امام خامنه ای: زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست

* بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ *

فیس بوک توییتر پینترست لینکدین تلگرام
امام خامنه ای: شهادت مرگ تاجرانه است
فروشگاه اینترنتی کتاب شهدا
ورود / عضویت

ورودایجاد یک حساب کاربری

رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
لیست علاقه مندی ها
0 آیتم / ۰ تومان
منو
فروشگاه اینترنتی کتاب شهدا
0 آیتم / ۰ تومان
دسته بندی محصولات
  • کتب شهدا دفاع مقدس

    همه کتب شهدا ....

    کتب شهدا گمنام

    ابراهیم هادی 1

    ابراهیم هادی 2

    شاهرخ

    خدای خوب ابراهیم

    مهمان خدا

    راز کانال کمیل

    کتب شهدا ترور

    او یک ملت بود

    تا کوچه های آسمان

    آقا مجتبی

    از برف تا برف

    سردار دلها

    در کمین گلسرخ

    حاج قاسم 1

    مرد

    متولد ماه مارس 

    کتب شهدا  مدافع حرم

    ملاقات در ملکوت

    حجت خدا

    قصه دلبری

    یادت باشد

    پسرک فلافل فروش

    در مکتب مصطفی

    فاطمیون

    برای زِین أب

    مجید بربری

    کتب شهدا انقلاب

    طیب

    سفیر بیداری

    حبیب خدا

    کتب شهدا دفاع مقدس

    بر فراز آسمان

    عارفانه

    بیا مشهد

    نخل سوخته

    علی بی خیال

    مسافر کربلا

  • کتب تقریظ شده توسط مقام معظم رهبری
  • کتب سردار شهید حاج قاسم سلیمانی
  • کتاب شهدا مخصوص کودکان و نوجوانان
  • کتب خاطرات رزمندگان اسلام
  • یادگاری از شهدا
  • خانه
  • فروشگاه
    • فروشگاه
    • سبد خرید
    • تسویه حساب
    • حساب کاربری
  • درباره ما
  • تماس با ما
خانهشهدا مدافع حرم پسرک فلافل فروش
محصول قبلی
علمدار
علمدار ۱۵,۰۰۰ تومان ۱۲,۰۰۰ تومان
بازگشت به محصولات
محصول بعدی
ابو وصال
ابو وصال ۷,۹۹۶ تومان ۶,۴۰۰ تومان
-20%تمام شدداغ
پسرک فلافل فروش
پسرک فلافل فروش
پسرک فلافل فروش
پسرک فلافل فروش
پسرک فلافل فروش
برای بزرگنمایی کلیک کنید

پسرک فلافل فروش

۱۷,۰۰۰ تومان ۱۳,۶۰۰ تومان

پسرک فلافل فروش — زندگینامه و خاطرات بسیجی مدافع حرم طلبه شهید محمد هادی ذوالفقاری —

پسرک فلافل فروش، نام کتابی است که زندگینامه و خاطرات یک طلبه ی بسیجیِ مدافع حرم را از ابتدای تولد بازگو می کند. شهید محمد هادی ذوالفقاری

شهید محمد هادی ذوالفقاری، جانباز فتنه 88، چهار سال در نجف درس طلبگی می خواند. پس از شروع جنگ در منطقه به جمع مدافعان مردمی حریم اهل بیت ملحق شد و به شهادت رسید. قبر او در وادی السلام نجف، زیارتگاه عاشقان است.

پدر شهید محمد هادی

در روستاهای اطراف قوچان به دنیا آمدم. روزگار خانواده ما به سختی می گذشت. هنوز چهار سال از عمر من نگذشته بود که پدرم را از دست دادم. سختی زندگی بسیار بیشتر شد. با برخی بستگان راهی تهران شدیم.

یک بچه یتیم در آن روزگار چه می کرد؟ چه کسی به او توجه داشت؟ زندگی من به سختی می گذشت. چه روزها و شب های که نه غذا داشتیم و نه جایی برای استراحت.

تا اینکه با یاری خدا کاری پیدا کردم. یکی از بستگان ما از علما بود. او از من خواست همراه ایشان باشم و کارهایش را پیگیری کنم. تا سنین جوانی در تهران بودم و در خدمت ایشان فعالیت می کردم. این هم کار خدا بود که سرنوشت ما را با امور الهی گره زد.

فضای معنوی خوبی در کار ما حاکم بود. بیشتر کار من در مسجد و این مسائل بود. بعد از مدتی به سراغ بافندگی رفتم. چند سال را در یک کارگاه بافندگی گذراندم.

با پیروزی انقلاب به روستای خودمان برگشتم. با یکی از دختران خوبی که خانواده معرفی کردند ازدواج کردم و به تهران برگشتیم. خوشحال بودم که خداوند سرنوشت ما را در خانه خودش رقم زده بود! خدا لطف کرد و ده سال در مسجد فاطمیه در محله دولاب تهران به عنوان خادم مسجد مشغول فعالیت شدیم.

حضور در مسجد باعث شد که خواسته یا ناخواسته در رشد معنوی فرزندانم تاثیر مثبتی ایجاد شود.

پسرک فلافل فروش — زندگینامه و خاطرات بسیجی مدافع حرم طلبه شهید محمد هادی ذوالفقاری —

فرزند اولم مهدی بود پسری خوب و با ادب، بعد خداوند به ما دختر داد و بعد هم در زمانی که جنگ به پایان رسید، یعنی اواخر سال 1367 محمد هادی به دنیا آمد. بعد هم دو دختر دیگر به جمع خانواده ما اضافه شد.

روزها گذشت و محمد هادی بزرگ شد. در دوران دبستان به مدرسه شهید سعیدی در میدان آیت الله سعیدی رفت. هادی دوره دبستان بود که وارد شغل مصالح فروشی شدم و خادمی مسجد را تحویل دادم.

هادی از همان ایام با هیئت حاج حسین سازور که در دهه محرم در محله ی ما برگزار می شد آشنا گردید. من هم از قبل با حاج حسین رفیق بودم. با پسرم در برنامه های هیئت شرکت می کردیم. پسرم با اینکه سن و سالی نداشت، اما در تدارکات هیئت بسیار زحمت می کشید.

بدون ادعا و بدون سر و صدا برای بچه های هیئت وقت می گذاشت. یادم هست که این پسر من از همان دوران نوجوانی به ورزش علاقه نشان می داد. رفته بود چند تا وسیله ورزشی تهیه کرده و صبح ها مشغول می شد.

به میله ای که برای پرده به کنار درب حیاط نصب شده بود بارفیکس می زد. با اینکه لاغر بود اما بدنش حسابی ورزیده شد…

دستگیری از مردم

از زبان حجت الاسلام سمیعی

یادم هست در خاطرات ابراهیم هادی خواندم که همیشه دنبال گره گشایی از مشکلات مردم بود. این شهید والا مقام به دوستانش گفته بود: از خدا خواسته ام همیشه جیبم پر پول باشد تا گره از مشکلات مردم بگشایم.

من دقیقا چنین شخصیتی را در شهید هادی ذوالفقاری دیدم. او ابراهیم هادی راالگوی خودش قرار داده بود دقیقا پا جای پای ابراهیم می گذاشت. هادی صبح ها تا عصر در بازار آهن کار می کرد و عصر ها نیز اگر وقت داشت با موتور کار می کرد.

اما چیزی برای خود خرج نمی کرد. وقتی می فهمید که مثلا هیئت نوجوانان مسجد، احتیاج به کمک مالی دارد دریغ نمی کرد. یا اگر می فهمید که شخصی احتیاج به پول دارد، حتی اگر شده قرض می کرد و کار او را راه می انداخت. هادی چنین انسان بزرگی بود.

من یکبار احتیاج به پول پیدا کردم. به کسی هم نگفتم، اما هادی تا احساس کردکه من احتیاج به پول دارم به سرعت مبلغی را آماده و به من داد. زمانی که می خواستم عروسی کنم نیز هفتصد هزار تومان به من داد. ظاهرا این مبلغ همه پس اندازش بود. او لطف بزرگی در حق من انجام داد. من هم به مرور آن مبلغ را برگرداندم.

اما یکبار برادری را در حق من تمام کرد.

زمانی که برای تحصیل در قم مستقر شده بودم، یک روز به هادی زنگ زدم و گفتم: فاصله حجره تا محل تحصیل من زیاد است و احتیاج به موتور دارم، اما نه پول دارم و نه موتورشناس هستم. هنوز چند ساعتی از صحبت ما نگذشته بود که هادی زنگ زد. گوشی را برداشتم. هادی گفت : کجایی؟

گفتم: توی حجره در قم. گفت: برات موتور خریدم و با وانت آوردم قم. کجا بیارم؟ تعجب کردم. کمتر از چند ساعت مشکل من را حل کرد. نمی دانید آن موتور چقدر کار من را راه انداخت.

بعدها فهمیدم که هادی برای بسیاری از اطرافیان همین گونه است. او راه درست را انتخاب کرده بود. هادی این توفیق را داشت که این گونه اعمالش مورد قبول واقع شود.

کارهای او مرا یاد حدیث امام کاظم (ع) در بحار النوار (ج 75 ، ص 379) انداخت که فرمودند: «همانا مهر قبول اعمال شما برآوردن نیازهای برادرانتان و نیکی کردن به آنان در حد توانتان است و الا (اگر چنین نکنید)، هیچ عملی از شما پذیرفته نمی شود.»

هادی درباره کارهایی که انجام می داد خیلی تودار بود. از کارهایش حرفی نمی زد. بیشتر این مطالب را بعد از شهادت هادی فهمیدیم.

پسرک فلافل فروش

در انبار موجود نمی باشد

افزودن به علاقه مندی ها loading
اضافه شد! مشاهده لیست علاقه مندی ها
محصول از قبل به علاقه مندی ها اضافه شده! مشاهده لیست علاقه مندی ها
افزودن به علاقه مندی
شناسه محصول: a10087 دسته: شهدا مدافع حرم برچسب: بسیجی, پسرک فلافل فروش, زندگینامه و خاطرات بسیجی, شهید بسیجی, طلبه شهید محمد هادی ذوالفقاری, مدافع حرم
  • توضیحات
  • توضیحات تکمیلی
  • نظرات (0)
  • ارسال و حمل و نقل
توضیحات

پسرک فلافل فروش — زندگینامه و خاطرات بسیجی مدافع حرم طلبه شهید محمد هادی ذوالفقاری —

کتاب “پسرک فلافل فروش ” زندگینامه و خاطرات بسیجی مدافع حرم.طلبه شهید محمد هادی ذوالفقاری را روایت می کند:

دوستان شهید

ورود هادی به مسجد با مراسم یادواره ی شهدا بود. به قول زنده یاد سید علی مصطفوی، هادی را شهدا انتخاب کردند. از روزی که هادی را شناختیم، همیشه برای مراسم شهدا سنگ تمام می گذاشت.

اگر می گفتیم فلان مسجد می خواهد یادواره شهدا برگزار کند و کمک می خواهد، دریغ نمی کرد. این ویژگی هادی را همه شاهد بودند که به عشق شهدا، همه کار می کرد. از شستن و پخت و پز گرفته تا …

هر هفته شب های جمعه بهشت زهرا (س) می رفت. با شهدا دوست شده بود. و در این دوستی، سید علی مصطفوی بیشترین نقش را داشت. هیئتی را در مسجد راه اندازی کردند.به نام «رهروان شهدا» هر هفته با بچه ها دور هم جمع می شدند و به عشق شهدا برنامه هیئت را پیگیری می کردند. هادی در این هیئت مداحی هم می کرد. همه او را دوست داشتند.

اما یکی از کار های مهمی که با برخی دوستان انجام داد،.نصب تابلوی شهدا در کوچه ها بود.

پسرک فلافل فروش — زندگینامه و خاطرات بسیجی.مدافع حرم طلبه شهید محمد هادی ذوالفقاری —

من اولین بار از سید علی مصطفوی شنیدم که می گفت:«باید برای شهدا کاری انجام دهیم» گفتم” «چه کاری؟» گفت” «بیشتر کوچه ها به اسم شهید است اما بخاطر گذشت سه دهه از شهادت آنها، هیچ کس این شهدا را نمی شناسد.»

لااقل ما تصویر شهید را در سر کوچه نصب کنیم تا مردم با چهره شهید آشنا شوند. یا اینکه زندگینامه ای از شهید را به اطلاع اهل آن کوچه و محل برسانیم.

پسرک فلافل فروش

کار آغاز شد. از طریق مساجد و بنیاد شهید و … تصاویر شهدای محل جمع آوری شد. هادی در همان ایام کار با فتوشاپ و دیگر نرم افزار های کامپیوتری را یاد گرفت. استعداد او برای فراگرفتن این کارها زیاد بود.

تصاویر شهدا را اسکن و سپس در یک اندازه مشخص طراحی کردند. بعد هم بنر تهیه می شد.

با یک نجار هم صحبت شد.که این تصاویر را به صورت قاب چوبی در آورد. کار خیلی سریع به نتیجه رسید. هادی وانت پدرش را می آورد.و با یک دریل و … کار را به اتمام می رساند. بیشتر کوچه های محل ما با تابلو های قرمز رنگ شهدا مزین شد. یادم هست برخی ها مخالف این حرکت بودند! حتی از بچه های بسیج!

می گفتند شما این کار را می کنید،.ولی یکسری از ارازل و اوباش این تصاویر را پاره می کنند.و به شهدا توهین می کنند. اما حقیقت چیز دیگری بود. ارادت مردم به شهدا فراتر از تصورات دوستان ما بود.

الان با گذشت شش سال از آن روزها هنوز یادگاری هادی.و دوستانش را روی دیوارهای محل می بینیم. هیچ کس به این تابلوها بی احترامی نکرد،.برعکس آنچه تصور می شد، تقاضا برای نصب تابلو از محلات دیگر هم رسید.

در بسیاری از محلات این حرکت آغاز شد. بعد هم بسیج شهرداری،.حرکت عظیمی را در این زمینه آغاز کرد. بعد از آن در برگزاری نمایشگاه برای شهدا فعالیت داشت،.هادی کسی بود که به تایید تمام دوستان،.وقتی کار برای شهدا بود، با تمام وجود کار می کرد.

یکبار در میدان شهید آیت الله سعیدی او را دیدم. نیمه های شب آنجا ایستاده بود! نمایشگاه شهدا در داخل میدان برقرار بود. تمام دوستانش، رفتند اما هادی مانده بود تا مراقب وسایل و لوازم نمایشگاه باشد.

از دیگر کارهای هادی که تا این اواخر ادامه یافت، فعالیت در زمینه معرفی شهدا بود….

پسرک فلافل فروش — زندگینامه و خاطرات بسیجی.مدافع حرم طلبه شهید محمد هادی ذوالفقاری —

وصیتنامه شهید محمد هادی ذوالفقاری

از خواهران می خواهم که حجابشان.را مثل حضرت زهرا (س) رعایت کنند،.نه مثل حجاب های امروز،.چون این حجاب ها بوی حضرت زهرا سلام الله علیها نمی دهد.

از برادرانم می خواهم که غیر حرف آقا (ولی فقیه) حرف کس دیگر را گوش ندهند.

جهان در حال تحول است، دنیا دیگر طبیعی نیست،.الان دو جهاد در پیش داریم، اول جهاد نفس که واجب تر است؛.زیرا همه چیز لحظه آخر معلوم می شود که اهل جهنم هستیم یا بهشت.

حتی در جهاد با دشمن ها احتمال می رود.که طرف کشته شود.ولی شهید به حساب نیاید، چون برای هوای نفس رفته …

توضیحات تکمیلی
وزن0.100 kg
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “پسرک فلافل فروش” لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ارسال و حمل و نقل

محصولات مشابه

-20%
فانوس حرم
بستن

فانوس حرم

۹,۵۰۰ تومان ۷,۶۰۰ تومان

فانوس حرم --- بر اساس زندگی نامه شهید مدافع حرم محسن فانوسی

تخریب چی

مشخصات شهید محسن فانوسی

*نام و نام خانوادگی: محسن فانوسی

*محل تولد : همدان

*تاریخ ولادت: ۱۳۵۹/۶/۱

*تاریخ شهادت : ۱۳۹۴/۸/۹

*محل شهادت: سوریه، حلب

*نحوه شهادت: اصابت گلوله قناسه تک تیرانداز، در حین خنثی سازی تله انفجاری

*مدت عمر:  ۳۵سـال

*محل مزار : گلزار شهدای کوی دره مرادبیگ همدان

*کتاب مربوط به این شهید:  فانوس حرم

فانوس حرم --- بر اساس زندگی نامه شهید مدافع حرم محسن فانوسی

شهید-فانوسی

محسن فانوسی در اولین روز از شهریور ماه ۱۳۵۹ و در همدان متولد شد. او از ابتدای بلوغ با شهدا انس گرفته بود و در واقع طلب شهادت از خداوند جزء آرزوهای او بود. در سال ۷۹ در گردان ۴۳ رزمی مهندسی امام علی(ع) سپاه پاسداران انقلاب اسلامی استخدام و در گردان تخریب مشغول به کار شد.

 در سال 1381 ازدواج کرد و ثمره آن دو فرزند به نام های محمد مهدی و فاطمه زهرا است. نزدیک به ۱۳ سال در جهت پاکسازی میدان مین در مناطق مرزی کشور از جمله شمال غرب، جنوب و شلمچه و بسیاری از مناطق دیگر خدمت نمود و در سال ۹۲ به‌عنوان پاسدار نمونه انتخاب شد. خصوصیت بارز شهید برگرفته از حدیثی از حضرت زهرا(س) است که فرمودند «اگر می‌خواهید اصلح مصلحت‌ها شامل حالتان بشود کارتان را با اخلاص انجام دهید» و لذا یکی از ویژگی‌های شهید اخلاص بالای او بود و تواضع و فروتنی او که زبانزد خاص و عام بود، همچنین احترام به والدین، تقید به نماز اول وقت و تعادل در دین از دیگر خصوصیات شهید بود.

سرانجام روز نهم آبان ۱۳۹۴ وقتی مشغول به پاکسازی منطقه بود، تیری توسط یک تک تیرانداز به پیشانی او شلیک شده و به شهادت می‌رسد. مزار این شهید والا مقام در گلزار شهدای کوی دره مرادبیگ همدان واقع است.

 

مزار شهید محسن فانوسی

مزار-مطهر-شهید-فانوسی

مراسم تشییع پیکر مطهر شهید محسن فانوسی

تشییع-پیکر-شهید-فانوسی

دلنوشته همسر شهید محسن فانوسی

نمی دانم لایق بودم که چشم در چشمانم وصیت کردی و برای آخرین بار فرزندانت را به من سپردی وگفتی فاطمه را با حجاب زینب گونه ومحمد را با غیرت علی وارانه بزرگ کنم نمی دانم حکمت این کار را در چه میدیدی که این بار هم جدا از دوستانت باید مزاری در قطعه ای از دیارت در دره مرابیک برایت فراهم می کردیم آری تومیدانستی در بین مردمی بزرگ شده بودی که در چند سال دفاع از ناموس وشرافت و اسلام ناب محمدی  73شهید تقدیم این انقلاب کرده اند مردمی ولایت مدار  و عاشق شهادت،  دوستانت وقتی خبر شهادتت را شنیدن همه اشک فراق در چشمانشان حلقه بست چرا که تو با لبخندت دل هر انسان آزاده ای را سوزاندی وگفتی من ثابت کردم  اِنّی سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ 👈تو  اجر اشک هایت را گرفتی و توحیدی شدی وبرای این کار حتی از عزیز ترین هایت فاطمه زهرا ومحمد مهدی گذشتی نه به این خاطر که تو وابسته نبودی ، نه  تو عاشق عزیزانت بودی و عاشق برای معشوقش به هر آب آتشی میزند که او در راحتی و آرامش باشد ولحظه ای ترس نداشته باشد پس تو رفتی اما افتخاری بر پیشانی عزیزانت شدی که فردای قیامت همه با عزت در پیشگاه حق تعالی سربلند کنیم وبگوییم هر کدام از ما تکلیفی به دوش داشتیم ،لحظه ای که یزیدیان زمان در پی تکرار عاشورا  و جسارتی دگر به خیمه بی بی زینب بودند  ما با تمام توان و هستی مان  ایستادیم وگوش به فرمان حسین زمانمان و نائب بر حق ولیعصر(عج)  سید علی گوش به فرمان شدیم و اجازه تکرار عاشورا راندادیم.                                                                                                               قلم به دست گرفتم که تا سحر مانده...  من و نگاه تو وذوق های درمانده... صدای خنده ی تو توی قاب عکست هست.... جلوی قاب شما چشم های تر مانده...

 
افزودن به علاقه مندی
افزودن به سبد خرید
-20%تمام شد
ابو وصال
بستن

ابو وصال

۷,۹۹۶ تومان ۶,۴۰۰ تومان
ابو وصال --- کتاب طلبه دانشجو ، شهید مدافح حرم محمدرضا دهقان امیری
افزودن به علاقه مندی
اطلاعات بیشتر
-20%
مهمان شام
بستن

مهمان شام

۱۹,۰۰۰ تومان ۱۵,۲۰۰ تومان

مهمان شام --- زندگی نامه و خاطرات شهید مدافع حرم مهندس سید میلاد مصطفوی

فرمانده عملیات

مشخصات شهید سید میلاد مصطفوی

*نام و نام خانوادگی: سید محمد مصطفوی (نام مستعار : سید میلاد)

*نام پدر : سید هاشم

*محل تولد : شهرستان بهار همدان

*تاریخ ولادت: ۱۳۶۵/۰۲/1۵

*تاریخ شهادت : ۱۳۹۴/۰۷/۲۵

*محل شهادت: سوریه - حلب - روستای شقیدله

*نحوه شهادت: تروریست های تکفیری

*مدت عمر: ۲۹سـال

*محل مزار : گلزار شهدای شهر آیت الله شیخ محمد بهاری

*کتاب مربوط به این شهید: مهمان شام

مهمان شام ---   شهید مدافع حرم مهندس سید میلاد مصطفوی

شهید سید محمد مصطفوی در پانزدهم اردیبهشت سال ۱۳۶۵ در شهرستان بهار استان همدان دیده به جهان گشود. از خانواده مذهبی بودند. پدرش سید هاشم نام داشت و با شغل رانندگی کامیون اهمیت زیادی به روزی حلال می داد. مادرش مدرس قرآن بود و مسئول هیئت مذهبی و یک سال قبل از شهادت سید میلاد دارفانی را وداع گفت. نام مستعارش سید میلاد بود و یک برادر بزرگتر و یک خواهر کوچکتر از خود داشت. سید میلاد تحصیلاتش را در شهر بهار گذراند و از همان دوران ابتدایی از نماز و روزه اش غافل نبود و هر چه خود را بیشتر می شناخت اعتقاداتش بیشتر می شد. در سن نوجوانی وارد عرصه ورزش شد. در رشته کشتی شروع به فعالیت کرد و توانست در این مدت به مقام هایی در سطح شهر و استان و کشوری نائل گردد. سید میلاد فردی بسیار شوخ طبع و مردم دار بود. از سال ۱۳۸۰ هر هفته یک هفته قبل از شروع سال جدید تا یک ماه ابتدا سال جدید در راهیان نور خادم زائران راهیان نور بود. وی تحصیلات دانشگاهی را در رشته مهندسی عمران در دانشگاه همدان گذراند و  از همان ابتدا در بسیج دانشجویی مشغول فعالیت بود. در دوران جوانی نماز شب را به برنامه هایش افزوده بود. سرکشی به خانواده شهدا از برنامه های اصلی اش در زندگی بود خادم الشهدایی تا جایی در وجودش رفته بود که شهادت بزرگترین آرزویش شده بود و همیشه از مادرش التماس دعای شهادت میکرد. در سال ۱۳۸۸ و پس از گرفتن مدرک کارشناسی از دانشگاه همدان در سال ۱۳۸۹ بخدمت سربازی اعزام گردید. سپس به شهرش باز گشت و در عمران و شهرسازی و همکاری با وزارت راه و ترابری مشغول بکار شد. حضور در مساجد و هیئت های مذهبی را از وظایفش می دانست . از سوابقش می توان به همکاری و فعالیت در هیئت های مذهبی شهرستان و فعالیت در گردان ۱۶۵ امام حسین (ع) بهار و همکاری با کانون های جوانان در عرصه فرهنگی و علمی اشاره کرد . وی پس از انجام پروژه های ساختمانی و شرکت در رزمایش های بیت المقدس و آموزش های سپاه در منطقه در ۱۴ مهر ماه سال ۱۳۹۴ بهمراه جمعی از رزمندگان اسلام و مدافعان حرم حضرت زینب کبری (س) عازم کشور سوریه و وارد استان حلب از مناطق سوری گردید و در تاریخ ۲۵ مهر ماه ۱۳۹۴ در منطقه ازگله (روستای شقیدله) در بیست کیلومتری شهر حلب در حین عملیات آزاد سازی حلب و در درگیری با گروهک های تکفیری و النصره به درجه رفیع شهادت نائل گردید و پیکر مطهرش پس از بیست روز به کشورش باز گشت و در گلزار شهدای شهر آیت الله شیخ محمد بهاری در کنار مزار مادرش آرام گرفت.

  شهید-سید-میلاد-مصطفوی  

متن وصیت نامه شهید مدافع حرم مهندس سید میلاد مصطفوی

بسم رب الشهدا و الصدیقین

با سلام به خدمت آقا و ولی نعمت خودم ، آقا حجت ابن الحسن (عج) و ولی امر مسلمین جهان آقا سید علی خامنه ای ( حفظ الله ) و با یاد شهدای هشت سال دفاع مقدس .

خدایا من کجا و شهدا کجا ، کاری کن خدایا ماهم به قافله ی شهدا برسیم .

اینجانب سیدمحمد مصطفوی فرزند سیدهاشم با سلامت کامل متن وصیت نامه خود را مینویسم و از خداوند متعال خواستارم که به من توفیق دهد کارهای خود را برای رضای خدا و برای تقرب به سوی او انجام دهم و دمی از یاد خدای خود غافل نباشم .

با عرض سلام به خدمت پدر عزیز و بزرگوارم

1- اولین وصیتم این است که برادران و دوستان ، رهبر انقلاب و گل سرسبد کشورمان را تنها نگذارید و پشتوانه و حامی ایشان باشید. همچنین پدر عزیزم من را حلال کن که خیلی بی مهابا و بدون دریغ زحمت من را کشیدی. خیلی عزیزی پدر جانم خیلی ...

2 - برادر و خواهر گرامی ام از شما شرمنده ام بخاطر همه آزار و اذیت ها تقاضای بخشش دارم . امیدوارم حلالم کنید.

3 - دوستان عزیز شما را قسم به خدا که راه امام حسین (ع) را که راه عاقبت به خیری و مهمترین کار است را ادامه دهید. حسین گونه زندگی کنید که تمام عاقبت به خیری در همین راه است و همیشه یاد و خاطره شهدا را زنده نگه دارید چون شهدا همیشه زنده اند و من وجود آنها را در زندگی خود همیشه احساس می کردم .

4 - دوستان، هم هیاتی ها ، هم شهری ها و تمام مردم دوست و آشنا حلالم کنید و عاجزانه از شما تقاضا دارم که در انجام امور دینی خود به خصوص حضور فعال در مساجد کوشا باشید و خمس و زکات خود را سالیانه حساب کنید تا روزی حلال داشته باشید.

در آخر هم باید اشاره کنم که الان من در شهر حلب سوریه هستم و آماده رزم با گروه های تکفیری می باشم . امیدوارم که در این راه استوار و پر امید و با تکیه بر اهل بیت( ع) به خصوص عمه جانم زینب (س) وارد صحنه نبرد شوم . خدایا کمکم کن که این بنده حقیر از تمام مادیات دنیا دل بکنم فقط و فقط به خودت فکر کنم که سعادت دنیا جز در این نیست .

میروم تا به مادرم برسم با تمام شرمندگی

الحقیر سیدمحمد مصطفوی

۱۳۹۴/۰۷/۲۲

مزار شهید مدافع حرم مهندس سید میلاد مصطفوی

مزار-شهید-سید-میلاد-مصطفوی

متن روی مزار شهید مدافع حرم مهندس سید میلاد مصطفوی

ما را مدافعان حرم آفریدند

«حسین گونه زندگی کنیم

که تمام عاقبت به خیری ها

در همین راه است»

جامعه ورزش شهرستان بهار در سالگرد شهادت مدافع حرم شهید سید میلاد مصطفوی

جامعه-وزش-شهرستان-بهار-در-سالگرد-شهادت
افزودن به علاقه مندی
افزودن به سبد خرید
-20%
دویدن زیر باران
بستن

دویدن زیر باران

۳۶,۰۰۰ تومان ۲۸,۸۰۰ تومان

دویدن زیر باران --- شهید سید احسان حاجی حتم لو به روایت همسر

مشخصات شهید سید احسان حاجی حتم لو

*نام و نام خانوادگی: سید احسان حاجی حتم لو

*نام پدر : سید

*محل تولد : گرگان

*تاریخ ولادت: ۱۳۶۳/۰۱/۰۱

*تاریخ شهادت : ۱۳۹۳/۱۱/۱۳

*محل شهادت: سوریه - حلب

*نحوه شهادت: تروریست های تکفیری

*مدت عمر: ۳۰ سـال

*محل مزار : گلزار شهدای گرگان

*قطعه و ردیف و شماره : ۵۳ - ۸۷ - ۴

*کتاب مربوط به این شهید: دویدن زیر باران - مثل نسیم

دویدن زیر باران --- شهید سید احسان حاجی حتم لو به روایت همسر

سید احسان حاجی حتم لو متولد ۶۳/۱/۱ می باشد. از کودکی پسری مومن بود و همیشه سعی می‎کرد حق کسی را پایمال نکند. این شهید مدافع حرم همواره زیارت عاشورا می‎خواند و نمازش ترک نمی‎شد و در طول زندگی بدون به افراد بی‎بضاعت کمک می‎کرد به طوری که بدون آن که ما متوجه بشویم در روزهای پنجشنبه و جمعه بر روی ساختمان‎های مردم بدون آن که خودش را معرفی کند کار می‎کرد.

پیکر این شهید مدافع حرم شنبه ۱۸ بهمن ماه به گرگان منتقل و مراسم استقبال از شهید سید احسان حاجی حاتملو ساعت ۱۶ در میدان بسیج شهر با حضور عموم مردم شهید پرور شهر گرگان برگزار شد. همچنین مراسم وداع با پیکر مطهر شهید بعد از نماز مغرب و عشا در آستان مبارک امامزاده عبدالله گرگان برپا شد.

همچنین مراسم تشییع پیکر مطهر این شهید بزرگوار با حضورخانواده شهید، مسئولان و مردم شهید پرور گرگان امروز، یکشنبه، ساعت ۸ صبح از بهداری سپاه ناحیه گرگان آغاز و تا گلزار شهدای امامزاده عبدالله(ع) برگزار شد.

سید-احسان

نامه همسر شهيد مدافع حرم سيد احسان حاجي حتم لو خطاب به همسر شهيد مدافع حرم قاسم غريب

خواهر عزيزتر از جان گرامي ، سلام

درود و ثناي خداوند بر جهادگران در راه حق و حقيقت كه چون كشته شوند و يا پيروز ، به آنان پاداشي بزرگ عطا مي گردد.

به بركت الفاظ مقدسه و انفاس مطهره ، دلهاي مومنان به نور الهي روشن گشته و طريق ايمان و جهاد در راه خدا را برگزيده اند و شايستگان جهاد اصغر كه در طلب ستاندن حق مظلوم از ظالم به پا خواسته اند ، براستي جهاد اكبر را كه نفس درون است به انجام رسانيده اند و برگزيدگان اين قوم نام مبارك شهيد را دارند.

شهيد كه شاهدي است برعرصه حضور ظلميت در جهان و راه گشا و چراغ هدايت در مسير تاريك بشر در سير الي الله ......

خواهر بزرگوارم

مطالبي اين روزها در باره من و تو گفته و شنيده مي شود ، عناوين و القابي هم بر دوش ما مي نهند كه مسئوليت اين روزها را دوچندان نموده است ، وظيفه اي را همسر گراميت بر دوشت نهاده كه خود بزرگترين جهاد در راه خداست ، و از تمام اينها بكه بگذريم ، فرمايش مولاي ما سيد علي خانه اي روحي لك الفدا كه مي فرمايد : " شهداي مدافع حرم از اولياء ا... بودند ."

و نيز مي فرمايند " شهيد مدافع حرم همانند اينست كه در جلوي امام حسين (ع) شهيد شده است".

همسر گرامي ولي ا... ، همسر بزرگوار دوست خدا ،

چه بنامم تو را و چگونه مدح تورا بگويم كه همين بس در مقام مجاهده اي بزرگ اسلحه همسر گراميت در دستان توست و رسالت حفظ و نگهباني از ثمره پر بار و بركت انقلاب اسلامي امام خميني (ره) و ثمره شجره طيبه زندگي پربارتان دو فرزند گرامي و نور چشمان شهيد بر دوش توست.

خواهر دلبندم ،

فراق يار نه آن مي كند كه بتوان گفت و ليكن دل در گرو عهدي داريم با آقايمان و مولايمان ، اميد مستضعفان جهان ، صاحب الامر (عج) بسته ايم كه تا جان در بدن و خون در رگ هايمان داريم براي انقلاب جهاني مستضعفان دمي از پا ننشينيمو فرزندان خود را همچون پدرانشان در مسير حفظ اركان نظام و انقلاب اسلامي تربيت نمائيم.

خواهر بزرگم ،

پرچم سرافراز شهادت بر ديوار خانه ات به اهتزاز در آمد تا بداني شايستگي دارا بودن اين پرچم را امام حسين (ع) برايمان مقدور ساخته است و در دفاع از عقيله بني هاشم ، حضرت زينب و دفاع از حريم حرم علوي نه خون در بدن بلكه با تك تك سلولهايمان تا پاي جان ايستاده ايم .

فداي صبر زينبيت ، نكند كاري كنيم كه دشمن شاد شود ، نكند كاري كنيم كه حريم ولايت فقيه متاثر شود نكند كاري كنيم كه اشك چشمان ما براي حواشي روزگار باشد و اصل غربت مولا امام زمان (عج) و گمنامي شيعيان و مظلوميت جهان اسلام فراموشمان شود.

همسر مكرمه شهيد، مسير بلند زندگي ، ما را در يك ساحل قرار داد كه آرامش آن بواسطه نام شهيد ، ولايت فقيه و امامت و رهبري امام خامنه اي و پرچم سرخ سيد الشهدا و گره زده به عطر حرم زينب سلام الله عليها ساخته است.

لحظه هاي عاشقيت را گره بزن بنام يكه سوار غربت شام و دل خوش دار اگر در عاشوراي 61 هجري نبوده اي ، به تمام قامت عاشورا ، دلير مردي را به عاشوراي شام فرستاده اي كه چفيه اش عطر سيب مي دهد و روانه اش نمودي تا جلوگيري كند از هتك حرمت حرم عقيله اهل بيت توسط ناجوانمردانه ترين اهريمن ناپاك دوران و لبخند يادگاريش در قاب عكسش نشان از رضايتمندي لقاء يار است.

هم پيمان با من باش همقدم با من ، با تمام زنان و مردان امت اسلام در اعتلاي نان مقدس شهداي مدافع حرم كه يقين دارم اين چنين است.

اجرت با اباعبدا... الحسين (ع)

خواهر كوچكت همسر پاسدار مدافع حرم سيد احسان حاجي حتم لو

افزودن به علاقه مندی
افزودن به سبد خرید
-20%
قصه دلبری
بستن

قصه دلبری

۲۷,۰۰۰ تومان ۲۱,۶۰۰ تومان

قصه دلبری  روایت شهید محمدحسین محمدخانی به روایت همسرش

فرمانده تیپ سیدالشهدا علیه السلام

مشخصات شهید محمد حسین محمد خانی

*نام و نام خانوادگی: محمد حسین محمد خانی

*نام پدر : مصطفی

*محل تولد : تهران

*تاریخ ولادت: ۱۳۶۴/۴/۹

*تاریخ شهادت : ۱۳۹۴/۸/۱۶

*محل شهادت: سوریه - حلب

*نحوه شهادت: تروریست های تکفیری

*مدت عمر: ۳۰سال

*محل مزار : گلزار شهدای بهشت زهرا تهران

*قطعه و ردیف و شماره : ۱۷-۸۷-۵۳

*کتاب مربوط به این شهید: عمار حلب - قصه دلبری - حاج عمار

 

قصه دلبری  --   شهید مدافع حرم محمد حسین محمد خانی

شهید محمد حسین محمدخانی نهم تیر ماه سال ۱۳۶۴ در تهران به دنیا آمد. پدرش مصطفی نام داشت. در رشته عمران در دانشگاه آزاد یزد و بعد از آن کارشناسی ارشد در رشته مدیریت فرهنگی مرکز تهران پذیرفته شد. پس از ورود به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی،ازدواج کرد و حاصلش یک فرزند پسر بود. سرانجام صبح شانزدهم آبان ماه، پس از اقامه نماز جماعت سه نفره او و دو تن از همرزمانش در سرمای شدید "ریف" د رحلب سوریه مورد آماج گلوله ها قرار می گیرند. ترکشی به پشت سرش اصابت نموده و به شهادت می رسد.

پیکر پاک این شهید والا مقام روز هفدهم آبان ماه در محله پدری (مهرآباد تهران) و روز هجدهم آبان ماه در محل زندگی خودش (شهرک شهید محلاتی) زیر بارش شدید باران و در جوار پنج شهید گمنام شهرک تشییع شد. شهید محمدحسین محمدخانی یا حاج عمار حلب در قطعه ۵۳ بهشت زهرای تهران و در کنار عموی شهیدش آرام گرفت.

   

متن وصیت نامه شهید مدافع حرم محمد حسین محمد خانی

سلام بر شما ائمه معصومین که بندگان خاص خدایید و از هر چه که داشتید در راه خداوند و معبود و معشوق خویش گذشتید. سلام بر شما که متقیان راه ﷲ هستید. بارالها! از این که به بنده حقیرت توفیق دادی که در راهت گام بر دارد، تو را سپاس می‌گویم؛ و از این که توفیقم دادی که در جبهه در کنار خالصان و مخلصان راهت قدم بر دارم، تو را شکر و سپاس می‌گویم. در این راه، دیدار خودت را هم نصیبم گردان!

 

مزار شهید مدافع حرم محمد حسین محمد خانی

مزار شهید محمد حسین محمدخانی

تصویر شهید محمد حسین حمدخانی در کنار شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی

  شهید-محمد-خانی-با-سردار
افزودن به علاقه مندی
افزودن به سبد خرید
-20%
مصطفی و مرتضی
بستن

مصطفی و مرتضی

۳۵,۰۰۰ تومان ۲۸,۰۰۰ تومان
مصطفی و مرتضی --- خاطرات خود گفتۀ شهید مرتضی عطایی (ابوعلی)
افزودن به علاقه مندی
افزودن به سبد خرید
-20%
خاطراتی از شهید محسن حججی
بستن

زیر تیغ

۳۹,۰۰۰ تومان ۳۱,۲۰۰ تومان
زیر تیغ --- خاطراتی از شهید محسن حججی
افزودن به علاقه مندی
افزودن به سبد خرید
-20%تمام شد
مجید بربری
بستن

مجید بربری

۲۲,۰۰۰ تومان ۱۷,۶۰۰ تومان

مجید بربری --- زندگی داستانی حُرّ مدافعان حرم شهید مجید قربانخانی 

چند هفته بعد

پس از سفر زیارتی سوریه

تازه از سوریه برگشته بودند. هم موقع رفتن و هم برگشتن، عجیب هوای مجید در دلشان افتاده بود. ساعت سه و چهار نیمه شب بود. عطیه گوشی اش را روشن کرد. پیامی با این محتوا دریافت کرده بود. «با سلام، بنده از پایگاه خبری مشرق نیوز هستم. می خواستم یک زندگی نامه کلی و چندتایی خاطره از مجید، که تا کنون گفته نشده، برای بنده بیان کنید.» عطیه اخم آورد و شروع کرد به غرولند. - خدایا حالا من چی برا این بگم. ما که این مدت، به این خبرگزاری و اون روزنامه، همه خاطرات را گفتیم. حرف نگفته ای نمونده که بخوام بگم. مجید بربری و خوابید. در خواب دید با مجید دارند شوخی می کنند. عطیه می خواست با کمربند، مجید را بزند که یکی از دوستان برادرش، از راه رسید و کمربند به مجید نخورد. عطیه افتاد و همه غش غش بهش خندیدند. دوست مجید گفت: - می خواستی مجید را بزنی، خدا جوابت را داد و افتادی زمین. مجید گفت: - آبجی! اینم خاطره خوب، برو برا اون خبرنگار تعریف کن.

چند ماه قبل از شهادت مجید

استخر یافت آباد، مجید با چند نفر از دوستانش

مجید و دوستانش وسط آب، با یکدیگر ادابازی یا به قول خودشان لال بازی در می آوردند. یک نفر وسط می آمد و یک سری اداهایی را در می آورد و بقیه باید می گفتند؛ منظورش چی بوده. وسط بازی و حدس زدنشان بودند که چشم های مجید، تا چند دقیقه ای خیره ماند. رفت نزدیک دوستانش. - حامد این چیه زدی روی کتف و کمرت. بدجوری چشمم رو گرفته. - خالکوبی رو می گی؟ - آره ، عجب چیز قشنگی زدی پسر! - من من چند تایی خالکوبی زده بودم و شکل زشتی روی بدنم افتاده بود. هر قسمتش یه چیزی بود. منم این عنکبوت رو با تارهاش زدم تا همه رو بخوره ببره. - منم می خوام خالکوبی کنم. خیلی چیز قشنگ و جالبی از آب در اومده. - مجید جون! یه وقت این کار رو نکنی ها! به قرآن من پشیمونم...
افزودن به علاقه مندی
اطلاعات بیشتر
بهترین قیمت

بهترین قیمت

بالاترین کیفیت

بالاترین کیفیت

پرداخت امن

پرداخت امن

پشتیبانی سریع

پشتیبانی سریع

تحویل اکسپرس

تحویل اکسپرس

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید:

فیس بوک توییتر اینستاگرام یوتیوب پینترست

همراه با ما

اتاق خبر سایت ما

فروش در سایت ما

فرصت‌های شغلی

تماس با سایت ما

درباره سایت ما

خدمات مشتریان

پاسخ به پرسش‌های متداول

رویه‌های بازگرداندن کالا

شرایط استفاده

حریم خصوصی

گزارش باگ

راهنمای خرید از سایت ما

نحوه ثبت سفارش

رویه ارسال سفارش

شیوه‌های پرداخت

هفت روز هفته ، ۲۴ ساعت شبانه‌روز پاسخگو هستیم    شماره تماس :  09354642245       آدرس ایمیل :   info@shohadabook.ir

بسم رب الشهداء و الصديقين

و لا تحسبن الذين قتلوا في سبيل االله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون

فروشگاه اینترنتی کتاب شهدا بحمدلله و ان شاءالله در راه پاسداری خون شهیدان از اولین آن حضرت هابیل علیه السلام ، خون پاک ارباب بی کفنمان حسین بن علی علیه السلام و تک تک انسان های پاکی که در راه امام زمانشان حضرت مهدی عجل لله تعالی فرجه الشریف  علیه اسلام به شهادت رسیدند ایجاد گردید. فروشگاه اینترنتی  کتاب شهدا با تقسیم بندی عناوین کتاب شهدا ، از قبیل شهدا تاریخ ، شهدا انقلاب ، شهدا دفاع مقدس ، شهدا مدافع حرم ، شهدا گمنام ، شهدا ترور ، شهدا ماموریت ، شهدا زن ، شهدا آزاده ، شهدا جانباز ، شهدا امربه معروف تشکیل شده است که عاشقان کتب شهدا می توانند کتاب مورد نظر را از فروشگاه انتخاب ، مختصری از خاطرات ، عکسها ، فیلم و ... کتاب شهید مورد نظر مشاهده درصورت علاقه مندی درخواست خرید را انجام و بعد از پرداخت وجه به شکل اینترنتی و ثبت آدرس دقیق پستی ، کتاب را تحویل بگیرند. لازم بذکر است بعلت گستردگی کتب شهدا و حساسیت در ثبت خاطرات شهدا در اوایل کار از کتب کمتری بهره می بریم که ان شاءالله به دعای مادر شهدا ، زهرای بتول سلام الله علیها بر توانمان اضافه و کتب بیشتری را بارگزاری خواهیم نمود . لذا ثبت انتقادات و پیشنهادات در بهتر شدن  فروشگاه اینترنتی کتاب شهدا راه گشاه خواهد بود .  التماس دعا

استفاده از مطالب فروشگاه اینترنتی کتاب شهدا چون برای زنده نگه داشتن فرهنگ ایثار و شهادت می باشد ، کاملا" آزاد بوده و از نظر شرعی مشکلی ندارد . التماس دعا

فروشگاه
علاقه مندی
0 آیتم سبد خرید
حساب کاربری
خانه
  • منو
  • دسته بندی ها
  • کتب شهدا دفاع مقدس
  • کتب تقریظ شده توسط مقام معظم رهبری
  • کتب سردار شهید حاج قاسم سلیمانی
  • کتاب شهدا مخصوص کودکان و نوجوانان
  • کتب خاطرات رزمندگان اسلام
  • یادگاری از شهدا
  • خانه
  • فروشگاه
    • فروشگاه
    • سبد خرید
    • تسویه حساب
    • حساب کاربری
  • درباره ما
  • تماس با ما

سبد خرید

بستن
بازگشت به بالا