پنج نور آسمانی رنگ آمیزی
۱۲,۰۰۰ تومان ۹,۶۰۰ تومان
پنج نور آسمانی رنگ آمیزی
موجود در انبار
وزن | 0.055 kg |
---|
شما شاید این را هم دوست داشته باشید

محصولات مشابه

آن مرد با باران می آید
آن مرد با باران می آید --- خاطراتی از دوران انقلاب اسلامی
آن مرد در باران می آید
تقریظ رهبری برای کتاب آن مرد با باران می آید
بسیار خوب و هنرمندانه و پر جاذبه نوشته شده است. تصویری که از ماههای آخر مبارزات نشان میدهد، درست و روشن و واقعی است. به گمان من همه ی جوانها و نوجوانهای امروز به خواندن این کتاب و امثال آن نیاز دارند. از نویسنده ی کتاب باید تقدیر و تشکر شود ان شاءالله
مرداد 98
در قسمتی از این کتاب می خوانیم:
تا صبح ، در خواب هذیان می گویم ، این را بهناز می گوید . خودم چیز زیادی یادم نمی آید . فقط می دانم که اصلا خوب نخوابیدم نه خواب بودم ، نه بیدار. اما پشت سرهم کابوس می دیدم.
کابوس جنازه هایی که روی زمین بودند و تانک هایی که با سرعت از رویشان رد می شدند . بعضی ها هنوز زنده بودند و نمی توانستند حرکت کند ، ناله می کردند و با وحشت به تانک ها ، که هر لحظه نزدیک تر نگاه میکردند . دست یکی شان را گرفتـه بـودم و با تمام می شدند . قدرت می کشیدم تا نجاتش بدهم ، اما زورم نمی رسید . تانک ها هر لحظه نزدیک و نزدیک تر می شدند . صدای زنجیر چرخ هایشان توی سرم پیچیده بود.
عرق سردی از سر و رویم می بارید . به مجروحی که دستش در دستم بود ، نگاه کردم . بهـروز بـود . با التماس نگاهم می کرد . خـون از سر و پیشانی اش جـاری بـود . همه ی زور و توانم را در بازوهایم جمع کردم تانک اولی نزدیک شد و از روی یکی از جنازه ها رد شد.
خوب نگاه کردم سعید بود ، با فریاد بلندی از خواب میپرم. پیشانی و بالشم خیس عرق است.
مامان و بهناز با چهره هایی وحشت زده ، کنار رختخوابم نـشـسته اند . مامان به زور ليوان آب را بـه خـوردم می دهند . بابـا هـم تـوی جایش نشـته و خواب آلـود با چشمانی قرمز و نگران نگاهم می کند . بیرون هنوز هـوا تاریک است.
تا صبح ، بارها این کابوس ها را می بینم ، یادم نمی آید چندبار فریادکشان از جا پریدم و چند بار مامان و بابا و بهناز را با چهره هایی نگران بالای سرم دیدم آفتاب تـوی حیاط پخش شده که از خواب بیدار می شـوم. بهناز می گوید تازه بعد از اذان صبح بودکه کمی راحت خوابیده ام.
دهانم تلخ است . سرم تیر می کشد و دست و پاهایم درد میکند . انگار تمام شب را به جـای خـواب ، جنگیـده ام.
مامان کاسه ای سـوپ داغ برایم می آورد . بهناز با دلسوزی سوپ را هم می زند و فوت می کند تا سرد شود . مامان دستی به پیشانی ام میکشد خدا رو شکر ! ... تبت قطع شده .
ناگهان چیزی در ذهنم جرقه می زند : « سعید ... »
با وحشت از جا می پرم . پتـو دور دست و پاهایم می پیچد نزدیک است بـا سـر بـخـورم زمین.
مامان دستم را می گیرد . .کجا ؟
با التماس نگاهش می کنم : . سعید ! ... سعید چی شد ؟
...

مجموعه قهرمان من جلد سوم – شهید اندرزگو
مجموعه قهرمان من جلد سوم - شهید اندرزگو
جلد سوم
شهید اندرز گو
از بین این ۵نفر ، نگهبانای دربار
۴ نفرو گرفتن ، یکیشونم کرد فرار
اون یک نفر فراری ، شما میدونین کیه ؟
قهرمان این قصه اس ، اسمش سيد عليه
قهرمان
نیروهای ساواکی ، دنبال اون میگشتن
اگه پیداش ، میکردن ، حتما اونو میکشتن

مجموعه قهرمان من جلد چهارم – استاد کامبوزیا
مجموعه قهرمان من جلد چهارم - استاد کامبوزیا
جلد چهارم
استاد کامبوزیا
یه باره شاه قلدر ، غائله ای به پا کرد
حجاب خانوما رو ، از سرشون جدا کرد
مأمورای رضاخان ، رفتن سراغ استاد
دعوت کنن از ایشون ، تو مجلساشون بیاد
کامبوزیا
اون میدونس که تو این ، مجالس ناصواب
خانومهای خونه شون ، باید باشن بی حجاب
برا همین صبح زود ، تا شپ می رفت پیابون
تا مأمورا نتونن ، دعوت کنن از ایشون
استاد شبانه روزی ، سرش توی کتاب بود
برای هر سؤالی ، به دنبال جواب بود

من در آسمانم
من در آسمانم --- شهید سلامت علی صفر لو
مشخصات شهید علی صفر لو
*نام و نام خانوادگی: علی صفر لو
*نام پدر: خسرو
*محل تولد : قم
*تاریخ ولادت: ۱۳۵۹/۰۶/۰۳
*تاریخ شهادت : ۱۳۹۹/۰۶/۲۹
*محل شهادت: بیمارستان بقیه الله(عج)
*نحوه شهادت: ویروس کرونا
*مدت عمر: ۴۰ سـال
*محل مزار : گلزار شهدای قم
*کتاب مربوط به این شهید: من در آسمانم
«و لا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله أمواتا بل أحياء عند ربهم يرزقون»
و هرگز گمان مبر آنها که در راه خدا کشته شده اند ، مردگانند ، بلکه آنها زندگانی هستند که نزد پروردگارشان روزی داده میشوند .
من در آسمانم --- شهید سلامت علی صفر لو
در اواخر سال ۲۰۱۹ میلادی ویروسی از نوع کرونا با عنوان کویید ۱۹ درکشور چین ظهور کرد و به سرعت تمام دنیا را درگیر خود کرد . این ویروس که از راه دهان و بینی منتقل میشد تمام مردم دنیا را به زدن ماسک وادار کرد . ویروس کویید ۱۹ در اواخر سال ۱۳۹۸ وارد ایران شد و افراد زیادی را مبتلا کرد . بسیاری از پزشکان و پرستاران برای نجات جان بیماران تلاش کردند و در این راه به شهادت رسیدند.
شهید مدافع سلامت علی صفرلو نیز از پرستاران بخش کودکان بودند که برای کمک به بیماران کرونایی در این جبهه خدمت کردند و در این راه به شهادت رسیدند . این کتاب خلاصه ای از زندگینامه این شهید عالیقدر است .
مزار شهید سلامت علی صفر لو

من یک حاج قاسمم


مجموعه قهرمان من جلد دوم- شهید میرزا کوچک خان جنگلی
مجموعه قهرمان من جلد دوم- شهید میرزا کوچک خان جنگلی
جلد دوم
میرزا کوچک خان جنگلی
اون روزا ایرانمون ، ضعیف بود و ناتوان
میرزا دلش می طپید برای خاک ایران
از یه طرف روسیه ، از یه طرف انگلیس
از یه طرف پادشاه ، هر سه رفیق ابلیس
قهرمان
میرزا تفنگو برداشت ، تا بکنه یه کاری
وایسه چلو حمله ی روسیه ی تزاری

دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.