امام خامنه ای: زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست

* بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ *

فیس بوک توییتر پینترست لینکدین تلگرام
امام خامنه ای: شهادت مرگ تاجرانه است
فروشگاه اینترنتی کتاب شهدا
ورود / عضویت

ورودایجاد یک حساب کاربری

رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
لیست علاقه مندی ها
0 آیتم / ۰ تومان
منو
فروشگاه اینترنتی کتاب شهدا
0 آیتم / ۰ تومان
دسته بندی محصولات
  • کتب شهدا دفاع مقدس

    همه کتب شهدا ....

    کتب شهدا گمنام

    ابراهیم هادی 1

    ابراهیم هادی 2

    شاهرخ

    خدای خوب ابراهیم

    مهمان خدا

    راز کانال کمیل

    کتب شهدا ترور

    او یک ملت بود

    تا کوچه های آسمان

    آقا مجتبی

    از برف تا برف

    سردار دلها

    در کمین گلسرخ

    حاج قاسم 1

    مرد

    متولد ماه مارس 

    کتب شهدا  مدافع حرم

    ملاقات در ملکوت

    حجت خدا

    قصه دلبری

    یادت باشد

    پسرک فلافل فروش

    در مکتب مصطفی

    فاطمیون

    برای زِین أب

    مجید بربری

    کتب شهدا انقلاب

    طیب

    سفیر بیداری

    حبیب خدا

    کتب شهدا دفاع مقدس

    بر فراز آسمان

    عارفانه

    بیا مشهد

    نخل سوخته

    علی بی خیال

    مسافر کربلا

  • کتب تقریظ شده توسط مقام معظم رهبری
  • کتب سردار شهید حاج قاسم سلیمانی
  • کتاب شهدا مخصوص کودکان و نوجوانان
  • کتب خاطرات رزمندگان اسلام
  • یادگاری از شهدا
  • خانه
  • فروشگاه
    • فروشگاه
    • سبد خرید
    • تسویه حساب
    • حساب کاربری
  • درباره ما
  • تماس با ما
خانهشهدا ترور مرد
محصول قبلی
سربلند (شهید حججی)
سربلند ۷۵,۰۰۰ تومان ۶۰,۰۰۰ تومان
بازگشت به محصولات
محصول بعدی
شهید  مصطفی صدرزاده
قرار بی قرار ۵۰,۰۰۰ تومان ۴۰,۰۰۰ تومان
-20%
مرد شهید حاج احمد متوسلیان
برای بزرگنمایی کلیک کنید

مرد

۲۱,۰۰۰ تومان ۱۶,۸۰۰ تومان

مرد — شهید احمد متوسلیان

فرمانده لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله

مشخصات شهید احمد متوسلیان

*نام و نام خانوادگی: احمد متوسلیان

*نام پدر : غلامحسین

*محل تولد : تهران

*تاریخ ولادت: ۱۳۳۲/۰۱/۱۵

*تاریخ ربوده شدن : ۰۴/۱۴ /۱۳۶۱

*نحوه ربوده شدن: توسط صهیونیست ها در ایست بازرسی لبنان

*مدت عمر: ۶8 سـال

*محل مزار : جاویدالاثر

*کتاب مربوط به این شهید: مرد _ می خواهم با تو باشم _  هاله ای از غبار _ فرمانده جدید _ راز احمد

مرد —شهید حاج احمد متوسلیان

شهید حاج احمد متوسلیان در  ۱۵ فروردین ۱۳۳۲ در  یکی از محلات جنوب شهر تهران در خانواده ۹ نفره ، دیده به جهان گشود. پدرش غلامحسین متوسلیان و مادرش بی بی معصومه حسینی زاده است. دارای شش برادر و یک خواهر است که نام دو برادرش محمد و امیر متوسلیان و فریده متوسلیان خواهر حاج احمد متوسلیان است. دوران تحصیل ابتدایی را در دبستان اسلامی مصطفوی به پایان رساند و ضمن تحصیل، به پدرش که در بازار به شغل شیرینی فروشی اشتغال داشت، کمک می کرد. پس از پایان دوره ابتدایی، وارد هنرستان صنعتی شد و در سال۱۳۵۱ موفق به اخذ دیپلم گردید و به خدمت سربازی اعزام شد. پس از پایان دوره سربازی، در یک شرکت تأسیساتی خصوصی استخدام شد و بعد از چند ماه، به خرم‌آباد منتقل گردید و فعالیت‌های سیاسی تبلیغی خود ادامه داد. در سال ۱۳۵۴ توسط ساواک دستگیر شد و پنج ماه در زندان فلک‌الافلاک خرم‌آباد در یک سلول انفرادی زندانی بود. پس از این که از زندان آزاد شد، در قیام‌های خونین قم و تبریز در سال ۱۳۵۶، نقش رابط و هماهنگ‌کننده تظاهرات را در محلات جنوبی تهران برعهده داشت.در همین سال در رشته مهندسی الکترونیک دانشگاه علم و صنعت ایران پذیرفته شد.

با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، مسئولیت تشکیل کمیته انقلاب اسلامی محل خویش را عهده‌دار شد. پس از شکل‌گیری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به این ارگان پیوست و به سازماندهی نیروها همت گماشت. حاج احمد متوسلیان نقش مهمی در آرامش و سامان دهی اوضاع کردستان و بوکان در اسفند ۱۳۵۷ و شهرهای سقز و بانه و آزادسازی سنندج و آزادسازی مریوان در خرداد ۱۳۵۹ که در تصرف نیروهای کرد بود، داشته است.

وقتی ارتش اسرائیل قصد حمله به سوریه را کرد و سوریه از کشورهای اسلامی تقاضای کمک کرد، رهبر کبیر انقلاب، امام خمینی(ره) با مشورت مقامات عالی رتبه‌ نظامی و جنگی کشور، دستور اعزام بخشی از لشگر ۲۷ محمد رسول الله که از زبده ترین نیروهای رزمنده بودند را به فرماندهی حاج احمد متوسلیان و حاج ابراهیم همت ،صادر کرد. اما جنگ نظامی و درگیری نظامی انجام نشد.

۱۴ خرداد ۱۳۶۱ خودرو سیاسی سفارت جمهوری اسلامی ایران که در حمایت پلیس دیپلماتیک لبنان از شهر بندری طرابلس به بیروت باز می‌گشت، برخلاف قوانین بین‌المللی و مصونیت دیپلمات‌ها در منطقه “برباره” توسط نیروهای رژیم صهیونیستی موسوم به “نیروهای لبنانی” متوقف شد و سه دیپلمات ایرانی و خبرنگار همراه آنها ربوده شدند. از آن زمان تاکنون از سرنوشت سیدمحسن موسوی (کاردار سفارت ایران)، حاج احمد متوسلیان (وابسته نظامی سفارت ایران در بیروت)، تقی رستگارمقدم (کارمند سفارت) و کاظم اخوان (خبرنگار و عکاس ایرنا) خبری در دست نیست. در زمان بازگشت به کشور نیروها از سوریه به کشور، به حاج احمد خبر آمد سفارت ایران در بیروت در خطر محاصره صهیونیست‌ها و فالانژهای لبنانی قرار دارد، حاج احمد هم بعد از راهی کردن تمامی پاسدارها به ایران با کاردار وقت ایران در سفارت لبنان،”سید محسن موسوی” و دو تن دیگر به نام‌های “تقی رستگار” و “کاظم اخوان” با ماشین پلاک سیاسی سفارت و اکیپ‌های حفاظت دیپلماتیک ژاندارمری لبنان عازم بیروت شدند.
اما در میانه‌ راه در یک ایست بازرسی به اسارت فالانژهای لبنانی و در واقع به اسارت صهیونیست‌ها در آمدند. بعد از ربوده شدن احمد متوسلیان و همراهانش، رادیو اسرائیل اعلام می‌کند: ژنرال احمد متوسلیان، طراح عملیات فتح المبین و بیت المقدس، در پست بازرسی «برباره» به اسارت گرفته شد. این نشان می‌دهد که او را خوب می‌شناختند.

تندیس متوسلیان در مارون‌الرأس در مرز فلسطین نصب شد تا یادبودی از ربوده شدن این فرمانده ایرانی باشد. انگشت اشاره احمد متوسلیان در تندیس ساخته شده به سمت اسرائیل است. عبدالمجید فراهانی طراح این تندیس است.

فیلم «ایستاده در غبار» به کارگردانی محمدحسین مهدویان محصول سال ۱۳۹۴ ساختهٔ ایران، با محوریت زندگی احمد متوسلیان ساخته شده‌است که هادی حجازی‌فر در نقش احمد متوسلیان است.

شهید-متوسلیان

متن سخنرانی شورانگیز شهید والا مقام حاج احمد متوسلیان در دارخوین

شهید حاج احمد متوسلیان روز پنج شنبه سی اردیبهشت ماه سال شصت و یک، حاج احمد با همان حال نامساعد و عصا در زیر بغل، آمد دارخوین تا برای بچه ها سخنرانی کند. آن هم در شرایطی که بچه های ما خیلی خسته بودند و فشار زیادی به آنها آمده بود. چیزی حدود بیست شبانه روز در گرمای چهل و هشت درجه، توی آن دشت وسیع خوزستان، وجب به وجب جنگیده و پیشروی کرده بودند. بدیهی است که همین مسأله باعث شده بود که نیروها مقداری احساس خستگی کنند. در چنین وضعیتی بود که حاج احمد آمد تا برای بسیجی ها سخنرانی کند. یکی از حضار بسیجی تیپ 27 می گوید: « حاج احمد با همان عصایی که زیر بغل داشت، آمد روی چهار پایه ایستاد و پشت میکروفون قرار گرفت. لحظه ای در سکوت، به دقت به چهره های بچه ها نگاه کرد و گفت:
« بسیجی ها! شما می گویید اگر ما در روز عاشورا بودیم، به امام حسین ( علیه السلام) و سپاه او کمک می کردیم. بدانید امروز روز عاشورا است.»
حاج احمد نگاه پر از لطفی به برادران – که اکثراً با سر و صورت و دست و پای زخمی روبروی او به خط شده بودند – کرد و ادامه داد:
« به خدا قسم! من از یک یک شما درس می گیرم. شما بسیجی ها برای من و امثال من در حکم استاد و معلم هستید. من به شما که با این حالت در منطقه مانده اید، حجتی ندارم. می دانم که تعداد زیادی از دوستان شما شهید شده اند. می دانم بیش از بیست روز است دارید یک نفس و بی امان در منطقه می جنگید و خسته اید و شاید در خودتان توان ادامه ی رزم سراغ ندارید. ولی از شما خواهش می کنم تا جان در بدن دارید، بمانید تا که شاید به لطف خدا در این مرحله بتوانیم خرمشهر را آزاد کنیم.»
در آخر صحبت هایش، در حالی که اشک از چشمانش سرازیر شده بود، گفت:
« خدایا! راضی نشو که حاج احمد زنده باشد و ببیند ناموس ما، خرمشهر ما، در دست دشمن باقی مانده، خدایا! اگر بنابر این است که خرمشهر در دست دشمن باشد، مرگ حاج احمد را برسان!»
این حرف ها و مناجات حاجی باعث شد همه ی نیروهای تیپ، شیون کنان، زار زار گریه کنند. خود حاج احمد، هم دل به دل بچه بسیجی ها داده بود و بی اختیار هق هق گریه، شانه هایش را می لرزاند. به زحمت والسلام سخنرانی را ادا کرد و از پشت میکروفون کنار آمد. حرف های حاجی مثل انفجار یک کپسول معنویت و اخلاص در جمع بچه ها بود. به محض پایان حرف های حاجی، بچه های تیپ در حالی که صلوات می فرستادند و تکبیر می گفتند، به طرف او هجوم آوردند و دسته جمعی و بی قرار، حاج احمد را در آغوش گرفته و می بوسیدند.

دست نوشته شهید والا مقام حاج احمد متوسلیان خطاب به گردان های حبیب بن مظاهر، سلمان فارسی و بلال حبشی برای کمک به تیپ 41 ثارالله

دست-نوشته-شهید-متوسلیان

متن دست نوشته شهید والا مقام حاج احمد متوسلیان

برادران وزوايي، قجه اي و صالحی
 گردان هاي شما بايد امشب حتماً براي حمله به واوي، چنانه وتينه حاضر باشند. سريعاً اقدام كنيد.
1-به معاونين بگوييد ترتيب پدافند را بدهند و يا خودتان [اين كار را بر عهده بگيريد].
2-هر سه نفر يا خودتان يا معاونين امشب بايد حتماً يك مأموريت گشتي به امام زاده عباس برويد. راهنما: كريم رحيم دليري.
3-اكيپ هاي آرپي جي 7 را به طرف جاده امام زاده عباس بفرستيد. هر طور شده در آنجا تانك هاي دشمن [لشكر 10 زرهي ]را بزنيد. عين خوش در تهديد است؛ لذا به هر طريق تانك ها را در اين قسمت سرگرم كنيد.

شهید والا مقام حاج احمد متوسلیان در کنار رهبر معظم انقلاب

شهید-متوسلیان-در-کنار-رهبر-انقلاب

سردار حاج قاسم سلیمانی در کنار مادر بزرگوار شهید والا مقام حاج احمد متوسلیان

سردار-قاسم-سلیمانی-در-کنار-مادر-شهید-احمد-متوسلیان

خانواده بزرگوار شهید والا مقام حاج احمد متوسلیان

خانواده-شهید-حاج-احمد-متوسلیان

موجود در انبار

افزودن به علاقه مندی ها loading
اضافه شد! مشاهده لیست علاقه مندی ها
محصول از قبل به علاقه مندی ها اضافه شده! مشاهده لیست علاقه مندی ها
افزودن به علاقه مندی
شناسه محصول: KST10011 دسته: شهدا ترور برچسب: جاوید الاثر, سردار بی نشان, شهید احمد متوسلیان, مرد
  • توضیحات
  • توضیحات تکمیلی
  • نظرات (0)
  • ارسال و حمل و نقل
توضیحات

مرد — شهید احمد متوسلیان

کتاب “مرد” روایتی از سردار حاج احمد متوسلیان

در قسمتی از این کتاب می خوانیم:

فصل پنجم

مرد با تکبر بادی به غبغب انداخت.و گفت : « بله . من کال کال هستم ».

چهره احمد از عصبانیت تیره شد . کال کال با دیدن چهره احمد رنگش پرید.و گفت : « من هیچ مشکلی ندارم . بهتره بدونی که با آقای بنی صدر از قدیم رفاقت دارم . ایشون من خوب می شناسند.! »

به احمد رو به رضا کرد و گفت.: « به بچه ها بگو چشم ازش برندارند . برمی گردیم مقر . باید از این کال کال خان بازجویی کنیم.! » هنوز چند ساعت از برگشتن آنها به مقر سپاه مریوان نگذشته بود.که رضا دنبال احمد آمد و گفت پشت بیسیم کارش دارند . احمد به اتاق مخابرات رفت . ابوالفضل گوشی بیسیم را به احمد داد . احمد گفت : « بفرمایید ، احمد هستم . » رضا و ابوالفضل به احمد چشم دوختند.

حاج احمد شهید احمد متوسلیان

رفته رفته چهره احمد سرخ و تیره شد.و بعد طاقت نیاورد و فریاد زد.: « یعنی چی ؟ معلومه چی می گید؟.به همین مفتی و بدون بازجویی بفرستمش سنندج ؟.یعنی جناب بنی صدر دستور داده اسرای دزلی را بفرستیم.؟ آخه این بنی صدر خان از کجا فهمیده ما دیشب تو دزلی عملیات کردیم.؟ هان ؟ حتی بچه هایی که برای حمله اومده بودند. هدف عملیات رو نمی دونستند . همین ؟ المأمور و معذور ؟ آره ، حرف دهنم میفهمم . بله ، اگر امام بالا سرمون نبود حرف هیچ بنی بشری را قبول نمی کردم.، چه رسد به بنی صدر ! ».

مرد حاج احمد شهید احمد متوسلیان

گوشی را به ابوالفضل داد . رضا تا آن زمان احمد را آن قدر عصبانی ندیده بود. رو به رضا و ابوالفضل گفت.: « دیدید ؟ این دستور یعنی آزادی کال کال و بقیه جنایتکارها . آخه این درد به کی باید گفت . به کی ؟ »

و همگی در محل های مورد نظر مستقر شدند . بلافاصله پس از استقرار شناسایی منطقه عملیانی آغاز شد . احمد و عباس کریمی و رضا روی یکی از دکل ها بودند . احمد چشم به دوربین گذاشته بود. عباس کریمی گفت : « اگر رود کارون رو بگیرید و جلو برید به خوبی.، جاده آسفالت اهواز – خرمشهر رو می بینید . ماشین عراقی ها بی خیال روی جاده حرکت می کنند . سمت راست بالای جاده.، نور چراغ های شهر بصره به خوبی دیده می شد.، پایین تر از بصره هم خونین شهره »

مرد حاج احمد شهید احمد متوسلیان

احمد سر دوربین را به پایین کج کرد . از شهر ویرانه ای به جا مانده بود . بلند ترین عمارت شهر ، مسجد جامع زخمی و پایدار بود .

جلوی آشپزخانه شلوع بود . پاتیل های بزرگ غذا جلوی آشپزخانه ردیف شده بود . مسئولان تدارکات ، ناراضی و غرغرکنان کنار پاتیل ها ایستاده بودند . اصغر کاظمی با پیرمردی جر و بحث می کرد ، رضا نظاره گر ماجرا بود . پیرمرد گفت : « آخه مسلمون ! این چه وضع نون دادنه ؟ مگه نون خشکی باز کردی ؟ » و به چند گونی نون خشک که کنار در آشپزخانه بود ، اشاره کرد . اصغر گفت : « دستور حاج احمده . به من گفته به همه نون خشک بدم.

حاج احمد 

پیرمرد گفت : « واسه چی ؟ فکر کرده ای همه مثل خودت دندون دارن جوون ؟ » اصغر شانه بالا انداخت . من به وظیفه ام عمل می کنم . اعتراض دارید ، برید به خود حاج احمد بگید مسئولان تدارکات سوار ماشین شدند و به همراه اصغر به سوی مقر فرماندهی رفتند . احمد در حال جارو کردن کف زمین بود که صدای همهمه را شنید جارو را کنار گذاشت و از مقر بیرون آمد.

وقتی رضا ماجرای نان خشک را تعریف کرد ، احمد رو به مسئولان تدارکات گفت : « برادر کاظمی تقصیر ندارند . من گفتم بین نیروها نون تازه و گرم تقسیم نکنه . » پیرمرد گفت : « برای چی ؟ »

کتاب مرد شهید احمد متوسلیان

فصل سی و چهارم

شش خودرو آن سوی دیوار فروریخته بود و خودرو ایرانی و سوری ها این سو دیده می شد . سربازان مسلح صهیونیست و سوری در دو طرف رو به یکدیگر ایستاده بودند ، انگشت ها بر ماشه و نگاهشان دوخته به هم ، علی اشمر آهسته گفت : « کاش ما هم سلاح آورده بودیم . »

همت گفت : « لازم نیست . سوری ها هستند . تازه شرط صهیونیست ها مسلح نبودن ماست . »

رضا گفت : « پس چرا شروع نمی کنند ؟ »

حاج احمد

یکی از درجه داران سوری با قدمهای محتاط به سوی صهیونیستها رفت . یک صهیونیست هم از آن سو به طرفش آمد . به یکدیگر رسیدند و مشغول گفت وگو شدند . افسر سوری در حین صحبت ، دستانش را تند و تند تکان می داد و به ایرانیها و لبنانیها اشاره می کرد . افسر صهیونیست با خونسردی نگاهش می کرد و حرفی نمی زد . رضا غرید : « چقدر لفتش می دن . » درجه دار سوری به سوی آنها آمد . همه پا به پا شدند . منتظر بودند بدانند چه شده و چرا مبادله اسرا آغاز نمیشه .  حاج احمد 

درجه دار سوری با علی اشمر صحبت کرد . لحن گفت وگوی آن دو پس از لحظه ای تند شد . علی اشمر با عصبانیت به همت گفت : « اون نامردها می گن اول شما آمیل هابر رو بدید ، تا ما حاج احمد رو بدیم . » رضا طاقت نیاورد و با صدای بلند گفت : « غلط کرده اند . می خوان نارو بزنند . »

حاج احمد شهید احمد متوسلیان

همت با نارحتی گفت.: « یعنی چی ؟ قرارمون که این نبود . قرار شد از طرف ما آمیل هایبر حرکت کنه.و از او طرف حاج احمد بیاد و در یک زمان از کنار هم بگذرند.و به دو طرف برسند . » علی اشمر ناراحت گفت : « چاره دیگه ای نیست . باید زودتر مبادله رو تمام کنیم . ممکنه هلی کوپتر صهیونیستها تو کمینمون باشه . » همت با اشاره دست به علی اشمر اجازه داد که امیل هایبر را آزاد کند . علی اشمر آمیل را به افسر سوری سپرد . آن دو به راه افتادند.

همت سریع جلو رفت و دست امیل را گرفت.و برگشت رو به علی اشمر گفت : « بهشون بگو ما می خواهیم حاج احمد ببینیم . » درجه دار سوری با ناراحتی به سوی صهیونیستها رفت . یک سرباز اسرائیلی به دستور مافوقش.به سوی یکی از خودروها رفت و درش را باز کرد . رضا احساس می کرد که دارد آتش می گیرد . قلبش به شدت می تپید . خون به صورتش دوید . چشم تنگ کرد . حاج احمد دست بسته از خودرو پیاده شد.

حاج احمد شهید احمد متوسلیان

رضا طاقت نیاورد . سر به شانه سعید گذاشت و غریبانه گریست . سعید هم دست کمی از رضا نداشت . حالا اکثر ایرانی ها و لبنانی ها می گریستند . درجه دار سوری به همراه آمیل هایبر به سوی صهیونیست ها رفت . قلب رضا از شادی می تپید . حاج احمد در پنجاه متری آنها بود . آمیل هایبر سوار یکی از خودروها شد . از داخل یکی دیگر از خودروها پنج افسر دست بسته سوری پیاده شدند.و به راهنمایی یک اسرائیلی به این سو حرکت کردند . علی اشمر جلو دوید و فریاد کشید.

اما کار از کار گذشته بود . حاج احمد به داخل ماشین هل داده شد. مرد

سوری ها اسیران آزاد شده شان را سوار ماشین کردند.

حاج احمد  شهید احمد متوسلیان

رضا خم شد.و یک تکه سنگ برداشت و به سوی صهیونیست ها پرت کرد . همت جلو دوید ، اما رگبار گلوله جلو پایش زمین را شخم زد . سوری ها از این سو و صهیونیست ها از سوی دیگر به سرعت حرکت کردند.

رضا خشمگین و گریان فریاد زد.: « نامردها . گولمون زدند . حاجی رو بردند . » و سرش را به بدنه ماشین کوبید . پیشانی اش شکافت و خون بیرون زد.

همت شکسته دل گفت : « برمی گردیم . »

صهیونیست ها دیگر دور شده بودند.

همت گفت : « باید زودتر برگردیم بدون سلاح ،.هر لحظه ممکنه تو کمین دشمن بیفتیم . »

رضا سر بر شانه علی اشمر گذاشت و زار زد .

توضیحات تکمیلی
وزن0.180 kg
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “مرد” لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ارسال و حمل و نقل

محصولات مشابه

-20%
حاج قاسم
بستن

حاج قاسم

۳۹,۰۰۰ تومان ۳۱,۲۰۰ تومان
کتاب حاج قاسم، مجموعه‌ای از خاطرات « شهید حاج قاسم سلیمانی» است که در قالب بخش‌های کوتاه با زبانی ساده و صمیمی نگاشته شده‌اند. «عملیات کربلای پنج»، «از خدا پایان عمرم را خواستم»، «هیچ‌کس نمانده بود»، «به من ظلم کردی»، «زمان جنگ حاجی نبود»، «کربلاها را ادامه خواهیم داد» عنوان‌های برخی از بخش‌های این کتاب هستند. بیعت نامه هایی که بچه های شما، گردان به گردان نوشتند و برای ما فرستادندو بیعت کردند با فرمانده هان شان، برای تاریخ اسلام یک افتخار بسیار بزرگ است که در دنیا وجود ندارد. ببالید، قدر این شهدای تان، قدر این شهدا را بدانید.این عزیزانی را که امروز تشییع می کنید، اینها حماسه آفریدند. اینها مخلصینی بودند که شب و روز تلاش کردند برای اینکه لب های شما را خندان ببینند. خدا می داند دعاهایشان و گریه هایشان این بود که: خدایا! ما از تو دو تقاضا داریم و گریه بسیجی ها این بود. خدایا! ما دو آرزو داریم، یکی این که ببوسیم قبر غریب شش گوشه بی زوار امام حسین (ع) را. و خدایا! آرزوی دیگرمان این است که می گفتند: خدایا! ما از عملیات بیت المقدس به این طرف، لب های امام مان را خندان ندیدیم. خدایا ! می خواهیم توی این عملیات لب های امام را خندان ببینیم. خدایا! می خواهیم ملت مان را سربلند و خندان ببینیم. این آرزوی آن ها بود و خداوند حتما آرزوی آنها را برآورده کرد و برآورده خواهد کرد. درود بر شما ای شهیدان گرانقدر، ای عزیزانی که این گونه فداکاری کردید و این گونه حماسه آفریدید. درود بر تو ای حسین یوسف اللهی، ای عزیزِ عارف، ای عزیزِ عاشق، ای حسینی که همه بچه های اطلاعات عملیات زمانی که به تو می رسیدند، خستگی های خود را فراموش می کردند. درود بر تو ابراهیم سوخته بدن و دل زنده که شادی دادی به جمیع رزمندگان. درود بر تو ای کاظمی عارف. حسین آقای ما در دفترچه خاطراتش خطاب به شهادت این گونه نوشته بود:

همه رفتند سراسیمه و جامانده منم

حسرتا این گل خارا رانده شده منم

پیر راه آمد و طریق رفتن آموخت

آنکه نیاموخته و نرفته منم

********

دعای سردار در کنار همرزمانش

خدایا! به آن تپش قلب ها قسمت می دهیم! خدایا! به آن رد پاها قسمت می دهیم! خدایا! به آن نمازهایی که در کنار این نهارها خوانده شد! خدایا! به آن جوانهای عاشقی که توی این سنگرها و کنار این نهارها شهید شدند! خدایا! به آن جنازه هایی که از «اروند» برنگشتند! خدایا! به اضطراب قلب ما و به اشتیاق قلب آنها قسمت می دهیم! خدایا! آخرت ما را ختم به شهادت کن! خدایا! به این آبی که بچه ها در آن حرکت کردند قسمت می دهیم! جز شهادت برای ما نخواه...
افزودن به علاقه مندی
افزودن به سبد خرید
-20%تمام شد
نبرد سید جابر
بستن

نبرد سید جابر

۶۰,۰۰۰ تومان ۴۸,۰۰۰ تومان

نبرد سید جابر --- اردیبشهت تا تیر 1361  به روایت سردار سرلشگر شهید حاج قاسم سلیمانی

کتاب دوم از مجموعه « روزی روزگاری قاسم سلیمانی ، با عنوان "نبرد سیدجابر" اینک در دسترس دوستداران سردار سرلشکر سلیمانی است . این کتاب دوره ای از فرماندهی وی بر تیپ تارالله را روایت می کند که تیپ را برای حضور در عملیات بیت المقدس او دوکوهه به دارخوین و سپس حمیدیه آورد و در نبردی سخت و نابرابر در جبهه کرخه کور لشکرهای ۵ مکانیزه و ۶ زرهی دشمن را زمین گیر کرد تا قرارگاه های فتح و نصر ، فارغ از رویارویی با تانک های این دو لشکر قدرتمند ، از کارون عبور کنند.

همچنین شرح می دهد که رزمندگان تیپ تارالله چگونه تحت امری ، در آوردگاه کوشک ، تانک های عراقی را به آتش کشیدند . پایه و اساس این کتاب نیز استاد ، مدارک و نوارهای مرکز استاد و تحقیقات سپاه و تاریخ شفاهی سردار حاج قاسم سلیمانی و فرماندهان و رزمندگان حاضر در خطوط پدافندی و عملیات ها است .

سخنرانی-سردار-حاج-قاسم-سلیمانی-نبرد-سید-جابر

در قسمتی از کتاب سخنان سردار شهید حاج قاسم سلیمانی فرمانده تیپ ثارالله ثبت شده که با هم می خوانیم:

سلیمانی در پایان سخنانش باز هم تأکید کرد : « افرادی که خسته شده اند می توانند مدتی مرخصی بگیرند و بعد از استراحت برگردند.

وی گفت:

« واقعا اگر خسته شده اید ، من خدا شاهد است توی تیپ ، خودتون می دونید ، که نه مسئله فرمانده تیپی است و نه اصلا هیچ فرقی نمی کند چه من چه شما چه اون. همه باهم دوست هستیم ، برادر هستیم ، رفیق هستیم ، هیچ وقت ، نه الحمدلله در من این مسئله هست ، غرور هست که بگم « نخیر » به غرور به خودم بگم : من از همه بالاترم ، من فرمانده تیپ هستم ، من اله هستم . نه خودم را در این حد می بینم ، به این کارها را می کنم ، الحمد لله هیچ مسئله ای نیست .

آقا ، برادر عزيز ، من خسته شدم ، احتیاج به استراحت دارم ؛ ولی هیچ وقت توجیه غیرشرعی خودتون را نکنید، یک موقع می بینی انسان می خواهد یک عملی انجام بدهد ، هی خودش را توجیه می کند و می خواهد به یک شکلی خودش را راضی کند وانسان دو نفس است و در انسان همیشه دو چیز باهم به اصطلاح متضاد است : یکی میگه « نه » ، یکی می گه « درست است . » یکی می گه : نه درست نیست یکی میکشد به طرف شیطان ، یکی می کشه به طرف خد ا . همیشه تا اون حد اعلا که برسیم اینها هستند .

یعنی انسان باید خودش موقعی که یک تصمیم گرفتیم خدای خودش را در نظر بگیرد . بگه « آقا ، واقعاً من خسته شدم » و من قبول میکنم . راستش را بگه . چون واقعاً بیشتر کار کردید . خیلی زحمت کشیدید . پیاده روی کردید . شب و روز فشار روتون بیشتر از همه بود و خسته شدید . این را قبول دارم ، حتی اگر دیوانه هم باشید این را حق بهتون می دهم ولی باید بگید « من یک هفته ، دو هفته ، ده روز می روم مرخصی ، برمی گردم . » بگویید که « آقا ، من تجربه کسب کردم . این همه تجربه می دونم تا کس دیگه مثل من بشه یک سال طول می کشد با وضعیت این جنگ . » درست است ؟ « می رویم آقا برمی گردیم . حالا چند روز دیگه می خواهید عملیات انجام بدهید . اگر به این عملیات نمی رسم ، برای عملیات بعدی می رسم . »

رمضان راجی امیرحسینی و افرادش بعد از شنیدن سخنان سلیمانی در منطقه ماندند . به تدریج عده ای از نفرات واحد اطلاعات و عملیات به مرخصی رفتند . کمی قبل از آغاز عملیات رمضان تمام این افراد خود را به تیپ ثارالله معرفی کردند . راجی چند روز بعد ، در یک سانحه اتومبیل به شدت صدمه دید . جواد رزم حسینی جای وی را گرفت . افراد جدیدی هم چون حسين يوسف الهی (الهیه) ، اکبر شجره ، حمید نصری " و خليل الله زحمت کش " ، به واحد اطلاعات پیوستند تا رزمندگان تیپ ثارالله را برای حضور قدرتمند در عملیات رمضان یاری کنند .

افزودن به علاقه مندی
اطلاعات بیشتر
-20%تمام شد
او یک ملت بود
بستن

او یک ملت بود

۱۸,۰۰۰ تومان ۱۴,۴۰۰ تومان
او یک ملت بود  خاطراتی از شهید سید محمد حسینی بهشتی -- او یک ملت بود  خاطراتی از شهید سید محمد حسینی بهشتی او یک ملت بود  خاطراتی از شهید سید محمد حسینی بهشتی -- او یک ملت بود  خاطراتی از شهید سید محمد حسینی بهشتی او یک ملت بود  خاطراتی از شهید سید محمد حسینی بهشتی -- او یک ملت بود  خاطراتی از شهید سید محمد حسینی بهشتی
افزودن به علاقه مندی
اطلاعات بیشتر
-20%
ذوالفقار
بستن

ذوالفقار

۴۵,۰۰۰ تومان ۳۶,۰۰۰ تومان

#کتاب "ذوالفقار"  برش هایی از زندگی شفاهی شهید حاج قاسم سلیمانی

سلیمانی به شدت تحت تأثیر شهادت همرزمانش قرار گرفته و این اتفاق را سخت ترین لحظه برای خود می داند. وی در توصیف این امر بیان می کند:

« سخت ترین لحظه ها برای کسانی که مسئولیتی در جنگ داشتند، لحظه ای بود که همرزمان یا دوستان آنان به شهادت می رسیدند و این امر وقتی شدت بیشتری می یافت که آن شهید به عنوان پایه و ستونی برای جنگ مطرح بود. بعضی مواقع، شهادت یکی از فرماندهان به اندازه شهادت یک گردان در من اثر می گذاشت. شهید حاج یونس زنگی آبادی از این گونه افراد بود که امید لشکر ثارالله محسوب می شد. او همیشه مشتاق سخت ترین کارها در جبهه بود.»

کتاب "ذوالفقار"  برش هایی از زندگی شفاهی شهید حاج قاسم سلیمانی

بعد از جنگ، سلیمانی فرمانده سپاه هفتم صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه) و سپس مجددا فرمانده لشکر مکانیزه ۴۱ ثارالله بود. لشکر ۴۱ ثارالله به فرماندهی سلیمانی درگیر جنگ با اشراری شد که از مرزهای شرقی کشور هدایت می شدند. در سال ۱۳۷۹ حضرت آیت الله خامنه ای. سلیمانی را به تهران فراخواند و مسئولیت نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را به او سپرد.

وی اینک فرمانده نیروی قدس سپاه است.
افزودن به علاقه مندی
افزودن به سبد خرید
-20%تمام شد
خاتم سلیمانی
بستن

خاتم سلیمانی

۲۰,۰۰۰ تومان ۱۶,۰۰۰ تومان

کتاب خاتم سلیمانی --- بیانات مقام معظم رهبری

در کتاب حاضر تمام عباراتی که در «» آمده از بیانات مقام معظم رهبری است.

متن پیام حضرت آیت الله خامنه‌ای به این شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم

ملت عزیز ایران!

سردار بزرگ و پرافتخار اسلام آسمانی شد. دیشب ارواح طیبه شهیدان، روح مطهر قاسم سلیمانی را در آغوش گرفتند. سالها مجاهدت مخلصانه و شجاعانه در میدانهای مبارزه با شیاطین و اشرار عالم، و سالها آرزوی شهادت در راه خدا، سرانجام سلیمانی عزیز را به این مقام والا رسانید و خون پاک او به دست شقی‌ترین آحاد بشر بر زمین ریخت.

این شهادت بزرگ را به پیشگاه حضرت بقیةالله ارواحنا فداه و به روح مطهر خود او تبریک و به ملت ایران تسلیت عرض میکنم. او نمونه‌ی برجسته‌ای از تربیت‌شدگان اسلام و مکتب امام خمینی بود، او همه‌ی عمر خود را به جهاد در راه خدا گذرانید.

شهادت پاداش تلاش بی‌وقفه‌ی او در همه‌ی این سالیان بود. با رفتن او به حول و قوه‌ی الهی کار او و راه او متوقف و بسته نخواهد شد ولی انتقام سختی در انتظار جنایتکارانی است که دست پلید خود را به خون او و دیگر شهدای حادثه‌ی دیشب آلودند.

شهید سلیمانی چهره‌ی بین‌المللی مقاومت است و همه‌ی دلبستگان مقاومت خونخواه اویند. همه‌ی دوستان -و نیز همه‌ی دشمنان- بدانند خط جهاد و مقاومت با انگیزه‌ی مضاعف ادامه خواهد یافت و پیروزی قطعی در انتظار مجاهدان این راه مبارک است. فقدان سردار فداکار و عزیز ما تلخ است ولی ادامه مبارزه و دست یافتن به پیروزی نهایی کام قاتلان و جنایتکاران را تلخ‌تر خواهد کرد.

ملت ایران یاد و نام شهید عالی مقام سردار سپهبد قاسم سلیمانی و شهدای همراه او بویژه مجاهد بزرگ جهان اسلام جناب آقای ابومهدی المهندس را بزرگ خواهد داشت و اینجانب سه روز عزای عمومی در کشور اعلام میکنم و به همسر گرامی و فرزندان عزیز و دیگر بستگان ایشان تبریک و تسلیت می‌گویم.

سیّدعلی خامنه‌ای

۱۳ دی ماه ۱۳۹8

افزودن به علاقه مندی
اطلاعات بیشتر
-20%تمام شد
مدرسه درس آموز حاج قاسم
بستن

مدرسه درس آموز حاج قاسم

۳۹,۰۰۰ تومان ۳۱,۲۰۰ تومان
"مدرسه درس آموز حاج قاسم" عنوان کتابی است متناسب با روحیه نوجوانان و جوانان . توضیح مختصری از مرام و منش فرمانده دلها. برای نسل نوجوان و جوان انقلاب. در مقدمه این کتاب می خوانیم: در دنیایی که هر کس به طریقی به دنبال آن است. تا ذهنها و دلها را به سوی خود بکشد و نقش و نگاری روی آن نقاشی کند. چه زیباست که انسان نام یک شهید یا عکس آن را بر لوح دلش حکاکی کند . تا از او الگو بگیرد و بداند چه کسانی رفتند و جانشان را در طبق اخلاص گذاشتند. تا ما در کمال امنیت و آسایش و آرامش درس بخوانیم . به مدارج عالی علمی و شغلی برسیم.
افزودن به علاقه مندی
اطلاعات بیشتر
-20%
آقا مجتبی
بستن

آقا مجتبی

۷,۵۰۰ تومان ۶,۰۰۰ تومان

آقا مجتبی --- خاطراتی از شهید سید مجتبی هاشمی

 

فرمانده ستاد عملیاتی فدائیان اسلام

مشخصات شهید سید مجتبی هاشمی

*نام و نام خانوادگی: سید مجتبی هاشمی

*نام پدر: سید مصطفی

*محل تولد : تهران

*تاریخ ولادت:  ۱۳۱۹/۰۸/۱۳

*تاریخ شهادت :  ۱۳۶۴/۰۲/۲۸

*محل شهادت: محل کار، تهران، خیابان وحدت اسلامی

*نحوه شهادت: ترور به دست منافقین کوردل مجاهدین خلق

*مدت عمر: ۴۵ سال

*محل مزار : گلزار شهدای بهشت زهرا تهران

*قطعه و ردیف و شماره : ۲۴-۷۶-۲۷

*کتاب مربوط به این شهید: آقا مجتبی

 

آقا مجتبی --- خاطراتی از شهید سید مجتبی هاشمی

سید-مجتبی-هاشمی

سيد مجتبی هاشمی سیزدهم آبان ماه 1319 در محله شاپور تهران (وحدت اسلامی فعلی) و در خانواده ای متدین با وضع مالی متوسط به دنیا آمد. پدرش سید مصطفی و مادرش زهرا نام داشت. او پس از گذراندن دوران تحصيلات متوسطه به ارتش پيوست و به دليل اندام ورزيده و قدرت بدنی قابل توجهی كه داشت، عضو نيروهای ويژه «كلاه سبزها» شد.  اما پس از مدتی با مشاهده جو حاكم بر ارتش و آگاهی بيشتر از ماهيت رژيم طاغوت از ارتش شاهنشاهی خارج و به كار آزاد مشغول شد. سال ۱۳۵۵ ازدواج کرد و صاحب دو پسر و چهار دختر شد.

سال ۵۷ به عضویت کمیته استقبال امام درآمد و در آن استقبال تاریخی شرکت نمود. طی ۱۰ روز دهه فجر، در محل کار خود که یک مغازه لباس فروشی بود به فروش اقلامی که در انقلاب نایاب شده بود، با قیمتی به مراتب پایین‌تر از بهای حقیقی آن اقدام نمود. ضمن اینکه خود نیز با حضور در میادین مبارزه رودر روی بقایای رژیم پهلوی، تمام توان خود را صرف پیروزی نهضت اسلامی نمود. و پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن، او به سرعت نیروهای انقلابی و پر شور منطقه ۹ را سازماندهی کرده و کمیته انقلاب اسلامی منطقه ۹ را تشکیل داد.

سید مجتبی، به همراه عده‌ای از دوستان و همرزمانش به صورت داوطلبانه و مستقل عازم جنوب کشور شد و اولین نیروی انتظامی نامنظم برای مقابله با تهاجمان بعثیون در آبادان و خرمشهر را به‌وجود آورد، که به گروه “فداییان اسلام” معروف شد.

شهید-سید-مجتبی-هاشمی

او و خانواده‌اش بارها از طرف مجاهدین خلق، تهدید به مرگ شده بودند. او بعد از مدتی از جبهه‌ها برگشت و مغازه لباس‌فروشی‌اش را دوباره دایر کرد. هاشمی، در زمانی که در “عملیات ثامن‌الائمه” یا شکست حصر آبادان حضور داشت مورد هدف چندین عملیات تروریستی ناکام از سوی مجاهدین خلق قرار گرفت. بعد از پخش اعلامیه‌هایی که در آن نام سید مجتبی و چند تن دیگر از اعضای فداییان اسلام به نام افرادی که توسط مجاهدین خلق اعدام خواهند شد، ذکر شده بود. عاقبت در آستانه ماه رمضان سال ۱۳۶۴ه.ش سید مجتبی هاشمی، از پشت سر هدف گلوله تیم‌های ترور مجاهدین خلق قرار گرفت و به مقام رفیع شهادت نائل آمد.

وصیت نامه شهید مجتبی هاشمی

بسمه تعالی

امیدوارم که خداوند گناهانم را مورد بخشش قرار دهد. از کلیه کسانی که به طریقی دینی به آنها دارم طلب مغفرت می‌کنم. خواهش می‌کنم مرا ببخشید تا خدای مهربان هم شما را ببخشد.

کسانی که به من دینی دارند، همه آنها را می‌بخشم، امید که خدای قادر متعال همه آنها را بیامرزد. از پدر و مادر عزیزم حلالیت

می‌طلبم و همسر و فرزندانم را به شما می‌سپارم. امید که آنان را در جهت دین مبین اسلام به رهبری امام تشویق کنید.

از همسر و فرزندانم که نتوانستم بیش از این وسیله آسایش‌شان را فراهم نمایم، طلب بخشش می‌کنم.

از خواهران و برادرانم حلالیت می‌طلبم. توصیه من به شما عزیزان این است که «خدا را فراموش نکنید».

 

مزار شهید سید مجتبی هاشمی

مزار-شهید-سید-مجتبی  

سخن امام‌خمینی (ره) در مورد شهید والامقام سید مجتبی هاشمی

سلام مرا به آقای سید مجتبی هاشمی برسانید و بگویید از آقایان وصف زحمات و رشادت‌های شما را بارها شنیده‌ام ، خلوص شما و همه رزمندگان در حال نبرد با متجاوزین برای من که شماها را فرزند خود می‌دانم ،باعث مباهات و افتخار است و بنده همه رزمندگان اسلام را دعا می‌کنم.

امام‌خمینی (ره)

سخن رهبر انقلاب در مورد شهید سید مجتبی هاشم

سید مجتبی آن روزها در خرمشهر و آبادان برای خودش حال‌وهوایی داشت .

مقام معظم رهبری

بهمن‌ماه ۱۳۷۷

تصویر کمتر دیده شده شهید مصطفی چمران در کنار شهید سید مجتبی هاشمی

شهید-هاشمی-و-شهید-چمران
افزودن به علاقه مندی
افزودن به سبد خرید
-20%تمام شد
منم میشم یه حاج قاسم
بستن

منم میشم یه حاج قاسم

۱۵,۰۰۰ تومان ۱۲,۰۰۰ تومان

منم میشم یه حاج قاسم

منم میشم یه حاج قاسم نامی است که سالها بر سر زبان این مردم سرزمین خواهد بود. آنچه از این شهید مقاومت و محبت شخصیتی جاودانه ساخت. منم میشم یه حاج قاسم پیوند او با ماندگار ترین خوبی هاست...
افزودن به علاقه مندی
اطلاعات بیشتر
بهترین قیمت

بهترین قیمت

بالاترین کیفیت

بالاترین کیفیت

پرداخت امن

پرداخت امن

پشتیبانی سریع

پشتیبانی سریع

تحویل اکسپرس

تحویل اکسپرس

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید:

فیس بوک توییتر اینستاگرام یوتیوب پینترست

همراه با ما

اتاق خبر سایت ما

فروش در سایت ما

فرصت‌های شغلی

تماس با سایت ما

درباره سایت ما

خدمات مشتریان

پاسخ به پرسش‌های متداول

رویه‌های بازگرداندن کالا

شرایط استفاده

حریم خصوصی

گزارش باگ

راهنمای خرید از سایت ما

نحوه ثبت سفارش

رویه ارسال سفارش

شیوه‌های پرداخت

هفت روز هفته ، ۲۴ ساعت شبانه‌روز پاسخگو هستیم    شماره تماس :  09354642245       آدرس ایمیل :   info@shohadabook.ir

بسم رب الشهداء و الصديقين

و لا تحسبن الذين قتلوا في سبيل االله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون

فروشگاه اینترنتی کتاب شهدا بحمدلله و ان شاءالله در راه پاسداری خون شهیدان از اولین آن حضرت هابیل علیه السلام ، خون پاک ارباب بی کفنمان حسین بن علی علیه السلام و تک تک انسان های پاکی که در راه امام زمانشان حضرت مهدی عجل لله تعالی فرجه الشریف  علیه اسلام به شهادت رسیدند ایجاد گردید. فروشگاه اینترنتی  کتاب شهدا با تقسیم بندی عناوین کتاب شهدا ، از قبیل شهدا تاریخ ، شهدا انقلاب ، شهدا دفاع مقدس ، شهدا مدافع حرم ، شهدا گمنام ، شهدا ترور ، شهدا ماموریت ، شهدا زن ، شهدا آزاده ، شهدا جانباز ، شهدا امربه معروف تشکیل شده است که عاشقان کتب شهدا می توانند کتاب مورد نظر را از فروشگاه انتخاب ، مختصری از خاطرات ، عکسها ، فیلم و ... کتاب شهید مورد نظر مشاهده درصورت علاقه مندی درخواست خرید را انجام و بعد از پرداخت وجه به شکل اینترنتی و ثبت آدرس دقیق پستی ، کتاب را تحویل بگیرند. لازم بذکر است بعلت گستردگی کتب شهدا و حساسیت در ثبت خاطرات شهدا در اوایل کار از کتب کمتری بهره می بریم که ان شاءالله به دعای مادر شهدا ، زهرای بتول سلام الله علیها بر توانمان اضافه و کتب بیشتری را بارگزاری خواهیم نمود . لذا ثبت انتقادات و پیشنهادات در بهتر شدن  فروشگاه اینترنتی کتاب شهدا راه گشاه خواهد بود .  التماس دعا

استفاده از مطالب فروشگاه اینترنتی کتاب شهدا چون برای زنده نگه داشتن فرهنگ ایثار و شهادت می باشد ، کاملا" آزاد بوده و از نظر شرعی مشکلی ندارد . التماس دعا

فروشگاه
علاقه مندی
0 آیتم سبد خرید
حساب کاربری
خانه
  • منو
  • دسته بندی ها
  • کتب شهدا دفاع مقدس
  • کتب تقریظ شده توسط مقام معظم رهبری
  • کتب سردار شهید حاج قاسم سلیمانی
  • کتاب شهدا مخصوص کودکان و نوجوانان
  • کتب خاطرات رزمندگان اسلام
  • یادگاری از شهدا
  • خانه
  • فروشگاه
    • فروشگاه
    • سبد خرید
    • تسویه حساب
    • حساب کاربری
  • درباره ما
  • تماس با ما

سبد خرید

بستن
بازگشت به بالا