.که من به همین دلیل، برای سرکشی به نیروها.و اطلاع از وضعیت آن ها به اهواز رفتم. وقتی ما به خط کرخه کور رسیدیم،.خاکریز زده بودند. ما آمدیم برای بازدید از خاکریز،.بچه ها آن جا در حدود یک گروهان بودند. من و آقای مهاجرانی با هم آمدیم.پشت خاکریز، کمی رفتیم بالا، لب خاکریز ایستاده بودیم.و خط عراقی ها را نگاه می کردیم. ایشان کلاه آهنی هم سرش بود. ناگهان دیدیم که افتاد. تیر خورده بود.توی پیشانی اش، فورا به بیمارستان اعزامش کردیم.» سلیمانی در نبرد های فتح المبین و بیت المقدس.بعد از شروع عملیات از سنگر تاکتیکی که برایش ساخته بودیم.بیرون آمد.و در میان بهت و حیرت نفرات گردان های خط شکن،.در خط مقدم دیده شد. در فتح المبین ساعاتی قبل از روشن شدن هوا.در حالی که درگیری به شدت ادامه داشت،.قاسم سلیمانی قرارگاه تیپ ثارالله را به قصد.تپه های 202 ترک کرد. اپراتور بی سیم قرارگاه وقتی این خبر را به.«سید محمد تهامی»فرمانده گردانی که آن جا می جنگید،.رساند،.وی به شدت نگران سلامت جان سلیمانی شد. سید محمد تهامی: «در تاریکی شب آتش گلوله ها را که رد و بدل می شد،.می دیدم. تانک هایی از دشمن که از دست.نیروهای خودی فرار می کردند و به سوی تنگ ابوغریب می رفتند،.از کنارمان عبور کردند و با سرعت رفتند. بی سیم خبر آورد حاج قاسم به سوی 202 می آید. خیلی هم نگران بود. خب، جای نگرانی هم داشت. فرمانده تیپ در میان آتش و گلوله!.هر لحظه امکان داشت برای ایشان اتفاق.ناگواری روی دهد. ما هم نگران شدیم.» در نبرد بیت المقدس با سخت ترین.اوضاع در در محور کوهه، قاسم سلیمانی به.اتفاق یک بی سیم چی، قرارگاه تاکتیکی تیپ ثارالله را ترک کرد.تا از نزدیک بر عملکرد گردان ها نظارت کند. حضور حاج قاسم در خط و تماس های مکرر.وی با گردان ها،.شبکه بی سیم قرارگاه تیپ را مختل کرد. کار به جایی رسید،.سرهنگ علییاری فرمانده تیپ ذوالفقار که.با تیپ ثارالله ادغام شده بود،.ناچار از سلیمانی خواست تا وضعیت به گفته ایشان،.نا بسامان شبکه را سامان دهد. سرهنگ علییاری به سلیمانی گفت:.«وضع شبکه ما به هم خورده،.این جدا شدن شما وضع شبکه ما را به هم زد،.کلیه رده های پایین تر آمدند.روی شبکه با شما صحبت بکنند. اصلا ما دیگر قادر نیستیم.با کسی صحبت کنیم. خواهش می کنم.که این وضع نابسامان را بفرمایید سامان بگیرد.» قاسم سلیمانی پاسخ داد:.«ببین برادر! من که نمی توانم تماس نگیرم.با این ها، آخر من برای چی این جا آمدم پس؟!»
افزودن به علاقه مندی
اطلاعات بیشتر
-20%تمام شد
حاج قاسم
بستن

حاج قاسم

۱۴,۰۰۰ تومان ۱۱,۲۰۰ تومان
بیعت نامه هایی که بچه های شما، گردان به گردان نوشتند و برای ما فرستادندو بیعت کردند با فرمانده هان شان، برای تاریخ اسلام یک افتخار بسیار بزرگ است که در دنیا وجود ندارد. ببالید، قدر این شهدای تان، قدر این شهدا را بدانید.این عزیزانی را که امروز تشییع می کنید، اینها حماسه آفریدند. اینها مخلصینی بودند که شب و روز تلاش کردند برای اینکه لب های شما را خندان ببینند. خدا می داند دعاهایشان و گریه هایشان این بود که: خدایا! ما از تو دو تقاضا داریم و گریه بسیجی ها این بود. خدایا! ما دو آرزو داریم، یکی این که ببوسیم قبر غریب شش گوشه بی زوار امام حسین (ع) را. و خدایا! آرزوی دیگرمان این است که می گفتند: خدایا! ما از عملیات بیت المقدس به این طرف، لب های امام مان را خندان ندیدیم. خدایا ! می خواهیم توی این عملیات لب های امام را خندان ببینیم. خدایا! می خواهیم ملت مان را سربلند و خندان ببینیم. این آرزوی آن ها بود و خداوند حتما آرزوی آنها را برآورده کرد و برآورده خواهد کرد. درود بر شما ای شهیدان گرانقدر، ای عزیزانی که این گونه فداکاری کردید و این گونه حماسه آفریدید. درود بر تو ای حسین یوسف اللهی، ای عزیزِ عارف، فریدیای عزیزِ عاشق، ای حسینی که همه بچه های اطلاعات عملیات زمانی که به تو می رسیدند، خستگی های خود را فراموش می کردند. درود بر تو ابراهینم سوخته بدن و دل زنده که شادی دادی به جمیع رزمندگان. درود بر تو ای کاظمی ِ عارف. حسین آقای ما در دفترچه خاطراتش خطاب به شهادت این گونه نوشته بود: همه رفتند سراسیمه و جامانده منم حسرتا این گل خارا رانده شده منم پیر راه آمد و طریق رفتن آموخت آنکه نیاموخته و نرفته منم
افزودن به علاقه مندی
اطلاعات بیشتر
-20%
روایتی از زندگی شهید سپهبد علی صیاد شیرازی
بستن

در کمین گلسرخ

۳۰,۰۰۰ تومان ۲۴,۰۰۰ تومان

در کمین گلسرخ _ _ _ شهید سپهبد علی صیاد شیرازی

فرماندهی نیروی زمینی ارتش

مشخصات شهید سپهبد علی صیاد شیرازی

*نام و نام خانوادگی: علی صیاد شیرازی

*نام پدر : زیاد

*محل تولد : مشهد

*تاریخ ولادت: ۱۳۲۳/۰۳/۰۴

*تاریخ شهادت : ۱۳۷۸/۰۱/۲۱

*محل شهادت: تهران

*نحوه شهادت: ترور توسط منافقین کوردل

*مدت عمر: ۵۵ سـال

*محل مزار : گلزار شهدای بهشت زهرا تهران

*قطعه و ردیف و شماره : ۸-۳۰-۲۹

*کتاب مربوط به این شهید: در کمین گلسرخ - تا کوچه های آسمان

 

در کمین گلسرخ _ _ _ شهید سپهبد علی صیاد شیرازی

چهارم خرداد ۱۳۲۳، در درگز چشم به جهان گشود. پدرش زیاد و مادرش،شهربانو نام داشت. تا پایان کارشناسی در رشته علوم و فنون نظامی درس خواند. سپهبد ارتش بود. ازدواج کرد و صاحب دو پسر و دو دختر شد. به عنوان نزاجا در جبهه حضور یافت. بیست و یکم فروردین ۱۳۷۸، در تهران بر اثر اصابت گلوله توسط گروهک منافقین ترور و به درجه رفیع شهادت نائل شد. مزار این شهید بزرگوار در گلزار شهدای بهشت زهرا تهران واقع است.

سپهبد-صیاد-شیرازی

تصویر دست نوشته شهید سپهبد علی صیاد شیرازی

سپهبد شهید-صیاد شیرازی

متن وصیت نامه شهید سپهبد علی صیاد شیرازی

بسم الله الرحمن الرحیم، ارحم الراحمین، رب العالمین و صلی الله علی محمد واله الطاهرین و سلم. انالله و اناالیه راجعون…

خداوندا! این تو هستی كه قلبم را مالا مال از عشق به راهت، اسلامت، نظامت و ولایتت قرار دادی.

خدایا؛ تو خود می دانی كه همواره آماده بوده ام آنچه را كه تو خود به من دادی، در راه عشقی كه به راهت دارم، نثار كنم. اگر این نبود، آن هم خواست تو بود.

پروردگارا؛ رفتن در دست تواست، من نمی دانم چه موقع خواهم رفت، ولی می دانم كه از تو باید بخواهم مرا در ركاب امام زمانم قرار دهی و آن قدر با دشمنان قسم خورده ات بجنگم تا به فیض شهادت برسم.

از پدر و مادرم كه حق بزرگی بر گردنم دارند می خواهم كه مرا ببخشند؛ من نیز همواره برایشان دعا كرده ام كه عاقبت به خیر شوند. از همسر گرامی و فداكار و فرزندانم می خواهم كه مرا ببخشند كه كمتر توانسته ام به آن ها برسم و بیشتر می خواهم وقف راهی باشم كه خداوند متعال به امت زمان ما عطا فرموده.

آنچه از دنیا برایم باقی می ماند، حق است كه در اختیار همسرم قرار گیرد. از همه ی آن هایی كه از من بد دیده اند می خواهم كه مرا به بزرگی خودشان ببخشند و بالاخره از مردان مخلص خودم به ویژه حاج آقا امیر رنجبر نیكدل، استدعا دارم در غیاب من به امور حساب و كتاب من برسند و با برادران دیگر، چون جناب سرهنگ حاج آقا آذریون و تیمسار حاج آقا آراسته در این باب، تشریك مساعی نمایند.

خداوندا! ولی امرت حضرت آیت الله خامنه ای را تا ظهور حضرت مهدی(عج) زنده، پاینده و موفق بدار.

آمین یا رب العالمین

من الله التوفیق علی صیاد شیرازی

۱۹ دی ماه ۱۳۷۱

مزار شهید ترور سپهبد علی صیاد شیرازی در گلزار شهدای بهشت زهرا تهران قطعه 29

مزار-سپهبد-صیاد-شیرازی1

متن روی سنگ مزار

من کان لله کان الله له هر که با خدا باشد خدا با اوست مفتخرم بعنوان سربازکوچک اسلام و همرزم شرمنده شهدا درجبهه‌های جنگ از صحنه‌های رزم باضدانقلاب تا جبهه جنگ تحمیلی توفیق یافتم دراین مراسم با شکوه شرکت نموده و شاهد منورتر شدن فضای عطر آگین گلزار شهدای چیذر در جوار مقبره امامزاده علی اکبرباشم. ان شاءالله که خداوند به من و همه مشتاقان انقلاب اسلامی توفیق دهد راه پر عزت و اقتدار شهدایمان را با سرافرازی ادامه داده و خود افتخار شهادت نصیبمان شود. خداوندا رهبرمعظم انقلاب اسلامی و ولی امر مسلمین را تا ظهور حضرت مهدی (عج) نگهدار باش.

سرباز کوچک اسلام علی صیاد شیرازی

76/2/4

رهبری در کنار مزار شهید سرافراز سپهبد علی صیاد شیرازی

مزار-سپهبد-صیاد-شیرازی
افزودن به علاقه مندی
افزودن به سبد خرید
-20%
شاید پیش از اذان صبح
بستن

شاید پیش از اذان صبح

۳۲,۰۰۰ تومان ۲۵,۶۰۰ تومان

شاید پیش از اذان صبح --- احمد یوسف زاده

فرمانده نیروی قدس

مشخصات شهید قاسم سلیمانی

*نام و نام خانوادگی: قاسم سلیمانی

*نام پدر : حسن

*محل تولد : رابر کرمان

*تاریخ ولادت: ۱۳۳۵/۱۲/۲۰

*تاریخ شهادت : ۱۳۹۸/۰۵/۱۳

*محل شهادت: فرودگاه بغداد 

*نحوه شهادت: تروریست های تکفیری

*مدت عمر: ۶۳سـال

*محل مزار : گلزار شهدای کرمان

*قطعه و ردیف و شماره :  قطعه ۲۹

*کتاب مربوط به این شهید:  شاید پیش از اذان صبح - ذوالفقار -  حاج قاسم 1 - حاج قاسم 2 - منم میشم یه حاج قاسم - عمو قاسم - خنده های رفیق - سلیمانی عزیز - منم یه حاج قاسمم - خاتم سلیمانی - مدرسه درس آموز حاج قاسم - سردار دلها - از چیزی نمی ترسیدم

 

شاید پیش از اذان صبح --- با موضوع شهید حاج قاسم سلیمانی و قلم احمد یوسف زاده

قاسم سلیمانی متولد ۲۰ اسفند سال ۱۳۳۵ در شهرستان رابُر از توابع استان کرمان در ایل عشایر سلیمانی بود. پدرش حسن نام داشت.حاج قاسم سلیمانی فرمانده پیشین سپاه قدس است. او در دوران جنگ ایران و عراق فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله و از فرماندهان عملیات‌های والفجر هشت، کربلای چهار و کربلای پنج بود.

قاسم سلیمانی در سال ۱۳۷۹ش از سوی آیت‌الله خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی ایران، به فرماندهی سپاه قدس منصوب شد. پس از ظهور داعش در عراق و سوریه، سلیمانی به عنوان فرمانده سپاه قدس با حضور در این مناطق و سازماندهی نیرو‌های مردمی، به مبارزه با این گروه پرداخت. وی در سال ۱۳۸۹، موفق به أخذ درجه سرلشکری شد. سردار سلیمانی بامداد جمعه ۱۳ دی ماه ۱۳۹۸ به شهادت رسید.

حاج-قاسم  

تصویر دست نوشته شهید حاج قاسم سلیمانی

دست نوشته

انگشتری شهید حاج قاسم سلیمانی پس از ترور ناجوانمردانه توسط تروریست های تکفیری

انگشتری

یادداشت حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای ، رهبر معظم انقلاب اسلامی ، بر کتاب «از چیزی نمی‌ترسیدم » ؛ زندگی‌نامه خودنوشت شهید سپهبد حاج‌قاسم سلیمانی

بسمه‌تعالی

هرچیزکه یاد شهید عزیز ما را برجسته کند ، چشم‌نواز و دل‌نواز است . یاد او را اگرچه خداوند در اوج برجستگی قرارداد و بدین‌گونه پاداش دنیایی اخلاص و عمل صالح او را بدو هدیه کرد ولی ما هم هرکدام وظیفه‌ای داریم . کتاب حاضر را هنوز نخوانده‌ام اما ظاهرا می‌تواند گامی در این راه باشد .

رزقنالله ما رزقه من فضله

سید علی خامنه ای

99/10/7

پیام رهبر انقلاب به مناسبت شهادت سردار سلیمانی

بسم الله الرحمن الرحیم ملّت عزیز ایران! سردار بزرگ و پرافتخار اسلام آسمانی شد. دیشب ارواح طیّبه‌ی شهیدان، روح مطهّر قاسم سلیمانی را در آغوش گرفتند. سال‌ها مجاهدت مخلصانه و شجاعانه در میدان‌های مبارزه با شیاطین و اشرار عالم و سال‌ها آرزوی شهادت در راه خدا، سرانجام سلیمانی عزیز را به این مقام والا رسانید و خون پاک او به دست شقی‌ترین آحاد بشر بر زمین ریخت. این شهادت بزرگ را به پیشگاه حضرت بقیّة‌الله ارواحنا فداه و به روح مطهّر خود او تبریک و به ملّت ایران تسلیت عرض می‌کنم. او نمونه‌ی برجسته‌ای از تربیت‌شدگان اسلام و مکتب امام خمینی بود، او همه‌ی عمر خود را به جهاد در راه خدا گذرانید. شهادت پاداش تلاش بی‌وقفه‌ی او در همه‌ی این سالیان بود، با رفتن او به حول و قوّه‌ی الهی کار او و راه او متوقّف و بسته نخواهد شد، ولی انتقام سختی در انتظار جنایتکارانی است که دست پلید خود را به خون او و دیگر شهدای حادثه‌ی دیشب آلودند. شهید سلیمانی چهره‌ی بین‌المللی مقاومت است و همه‌ی دلبستگان مقاومت خونخواه اویند. همه‌ی دوستان و نیز همه‌ی دشمنان بدانند خطّ جهاد مقاومت با انگیزه‌ی مضاعف ادامه خواهد یافت و پیروزی قطعی در انتظار مجاهدان این راه مبارک است. فقدان سردار فداکار و عزیز ما تلخ است، ولی ادامه‌ مبارزه و دست یافتن به پیروزی نهایی کام قاتلان و جنایتکاران را تلخ‌تر خواهد کرد.

ملّت ایران یاد و نام شهید عالی‌مقام سردار سپهبد قاسم سلیمانی و شهدای همراه او بویژه مجاهد بزرگ اسلام جناب آقای ابومهدی المهندس را بزرگ خواهد داشت و اینجانب سه روز عزای عمومی در کشور اعلام می‌کنم و به همسر گرامی و فرزندان عزیز و دیگر بستگان ایشان تبریک و تسلیت می‌گویم.

سیّدعلی خامنه‌ای ۱۳دی‌ماه ۱۳۹۸

 

تشییع میلیونی پیکر شهید ترور سردار سلیمانی در ایران و عراق

مردم قدرشناس و همیشه در صحنه ایران اسلامی پس از شهادت سردار سلیمانی و انجام مراسم تشییع در عراق آماده پذیرایی از فرزند خود شدند. پیکر‌های مطهر شهدا ابتدا در شهر اهواز و سپس در شهر‌های مشهد، تهران، قم و کرمان را تشییع کردند. طبق برآورد‌های انجام شده در این مراسم‌ها در حدود ۲۵ میلیون نفر حضور داشتند و پیکر‌های مطهر شهدا را تشییع کردند.

  تشییع-سردار

متن وصیت نامه شهید حاج قاسم سلیمانی

بسم الله الرحمن الرحیم

شهادت می دهم به اصول دین

اشهد أن لا اله الّا الله و اشهد أنّ محمداً رسول الله و اشهد أنّ امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب و اولاده المعصومین اثنی عشر ائمتنا و معصومیننا حجج الله. شهادت می دهم كه قیامت حق است. قرآن حق است. بهشت و جهنّم حق است. سؤال و جواب حق است. معاد، عدل، امامت، نبوّت حق است.

خدایا! تو را سپاس می گویم بخاطر نعمت هایت

خداوندا! تو را سپاس كه مرا صلب به صلب، قرن به قرن، از صلبی به صلبی منتقل كردی و در زمانی اجازه ظهور و وجود دادی كه امكان درك یكی از برجسته ترین اولیائت را كه قرین و قریب معصومین است، عبد صالحت خمینی كبیر را درك كنم و سرباز ركاب او شوم. اگر توفیق صحابه رسول اعظمت محمد مصطفی را نداشتم و اگر بی بهره بودم از دوره مظلومیت علی بن ابی طالب و فرزندان معصوم و مظلومش، مرا در همان راهی قرار دادی كه آنها در همان مسیر، جان خود را كه جان جهان و خلقت بود، تقدیم كردند.

خداوندا! تو را شكرگزارم كه پس از عبد صالحت خمینی عزیز، مرا در مسیر عبد صالح دیگری كه مظلومیتش اعظم است بر صالحیتش، مردی كه حكیم امروز اسلام و تشیّع و ایران و جهان سیاسی اسلام است، خامنه ای عزیز ــ كه جانم فدایِ جان او باد ــ قرار دادی.

پروردگارا! تو را سپاس كه مرا با بهترین بندگانت در هم آمیختی

و درك بوسه بر گونه های بهشتی آنان و استشمام بوی عطر الهی آنان را ــ یعنی مجاهدین و شهدای این راه ــ به من ارزانی داشتی.

خداوندا! ای قادر عزیز و ای رحمان رزّاق، پیشانی شكر شرم بر آستانت میسایم كه مرا در مسیر فاطمه اطهر و فرزندانش در مذهب تشیّع ـ عطر حقیقی اسلام ـ قرار دادی و مرا از اشك بر فرزندان علی بن ابی طالب و فاطمه اطهر بهره مند نمودی؛ چه نعمت عظمایی كه بالاترین و ارزشمندترین نعمتهایت است؛ نعمتی كه در آن نور است، معنویت، بیقراری كه در درون خود بالاترین قرارها را دارد، غمی كه آرامش و معنویت دارد.

خداوندا! تو را سپاس كه مرا از پدر و مادر فقیر، اما متدیّن و عاشق اهل بیت و پیوسته در مسیر پاكی بهره مند نمودی. از تو عاجزانه میخواهم آنها را در بهشتت و با اولیائت قرین كنی و مرا در عالم آخرت از درك محضرشان بهره مند فرما.

خدایا! به عفو تو امید دارم

ای خدای عزیز و ای خالق حكیم بی همتا! دستم خالی است و كوله پشتی سفرم خالی، من بدون برگ و توشه ای به امید ضیافتِ عفو و كرم تو می آیم. من توشه ای برنگرفته ام؛ چون فقیر [را] در نزد كریم چه حاجتی است به توشه و برگ؟!

سارُق، چارُقم پر است از امید به تو و فضل و كرَم تو؛ همراه خود دو چشم بسته آورده ام كه ثروت آن در كنار همه ناپاكی ها، یك ذخیره ارزشمند دارد و آن گوهر اشك بر حسین فاطمه است؛ گوهر اشك بر اهلبیت است؛ گوهر اشك دفاع از مظلوم، یتیم، دفاع از محصورِ مظلوم در چنگ ظالم.

خداوندا! در دستان من چیزی نیست؛ نه برای عرضه [چیزی دارند] و نه قدرت دفاع دارند، اما در دستانم چیزی را ذخیره كرده ام كه به این ذخیره امید دارم و آن روان بودن پیوسته به سمت تو است. وقتی آنها را به سمتت بلند كردم، وقتی آنها را برایت بر زمین و زانو گذاردم، وقتی سلاح را برای دفاع از دینت به دست گرفتم؛ اینها ثروتِ دست من است كه امید دارم قبول كرده باشی. خداوندا! پاهایم سست است. رمق ندارد. جرأت عبور از پلی كه از جهنّم عبور میكند، ندارد. من در پل عادی هم پاهایم می لرزد، وای بر من و صراط تو كه از مو نازك تر است و از شمشیر بُرنده تر؛ اما یك امیدی به من نوید می دهد كه ممكن است نلرزم، ممكن است نجات پیدا كنم. من با این پاها در حَرَمت پا گذارده ام و دورِ خانه ات چرخیده ام و در حرم اولیائت در بین الحرمین حسین و عباست آنها را برهنه دواندم و این پاها را در سنگرهای طولانی، خمیده جمع كردم و در دفاع از دینت دویدم، جهیدم، خزیدم، گریستم، خندیدم و خنداندم و گریستم و گریاندم؛ افتادم و بلند شدم. امید دارم آن جهیدن ها و خزیدن ها و به حُرمت آن حریم ها، آنها را ببخشی.

خداوندا! سر من، عقل من، لب من، شامّه من، گوش من، قلب من، همه اعضا و جوارحم در همین امید به سر می برند؛ یا ارحم الراحمین! مرا بپذیر؛ پاكیزه بپذیر؛ آنچنان بپذیر كه شایسته دیدارت شوم. جز دیدار تو را نمی خواهم، بهشت من جوار توست، یا الله!

خدایا! از كاروان دوستانم جامانده ام

خداوند، ای عزیز! من سال ها است از كاروانی به جا مانده ام و پیوسته كسانی را به سوی آن روانه میكنم، اما خود جا مانده ام، اما تو خود میدانی هرگز نتوانستم آنها را از یاد ببرم. پیوسته یاد آنها، نام آنها، نه در ذهنم بلكه در قلبم و در چشمم، با اشك و آه یاد شدند.

عزیز من! جسم من در حال علیل شدن است. چگونه ممكن [است] كسی كه چهل سال بر درت ایستاده است را نپذیری؟ خالق من، محبوب من، عشق من كه پیوسته از تو خواستم سراسر وجودم را مملو از عشق به خودت كنی؛ مرا در فراق خود بسوزان و بمیران.

عزیزم! من از بیقراری و رسواییِ جاماندگی، سر به بیابان ها گذارده ام؛ من به امیدی از این شهر به آن شهر و از این صحرا به آن صحرا در زمستان و تابستان میروم. كریم، حبیب، به كَرَمت دل بستهام، تو خود میدانی دوستت دارم. خوب میدانی جز تو را نمیخواهم. مرا به خودت متصل كن.

خدایا وحشت همه ی وجودم را فرا گرفته است. من قادر به مهار نفس خود نیستم، رسوایم نكن. مرا به حُرمت كسانی كه حرمتشان را بر خودت واجب كرده ای، قبل از شكستن حریمی كه حرم آنها را خدشه دار میكند، مرا به قافله ای كه به سویت آمدند، متصل كن.

معبود من، عشق من و معشوق من، دوستت دارم. بارها تو را دیدم و حس كردم، نمیتوانم از تو جدا بمانم. بس است، بس. مرا بپذیر، اما آن چنان كه شایسته تو باشم.

خطاب به برادران و خواهران مجاهدم...

خواهران و برادران مجاهدم در این عالم، ای كسانی كه سرهای خود را برای خداوند عاریه داده اید و جان ها را بر كف دست گرفته و در بازار عشق بازی به سوق فروش آمده اید، عنایت كنید: جمهوری اسلامی، مركز اسلام و تشیّع است.

امروز قرارگاه حسین بن علی، ایران است. بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرم ها می مانند. اگر دشمن، این حرم را از بین برد، حرمی باقی نمی ماند، نه حرم ابراهیمی و نه حرم محمّدی(ص).

برادران و خواهرانم! جهان اسلام پیوسته نیازمند رهبری است؛ رهبری متصل و منصوب شرعی و فقهی به معصوم. خوب میدانید منزّه ترین عالِم دین كه جهان را تكان داد و اسلام را احیا كرد، یعنی خمینی بزرگ و پاك ما، ولایت فقیه را تنها نسخه نجات بخش این امت قرار داد؛ لذا چه شما كه به عنوان شیعه به آن اعتقاد دینی دارید و چه شما كه به عنوان سنّی اعتقاد عقلی دارید، بدانید [باید] به دور از هرگونه اختلاف، برای نجات اسلام خیمه ولایت را رها نكنید. خیمه، خیمه ی رسول الله است. اساس دشمنی جهان با جمهوری اسلامی، آتش زدن و ویران كردن این خیمه است. دور آن بچرخید. والله والله والله این خیمه اگر آسیب دید، بیت الله الحرام و مدینه حرم رسول الله و نجف، كربلا، كاظمین، سامرا و مشهد باقی نمی ماند؛ قرآن آسیب می بیند.

خطاب به برادران و خواهران ایرانی...

برادران و خواهران عزیز ایرانی من، مردم پر افتخار و سربلند كه جان من و امثال من، هزاران بار فدای شما باد، كما اینكه شما صدها هزار جان را فدای اسلام و ایران كردید؛ از اصول مراقبت كنید. اصول یعنی ولیّ فقیه، خصوصاً این حكیم، مظلوم، وارسته در دین، فقه، عرفان، معرفت؛ خامنه ای عزیز را عزیزِ جان خود بدانید. حرمت او را حرمتِ مقدسات بدانید.

برادران و خواهران، پدران و مادران، عزیزان من!

جمهوری اسلامی، امروز سربلندترین دوره خود را طی میكند. بدانید مهم نیست كه دشمن چه نگاهی به شما دارد. دشمن به پیامبر شما چه نگاهی داشت و [دشمنان] چگونه با پیامبر خدا و اولادش عمل كردند، چه اتهاماتی به او زدند، چگونه با فرزندان مطهر او عمل كردند؟ مذمت دشمنان و شماتت آنها و فشار آنها، شما را دچار تفرقه نكند.

بدانید كه می دانید مهمترین هنر خمینی عزیز این بود كه اوّل اسلام را به پشتوانه ایران آورد و سپس ایران را در خدمت اسلام قرار داد. اگر اسلام نبود و اگر روح اسلامی بر این ملت حاكم نبود، صدام چون گرگ درنده ای این كشور را میدرید؛ آمریكا چون سگ هاری همین عمل را میكرد، اما هنر امام این بود كه اسلام را به پشتوانه آورد؛ عاشورا و محرّم، صفر و فاطمیه را به پشتوانه این ملت آورد. انقلاب هایی در انقلاب ایجاد كرد. به این دلیل در هر دوره هزاران فداكار جان خود را سپر شما و ملت ایران و خاك ایران و اسلام نموده اند و بزرگترین قدرت های مادی را ذلیل خود نموده اند. عزیزانم، در اصول اختلاف نكنید.

شهدا، محور عزّت و كرامت همه ما هستند؛ نه برای امروز، بلكه همیشه اینها به دریای واسعه خداوند سبحان اتصال یافته اند. آنها را در چشم، دل و زبان خود بزرگ ببینید، همان گونه كه هستند. فرزندانتان را با نام آنها و تصاویر آنها آشنا كنید. به فرزندان شهدا كه یتیمان همه شما هستند، به چشم ادب و احترام بنگرید. به همسران و پدران و مادران آنان احترام كنید، همان گونه كه از فرزندان خود با اغماض میگذرید، آنها را در نبود پدران، مادران،همسران و فرزندان خود توجه خاص كنید.

نیروهای مسلّح خود را كه امروز ولیّ فقیه فرمانده آنان است، برای دفاع از خودتان، مذهب تان، اسلام و كشور احترام كنید و نیروهای مسلح می بایست همانند دفاع از خانه ی خود، از ملت و نوامیس و ارضِ آن حفاظت و حمایت و ادب و احترام كنند و نسبت به ملت همانگونه كه امیرالمؤمنین مولای متقیان فرمود، نیروهای مسلح می بایست منشأ عزت ملت باشد و قلعه و پناهگاه مستضعفین و مردم باشد و زینت كشورش باشد.

خطاب به مردم عزیز كرمان...

نكته ای هم خطاب به مردم عزیز كرمان دارم؛ مردمی كه دوست داشتنی اند و در طول 8 سال دفاع مقدس بالاترین فداكاری ها را انجام دادند و سرداران و مجاهدین بسیار والامقامی را تقدیم اسلام نمودند. من همیشه شرمنده آنها هستم. هشت سال به خاطر اسلام به من اعتماد كردند؛ فرزندان خود را در قتلگاه ها و جنگ های شدیدی چون كربلای5، والفجر8، طریق القدس، فتح المبین، بیت المقدس و... روانه كردند و لشكری بزرگ و ارزشمند را به نام و به عشق امام مظلوم حسین بن علی به نام ثارالله، بنیان گذاری كردند. این لشكر همچون شمشیری برنده، بارها قلب ملتمان و مسلمان ها را شاد نمود و غم را از چهره آنها زدود.

عزیزان! من بنا به تقدیر الهی امروز از میان شما رفته ام. من شما را از پدر و مادرم و فرزندان و خواهران و برادران خود بیشتر دوست دارم، چون با شما بیشتر از آنها بودم؛ ضمن اینكه من پاره تن آنها بودم و آنها پاره وجود من،

اما آنها هم قبول كردند من وجودم را نذر وجود شما و ملت ایران كنم.

دوست دارم كرمان همیشه و تا آخر با ولایت بماند. این ولایت، ولایت علی بن ابیطالب است و خیمه او خیمه حسین فاطمه است. دور آن بگردید. با همه شما هستم. میدانید در زندگی به انسانیت و عاطفه ها و فطرت ها بیشتر از رنگ های سیاسی توجه كردم. خطاب من به همه شما است كه مرا از خود میدانید، برادر خود و فرزند خود می دانید.

وصیت می كنم اسلام را در این برهه كه تداعی یافته در انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی است، تنها نگذارید. دفاع از اسلام نیازمند هوشمندی و توجه خاص است. در مسائل سیاسی آنجا كه بحث اسلام، جمهوری اسلامی، مقدّسات و ولایت فقیه مطرح میشود، این ها رنگ خدا هستند؛ رنگ خدا را بر هر رنگی ترجیح دهید.

خطاب به خانواده شهدا...

فرزندانم، دختران و پسرانم، فرزندان شهدا، پدران و مادران باقیمانده از شهدا، ای چراغهای فروزان كشور ما، خواهران و برادران و همسران وفادار و متدینه شهدا! در این عالم، صوتی كه روزانه من می شنیدم و مأنوس با آن بودم و همچون صوت قرآن به من آرامش میداد و بزرگ ترین پشتوانه معنوی خود می دانستم، صدای فرزندان شهدا بود كه بعضاً روزانه با آن مأنوس بودم؛ صدای پدر و مادر شهدا بود كه وجود مادر و پدرم را در وجودشان احساس میكردم.

عزیزانم! تا پیشكسوتان این ملتید، قدر خودتان را بدانید. شهیدتان را در خودتان جلوه گر كنید، به طوری كه هر كس شما را میبیند، پدر شهید یا فرزند شهید را، بعینه خودِ شهید را احساس كند، با همان معنویت، صلابت و خصوصیت.

خواهش می كنم مرا حلال كنید و عفو نمایید. من نتوانستم حق لازم را پیرامون خیلی از شماها و حتی فرزندان شهیدتان اداء كنم، هم استغفار می كنم و هم طلب عفو دارم.

دوست دارم جنازه ام را فرزندان شهدا بر دوش گیرند، شاید به بركت اصابت دستان پاك آنها بر جسدم، خداوند مرا مورد عنایت قرار دهد.

خطاب به سیاسیون كشور...

نكته ای كوتاه خطاب به سیاسیون كشور دارم: چه آنهایی [كه] اصلاح طلب خود را می نامند و چه آن هایی كه اصول گرا. آنچه پیوسته در رنج بودم اینكه عموماً ما در دو مقطع، خدا و قرآن و ارزش ها را فراموش میكنیم، بلكه فدا میكنیم. عزیزان، هر رقابتی با هم میكنید و هر جدلی با هم دارید، اما اگر عمل شما و كلام شما یا مناظره هایتان به نحوی تضعیف كننده دین و انقلاب بود، بدانید شما مغضوب نبی مكرم اسلام و شهدای این راه هستید؛ مرزها را تفكیك كنید. اگر میخواهید با هم باشید، شرط با هم بودن، توافق و بیان صریح حول اصول است. اصول، مطوّل و مفصّل نیست. اصول عبارت از چند اصل مهم است:

1- اول آنها، اعتقاد عملی به ولایت فقیه است؛ یعنی این كه نصیحت او را بشنوید، با جان و دل به توصیه و تذكرات او به عنوان طبیب حقیقی شرعی و علمی، عمل كنید. كسی كه در جمهوری اسلامی میخواهد مسئولیتی را احراز كند، شرط اساسی آن [این است كه] اعتقاد حقیقی و عمل به ولایت فقیه داشته باشد. من نه میگویم ولایت تنوری و نه میگویم ولایت قانونی؛ هیچ یك از این دو، مشكل وحدت را حل نمیكند؛ ولایت قانونی، خاصّ عامه مردم اعم از مسلم و غیر مسلمان است، اما ولایت عملی مخصوص مسئولین است كه میخواهند بار مهم كشور را بر دوش بگیرند، آن هم كشور اسلامی با این همه شهید.

2- اعتقاد حقیقی به جمهوری اسلامی و آنچه مبنای آن بوده است؛ از اخلاق و ارزش ها تا مسئولیت ها؛ چه مسئولیت در قبال ملت و چه در قبال اسلام.

3- به كارگیری افراد پاكدست و معتقد و خدمتگزار به ملّت، نه افرادی كه حتی اگر به میز یك دهستان هم برسند خاطره ی خان های سابق را تداعی می كنند.

4- مقابله با فساد و دوری از فساد و تجمّلات را شیوه خود قرار دهند.

5- در دوره حكومت و حاكمیت خود در هر مسئولیتی، احترام به مردم و خدمت به آنان را عبادت بداند و خود خدمتگزار واقعی، توسعه گر ارزش ها باشد، نه با توجیهات واهی، ارزش ها را بایكوت كند.

مسئولین همانند پدران جامعه می بایست به مسئولیت خود پیرامون تربیت و حراست از جامعه توجه كنند، نه با بی مبالاتی و به خاطر احساسات و جلب برخی از آراء احساسی زودگذر، از اخلاقیاتی حمایت كنند كه طلاق و فساد را در جامعه توسعه دهد و خانواده ها را از هم بپاشاند. حكومت ها عامل اصلی در استحكام خانواده و از طرف دیگر عامل مهم از هم پاشیدن خانواده هستند. اگر به اصول عمل شد، آن وقت همه در مسیر رهبر و انقلاب و جمهوری اسلامی هستند و یك رقابت صحیح بر پایه همین اصول برای انتخاب اصلح صورت میگیرد.

خطاب به برادران سپاهی و ارتشی...

كلامی كوتاه خطاب به برادران سپاهی عزیز و فداكار و ارتشی های سپاهی دارم: ملاك مسئولیت ها را برای انتخاب فرماندهان، شجاعت و قدرتِ اداره بحران قرار دهید. طبیعی است به ولایت اشاره نمی كنم، چون ولایت در نیروهای مسلح جزء نیست، بلكه اساس بقای نیروهای مسلح است. این شرط خلل ناپذیر می باشد.

نكته دیگر، شناخت به موقع از دشمن و اهداف و سیاست های او و اخذ تصمیم به موقع و عمل به موقع؛ هر یك از این ها اگر در غیر وقت خود صورت گیرد، بر پیروزی شما اثر جدّی دارد.

خطاب به علما و مراجع معظم

سخنی كوتاه از یك سرباز 40 ساله در میدان به علمای عظیم الشأن و مراجع گرانقدر كه موجب روشنایی جامعه و سبب زدودن تاریكی ها هستند، خصوصاً مراجع عظام تقلید. سربازتان از یك برج دیده بانی، دید كه اگر این نظام آسیب ببیند، دین و آنچه از ارزش های آن [كه] شما در حوزه ها استخوان خُرد كرده اید و زحمت كشیده اید، از بین میرود. این دوره ها با همه دوره ها متفاوت است. این بار اگر مسلّط شدند، از اسلام چیزی باقی نمی ماند. راه صحیح، حمایت بدون هر گونه ملاحظه از انقلاب، جمهوری اسلامی و ولیّفقیه است. نباید در حوادث، دیگران شما را كه امید اسلام هستید به ملاحظه بیندازند. همه ی شما امام را دوست داشتید و معتقد به راه او بودید. راه امام مبارزه با آمریكا و حمایت از جمهوری اسلامی و مسلمانان تحت ستم استكبار، تحت پرچم ولیّ فقیه است. من با عقل ناقص خود میدیدم برخی خنّاسان سعی داشتند و دارند كه مراجع و علماء مؤثر در جامعه را با سخنان خود و حالت حق به جانبی به سكوت و ملاحظه بكشانند. حق واضح است؛ جمهوری اسلامی و ارزش ها و ولایت فقیه میراث امام خمینی(ره) هستند و می بایست مورد حمایت جدی قرار گیرند. من حضرت آیت الله العظمی خامنه ای را خیلی مظلوم و تنها می بینم. او نیازمند همراهی و كمك شماست و شما حضرات معظّم با بیانتان و دیدارهایتان و حمایت هایتان با ایشان می بایست جامعه را جهت دهید. اگر این انقلاب آسیب دید، حتی زمان شاه ملعون هم نخواهد بود، بلكه سعی استكبار بر الحادگری محض و انحراف عمیق غیر قابل برگشت خواهد بود.دست مباركتان را می بوسم و عذرخواهی میكنم از این بیان، اما دوست داشتم در شرفیابی های حضوری به محضرتان عرض كنم كه توفیق حاصل نشد.

سربازتان و دست بوستان

از همه طلب عفو دارم

از همسایگانم و دوستانم و همكارانم طلب بخشش و عفو دارم. از رزمندگان لشكر ثارالله و نیروی با عظمت قدس كه خار چشم دشمن و سدّ راه او است، طلب بخشش و عفو دارم؛ خصوصاً از كسانی كه برادرانه به من كمك كردند.

نمی توانم از حسین پورجعفری نام نبرم كه خیرخواهانه و برادرانه مرا مثل فرزندی كمك می كرد و مثل برادرانم دوستش داشتم. از خانواده ایشان و همه برادران رزمنده و مجاهدم كه به زحمت انداختمشان عذرخواهی می كنم. البته همه برادران نیروی قدس به من محبّت برادرانه داشته و كمك كردند و دوست عزیزم سردار قاآنی كه با صبر و متانت مرا تحمل كردند.

 

مزار شهید حاج قاسم سلیمانی در گلزار شهدای کرمان

مزار-سردار-حاج-قاسم

دریافت نشان سرداری شهید سردار حاج قاسم سلیمانی توسط فرمانده کل قوا

نشان-سردار

رهبر معظم انقلاب در منزل شهید سردار حاج قاسم سلیمانی

دیدار رهبری با خانواده شهید ترور حاج قاسم سلیمانی

سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در کنار رهبر انقلاب

سردار-و-رهبر-انقلاب
افزودن به علاقه مندی
افزودن به سبد خرید
بهترین قیمت

بهترین قیمت

بالاترین کیفیت

بالاترین کیفیت

پرداخت امن

پرداخت امن

پشتیبانی سریع

پشتیبانی سریع

تحویل اکسپرس

تحویل اکسپرس

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید:

فیس بوک توییتر اینستاگرام یوتیوب پینترست

همراه با ما

اتاق خبر سایت ما

فروش در سایت ما

فرصت‌های شغلی

تماس با سایت ما

درباره سایت ما

خدمات مشتریان

پاسخ به پرسش‌های متداول

رویه‌های بازگرداندن کالا

شرایط استفاده

حریم خصوصی

گزارش باگ

راهنمای خرید از سایت ما

نحوه ثبت سفارش

رویه ارسال سفارش

شیوه‌های پرداخت

هفت روز هفته ، ۲۴ ساعت شبانه‌روز پاسخگو هستیم    شماره تماس :  09354642245       آدرس ایمیل :   info@shohadabook.ir

بسم رب الشهداء و الصديقين

و لا تحسبن الذين قتلوا في سبيل االله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون

فروشگاه اینترنتی کتاب شهدا بحمدلله و ان شاءالله در راه پاسداری خون شهیدان از اولین آن حضرت هابیل علیه السلام ، خون پاک ارباب بی کفنمان حسین بن علی علیه السلام و تک تک انسان های پاکی که در راه امام زمانشان حضرت مهدی عجل لله تعالی فرجه الشریف  علیه اسلام به شهادت رسیدند ایجاد گردید. فروشگاه اینترنتی  کتاب شهدا با تقسیم بندی عناوین کتاب شهدا ، از قبیل شهدا تاریخ ، شهدا انقلاب ، شهدا دفاع مقدس ، شهدا مدافع حرم ، شهدا گمنام ، شهدا ترور ، شهدا ماموریت ، شهدا زن ، شهدا آزاده ، شهدا جانباز ، شهدا امربه معروف تشکیل شده است که عاشقان کتب شهدا می توانند کتاب مورد نظر را از فروشگاه انتخاب ، مختصری از خاطرات ، عکسها ، فیلم و ... کتاب شهید مورد نظر مشاهده درصورت علاقه مندی درخواست خرید را انجام و بعد از پرداخت وجه به شکل اینترنتی و ثبت آدرس دقیق پستی ، کتاب را تحویل بگیرند. لازم بذکر است بعلت گستردگی کتب شهدا و حساسیت در ثبت خاطرات شهدا در اوایل کار از کتب کمتری بهره می بریم که ان شاءالله به دعای مادر شهدا ، زهرای بتول سلام الله علیها بر توانمان اضافه و کتب بیشتری را بارگزاری خواهیم نمود . لذا ثبت انتقادات و پیشنهادات در بهتر شدن  فروشگاه اینترنتی کتاب شهدا راه گشاه خواهد بود .  التماس دعا

استفاده از مطالب فروشگاه اینترنتی کتاب شهدا چون برای زنده نگه داشتن فرهنگ ایثار و شهادت می باشد ، کاملا" آزاد بوده و از نظر شرعی مشکلی ندارد . التماس دعا

فروشگاه
علاقه مندی
0 آیتم سبد خرید
حساب کاربری
خانه
  • منو
  • دسته بندی ها
  • کتب شهدا دفاع مقدس
  • کتب تقریظ شده توسط مقام معظم رهبری
  • کتب سردار شهید حاج قاسم سلیمانی
  • کتاب شهدا مخصوص کودکان و نوجوانان
  • کتب خاطرات رزمندگان اسلام
  • یادگاری از شهدا
  • خانه
  • فروشگاه
    • فروشگاه
    • سبد خرید
    • تسویه حساب
    • حساب کاربری
  • درباره ما
  • تماس با ما

سبد خرید

بستن
بازگشت به بالا