امام خامنه ای: زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست

* بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ *

فیس بوک توییتر پینترست لینکدین تلگرام
امام خامنه ای: شهادت مرگ تاجرانه است
فروشگاه اینترنتی کتاب شهدا
ورود / عضویت

ورودایجاد یک حساب کاربری

رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
لیست علاقه مندی ها
0 آیتم / ۰ تومان
منو
فروشگاه اینترنتی کتاب شهدا
0 آیتم / ۰ تومان
دسته بندی محصولات
  • کتب شهدا دفاع مقدس

    همه کتب شهدا ....

    کتب شهدا گمنام

    ابراهیم هادی 1

    ابراهیم هادی 2

    شاهرخ

    خدای خوب ابراهیم

    مهمان خدا

    راز کانال کمیل

    کتب شهدا ترور

    او یک ملت بود

    تا کوچه های آسمان

    آقا مجتبی

    از برف تا برف

    سردار دلها

    در کمین گلسرخ

    حاج قاسم 1

    مرد

    متولد ماه مارس 

    کتب شهدا  مدافع حرم

    ملاقات در ملکوت

    حجت خدا

    قصه دلبری

    یادت باشد

    پسرک فلافل فروش

    در مکتب مصطفی

    فاطمیون

    برای زِین أب

    مجید بربری

    کتب شهدا انقلاب

    طیب

    سفیر بیداری

    حبیب خدا

    کتب شهدا دفاع مقدس

    بر فراز آسمان

    عارفانه

    بیا مشهد

    نخل سوخته

    علی بی خیال

    مسافر کربلا

  • کتب تقریظ شده توسط مقام معظم رهبری
  • کتب سردار شهید حاج قاسم سلیمانی
  • کتاب شهدا مخصوص کودکان و نوجوانان
  • کتب خاطرات رزمندگان اسلام
  • یادگاری از شهدا
  • خانه
  • فروشگاه
    • فروشگاه
    • سبد خرید
    • تسویه حساب
    • حساب کاربری
  • درباره ما
  • تماس با ما
خانهشهدا دفاع مقدس مزد اخلاص
محصول قبلی
شهید مهدی باکری
نمی توانست زنده بماند ۳۰,۰۰۰ تومان ۲۴,۰۰۰ تومان
بازگشت به محصولات
محصول بعدی
من ادواردو نیستم
من ادواردو نیستم ۱۶,۰۰۰ تومان ۱۲,۸۰۰ تومان
-20%داغ
مزد اخلاص
مزد اخلاص
برای بزرگنمایی کلیک کنید

مزد اخلاص

۱۱,۰۰۰ تومان ۸,۸۰۰ تومان

مزد اخلاص: زندگی نامه و خاطرات شهید علی محمد صباغ زاده

 

علی‌محمد صباغ‌زاده در ۲۰مرداد سال ۱۳۳۶ و سه روز پس‌از عاشورا در همدان بدنیا آمد . او در دامن پاک مادری مهربان و پدری با ایمان تربیت یافت . از سن هفت سالگی نماز و روزه‌اش را به‌جای می‌آورد !

اگر سحر او را بیدار نمی‌کردند ، بدون سحری روزه می‌گرفت .

پول تو جیبی می‌گرفت و به دوستان فقیرش می‌داد. غذایی که به‌همراه می‌برد با ضعیف‌ترین دانش‌آموز ان می‌خورد .

مهربانی و خلوص او نزد خاص و عام زبانزد بود .در دوران دبیرستان فعالیت مخفی علیه رژیم شاه را آغاز کرد . بعد از اخذ دیپلم برای خدمت سربازی وارد ارتش شد . در این دوران نیز به فعالیت اسلامی و انقلابی و آگاه‌سازی سربازان پرداخت . به‌هنگام صدور فرمان امام ( ره ) مبنی‌بر ترک پادگان‌ها از آنجا فرار کرد .
علی‌محمد در تکثیر و توزیع نوار و اعلامیه‌های امام نقش اساسی ایفا نمود . بعد از پیروزی انقلاب با روحیه‌ای خاص ، صمیمی و دلسوزی که داشت به تعلیم و تربیت شغل معلمی روی آورد .

برای خدمت به روستاها رفت و علاوه‌بر تدریس ،کمک مادی و معنوی نیز به شاگردان می‌کرد . با انتقال به شهر رزن بر فعالیت‌های خویش افزود، سخنرانی در مراسم‌های مختلف ، ساختن مسجد ، برگزاری نمازجمعه، گسترش کتابخانه و….
وی حتی از حقوق خود خوراک و پوشاک دانش‌آموزان نیازمند را تامین می‌کرد . علی برای بیت‌المال اهمیت بسیار زیادی قایل بود و این شاه بیت خاطرات اوست . او این‌گونه به حلال و حرام دقت داشت و هرگز از بیت‌المال استفاده ی شخصی نکرد که نمونه‌های زیادی از این‌دست وجود دارد .
وی در سال ۱۳۵۸در مدرسه راهنمایی روستای جامیشلو که اینک به نام وی ، شهید صباغ‌زاده نام‌گذاری شده ، مدتی به فعالیت پرداخت .
فعالیت‌های انقلابی و محبوبیت ایشان بین مردم باعث شد مورد غضب منافقین قرار بگیرد و چند بار از سوی آنان تهدید شود . ولی با وجود این بر فعالیت‌های خویش افزود .

در آزادسازی شهر پاوه از چنگ ضدانقلاب به آن منطقه عزیمت نمود . پس‌از آن به دلیل نیاز مبرم به وجود ایشان ، به همدان آمد و سپاه و آموزش‌وپرورش و پایگاه بسیج به فعالیت شبانه‌روزی پرداخت .

مسئولان تا دو سال اجازه‌ی حضور مجدد در جبهه را به او ندادند . اما او که جانش در جبهه‌ها بود ، اجازه خواست تا فقط ۱۵ روز به جبهه برود !
ششم بهمن ۱۳۶۱روز خداحافظی او بود ، او به قول خود عمل کرد و پانزده روز بعد به همدان برگشت تا روی دست مردم تا ملکوت خدا رهسپار شود ! و از خدا خواسته بود که مانند سالار شهیدان بدون سر به ملاقات خدا برود و یک ترکش بزرگ ، در عملیات والفجر مقدماتی ، آرزوی او را برآورده کرد .دوستانش وقتی پیکر او را پیدا کردند ،متوجه بوی عطر عجیبی می‌شوند که همه ی بدن او را معطر کرده .
این بوی عطر همه را مست کرده بود ، هر کس به سمت او می‌رفت از بوی عطر عجیب این شهید می‌گفت .

 

نامه‌ها و نوشته‌هایی از شهید علی محمد صباغ زاده

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم

ولا تحسین الذین قتلو فی‌سبیل‌الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون ! پروردگارا مرا جزو کسانی قرار نده که برای غیر تو (ریا و نفع شخصی طلبی) کشته شدند . سلام به رهبر کبیر انقلاب اسلامی امام‌خمینی دامت‌برکاته و سلام به شهدای به‌خون‌خفته ی کربلاهای ایران و درود به مردم قهرمان و شهیدپرور ایران اسلامی .
این بنده حقیر خدا با دل پر از عشق الله آگاهانه راه شهادت را انتخاب کردم و از خدای پاک لایزال خواهانم که گناهان زیادم را ببخشد و در روز قیامت در پیشگاه خودش مرا رو سفید کند .
اما چند جمله‌ای با شما عزیزانم دارم . پدر و مادر خوبم ،اگر خدای‌ناکرده شما را ناراحت کردم ، مرا ببخشید ؛ زیرا نمی‌خواهم با رضایتی شما از دنیا بروم ولی شما خواهران مهربانم به شما وصیتی می کنم و آن این است که تقوی راحتما حتما رعایت کنید و حجابتان را حفظ کنید تا پیش فاطمه زهرا ( س) روسفید شوید .
ولی تو همسر عزیزم امیدوارم که تقوا و نظم را در کارهایت پیشه سازی و بچه‌مان ، سمیه ، را ان‌شاءالله زینب‌وار بار بیاوری تا برای اسلام و سمیه باشد . اما شما دوستان فداکارم که برای من همیشه برادر بوده‌اید .
از شما می‌خواهم که همیشه با هم خوب باشید و از غیبت و تهمت دوری کنید و تاآنجاکه می‌توانید به خاطر و رضایت خدا کار مردم را انجام دهید بدون منت و همیشه با یاد خدا باشید .
زیرا به یاد خدا بودن حد و مرزی ندارد .دیگر بیشتر از این مزاحم اوقات شریفتان نمی شوم . والسلام علی من تبع الهدی .

بنده خدا علی‌محمد صباغ‌زاده ۱۳۶۱/۱۱/۸

موجود در انبار

افزودن به علاقه مندی ها loading
اضافه شد! مشاهده لیست علاقه مندی ها
محصول از قبل به علاقه مندی ها اضافه شده! مشاهده لیست علاقه مندی ها
افزودن به علاقه مندی
شناسه محصول: KSD10033 دسته: شهدا دفاع مقدس برچسب: زندگی نامه و خاطرات شهید علی محمد صباغ زاده, شهید علی محمد صباغ زاده, مزد اخلاص
  • توضیحات
  • نظرات (0)
  • ارسال و حمل و نقل
توضیحات

مزد اخلاص — زندگی نامه و خاطرات شهید علی محمد صباغ زاده

مزد اخلاص گذری بر خاطرات شهیدی والامقام، با اخلاص و معتقد.

فرار

تازه از مهمانی بیرون آمده بودیم که علی‌محمد گفت.: اسماعیل ، بریم پول این ناهاری رو که خوردیم بدی! _باتعجب نگاهش کردم .

_حالت خوبه علی ،ناسلامتی مهمون بودیم.

_ منظورم اینه بریم ، خمسش رو بدیم .

_ خمس ؟ خمس واسه چی ؟

چیزی نگفت .توی فکر حرف‌های علی‌محمد بودم که گفت :می‌خوام شکم ما به حرام عادت نکنه ،.این صاحب‌خانه اهل خمس و …. نیست.

بعد ادامه داد : می خوام این دو سالی هم که سربازی بودم.قضای نماز و روزه‌ام رو به‌جا بیارم .سقلمه ای به علی زدم و گفتم :شوخی می‌کنی ؟مگه تو روزه و نماز قضا هم داری ؟

_ دوسال سربازی ام رو می‌گم .من نون خور شاه بودم؛.نونی که از گوشت و گلوی مردم گرفته شده .نماز و روزه‌ام رو می‌خوام قضا کنم .

_ ما رو گرفتی علی آقا ، تو که عصر را‌ از پادگان میومدی خونه ناهار می‌خوردی .لب به هیچی اون‌جا نمی‌زدی … می‌دونستم که اون‌جا همه‌چیز برای خوردن فراهم بود اما لب نمی‌زد .

چند باری هم به‌خاطر محیط آلوده ی اون‌جا درخواست انتقالی داد اما موافقت نشد . نگاهش روی آسفالت خیابان بود که گفت : نه اسماعیل‌آقا به دلم نیست.هرچی نباشه تو دم‌ و دستگاه شاه بودم .باید قضا کنم .

مزد اخلاص

مثل مالک

صدای جیغ و فریاد از توی جمع ، یکباره مرا از داخل مسجد به بیرون کشاند .نگاهم را بردم سمت شلوغی . نزدیک‌تر رفتم تا ببینم چه اتفاقی افتاده‌است . زنی در میانه ایستاده بود وداد و فریاد می‌زد.:جمع کنین بساطتون رو…. مردم رو مسخره کردین …

چندنفری در اطراف زن حلقه‌زده بودند ،آن‌ها را کنار زدم و نزدیک‌تر رفتم . زن تمام‌قد جلوی علی‌محمد ایستاده بود و خطابش به او بود.

هر چه دوست و آشنا بود رو رد کردین ، حالا که رسید به ما کوپن تمام شد!!

این‌طور که شما فکر می‌کنی نیست خواهرم . هر کی تو صف کوپن بوده ما به او کوپن نفت دادیم . الان دیگه تموم کردیم ……

شما گفتین و من باور کردم. شما یه مشت جیره و مواجب بگیرین.که از خلق خدا برمی‌دارین برای خودتون ، از حلقومتون پائین نمی‌ره ، حق مردم مظلوم رونمی‌تونید بخورید ….

علی‌محمد آرام بود و می‌خواست زن را آرام کند اما زن دست‌بردار نبود.حرف‌هایش از کلمات عادی به فحش‌های رکیک کشید . با دیدن این وضع آمپر چسباندم و صدایم را بالا بردم .

چیه خانم ؟ چرا صداتو بلند می‌کنی ؟ این حرف‌ها چیه می‌زنی ؟.اگر از خلق خدا حیا نمی‌کنی ، از خدا حیا کن . گفتن این حرف‌ها ، حکم ریختن نفت روی آتش بود . زن بیشتر شعله کشید .یک‌دفعه باعصبانیت آب دهانش را به سمت علی‌محمد پرتاب کرد . با دیدن این صحنه خشمی عجیب توی وجودم دوید .

شاید اگر زن نبود ، حتما با او دست به‌یقه می‌شدم .

مزد اخلاص

من و چند نفر از بچه‌های مسجد جلوتر رفتیم.تا آن زن را به‌خاطر این حرکت بی‌شرمانه سر جایش بنشانیم . اما صدای علی‌محمد ما را در سر جایمان میخکوب کرد .

آروم باشین …

ما که می‌دونیم کارمون رو درست انجام دادیم وذره ای در رعایت حق‌الناس کوتاهی نکردیم .

_اما علی آقا…

_ اما و ولی نداره … هر چه این خانم تهمت بزنه مهم نیست . مهم اینه که ما می‌دونیم که کار کردیم .

_ اما او به شما بی‌احترامی کرد ،آب دهن به شما انداخت…

همین‌طور تندتند حرف می‌زدم تا علی‌محمد را مجاب کنم. گفتم :باید این زن را سر جایش بنشانیم.

علی‌محمد دست‌مالی را درآورد و به ریشش کشید . چشمان مشکی گیرایش را به چشمانم دوخت و گفت.: دیدی چیزی نیست ، بذارید این بنده ی خدا بره ،.خدا ان‌شاءالله همه مارو به راه راست هدایت کنه و از سر تقصیرات مون بگذره … .

مزد اخلاص

این‌همه آرامش علی‌محمد من را به یاد داستان مالک‌اشتر انداخت .

اشک توی چشم‌هایم حلقه زد. ساعتی بعد علی آقا رو تو مسجد دیدم .

دستانش رو به آسمون بود .من مطمئن بودم که یکی از راه‌هایش برای همون کسی بود که آب دهانش رو به صورتش ریخته بود .

این را بعدها از خود شنیدیم . یک‌بار شام منزل یکی از دوستان بودیم . برایمان تعریف کرد که توی توزیع کوپن ،.یه نفر روی صورتم آب دهان انداخت ، اما باور کن من ذره‌ای ناراحت نشدم . می‌دونستم که من کارم رو درست انجام دادم ،.اون هم از روی نادانی این کار رو انجام داد. بعد ها که صحبتش تمام شد . شروع کرد دعا کردن برای او فرد !
گفت : خدا ان‌شاءالله همه ی انسان‌های ناآگاه رو آگاه کنه ،.خدا همه رو هدایت کنه . همه ما چشمانمان از این برخورد کریمانه علی آقا گرد شده بود .

نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “مزد اخلاص” لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ارسال و حمل و نقل

محصولات مشابه

-20%
فرزندان مسجد
بستن

فرزندان مسجد

۱۳,۰۰۰ تومان ۱۰,۴۰۰ تومان

کتاب "فرزندان مسجد" - - - چهل حکایت از کار فرهنگی در مسجد همراه با خاطراتی از شهدای فرهنگی مساجد

کار فرهنگی

نام: زینب

نام خانوادگی: کمایی

تاریخ تولد ۱۳۴۶

تاریخ شهادت: ۱۳۶۰

مکان شهادت: شاهین‌شهر اصفهان

نماز شبش ترک نمی‌شد. در دل شب چادر سفیدش را به سر می‌انداخت و به پهنای صورت اشک می‌ریخت و «العفو» می‌گفت. برخی دوشنبه‌ها و پنجشنبه‌ها را روزه می‌گرفت. از تجملات زندگی دوری می‌کرد.خانه ساده و بی‌آلایش را دوست‌داشت. زینب عاشق خدا بود. این جمله‌ها بر سربرگ در تمام دفترهای اش دیده می‌شد: « می‌خواهم لحظه‌ای فراموش نکنم که در محضر خداوند هستم و هیچ‌گاه گناه نکنم.»

زینب می‌دانستیم عمر کوتاهی خواهد داشت و همیشه غسل شهادت می‌کرد. در اسفند ماه سال ۱۳۶۰ در تمیز کردن خانه برای عید نوروز به مادرش کمک کرد. از او خواست که روز آخر سال برای نما خواندن نماز مغرب و عشا به مسجد برود. آن نماز، آخرین نماز زینب چهارده‌ساله بود.

وقتی از مسجد برگشت منافقان که از فعالیت‌های فرهنگی او در منطقه خسته‌شده بودند، او را با چادرش خفه کردند و به شهادت رساندند. پیکر این شهید فرهنگی همراه با پیکر ۳۶۰ شهید عملیات فتح‌المبین در گلستان شهدای اصفهان به خاک سپرده شد. زینب همیشه می‌گفت: «شهادت فقط در جبهه‌های جنگ نیست، اگر انسان برای خدا کار کند و به یاد او باشد، و بمیرد، شهید است.»

افزودن به علاقه مندی
افزودن به سبد خرید
-20%تمام شد
برای خدا خالص بود
بستن

برای خدا مخلص بود

۲۰,۰۰۰ تومان ۱۶,۰۰۰ تومان

برای خدا مخلص بود --- خاطراتی از شهید محمد ابراهیم همت

مشخصات شهید محمد ابراهیم همت

*نام و نام خانوادگی : محمد ابراهیم همت

*نام پدر : علی اکبر

*محل تولد : شهرضا

*تاریخ ولادت : ۱۳۳۴/۱/۱۳

*تاریخ شهادت : ۱۳۶۲/۱۲/۲۲

*محل شهادت :  جزیره مجنون 

*نحوه شهادت :  عملیات خیبر

*مدت عمر : ۲۸ سـال

*محل مزار : شهرضا اصفهان

قـطعـه - ردیـف - شـماره : ۲۴- ۷۷- ۷۷

*کتاب مربوط به این شهید: ماه همراه بچه هاست

ماه همراه بچه هاست --- سرگذشت نامه سردار شهید محمد ابراهیم همت

   

وصیتنامه شهید محمد ابراهیم همت

به تاریخ 19 دی 1359 ساعت ۱۰:۱۰ شب چند سطری وصیت‌نامه می‌نویسم: هر شب ستاره‌ای را به زمین می‌کشند و باز این آسمان غم‌زده غرق ستاره است، مادر جان می‌دانی تو را بسیار دوست دارم و می‌دانی که فرزندت چقدر عاشق شهادت و عشق به شهیدان داشت.

مادر، جهل حاکم بر یک جامعه انسان‌ها را به تباهی می‌کشد و حکومت‌های طاغوت مکمل‌های این جهل‌اند و شاید قرن‌ها طول بکشد که انسانی از سلاله پاکان زائیده شود و بتواند رهبری یک جامعه سر در گم و سر در لاک خود فرو برده را در دست گیرد و امام تبلور ادامه‌دهندگان راه امامت و شهامت و شهادت است.

مادرجان، به خاطر داری که من برای یک اطلاعیه امام حاضر بودم بمیرم؟ کلام او الهام‌بخش روح پرفتوح اسلام در سینه و وجود گندیده من بوده و هست. اگر من افتخار شهادت داشتم از امام بخواهید برایم دعا کنند، تا شاید خدا من روسیاه را در درگاه با عظمتش به عنوان یک شهید بپذیرد.

مادر جان من متنفر بودم و هستم از انسان‌های سازشکار و بی‌تفاوت و متاسفانه جوانانی که شناخت کافی از اسلام ندارند و نمی‌دانند برای چه زندگی می‌کنند و چه هدفی دارند و اصلا چه می‌گویند بسیارند.‌ ای کاش به خود می‌آمدند. از طرف من به جوانان بگوئید چشم شهیدان و تبلور خونشان به شما دوخته است. بپاخیزید و اسلام را و خود را دریابید. نظیر انقلاب اسلامی ما در هیچ کجا پیدا نمی‌شود. نه شرقی – نه غربی؛ اسلامی که: اسلامی…‌ ای کاش ملت‌های تحت فشار مثلث زور و زر و تزویر به خود می‌آمدند و آن‌ها نیز پوزه استکبار را بر خاک می‌مالیدند.

مادر جان، جامعه ما انقلاب کرده و چندین سال طول می‌کشد تا بتواند کم کم صفات و اخلاق طاغوت را از مغز انسان‌ها بیرون ببرد، ولی روشنفکران ما به این انقلاب بسیار لطمه زدند، زیرا نه آن را می‌شناختند و نه باریش زحمت و رنجی متحمل شده اند از هر طرف به این نو نهال آزاده ضربه زدند، ولی خداوند، مقتدر است اگر هدایت نشدند مسلما مجازات خواهند شد.

پدر و مادر؛ من زندگی را دوست‌دارم، ولی نه آنقدر که آلوده‌‌اش شوم و خویشتن را گم و فراموش کنم علی‌وار زیستن و علی‌وار شهید شدن، حسین‌وار زیستن و حسین‌وار شهید شدن را دوست می‌دارم شهادت در قاموس اسلام کاری‌ترین ضربات را بر پیکر ظلم، جور، شرک و الحاد می‌زند و خواهد زد. ببین ما به چه روزی افتاده‌ایم و استعمار چقدر جامعه ما را به لجنزار کشیده است، ولی چاره‌ای نیست این‌ها سد راه انقلاب اسلامیند؛ پس سد راه اسلام باید برداشته شودند تا راه تکامل طی شود.

مادر جان به خدا قسم اگر گریه کنی و به خاطر من گریه کنی اصلا از تو راضی نخواهم بود. زینب وار زندگی کن و مرا نیز به خدا بسپار

(اللهم ارزقنی توفیق الشهاده فی سبیلک)

و السلام.

محمد ابراهیم همت

آخرین نامه شهید محمد ابراهیم همت قبل از عملیات والفجر 4 به همسرش

 سلام بر همسر مؤمن و مهربان و خوبم . گرچه بی تو ماندن در خانه برایم بسیار سخت بود ، ولیکن یک شب را تنهایی در این جا به سر آوردم . مدام تو را این جا می دیدم . خداوند نگهدار تو باشد و نگهدار مهدی ، که بعد از خدا و امام ، همه چیز من هستید . ان شاءالله که سالم می رسید . کمی میوه گرفتم ، نوش جان کنید . تو را به خدا به خودتان برسید . خصوصا آن کوچولوی خوابیده در شکم ، که مدام گرسنه است . از همه ی شما التماس دعا دارم . ان شاءالله به زودی ، به خانه ی امیدم می آیم.

حاج همت ۶۲/۷/۱۲

دست نوشته شهید محمد ابراهیم همت

دست-نوشته-شهید-همت

مزار شهید محمد ابراهیم همت

مزار-شهید-همت مزار-شهید-همت
افزودن به علاقه مندی
اطلاعات بیشتر
-20%
چمران مظلوم بود
بستن

چمران مظلوم بود

۲۵,۰۰۰ تومان ۲۰,۰۰۰ تومان
لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است. چاپگرها و متون بلکه روزنامه و مجله در ستون و سطرآنچنان که لازم است و برای شرایط فعلی تکنولوژی مورد نیاز و کاربردهای متنوع با هدف بهبود ابزارهای کاربردی می باشد.
افزودن به علاقه مندی
افزودن به سبد خرید
-20%
پنجاه سال عبادت
بستن

پنجاه سال عبادت

۱۶,۰۰۰ تومان ۱۲,۸۰۰ تومان

پنجاه سال عبادت --- وصیتنامه و دلنوشته های ادبی و عاشقانه پنجاه تن از شهدا

مدتی از آخرین عملیات شهادت‌طلبانه گذشته بود و رژیم صهیونیستی اعلام کرد، مقاومت دیگر توان هم ندارد. صلاح محمد غندور معروف به مَلاک، با یک اتومبیل شخصی پر از مواد منفجره خود را به یک اتوبوس حامل افسران رژیم صهیونیستی زد. به تعداد زیادی از آن‌ها را به جهنم روانه نمود.

رژیم صهیونیستی ابتدا این عملیات را تکذیب کرد. اما رزمندگان مقاومت هم‌زمان با این عملیات از راه دور از منطقه فیلم‌برداری کردند و با پخش فیلم، رسوایی دیگری برای رژیم صهیونیستی ایجاد کردند. برادر مَلاک، یکی از مهم‌ترین و آخرین عملیات‌های شهادت‌طلبانه را انجام داد. او قبل‌ از این عملیات در کنار تصویر مقام عظمای ولایت قرار گرفت و وصیت‌نامه‌اش را قرائت کرد. سپس با همسر و فرزندانش خداحافظی کرد و ساعتی بعد به شهادت رسید. همسر ایشان وصیت‌نامه و زندگینامه صلاح را برای مقام‌معظم رهبری ارسال نمودند .

حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای در پاسخ مرقوم فرمودند:

بسمه‌تعالی «به همسر گرامی شهید عزیز ما صلاح محمد غندور معروف به ملاک، پس‌از اهدای سلام گرم و سپاس به‌خاطر فرستادن کتاب حامل شرح‌حال و وصیت شهید عزیز، بگویید: من نه‌فقط به آن شهید، که امثال او (که) ستارگان درخشان تاریخ نمایند، افتخار می‌کنم. بلکه به شما و دیگر بازماندگان این شهدای گران‌قدر که با صبر و بردباری بزرگوارانه‌ی خود نمونه‌های کم‌نظیر صدر اسلام را تکرار کردید، مباهات می‌نمایم. به شما و فرزندان عزیزتان دعا می‌کنم و موفقیت در همه عرصه‌های زندگی از خداوند متعال از خداوند برایتان مسئلت می‌نمایم.»

و السلام‌علیکم سید علی خامنه‌ای ۱۳۷۸/۰۴/۳۱ هجری شمسی

متن وصیت نامه شهید صلاح محمد غندور معروف به ملاک

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم

ولتجدن اشد الناس عداوه للذین آمنوا الیهود و الذین اشرکو

همانا سخت‌ترین مردم را نسبت‌به اهل ایمان یهود و مشرکان می‌یابی صدق الله العلی العظیم

من صلاح محمد غندور معروف به ملاج از خداوند می‌خواهم که مرا به دیدار حضرت سیدالشهدا اباعبدالله‌الحسین علیه‌السلام و فق گرداند آن امام بزرگواری که به همه احرار و آزادگان آموخت که چگونه انتقام خون خود را از ستمکاران بگیرند به امید خداوند متعال لحظاتی بعد از قرائت این کلمات خداوند را درحالی‌که سرافراز و مفتخر می‌باشم و انتقام گیرنده دینم و همه شهدایی که در این مسیر بربند سبقت گرفته‌اند می‌باشند ملاقات خواهم کرد زمان پیش ۲۰ نخواهد گذشت که من برای گرفتن انتقام تمامی شهدای مظلوم و مستضعفان فرزندان جبل‌عامل و فرزندان مقاومت در فلسطین اشغالی به پا خواهند خاست و به‌زودی انتقام تمامی شکنجه‌شدگان در نوار اشغالی جنوب را خواهم گرفت به‌زودی و در صورت توفیق الهی مجاهدی از مجاهدان مقاومت اسلامی اسلامی خواهند بود سرقت مقاومت بزرگی که ۹ هواپیماهای دشمن و ۹ تانک‌های آن‌ها نتوانست آن را به ترس از صهیونیزم وادار سازد دیدار الهی آینده‌ام درس درسی جدید خواهد بود درسی کربلایی که مایه فخر و مباهات مسلمانان خواهد بود و آتش ورز وزر و وبالی برای این دشمن متکبر که هیبت و جلال از قبلاً بدست برادران مجاهد مسلمان شکسته‌شده خواهد بود دشمنی که همین زمینه‌اش به دست شهدایی چون احمد قصیر حر آملی ابوزینب هیثم و شیخ اسعد بر رو و تمامی شهدایی که در عملیات‌های شهادت‌طلبانه و عملیات‌های رزمی با دشمن متجاوز جنگیدند شکسته شد برادران مجاهدم! یقین بدانید که ما به‌طور حتم پیروز خواهیم بود و در این شکی نیست البته تا وقتی‌که برای خدا کار کنیم و خداشناس باشیم چراکه خداوند به وعده‌اش وفا می‌کند و بندگانش را یاری خواهد کرد. بدونه شک مؤمنان را عزت خواهد بخشید و کافران را ذلیل خواهد کرد ذلیل خواهد کرد و ذلت کافران به دست شما خواهد بود این قهرمانان مقاومت اسلامی ای فرزندان علی و حسین ع و فرزندان امام‌خمینی ای فرزندان رهبرمان آیت‌الله خامنه‌ای و فرزندان شهید سید عباس موسوی و شیخ راغب حرب بجنگید. چراکه جهاد شما به امید خداوند جهادی است که زمینه‌ساز دولت صاحب العصر و زمان خواهد بود و این جهاد باید استمرار پیدا کند و یک هدف و وعده‌داده‌شده در تحقق کامل رضای الهی و رسیدن به وعده الهی محقق شود.

انا لله و انا الیه راجعون والسلام‌علیکم و رحمةالله و برکاته

 
افزودن به علاقه مندی
افزودن به سبد خرید
-20%تمام شد
شیر کوهستان
بستن

شیر کوهستان

۱۴,۰۰۰ تومان ۱۱,۲۰۰ تومان

شیر کوهستان زندگینامه و خاطرات شهید مهدی خندان

افزودن به علاقه مندی
اطلاعات بیشتر
-20%
عارفانه 
بستن

عارفانه

۱۸,۰۰۰ تومان ۱۴,۴۰۰ تومان

“عارفانه”؛ روایتی خواندنی از زندگی و خاطرات شهید احمدعلی نیّری

مشخصات شهید  احمد علی نیّری

*نام و نام خانوادگی: احمد علی نیری

*نام پدر : مسعود

*محل تولد : روستای آینه ورزان دماوند

*تاریخ ولادت: 04/29/ 1345

*تاریخ شهادت :1364/11/27

*محل شهادت: منطقه عملیّاتی اروند

*نحوه شهادت: طی عملیات والفجر 8

*مدت عمر: 19 سـال

*محل مزار : گلزار شهدای بهشت­ زهرا (س)

قطعه 24، کنار بلوار، پنج ردیف بالاتر از مزار شهید دکتر چمران

*کتاب مربوط به این شهید: عارفانه

 

“عارفانه”؛ روایتی خواندنی از زندگی و خاطرات شهید احمدعلی نیّری

تویی که نمی شناختمت

این گل پر پر از کجا آمده           از سفر کرب و بلا آمده
امروز سوم اسفند سال 1364 است. جمعیت این شعار را می داد  و پیکر شهید را از مقابل منزلش به سمت مسجد امین الدوله حرکت داد. بعد هم از مسجد به همراه جمعیت راهی بازار مولوی شدیم.
جمعیت که بیشتر آنها جوانان و مسجد و شاگردان آیت الله حق شناس بودند شدیدا گریه می کردند و طاقت از کف داده بودند. من مدتی بود که به خدمت حضرت آیت الحق، حاج آقا حق شناس این استاد اخلاق و سلوک الی الله می رسیدم و از جلسات پربار این استاد استفاده می کردم.
سال ها بود که به دنبال یک استاد معنوی می گشتم و حالا با راهنمایی برخی علمای ربانی تهران توانسته بودم به محضر این عالم خود ساخته راه پیدا کنم.
شنیده بودم که حضرت استاد این شاگرد خود را بسیار دوست داشته، برای همین تصمیم گرفتم که در مراسم تشییع این شهید عزیز شرکت کنم.
مراسم تشییع به پایان رسید. پیکر شهید را به سوی بهشت زهرا(س) بردند. من هم به همراه آنها رفتم.
در انجا بدلیل اینکه شهید در حین نبرد به شهادت رسیده بود، بدون خسل و کفن با همان لباس نظامی آماده تدفین شد. چند ردیف بالاتر از مزار عارف مبارز، شهید چمرا، برای تدفین او آماده شد. من جلو رفتم تا بتوانم چهره شهید را ببینم. درب تابوت باز شد. چهره معصوم و دوست داشتنی شهید را دیدم. شاداب و زیبا بود. گویی به خواب عمیقی رفته! اصلا چهره یک انسانی که از دنیا رفته را نداشت. تازه دوستان او می گفتند: از شهادت او شش روز می گذرد!
دست این شهید به نشانه ادب روی سینه اش قرار داشت! یکی از همرزمانش می گفت: در لحظه شهادت ترکشی به پهلویش اصابت کرد. وقتی به زمین افتاد از ما خواست که او را بلند کنیم.
وقتی روی پایش ایستاد رو به سمت کربلا دستش را به سینه نهاد و آخرین کلام را بر زبان جاری کرد:

«السلام علیک یا اباعبدالله»

بعد هم با همین حالت به دیدار ارباب بی کفن خود رفت. برای همین دستش هنوز به نشانه  ادب بر سینه اش قرار دارد!

افزودن به علاقه مندی
افزودن به سبد خرید
-20%
شهیدان زنده اند 
بستن

شهیدان زنده اند

۱۷,۰۰۰ تومان ۱۳,۶۰۰ تومان

شهیدان زنده اند --- چهل حکایت از حضور شهدا پس از شهادت

شهید زنده است ، شهید نمرده . من یقین دارم شهید زنده است این فرموده قرآن است : « کشته شدگان در راه خدا را مرده نپندارید ، بلکه خدا آنها زنده اند و نزد ا روزی می خورند ولی شما درک نمی کنید . » من قرآن را باور دارم . شهید زنده است . اگر زنده بودن به روزی خوردن است ، شهید روزی می خورد ، روزی بی منت . روزی بی درد و محنت نزد خداوند . اگر زنده بودن به روح است من ارواج شهدا را احساس می کنم . اگر زنده بودن به حضور است ، حضور آنها را در همه لحظات زندگی احساس می کنم . به خدا قسم آنها حاضرند . همه جا ، همه وقت ، زیرا شهیدند و شهید یعنی شاهد و شاهد ، حاضر است .

حتما بخوانید

وقتی بحث از حضور شهدا می شود ، کرامتی از شهید برای افراد رخ می دهد . این موضوع می تواند محل ورود برخی افراد شیّاد باشد . یعنی خودشان را در ارتباط با شهدا معرفی کنند و ... برخی افراد ساده نیز ، به دنبال این افراد هستند و شنیدن این ماجراها برایشان بسیار جذاب . لذا بازار افراد بی معنویتی که از خون شهدا برای خودشان برو وبیا راه انداخته اند رونق پیدا می کند.

اول از همه باید بدانیم گوینده کرامت چه کسی است ؟ قابل اعتماد هست یا نه ؟ مثللا کسی که سر کوچه طی طریق کرده و توی کار دعوا و .... بوده.، مطمئنا ار امام جماعت محل اعتبار کمتری دارد. یک احتمالش این است که طرف سر به راه شده و افتاده در مسیر خدا و پیغمبر ، اما آن طرف هم نباید یادمان برود که این کار از آن کسب هایی است که احتمال گرفتنش زیاد است ! اصلا خرجی هم ندارد.

دومین مورد توهم است ، توهم از آن دردهای بی درمانی است که درمحیط های معنوی بیشتر خودش را نشان می دهد مثلا عکاس از همه جا بی خبر در تاریکی هوس عکس گرفتن می کند و فلاش می زند ، فردا مدعی می شود که در جلسه دیشب یکی از شهدا را دیده که به جلسه آمده و...پس همه اش دنبال این نباشیم که هر چیزی را یک امر غیر واقعی و خیلی عجیب و غریب ببینیم . صحبتهای آدمهای متوهّم را هم زیاد باور نکنیم.

سومین مورد خواب و رویاست . خواب در شرایط خود ، برای خواب بیننده حجیت دارد . قرآن در چندین مورد از رویاهای صادقه صحبت کرده که برای خواب بیننده که بیشتر انبیای الهی بودند ، حجت بوده ، باید گفت که رویای صادقه ، یکی از راههای ارتباط با عالم بالاست . اگر رویای صادقه حقیقت نداشت ، خداوند از رویای انبیای بزرگی نظیر پیامبر اسلام و حضرت یوسف و ابراهیم و ... سخن نمی گفت . خداوند در رویا به آنها وحی کرد . برای همین بیشترین جلوه از زنده بودن شهدا در ویا نمایان است . برخی مفسرین از کلمه بشارت که در قرآن به کار برده شده ، برای رویاهای صادقه استفاده می کنند . اما رویا از آن چیزهایی است که هر کسی به راحتی می تواند ادعایش را داشته باشد و هیچکس نمی تواند صدق و کذب آن را امتحان کند . لذا باید دقت کرد که از چه کسی و چگونه این رویا نقل می شود . نکند خدای نکرده ، برخی از افراد سودجو ، از سادگی مردم استفاده کنند.

چهارمین مورد که یکی از نکات اصلی است ،اینکه باید نسبتی بین فرد وکرامت وجود داشته . اینکه هرکسی بخواهد ادعای کرامت بکند و برای خودش دفتر و دستک راه بیندازد که سنگ روی سنگ بند نمی شود و اوضاع آن قدر به هم می ریزد که هرکسی قلقلک می شود تا یک کرامتی را به نام خودش سند بزند . مثلا یکی از این ویژگی ها ، غسل جمعه است . شهدایی بوده اند که غسل جمعه شان ترک نمی شد و جسدشان بعد از چند سال سالم ماند . این یعنی نسبت خاص بین ویژگی شهید و کرامت آن شهید.

پنجمین مورد اینکه ساده لوح نباشیم . همین ساده لوحی است که باعث می شود خیلیها هوس با کرامت بودن به سرشان بزند . اول یک ادعایی می کنند و همین که چند آدم ساده لوح دورشان را گرفتند ، خیال می کنند خبری شده . بعد وقتی ثابت می شود که این قضیه دروغ بوده ، اعتقادات آن افراد ساده ، به تمام مسائل دینی از بین می رود . البته این پنج راه حل بالا نباید دلیل شود که هر چیزی را هم که شنیدیم ، سریع رد کنیم . خیلی از شهدا هستند که دارای کرامتهای اثبات شده ای هستند ؛ مثل شهید معماریان که آمده اند و پارچه ای به پای مادرشان که به شدت درد می کرده بستند ، یا امضای شهید سیدمجتبی صالحی خوانساری پای کارنامه دخترش و ...

« به قول حجت الاسلام طائب :مسله مهم دردفاع مقدس این نیست که شهدایش چقدر کرامت داشته اند . این مورد در مقابل عظمت خود دفاع مقدس خیلی کوچک است . خود دفاع مقدس ما یک کرامت بسیار بزرگ است . »

افزودن به علاقه مندی
افزودن به سبد خرید
-20%
دلم تنگه براتون
بستن

دلم تنگه براتون

۱۴,۰۰۰ تومان ۱۱,۲۰۰ تومان
دلم تنگ براتون
افزودن به علاقه مندی
افزودن به سبد خرید
بهترین قیمت

بهترین قیمت

بالاترین کیفیت

بالاترین کیفیت

پرداخت امن

پرداخت امن

پشتیبانی سریع

پشتیبانی سریع

تحویل اکسپرس

تحویل اکسپرس

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید:

فیس بوک توییتر اینستاگرام یوتیوب پینترست

همراه با ما

اتاق خبر سایت ما

فروش در سایت ما

فرصت‌های شغلی

تماس با سایت ما

درباره سایت ما

خدمات مشتریان

پاسخ به پرسش‌های متداول

رویه‌های بازگرداندن کالا

شرایط استفاده

حریم خصوصی

گزارش باگ

راهنمای خرید از سایت ما

نحوه ثبت سفارش

رویه ارسال سفارش

شیوه‌های پرداخت

هفت روز هفته ، ۲۴ ساعت شبانه‌روز پاسخگو هستیم    شماره تماس :  09354642245       آدرس ایمیل :   info@shohadabook.ir

بسم رب الشهداء و الصديقين

و لا تحسبن الذين قتلوا في سبيل االله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون

فروشگاه اینترنتی کتاب شهدا بحمدلله و ان شاءالله در راه پاسداری خون شهیدان از اولین آن حضرت هابیل علیه السلام ، خون پاک ارباب بی کفنمان حسین بن علی علیه السلام و تک تک انسان های پاکی که در راه امام زمانشان حضرت مهدی عجل لله تعالی فرجه الشریف  علیه اسلام به شهادت رسیدند ایجاد گردید. فروشگاه اینترنتی  کتاب شهدا با تقسیم بندی عناوین کتاب شهدا ، از قبیل شهدا تاریخ ، شهدا انقلاب ، شهدا دفاع مقدس ، شهدا مدافع حرم ، شهدا گمنام ، شهدا ترور ، شهدا ماموریت ، شهدا زن ، شهدا آزاده ، شهدا جانباز ، شهدا امربه معروف تشکیل شده است که عاشقان کتب شهدا می توانند کتاب مورد نظر را از فروشگاه انتخاب ، مختصری از خاطرات ، عکسها ، فیلم و ... کتاب شهید مورد نظر مشاهده درصورت علاقه مندی درخواست خرید را انجام و بعد از پرداخت وجه به شکل اینترنتی و ثبت آدرس دقیق پستی ، کتاب را تحویل بگیرند. لازم بذکر است بعلت گستردگی کتب شهدا و حساسیت در ثبت خاطرات شهدا در اوایل کار از کتب کمتری بهره می بریم که ان شاءالله به دعای مادر شهدا ، زهرای بتول سلام الله علیها بر توانمان اضافه و کتب بیشتری را بارگزاری خواهیم نمود . لذا ثبت انتقادات و پیشنهادات در بهتر شدن  فروشگاه اینترنتی کتاب شهدا راه گشاه خواهد بود .  التماس دعا

استفاده از مطالب فروشگاه اینترنتی کتاب شهدا چون برای زنده نگه داشتن فرهنگ ایثار و شهادت می باشد ، کاملا" آزاد بوده و از نظر شرعی مشکلی ندارد . التماس دعا

فروشگاه
علاقه مندی
0 آیتم سبد خرید
حساب کاربری
خانه
  • منو
  • دسته بندی ها
  • کتب شهدا دفاع مقدس
  • کتب تقریظ شده توسط مقام معظم رهبری
  • کتب سردار شهید حاج قاسم سلیمانی
  • کتاب شهدا مخصوص کودکان و نوجوانان
  • کتب خاطرات رزمندگان اسلام
  • یادگاری از شهدا
  • خانه
  • فروشگاه
    • فروشگاه
    • سبد خرید
    • تسویه حساب
    • حساب کاربری
  • درباره ما
  • تماس با ما

سبد خرید

بستن
بازگشت به بالا