نخل سوخته خاطرات سردار شهید حسین یوسف الهی جانشین واحداطلاعات وعملیات لشگر 41 ثارالله
کتاب “نخل سوخته” خاطرات شهیدی را بیان می کند که سردار شهید سلیمانی وصیت کرد در جوار این شهید به خاک سپرده شود. آنچه در این کتاب، که همت قلم و صاحب آن را برملا کرده، مشاهده میکنید جرعهای از دریای بیکران واقعیتهای حیات و شهادت جوانی برومند و آزاده مردی با کرامتهای بیبدیل انسانی است، که در عصر ما و از پس یکهزار و چهارصد سال، اویس قرنی وار حمزه احد پیامبر (ص) شد و به مسلخ عشق رفت. در این مجموعه سرگذشت تکاندهنده و عبرتآموز نوجوانی (تا حد توان قلم) تحریر شدهاست که موفق شد با اخلاص و عمل در دریای عشق به خدا غوطهور شود و به مرحلهای از کمال انسانی برسد که برخی بزرگان صالح با عمرهای طولانی و مشحون از راز و نیاز، از درک آن عاجزند.
شهید حسین یوسف الهی
شهید «محمّدحسین یوسف الهی» عارفی است.که در در واحد اطلاعات عملیات لشکر 41 ثارالله، مراتب کمال الی الله را طی کرد.و کمتر رزمندهای است که روزگاری چند با محمدحسین زیسته باشد،.اما خاطرهای از سلوک معنوی او نداشته باشد.
او مصداق سالکان و عارفانی است.که به فرموده حضرت روحالله (س)، یک شبه ره صد ساله را طی.و چشم همه پیران و کهنسالان طریق عرفان را حسرتزده قطرهای از دریای بیانتهای خود کردند.
شهید حاج قاسم سلیمانی درباره نحوه شهادت.شهید محمد حسین یوسف الهی گفته است.هنگامی که آنها در اتاق عملیات بودند.دشمن در عملیات والفجر هشت دست به حمله شیمیایی میزند،.او یاران خود را از سنگر خارج کرد و خود به شهادت رسید.
او در ادامه و در توصیف این شهید گفت که دوست دارم.تا مرا پس از مرگ در کنار او به خاک بسپارید. اما او که بود، که حاج قاسم دلش میخواست در کنار او به خاک سپرده شود؟
شهید حسین یوسف الهی
همرزمانش میگویند حسین از عرفای جبهه بود.و زیباترین نماز شب را میخواند،.ولی کسی او را نمیدید، رفیق خدا بود.و پردههای حجاب را کنار زده بود. حاج قاسم در خاطراتش با این شهید بزرگوار میگوید:.یک روز با حسین به سمت آبادان میرفتیم. عملیات بزرگی در پیش داشتیم. چند تا از کارهای قبلی با موفقیت لازم انجام نشده بود.و از طرفی آخرین عملیاتمان هم لغو شده بود.
من خیلی ناراحت بودم. به حسین گفتم: چندتا عملیات انجام دادیم، اما هیچ کدام آنطور که باید موفقیتآمیز نبود. این یکی هم مثل بقیه نتیجه نمیدهد. گفت: برای چی؟ گفتم:، چون این عملیات خیلی سخت است و بعید میدانم موفق بشویم.
گفت: اتفاقا ما در این کار موفق و پیروز هستیم. گفتم: در عملیاتهایی که به آن آسانی بود.و هیچ مشکلی نداشتیم نتوانستیم کاری از پیش ببریم.آنوقت در این یکی که کلا وضع فرق میکند و از همه سختتر است، موفق میشویم!
شهید حسین یوسف الهی
حسین خندهای کرد.و با همان تکیه کلام همیشگیاش گفت: حسین پسر غلامحسین به تو میگویم که ما در این عملیات پیروزیم. میدانستم که او بیحساب حرفی را نمیزند. حتما از طریقی چیزی که میگوید ایمان و اطمینان دارد.
گفتم: یعنی چه از کجا میگویی؟ گفت: بالاخره خبر دارم. گفتم: خب از کجا خبر داری؟ گفت: به ما گفتند که ما پیروزیم. پرسیدم: کی به تو گفت؟ جواب داد: حضرت زینب (س). دوباره سوال کردم؟ با خنده جواب داد: تو چهکار داری. فقط بدان بی بی گفت که شما در این عملیات پیروز خواهید شد.و من به همین دلیل میگویم که قطعا موفق میشویم. نخل سوخته
هر چه از او خواستم بیشتر توضیح بدهد. چیزی نگفت و به همین چند جمله اکتفا کرد. نیاز هم نبود توضیح بیشتری بدهد. اطمینان او برایم کافی بود. همان طور که گفتم همیشه به حرفی که میزد، ایمان داشتم. وقتی که عملیات با موفقیت تمام به انجام رسید. یاد حرف آن روز حسین افتادم و به ایمان و قاطعیتی که در کلامش بود. و هرگز از این اطمینان به او پشیمان نشدم.
در صفحات آخر کتاب سخنان خود شهید محمدحسین یوسفالهی است که از میان دستنوشتههای بسیار کوتاه و مختصر ایشان انتخابشده است. همه نامه است. نامههایی به بهشت. ساده و بیآلایش. زیبا و شیرین. از سطر سطرش صداقت و خلوص میبارد. معلوم میشود که او هم با کاغذ و قلم درددل میکردهاست.
تو علی رحیم آبادی
تو چگونه رفتی رحیم آبادی. قریب وار در آن میدان آتش و در میان آن میدان پر از آتش. کاش به تو دسترسی داشتم تا تو را به خانوادهات برسانیم. نکتههای جالب حسابشده ات را بیادآور. گریههای تو با صانعی کنار هم در کنار من یادتان هست. افسوس که آن قطرههای مذاب شده از تنگی محیط زندگیتان که پر از درد بود.و از چشمانتان جاری میشد، در پیکر سخت و سرد من بیاثر بود. نخل سوخته
در نماز حالت نزار و صانعی و امیری و اشک ریختن خودتان را به یاد آور.که چگونه در نزد معبود ستایش میکردید. نمازی را که در شبهای سرد و خاموش آن سنگر،.با امیری و صانعی میخواندید یادت هست.که از صدای گریههای شما بچههای سنگر بیدار میشدند؟.خدا درجاتتان را متعالی گرداند که شما شافعان مایید، اگر خدا خواهد.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.