امام خامنه ای: زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست

* بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ *

فیس بوک توییتر پینترست لینکدین تلگرام
امام خامنه ای: شهادت مرگ تاجرانه است
فروشگاه اینترنتی کتاب شهدا
ورود / عضویت

ورودایجاد یک حساب کاربری

رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
لیست علاقه مندی ها
0 آیتم / ۰ تومان
منو
فروشگاه اینترنتی کتاب شهدا
0 آیتم / ۰ تومان
دسته بندی محصولات
  • کتب شهدا دفاع مقدس

    همه کتب شهدا ....

    کتب شهدا گمنام

    ابراهیم هادی 1

    ابراهیم هادی 2

    شاهرخ

    خدای خوب ابراهیم

    مهمان خدا

    راز کانال کمیل

    کتب شهدا ترور

    او یک ملت بود

    تا کوچه های آسمان

    آقا مجتبی

    از برف تا برف

    سردار دلها

    در کمین گلسرخ

    حاج قاسم 1

    مرد

    متولد ماه مارس 

    کتب شهدا  مدافع حرم

    ملاقات در ملکوت

    حجت خدا

    قصه دلبری

    یادت باشد

    پسرک فلافل فروش

    در مکتب مصطفی

    فاطمیون

    برای زِین أب

    مجید بربری

    کتب شهدا انقلاب

    طیب

    سفیر بیداری

    حبیب خدا

    کتب شهدا دفاع مقدس

    بر فراز آسمان

    عارفانه

    بیا مشهد

    نخل سوخته

    علی بی خیال

    مسافر کربلا

  • کتب تقریظ شده توسط مقام معظم رهبری
  • کتب سردار شهید حاج قاسم سلیمانی
  • کتاب شهدا مخصوص کودکان و نوجوانان
  • کتب خاطرات رزمندگان اسلام
  • یادگاری از شهدا
  • خانه
  • فروشگاه
    • فروشگاه
    • سبد خرید
    • تسویه حساب
    • حساب کاربری
  • درباره ما
  • تماس با ما
خانهشهدا ترور خنده های رفیق
محصول قبلی
بازگشت
بازگشت ۱۶,۰۰۰ تومان ۱۲,۸۰۰ تومان
بازگشت به محصولات
محصول بعدی
سلوک در مکتب سلیمانی
سلوک در مکتب سلیمانی ۳۷,۰۰۰ تومان ۲۹,۶۰۰ تومان
-20%تمام شد
خنده های رفیق
برای بزرگنمایی کلیک کنید

خنده های رفیق

۴۵,۰۰۰ تومان ۳۶,۰۰۰ تومان

# کتاب “خنده های رفیق”   با الهام از خاطرات سردار شهید حاج قاسم سلیمانی و رزمندگان هشت سال دفاع مقدس

چند روزی مانده بود تا عملیات. قاسم زیر نور کم سوی فانوس سنگر، کالک را زیر و رو می کرد. یوسف کنار ینشسته بود و زیرچشمی می پاییدش. قاسم یکدفعه سر برداشت و رو به یوسف گفت: «پاشو یوسف! . . . » یوسف دقیق تر شد.

– پاشو همین الان با جمال، فرمانده گروهان ها و دسته هاتونو وردارین ببرین تا منطقه رو ببینن. که شب عملیات چشم و گوش بسته نباشن. بعد هم همه رو مسلح کنین.

یوسف بدون یک کلمه حرف، سریع از جا پرید و پتوی جلوی سنگر رو زد کنار و تو تاریکی شب گم شد. همان شب، سه ، چهار تا گروه به نوبت رفتند و تو محورهای مختلف منطقه سر و گوشی آب دادند و برگشتند.

یوسف هر گروه را که می فرستاد شناسایی، خودش هم همراهشان می رفت. یا با آن ها وارد خط می شد یا می نشست گوشه ای و مشغول دعا و نماز می شد تا برگردند. آن ها باید معبرهایی که نیروهای خودی رابه خط مقدم دشمن می رساندند شناسایی می کردند.

# کتاب “خنده های رفیق”   با الهام از خاطرات سردار شهید حاج قاسم سلیمانی و رزمندگان هشت سال دفاع مقدس

جاهایی باید سرکشی می شدند که دست دشمن بودند. دشمن در آن ها سنگر داشت. مین کاشته بود و برای گیرانداختن نیروهای شناسایی، از چپ و راست کمین گذاشته بود. منطقه پر بود از خاکریزهای کوچک. تانک های عراقی پشت خاکریزها صف کشیده بودند. لا به لای تانک ها هم نیروهای پیاده اول می زدند.

شب عملیات، نیروها باید می رفتند تا خاکریز آخر. بعد از آن جاکنده می شدند و وارد کانال می شدند که ما آبیاری زمین های کشاورزی بود. عمقش زیاد نبود و دو طرفش سیم خاردار داشت. یوسف برای کانال اسمگذاشته بود. بهش می گفت کانال تانک. یک تانک عراقی آرپی جی خورده بود و از روی کانال کج شده بود توی آن.

آخرِ کانال چند شاخه می شد. که از هر کدام می رفتی، قشنگ پشت خاکریز اصلی دشمن در می آمدی. عملیات باید از همین کانال های چند شاخه شروع می شد.
کارِ شناسایی چند شب ادامه داشت. یک شب قاسم هم آمد تو سنگر تا یوسف با بچه ها برگشتند. آن شبف آن ها کلی الوار از خط عراقی ها با خودشان آورده بودند. جان می داد برای محکم کردن سنگرها.
هنوز مانده به عملیات، قاسم شروع کرد به فرستادن نیروهای رزمنده به خط پدافندی. هنوز هیچ کس اسلحه نداشت. نه نیروهای شناسایی، نه نیروهای عملیاتی. خط خلوت بود. کندن سنگر را بهانه کرد تا آن ها را بفرستد جلو که گوش شان با صدای شلیک توپ و تانک آشنا بشود.

رزمنده ها قبل از عملیات تو خط کاری نداشتند. بعضی ها سنگرها را مرتب می کردند و بعضی هو تو رودخانه کرخه کور آبتنی می کردند. بعضی هم مهمانی راه انداختند.

در انبار موجود نمی باشد

افزودن به علاقه مندی ها loading
اضافه شد! مشاهده لیست علاقه مندی ها
محصول از قبل به علاقه مندی ها اضافه شده! مشاهده لیست علاقه مندی ها
افزودن به علاقه مندی
شناسه محصول: KST10024 دسته: شهدا ترور, کتب سردار شهید حاج قاسم سلیمانی برچسب: حاج قاسم سلیمانی, خاطرا ت سردار, خنده های رفیق, رزمندگان هشت سال دفاع مقدس, سردار شهید حاج قاسم سلیمانی
  • توضیحات
  • توضیحات تکمیلی
  • نظرات (0)
  • ارسال و حمل و نقل
توضیحات

# کتاب “خنده های رفیق”   با الهام از خاطرات سردار شهید حاج قاسم سلیمانی و رزمندگان هشت سال دفاع مقدس

کتاب خنده های رفیق حاج قاسم خاطرات.سردار شهید حاج قاسم سلیمانی و رزمندگان.هشت سال دفاع مقدس را روایت می کند.

شکستن حصر آبادان

برای شکستن حصر آبادان قرار شد.دو گروهه از پادگان قدس کرمان به نوبت بروند جنوب. روی هم ششصد نفر می شدند. تکلیف از اول معلوم بود؛ هم شرکت.تو عملیات؛ هم نگه داشتن خط پدافندی، قبل و بعد از عملیات. فرماندهی اصلی عملیات هم با بچه های سپاه اصفهان بود.

نیروها اغلب کم سن و سال بودند و بی زن و بچه. ولی باز آن ها را دو روز فرستادند مرخصی.تا قشنگ از خانواده ها خداحافظی کنند. اولین گروه کرمانی ها بالاخره رفتند راه آهن تا با قطار بروند قم. قرار بود تو قم صبر کنند تا قطار تهران برسد و آن ها را هم سوار کنند و ببرد اهواز.

خنده های رفیق

زیارت حضرت معصومه (س)

صبح رسیدند قم و رفتند ساختمان سپاه. تا حدود ساعت دوی بعدازظهر که قطار تهران می رسید، چند ساعتی وقت داشتند. فرصت خوبی بود برای رفتن به حرم و زیارت حضرت معصومه (س).

– اگه همه بریم تکلیف ساک ها و اسلحه ها چی میشه!.

این حرف پیچید بین بچه ها. تعداد اسلحه ها زیاد نبود. شاید ده تا ژسه که برای حفاظت از گروه بود. آن روزها پادگان ها تسلیحات به درد بخوری نداشتند.تا نیروهایشان را مسلح کنند. نیروها می رفتند جبهه و آن جا مسلح می شدند.

همه معطل، همدیگر را نگاه می کردند. که معاون فرمانده داد زد: «شماها برید من هستم این جا»

زیارت حضرت معصومه (س)

یکی آن وسط انگار که دلش نیامد.معاون را جا بگذارند و خودشان بروند زیارت. آمد جلو و گفت: «برادر یوسف، اینا رو امانت بسپریم همین جا بعد دسته جمعی بریم حرم.» خیلی ها خوش شان آمد.

سر و صداها بالا گرفت ولی یوسف مخالف بود. می گفت شاید قطار برسد و تو این گیر و دار طوری بشود.که پس گرفتن امانت ها به مشکل بر بخورد.

با مخالفتش، همه زود ساکت شدند. وقتی رفتن بچه ها قطعی شد. خوشحال و خندان ساک ها را یک گوشه چیدند روی هم. بعد هم نوبت اسلحه ها شد. ده تا اسلحه را هم گذاشتند و روی شان را پوشاندند. می رفتند که هم زیارتی بکنند و هم قدری تو شهر بچرخند.

خاطرات سردار شهید حاج قاسم سلیمانی

وقتی همه رفتند، یوسف رفت کنار اسلحه ها. ساکش را گذاشت رو زمین و نشست رویش. لبش تکان می خورد. معلوم نبود دارد ذکرمی گوید یا شعری زمزمه می کند.

هنوز مانده بود قطار از تهران به ایستگاه راه آهن قم برسد.که سر و کله بچه ها یکی یکی پیدا شد. قطار به موقع آمد و آن ها را از یک غروب تا صبح فردا رساند راه آهن اهواز.

از آن جا با کامیون به یک پادگان رفتند. تا برای رفتن به آبادان و شروع عملیات کاملا آماده شوند.

چند روز به ورزش و نرمش و مرور آموزش هایی گذشت.که تو پادگان قدس دیده بودند. مربی ها شب ها هم ول کن نبودند. با خشم شب، خواب را که کوفتشان می کردند. هیچ، دو سه نفری را هم زخمی کردند.

البته زخم ها مختصر و در حد بریدگی بود. در این چند روز، این قدر به گروه کرمانی ها سخت گرفته.که صدام آمد جلوی چشمشان.

خبر شهادت

یوسف و فرمانده های دیگر مدام بین پادگان و.قرارگاه در گلف رفت و آمد داشتند. و اطلاعات ردو بدل می کردند. گلف در زمان شاه باشگاه افسران بود. یک جایی در مسیر اهواز به بهبهان.که مال تفریح و مهمانی نظامی های آن زمان بود. گلف حالا تبدیل شده بود به مقرّ فرماندهی عملیات کل جنوب.

به اصطلاح اتاق جنگ بود و مشهور بود به پایگاه منتظران شهادت. علاوه بر فرماندهی و توجیهات کلی درباره عملیات ها،.خیلی کارهای دیگر هم در آن انجام می شد. مثل آموزش و سازماندهی نیروهای رزمنده و نگه داری سلاح و تدارکات.

هشتم شهریور بود. بعد از نماز مغرب و عشا، معاون فرمانده.با داد و فریاد بچه ها را آماده می کرد. صدای بلندش می پیچید تو فضای پادگان. همه را در زمان کوتاهی به صف کرد برای گرفتن شام. هر کی می رسیدجلوی صف، یک نان می گذاشتند.کف دستش و مقداری پنیر هم می گذاشتند رویش.

خبر شهادت

این غذای کسی بود که باید می رفت.خط تا با دشمن سینه به سینه شود. کسی اعتراض نداشت.

هوا تاریک شده بود. که رزمنده ها را با چند تا اتوبوس حرکت دادند.به سمت آبادان. رادیوی اتوبوس روشن بود. همان جا بود که خبر شهادت رئیس جمهور رجایی.و نخست وزیرش باهنر را شنیدند.

دیگر واویلایی شده بود از گریه و تو سر و کله کوبیدن بچه ها. تازه دو ماه از شهادت شهید بهشتی.رئیس دیوان عالی کشور می گذشت. بچه ها این قدر آتشی شده بودند که . . .

توضیحات تکمیلی
وزن0.255 kg
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “خنده های رفیق” لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ارسال و حمل و نقل

محصولات مشابه

-20%تمام شد
نبرد سید جابر
بستن

نبرد سید جابر

۶۰,۰۰۰ تومان ۴۸,۰۰۰ تومان

نبرد سید جابر --- اردیبشهت تا تیر 1361  به روایت سردار سرلشگر شهید حاج قاسم سلیمانی

کتاب دوم از مجموعه « روزی روزگاری قاسم سلیمانی ، با عنوان "نبرد سیدجابر" اینک در دسترس دوستداران سردار سرلشکر سلیمانی است . این کتاب دوره ای از فرماندهی وی بر تیپ تارالله را روایت می کند که تیپ را برای حضور در عملیات بیت المقدس او دوکوهه به دارخوین و سپس حمیدیه آورد و در نبردی سخت و نابرابر در جبهه کرخه کور لشکرهای ۵ مکانیزه و ۶ زرهی دشمن را زمین گیر کرد تا قرارگاه های فتح و نصر ، فارغ از رویارویی با تانک های این دو لشکر قدرتمند ، از کارون عبور کنند.

همچنین شرح می دهد که رزمندگان تیپ تارالله چگونه تحت امری ، در آوردگاه کوشک ، تانک های عراقی را به آتش کشیدند . پایه و اساس این کتاب نیز استاد ، مدارک و نوارهای مرکز استاد و تحقیقات سپاه و تاریخ شفاهی سردار حاج قاسم سلیمانی و فرماندهان و رزمندگان حاضر در خطوط پدافندی و عملیات ها است .

سخنرانی-سردار-حاج-قاسم-سلیمانی-نبرد-سید-جابر

در قسمتی از کتاب سخنان سردار شهید حاج قاسم سلیمانی فرمانده تیپ ثارالله ثبت شده که با هم می خوانیم:

سلیمانی در پایان سخنانش باز هم تأکید کرد : « افرادی که خسته شده اند می توانند مدتی مرخصی بگیرند و بعد از استراحت برگردند.

وی گفت:

« واقعا اگر خسته شده اید ، من خدا شاهد است توی تیپ ، خودتون می دونید ، که نه مسئله فرمانده تیپی است و نه اصلا هیچ فرقی نمی کند چه من چه شما چه اون. همه باهم دوست هستیم ، برادر هستیم ، رفیق هستیم ، هیچ وقت ، نه الحمدلله در من این مسئله هست ، غرور هست که بگم « نخیر » به غرور به خودم بگم : من از همه بالاترم ، من فرمانده تیپ هستم ، من اله هستم . نه خودم را در این حد می بینم ، به این کارها را می کنم ، الحمد لله هیچ مسئله ای نیست .

آقا ، برادر عزيز ، من خسته شدم ، احتیاج به استراحت دارم ؛ ولی هیچ وقت توجیه غیرشرعی خودتون را نکنید، یک موقع می بینی انسان می خواهد یک عملی انجام بدهد ، هی خودش را توجیه می کند و می خواهد به یک شکلی خودش را راضی کند وانسان دو نفس است و در انسان همیشه دو چیز باهم به اصطلاح متضاد است : یکی میگه « نه » ، یکی می گه « درست است . » یکی می گه : نه درست نیست یکی میکشد به طرف شیطان ، یکی می کشه به طرف خد ا . همیشه تا اون حد اعلا که برسیم اینها هستند .

یعنی انسان باید خودش موقعی که یک تصمیم گرفتیم خدای خودش را در نظر بگیرد . بگه « آقا ، واقعاً من خسته شدم » و من قبول میکنم . راستش را بگه . چون واقعاً بیشتر کار کردید . خیلی زحمت کشیدید . پیاده روی کردید . شب و روز فشار روتون بیشتر از همه بود و خسته شدید . این را قبول دارم ، حتی اگر دیوانه هم باشید این را حق بهتون می دهم ولی باید بگید « من یک هفته ، دو هفته ، ده روز می روم مرخصی ، برمی گردم . » بگویید که « آقا ، من تجربه کسب کردم . این همه تجربه می دونم تا کس دیگه مثل من بشه یک سال طول می کشد با وضعیت این جنگ . » درست است ؟ « می رویم آقا برمی گردیم . حالا چند روز دیگه می خواهید عملیات انجام بدهید . اگر به این عملیات نمی رسم ، برای عملیات بعدی می رسم . »

رمضان راجی امیرحسینی و افرادش بعد از شنیدن سخنان سلیمانی در منطقه ماندند . به تدریج عده ای از نفرات واحد اطلاعات و عملیات به مرخصی رفتند . کمی قبل از آغاز عملیات رمضان تمام این افراد خود را به تیپ ثارالله معرفی کردند . راجی چند روز بعد ، در یک سانحه اتومبیل به شدت صدمه دید . جواد رزم حسینی جای وی را گرفت . افراد جدیدی هم چون حسين يوسف الهی (الهیه) ، اکبر شجره ، حمید نصری " و خليل الله زحمت کش " ، به واحد اطلاعات پیوستند تا رزمندگان تیپ ثارالله را برای حضور قدرتمند در عملیات رمضان یاری کنند .

افزودن به علاقه مندی
اطلاعات بیشتر
-20%
سید اسدالله
بستن

سید اسدالله

۱۸,۰۰۰ تومان ۱۴,۴۰۰ تومان

سید اسدالله خاطراتی از شهید سید اسدالله مدنی

شب جمعه بود که فقیری به خانه مراجعه و درخواست کمک کرد. آقا دست از کیسۀ سیاهش مبلغی به او داد . فقیر که رفت، به من گفت:« احد کیسه خالی شد. فکر کنم فردا دیگر ما زنده نباشیم» با تعجب پرسیدم « یعنی چی آقا؟!» آقا گفت: « از خدا خواستم که تا زنده ام این کیسه خالی نشود، امشب که کیسه خالی شد، احتمال می دهم دیگر عمرم به سر آمده باشد ، والا این کیسه خالی نمی شد. » آن شب درست شب 20 شهریور بود.

« سیداسدالله مدنی دهخوارقانی » فرزند میرعلی به شماره شناسنامه ۲۹۵ به سال ۱۲۹۳ شمسی ( ۱۳۲۳ قمری ) در شهر دهخوارقان از توابع تبریز به دنیا آمد . چهار ساله بود که مادرش را از دست داد و در ۱۶ سالگی غم از دست دادن پدر را متحمل شد . تحصیل را از " مدرسه طالبیه " تبریز آغاز نمود و در ۱۷ سالگی ، برای کسب علم ، راهی دیار قم شد ، « سیداسدالله » در جواب دوستانش که به او گفتند : « اوضاع زمانه مساعد طلبگی نیست . » کنایه از این که منیر و روحانی ، طالبی ندارد گفت : « حداقل ملا و واعظ خودم که میشوم . » ایشان در قم از محضر اساتیدی همچون « آیت الله حجت کمره ای » و « آیت الله خوانساری » و « امام خمینی » کسب فیض نمود و در سال ۱۳۲۱ برای تکمیل تحصیلات راهی « نجف اشرف » شد . در نجف « آیت الله شاگرد برجسته « آیت الله سیدمحسن حکیم » بود ، تا جایی که به دستور ایشان تدریس هم می کرد . « آیت الله سیدابوالقاسم خویی » و سید عبدالهادی شیرازی » از دیگر اساتید ایشان میباشند . « سیداسدالله » به سال ۱۳۳۱ در میان استقبال مردم ، به « آذرشهر » زادگاه خود بازگشت و در آنجا سخنرانیهای پر شوری انجام داد . این بازگشت نقطه عطف زندگی مبارزاتی آیت الله مدنی به حساب می آید و از این مقطع به بعد ، تبعیدهای ایشان به دلیل سخنرانیهای ضد رژیم آغاز شد.

دره مرادبیگ ، همدان ، خرم آباد ، ملایر ، تهران ، نورآباد ممسنی ، گنبد کاووس ، بندر کنگان ، مهاباد شهرها و روستاهایی هستند که آیت الله مدنی از سال ۱۳۳۱ تا ۱۳۵۷ به دلایل مختلف که عمده آن تبعید است ، مدتی را اقامت در آنها داشته است . البته همدان و اهالی آن بیشترین فیض را از حضور ایشان برده اند . تبریز آخرین میعادگاه آن حضرت بود . سیداسدالله مدنی بعد از ۲۲ ماه حضور در تبریز ، در ۲۰ شهریور ۱۳۶۰ ، در سن ۶۷ سالگی در کسوت امام جمعه و در قنوت نماز ، به آرزوی دیرینه اش رسید و معشوق خویش را با جسمی درهم شکسته و رویی خونین ملاقات کرد.

افزودن به علاقه مندی
افزودن به سبد خرید
-20%تمام شد
این مرد پایان ندارد
بستن

این مرد پایان ندارد

۳۰,۰۰۰ تومان ۲۴,۰۰۰ تومان

کتاب #این مرد پایان ندارد  #زندگی جهادی سرباز اسلام شهید قاسم سلیمانی

این کتاب زندگی جهادی سرباز اسلام شهید قاسم سلیمانی را روایت می کند:

رهبر حکیم انقلاب اسلامی

«ما به حاج قاسم سلیمانی و به ابو مهدی به چشم یک فرد نگاه نکنیم؛.به آن ها به چشم یک مکتب نگاه کنیم. سردار شهید عزیز ما را با چشم یک مکتب، یک راه،.یک مدرسه ی درس آموز، با این چشم نگاه کنیم آن وقت اهمیت این قضیه روشن خواهد شد. قدر و قیمت این قضیه روشن خواهد شد.»  
افزودن به علاقه مندی
اطلاعات بیشتر
-20%
از برف تا برف
بستن

از برف تا برف

۳۸,۰۰۰ تومان ۳۰,۴۰۰ تومان

از برف تا برف --- خاطرات فرمانده 25 ساله لشکر 17 علی‌ ابن ابیطالب

فرمانده گردان 412 لشکر 17 علی‌ ابن ابیطالب

مشخصات شهید مهدی زین الدین

*نام و نام خانوادگی: مهدی زین الدین

*نام پدر : عبدالرزاق

*محل تولد : تهران

*تاریخ ولادت: ۱۳۳8/۰7/۰۱

*تاریخ شهادت : ۱۳۶۳/08/۲۲

*محل شهادت: جاده بانه - پیرانشهر

*نحوه شهادت:  توسط گروهک های تروریست

*مدت عمر : 25 سـال

*محل مزار : گلزار شهدای علی بن جعفر (ع) قم

*کتاب مربوط به این شهید:  از برف تا برف ، تنها زیر باران 

از برف تا برف --- خاطرات فرمانده 25 ساله لشکر 17 علی‌ ابن ابیطالب

متن وصیت نامه شهید مهدی زین الدین

بسمه تعالی

اولین شرط لازم برای پاسداری از اسلام، اعتقاد داشتن به امام حسین(ع) است. هیچ کس نمی‌تواند پاسداری از اسلام کند در حالی که ایمان و یقین به اباعبدالله‌الحسین(ع) نداشته باشد. اگر امروز ما در صحنه‌های پیکار می‌رزمیم و اگر امروز ما پاسدار انقلابمان هستیم و اگر امروز پاسدار خون شهدا هستیم و اگر مشیت الهی بر این قرار گرفته که به دست شما رزمندگان و ملت ایران، اسلام در جهان پیاده شود و زمینه ظهور حضرت امام زمان(عج) فراهم گردد، به واسطه عشق، علاقه و محبت به امام حسین(ع) است. من تکلیف می‌کنم شما «رزمندگان» را به وظیفه عمل کردن و حسین‌وار زندگی کردن.

در زمان غیبت کبری به کسی «منتظر» گفته می‌شود و کسی می‌تواند زندگی کند که منتظر باشد، منتظر شهادت، منتظر ظهور امام زمان(عج). خداوند امروز از ما همت، اراده و شهادت‌طلبی می‌خواهد. در این وصیت نامه فقط مقدار بدهکاریها و بستانکاریها را جهت مشخص شدن برای بازماندگان و پیگیری آنها می نویسم،به انضمام مسائل شرعی دیگر.

1- مسائل شرعی:

الف)نماز: به نظرم نمی آید بدهکار باشم.ولی مواقعی از اوان ممکن است صحیح نخوانده باشم،لذا یکسال نماز ضروری است خوانده شود.

ب)روزه:تعداد190روزه قرض دام وتنوانستم بگیرم.

ج)خمس:سی و پنج هزار ریال به دفتر آیت الله پسندیده بدهکار هست.

د)حق الناس:وای از آتش جهنم و عالم برزخ،خداوند عالم بصیراست.

2- مادیات

الف:بدهکاریها:

1- مبلغ شش هزار تومان معادل شصت هزار ریال به طرح و عملیات ستاد مرکزی بدهکارم،البته قبض دویست هزار ریال است،ولی ازاین مبلغ شصت هزار ریال بدهی بنده است.

2-وام یک میلیون ریالی از ستاد منطقه 1گرفته ام که ماهانه بیشتر ازهزار ریال باید بدهم، از این مبلغ هزار و هفتصد و پنجاه تومان حق مسکن را سپاه می دهد و دویست و پنجاه تومان از حقوقم کسر نمایند.

3-پنجهزار ریال به آقای مهجور (ستاد لشگر) پول نقد بدهکارم و پرداخت شد توسط در گاهی.

ب – بستانکاریها:

1-مبلغ هفتاد و پنج هزار ریال رهن منزل که به آقای رحمانی توفیقی جهت منزل مسکونه داده بودم و طلبکارم.این منزل را بمدت یکسال اجاره نمودم. باتفاق های رحمان توفیقی که ما در طبقه بالا و رحمان در طبقه پایین زندگی می کردند و ظاهرا شهیدحسن باقری از طریق آقای استادان منزل را از شخصی بنام معاضدی(صاحب اصلی خونه)اجاره کرده بودند،ولی نامبرده یکسال است که مبلغ فوق را مستردننموده است.

2- مقداری پول هم که مبلغ آن را نمیدانم (یادم نیست)نزد پدرم داشته‌ام و مقداری هم مجددا اگر به پدرم داده‌ام جهت بدهی‌ها

پدرم برای خانه‌ای که خریده بود تا با آن زندگی کنیم ولی خانه متعلق به پدرم می‌باشد و من فقط مبلغ فوق ویکصد هزار تومان وام مندرج در بند2. بدهکاریها ره از مبلغ نهصد و سی هزار تومان وجه بابت خانه مسکونی که پدرم خریده بوده است را داده‌ام که در صورت مرگ من و فروش خانه مستدعی است.باقیمانده وام را به سپاه برگردانده و طلبکاری من از پدرم رابه همسر و فرزندم بدهید و باقیمانده پول خانه هم طبیعتا به پدرم میرسد.مطلب دیگری به ذهنم نمی‌رسد و اگر کسی مراجعه کرد با توجه به وصییت من اقدام نمایید.

مهدی زین الدین

مزار شهید مهدی زین الدین

مزار-شهید-مهدی-زین-الدین

رهبر معظم انقلاب بر مزار فرمانده 25 ساله

رهبر-انقلاب-بر-مزار-شهید
افزودن به علاقه مندی
افزودن به سبد خرید
-20%
مرد شهید حاج احمد متوسلیان
بستن

مرد

۲۱,۰۰۰ تومان ۱۶,۸۰۰ تومان

مرد --- شهید احمد متوسلیان

فرمانده لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله

مشخصات شهید احمد متوسلیان

*نام و نام خانوادگی: احمد متوسلیان

*نام پدر : غلامحسین

*محل تولد : تهران

*تاریخ ولادت: ۱۳۳۲/۰۱/۱۵

*تاریخ ربوده شدن : ۰۴/۱۴ /۱۳۶۱

*نحوه ربوده شدن: توسط صهیونیست ها در ایست بازرسی لبنان

*مدت عمر: ۶8 سـال

*محل مزار : جاویدالاثر

*کتاب مربوط به این شهید: مرد _ می خواهم با تو باشم _  هاله ای از غبار _ فرمانده جدید _ راز احمد

مرد ---شهید حاج احمد متوسلیان

شهید حاج احمد متوسلیان در  ۱۵ فروردین ۱۳۳۲ در  یکی از محلات جنوب شهر تهران در خانواده ۹ نفره ، دیده به جهان گشود. پدرش غلامحسین متوسلیان و مادرش بی بی معصومه حسینی زاده است. دارای شش برادر و یک خواهر است که نام دو برادرش محمد و امیر متوسلیان و فریده متوسلیان خواهر حاج احمد متوسلیان است. دوران تحصیل ابتدایی را در دبستان اسلامی مصطفوی به پایان رساند و ضمن تحصیل، به پدرش که در بازار به شغل شیرینی فروشی اشتغال داشت، کمک می کرد. پس از پایان دوره ابتدایی، وارد هنرستان صنعتی شد و در سال۱۳۵۱ موفق به اخذ دیپلم گردید و به خدمت سربازی اعزام شد. پس از پایان دوره سربازی، در یک شرکت تأسیساتی خصوصی استخدام شد و بعد از چند ماه، به خرم‌آباد منتقل گردید و فعالیت‌های سیاسی تبلیغی خود ادامه داد. در سال ۱۳۵۴ توسط ساواک دستگیر شد و پنج ماه در زندان فلک‌الافلاک خرم‌آباد در یک سلول انفرادی زندانی بود. پس از این که از زندان آزاد شد، در قیام‌های خونین قم و تبریز در سال ۱۳۵۶، نقش رابط و هماهنگ‌کننده تظاهرات را در محلات جنوبی تهران برعهده داشت.در همین سال در رشته مهندسی الکترونیک دانشگاه علم و صنعت ایران پذیرفته شد.

با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، مسئولیت تشکیل کمیته انقلاب اسلامی محل خویش را عهده‌دار شد. پس از شکل‌گیری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به این ارگان پیوست و به سازماندهی نیروها همت گماشت. حاج احمد متوسلیان نقش مهمی در آرامش و سامان دهی اوضاع کردستان و بوکان در اسفند ۱۳۵۷ و شهرهای سقز و بانه و آزادسازی سنندج و آزادسازی مریوان در خرداد ۱۳۵۹ که در تصرف نیروهای کرد بود، داشته است.

وقتی ارتش اسرائیل قصد حمله به سوریه را کرد و سوریه از کشورهای اسلامی تقاضای کمک کرد، رهبر کبیر انقلاب، امام خمینی(ره) با مشورت مقامات عالی رتبه‌ نظامی و جنگی کشور، دستور اعزام بخشی از لشگر ۲۷ محمد رسول الله که از زبده ترین نیروهای رزمنده بودند را به فرماندهی حاج احمد متوسلیان و حاج ابراهیم همت ،صادر کرد. اما جنگ نظامی و درگیری نظامی انجام نشد.

۱۴ خرداد ۱۳۶۱ خودرو سیاسی سفارت جمهوری اسلامی ایران که در حمایت پلیس دیپلماتیک لبنان از شهر بندری طرابلس به بیروت باز می‌گشت، برخلاف قوانین بین‌المللی و مصونیت دیپلمات‌ها در منطقه “برباره” توسط نیروهای رژیم صهیونیستی موسوم به “نیروهای لبنانی” متوقف شد و سه دیپلمات ایرانی و خبرنگار همراه آنها ربوده شدند. از آن زمان تاکنون از سرنوشت سیدمحسن موسوی (کاردار سفارت ایران)، حاج احمد متوسلیان (وابسته نظامی سفارت ایران در بیروت)، تقی رستگارمقدم (کارمند سفارت) و کاظم اخوان (خبرنگار و عکاس ایرنا) خبری در دست نیست. در زمان بازگشت به کشور نیروها از سوریه به کشور، به حاج احمد خبر آمد سفارت ایران در بیروت در خطر محاصره صهیونیست‌ها و فالانژهای لبنانی قرار دارد، حاج احمد هم بعد از راهی کردن تمامی پاسدارها به ایران با کاردار وقت ایران در سفارت لبنان،”سید محسن موسوی” و دو تن دیگر به نام‌های “تقی رستگار” و “کاظم اخوان” با ماشین پلاک سیاسی سفارت و اکیپ‌های حفاظت دیپلماتیک ژاندارمری لبنان عازم بیروت شدند. اما در میانه‌ راه در یک ایست بازرسی به اسارت فالانژهای لبنانی و در واقع به اسارت صهیونیست‌ها در آمدند. بعد از ربوده شدن احمد متوسلیان و همراهانش، رادیو اسرائیل اعلام می‌کند: ژنرال احمد متوسلیان، طراح عملیات فتح المبین و بیت المقدس، در پست بازرسی «برباره» به اسارت گرفته شد. این نشان می‌دهد که او را خوب می‌شناختند.

تندیس متوسلیان در مارون‌الرأس در مرز فلسطین نصب شد تا یادبودی از ربوده شدن این فرمانده ایرانی باشد. انگشت اشاره احمد متوسلیان در تندیس ساخته شده به سمت اسرائیل است. عبدالمجید فراهانی طراح این تندیس است.

فیلم «ایستاده در غبار» به کارگردانی محمدحسین مهدویان محصول سال ۱۳۹۴ ساختهٔ ایران، با محوریت زندگی احمد متوسلیان ساخته شده‌است که هادی حجازی‌فر در نقش احمد متوسلیان است.

شهید-متوسلیان

متن سخنرانی شورانگیز شهید والا مقام حاج احمد متوسلیان در دارخوین

شهید حاج احمد متوسلیان روز پنج شنبه سی اردیبهشت ماه سال شصت و یک، حاج احمد با همان حال نامساعد و عصا در زیر بغل، آمد دارخوین تا برای بچه ها سخنرانی کند. آن هم در شرایطی که بچه های ما خیلی خسته بودند و فشار زیادی به آنها آمده بود. چیزی حدود بیست شبانه روز در گرمای چهل و هشت درجه، توی آن دشت وسیع خوزستان، وجب به وجب جنگیده و پیشروی کرده بودند. بدیهی است که همین مسأله باعث شده بود که نیروها مقداری احساس خستگی کنند. در چنین وضعیتی بود که حاج احمد آمد تا برای بسیجی ها سخنرانی کند. یکی از حضار بسیجی تیپ 27 می گوید: « حاج احمد با همان عصایی که زیر بغل داشت، آمد روی چهار پایه ایستاد و پشت میکروفون قرار گرفت. لحظه ای در سکوت، به دقت به چهره های بچه ها نگاه کرد و گفت:
« بسیجی ها! شما می گویید اگر ما در روز عاشورا بودیم، به امام حسین ( علیه السلام) و سپاه او کمک می کردیم. بدانید امروز روز عاشورا است.»
حاج احمد نگاه پر از لطفی به برادران - که اکثراً با سر و صورت و دست و پای زخمی روبروی او به خط شده بودند - کرد و ادامه داد:
« به خدا قسم! من از یک یک شما درس می گیرم. شما بسیجی ها برای من و امثال من در حکم استاد و معلم هستید. من به شما که با این حالت در منطقه مانده اید، حجتی ندارم. می دانم که تعداد زیادی از دوستان شما شهید شده اند. می دانم بیش از بیست روز است دارید یک نفس و بی امان در منطقه می جنگید و خسته اید و شاید در خودتان توان ادامه ی رزم سراغ ندارید. ولی از شما خواهش می کنم تا جان در بدن دارید، بمانید تا که شاید به لطف خدا در این مرحله بتوانیم خرمشهر را آزاد کنیم.»
در آخر صحبت هایش، در حالی که اشک از چشمانش سرازیر شده بود، گفت:
« خدایا! راضی نشو که حاج احمد زنده باشد و ببیند ناموس ما، خرمشهر ما، در دست دشمن باقی مانده، خدایا! اگر بنابر این است که خرمشهر در دست دشمن باشد، مرگ حاج احمد را برسان!»
این حرف ها و مناجات حاجی باعث شد همه ی نیروهای تیپ، شیون کنان، زار زار گریه کنند. خود حاج احمد، هم دل به دل بچه بسیجی ها داده بود و بی اختیار هق هق گریه، شانه هایش را می لرزاند. به زحمت والسلام سخنرانی را ادا کرد و از پشت میکروفون کنار آمد. حرف های حاجی مثل انفجار یک کپسول معنویت و اخلاص در جمع بچه ها بود. به محض پایان حرف های حاجی، بچه های تیپ در حالی که صلوات می فرستادند و تکبیر می گفتند، به طرف او هجوم آوردند و دسته جمعی و بی قرار، حاج احمد را در آغوش گرفته و می بوسیدند.

دست نوشته شهید والا مقام حاج احمد متوسلیان خطاب به گردان های حبیب بن مظاهر، سلمان فارسی و بلال حبشی برای کمک به تیپ 41 ثارالله

دست-نوشته-شهید-متوسلیان

متن دست نوشته شهید والا مقام حاج احمد متوسلیان

برادران وزوايي، قجه اي و صالحی
 گردان هاي شما بايد امشب حتماً براي حمله به واوي، چنانه وتينه حاضر باشند. سريعاً اقدام كنيد.
1-به معاونين بگوييد ترتيب پدافند را بدهند و يا خودتان [اين كار را بر عهده بگيريد].
2-هر سه نفر يا خودتان يا معاونين امشب بايد حتماً يك مأموريت گشتي به امام زاده عباس برويد. راهنما: كريم رحيم دليري.
3-اكيپ هاي آرپي جي 7 را به طرف جاده امام زاده عباس بفرستيد. هر طور شده در آنجا تانك هاي دشمن [لشكر 10 زرهي ]را بزنيد. عين خوش در تهديد است؛ لذا به هر طريق تانك ها را در اين قسمت سرگرم كنيد.

شهید والا مقام حاج احمد متوسلیان در کنار رهبر معظم انقلاب

شهید-متوسلیان-در-کنار-رهبر-انقلاب

سردار حاج قاسم سلیمانی در کنار مادر بزرگوار شهید والا مقام حاج احمد متوسلیان

سردار-قاسم-سلیمانی-در-کنار-مادر-شهید-احمد-متوسلیان

خانواده بزرگوار شهید والا مقام حاج احمد متوسلیان

خانواده-شهید-حاج-احمد-متوسلیان
افزودن به علاقه مندی
افزودن به سبد خرید
-20%
روایتی از زندگی شهید سپهبد علی صیاد شیرازی
بستن

در کمین گلسرخ

۳۰,۰۰۰ تومان ۲۴,۰۰۰ تومان

در کمین گلسرخ _ _ _ شهید سپهبد علی صیاد شیرازی

فرماندهی نیروی زمینی ارتش

مشخصات شهید سپهبد علی صیاد شیرازی

*نام و نام خانوادگی: علی صیاد شیرازی

*نام پدر : زیاد

*محل تولد : مشهد

*تاریخ ولادت: ۱۳۲۳/۰۳/۰۴

*تاریخ شهادت : ۱۳۷۸/۰۱/۲۱

*محل شهادت: تهران

*نحوه شهادت: ترور توسط منافقین کوردل

*مدت عمر: ۵۵ سـال

*محل مزار : گلزار شهدای بهشت زهرا تهران

*قطعه و ردیف و شماره : ۸-۳۰-۲۹

*کتاب مربوط به این شهید: در کمین گلسرخ - تا کوچه های آسمان

 

در کمین گلسرخ _ _ _ شهید سپهبد علی صیاد شیرازی

چهارم خرداد ۱۳۲۳، در درگز چشم به جهان گشود. پدرش زیاد و مادرش،شهربانو نام داشت. تا پایان کارشناسی در رشته علوم و فنون نظامی درس خواند. سپهبد ارتش بود. ازدواج کرد و صاحب دو پسر و دو دختر شد. به عنوان نزاجا در جبهه حضور یافت. بیست و یکم فروردین ۱۳۷۸، در تهران بر اثر اصابت گلوله توسط گروهک منافقین ترور و به درجه رفیع شهادت نائل شد. مزار این شهید بزرگوار در گلزار شهدای بهشت زهرا تهران واقع است.

سپهبد-صیاد-شیرازی

تصویر دست نوشته شهید سپهبد علی صیاد شیرازی

سپهبد شهید-صیاد شیرازی

متن وصیت نامه شهید سپهبد علی صیاد شیرازی

بسم الله الرحمن الرحیم، ارحم الراحمین، رب العالمین و صلی الله علی محمد واله الطاهرین و سلم. انالله و اناالیه راجعون…

خداوندا! این تو هستی كه قلبم را مالا مال از عشق به راهت، اسلامت، نظامت و ولایتت قرار دادی.

خدایا؛ تو خود می دانی كه همواره آماده بوده ام آنچه را كه تو خود به من دادی، در راه عشقی كه به راهت دارم، نثار كنم. اگر این نبود، آن هم خواست تو بود.

پروردگارا؛ رفتن در دست تواست، من نمی دانم چه موقع خواهم رفت، ولی می دانم كه از تو باید بخواهم مرا در ركاب امام زمانم قرار دهی و آن قدر با دشمنان قسم خورده ات بجنگم تا به فیض شهادت برسم.

از پدر و مادرم كه حق بزرگی بر گردنم دارند می خواهم كه مرا ببخشند؛ من نیز همواره برایشان دعا كرده ام كه عاقبت به خیر شوند. از همسر گرامی و فداكار و فرزندانم می خواهم كه مرا ببخشند كه كمتر توانسته ام به آن ها برسم و بیشتر می خواهم وقف راهی باشم كه خداوند متعال به امت زمان ما عطا فرموده.

آنچه از دنیا برایم باقی می ماند، حق است كه در اختیار همسرم قرار گیرد. از همه ی آن هایی كه از من بد دیده اند می خواهم كه مرا به بزرگی خودشان ببخشند و بالاخره از مردان مخلص خودم به ویژه حاج آقا امیر رنجبر نیكدل، استدعا دارم در غیاب من به امور حساب و كتاب من برسند و با برادران دیگر، چون جناب سرهنگ حاج آقا آذریون و تیمسار حاج آقا آراسته در این باب، تشریك مساعی نمایند.

خداوندا! ولی امرت حضرت آیت الله خامنه ای را تا ظهور حضرت مهدی(عج) زنده، پاینده و موفق بدار.

آمین یا رب العالمین

من الله التوفیق علی صیاد شیرازی

۱۹ دی ماه ۱۳۷۱

مزار شهید ترور سپهبد علی صیاد شیرازی در گلزار شهدای بهشت زهرا تهران قطعه 29

مزار-سپهبد-صیاد-شیرازی1

متن روی سنگ مزار

من کان لله کان الله له هر که با خدا باشد خدا با اوست مفتخرم بعنوان سربازکوچک اسلام و همرزم شرمنده شهدا درجبهه‌های جنگ از صحنه‌های رزم باضدانقلاب تا جبهه جنگ تحمیلی توفیق یافتم دراین مراسم با شکوه شرکت نموده و شاهد منورتر شدن فضای عطر آگین گلزار شهدای چیذر در جوار مقبره امامزاده علی اکبرباشم. ان شاءالله که خداوند به من و همه مشتاقان انقلاب اسلامی توفیق دهد راه پر عزت و اقتدار شهدایمان را با سرافرازی ادامه داده و خود افتخار شهادت نصیبمان شود. خداوندا رهبرمعظم انقلاب اسلامی و ولی امر مسلمین را تا ظهور حضرت مهدی (عج) نگهدار باش.

سرباز کوچک اسلام علی صیاد شیرازی

76/2/4

رهبری در کنار مزار شهید سرافراز سپهبد علی صیاد شیرازی

مزار-سپهبد-صیاد-شیرازی
افزودن به علاقه مندی
افزودن به سبد خرید
-20%تمام شد
حاج قاسم
بستن

حاج قاسم

۱۴,۰۰۰ تومان ۱۱,۲۰۰ تومان
بیعت نامه هایی که بچه های شما، گردان به گردان نوشتند و برای ما فرستادندو بیعت کردند با فرمانده هان شان، برای تاریخ اسلام یک افتخار بسیار بزرگ است که در دنیا وجود ندارد. ببالید، قدر این شهدای تان، قدر این شهدا را بدانید.این عزیزانی را که امروز تشییع می کنید، اینها حماسه آفریدند. اینها مخلصینی بودند که شب و روز تلاش کردند برای اینکه لب های شما را خندان ببینند. خدا می داند دعاهایشان و گریه هایشان این بود که: خدایا! ما از تو دو تقاضا داریم و گریه بسیجی ها این بود. خدایا! ما دو آرزو داریم، یکی این که ببوسیم قبر غریب شش گوشه بی زوار امام حسین (ع) را. و خدایا! آرزوی دیگرمان این است که می گفتند: خدایا! ما از عملیات بیت المقدس به این طرف، لب های امام مان را خندان ندیدیم. خدایا ! می خواهیم توی این عملیات لب های امام را خندان ببینیم. خدایا! می خواهیم ملت مان را سربلند و خندان ببینیم. این آرزوی آن ها بود و خداوند حتما آرزوی آنها را برآورده کرد و برآورده خواهد کرد. درود بر شما ای شهیدان گرانقدر، ای عزیزانی که این گونه فداکاری کردید و این گونه حماسه آفریدید. درود بر تو ای حسین یوسف اللهی، ای عزیزِ عارف، فریدیای عزیزِ عاشق، ای حسینی که همه بچه های اطلاعات عملیات زمانی که به تو می رسیدند، خستگی های خود را فراموش می کردند. درود بر تو ابراهینم سوخته بدن و دل زنده که شادی دادی به جمیع رزمندگان. درود بر تو ای کاظمی ِ عارف. حسین آقای ما در دفترچه خاطراتش خطاب به شهادت این گونه نوشته بود: همه رفتند سراسیمه و جامانده منم حسرتا این گل خارا رانده شده منم پیر راه آمد و طریق رفتن آموخت آنکه نیاموخته و نرفته منم
افزودن به علاقه مندی
اطلاعات بیشتر
-20%تمام شد
سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی
بستن

سردار دلها

۱۵,۰۰۰ تومان ۱۲,۰۰۰ تومان

#کتاب سردار دلها _ #زندگی نامه و خاطرات سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی

این کتاب زندگی نامه و خاطرات شهید همراه خاطرات خود گفته ی شهید از خود و دوستان شهیدش است .

تفاوت این کتاب با آثار مشابه یکپارچگی مطالب با هدف واحد بیان ویزگی های شخصیتی در کنار بیان زندگی نامه و استفاده از مطالب دیگر در کنار خاطرات است.

در این کتاب می خوانیم:

- بیوگرافی داستانی حاج قاسم سلیمانی - خاطرات خود گفته سردار دل ها از دوران دفاع مقدس و فرماندهان آن - دوران مبارزه با داعش و فرماندهی شهید سلیمانی در عراق و سوریه - مساله جنگ ۳۳ روزه و صحبت های امام خامنه ای درباره جنگ و نقش و خاطرات سردار در آن - صحبت های امام خامنه ای درباره شخصیت سردار دل ها - نظر سیاسیون درباره حاج قاسم سلیمانی - نامه های تسلیت به مناسبت شهادت سردار دل ها - صحبت های دختر شهید سلیمانی و نامه دختر شهید تهرانی مقدم به دختر شهید سلیمانی - دیدار امام خامنه ای با مردم قم و صحبت های ایشان درباره شهید قاسم سلیمانی
افزودن به علاقه مندی
اطلاعات بیشتر
بهترین قیمت

بهترین قیمت

بالاترین کیفیت

بالاترین کیفیت

پرداخت امن

پرداخت امن

پشتیبانی سریع

پشتیبانی سریع

تحویل اکسپرس

تحویل اکسپرس

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید:

فیس بوک توییتر اینستاگرام یوتیوب پینترست

همراه با ما

اتاق خبر سایت ما

فروش در سایت ما

فرصت‌های شغلی

تماس با سایت ما

درباره سایت ما

خدمات مشتریان

پاسخ به پرسش‌های متداول

رویه‌های بازگرداندن کالا

شرایط استفاده

حریم خصوصی

گزارش باگ

راهنمای خرید از سایت ما

نحوه ثبت سفارش

رویه ارسال سفارش

شیوه‌های پرداخت

هفت روز هفته ، ۲۴ ساعت شبانه‌روز پاسخگو هستیم    شماره تماس :  09354642245       آدرس ایمیل :   info@shohadabook.ir

بسم رب الشهداء و الصديقين

و لا تحسبن الذين قتلوا في سبيل االله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون

فروشگاه اینترنتی کتاب شهدا بحمدلله و ان شاءالله در راه پاسداری خون شهیدان از اولین آن حضرت هابیل علیه السلام ، خون پاک ارباب بی کفنمان حسین بن علی علیه السلام و تک تک انسان های پاکی که در راه امام زمانشان حضرت مهدی عجل لله تعالی فرجه الشریف  علیه اسلام به شهادت رسیدند ایجاد گردید. فروشگاه اینترنتی  کتاب شهدا با تقسیم بندی عناوین کتاب شهدا ، از قبیل شهدا تاریخ ، شهدا انقلاب ، شهدا دفاع مقدس ، شهدا مدافع حرم ، شهدا گمنام ، شهدا ترور ، شهدا ماموریت ، شهدا زن ، شهدا آزاده ، شهدا جانباز ، شهدا امربه معروف تشکیل شده است که عاشقان کتب شهدا می توانند کتاب مورد نظر را از فروشگاه انتخاب ، مختصری از خاطرات ، عکسها ، فیلم و ... کتاب شهید مورد نظر مشاهده درصورت علاقه مندی درخواست خرید را انجام و بعد از پرداخت وجه به شکل اینترنتی و ثبت آدرس دقیق پستی ، کتاب را تحویل بگیرند. لازم بذکر است بعلت گستردگی کتب شهدا و حساسیت در ثبت خاطرات شهدا در اوایل کار از کتب کمتری بهره می بریم که ان شاءالله به دعای مادر شهدا ، زهرای بتول سلام الله علیها بر توانمان اضافه و کتب بیشتری را بارگزاری خواهیم نمود . لذا ثبت انتقادات و پیشنهادات در بهتر شدن  فروشگاه اینترنتی کتاب شهدا راه گشاه خواهد بود .  التماس دعا

استفاده از مطالب فروشگاه اینترنتی کتاب شهدا چون برای زنده نگه داشتن فرهنگ ایثار و شهادت می باشد ، کاملا" آزاد بوده و از نظر شرعی مشکلی ندارد . التماس دعا

فروشگاه
علاقه مندی
0 آیتم سبد خرید
حساب کاربری
خانه
  • منو
  • دسته بندی ها
  • کتب شهدا دفاع مقدس
  • کتب تقریظ شده توسط مقام معظم رهبری
  • کتب سردار شهید حاج قاسم سلیمانی
  • کتاب شهدا مخصوص کودکان و نوجوانان
  • کتب خاطرات رزمندگان اسلام
  • یادگاری از شهدا
  • خانه
  • فروشگاه
    • فروشگاه
    • سبد خرید
    • تسویه حساب
    • حساب کاربری
  • درباره ما
  • تماس با ما

سبد خرید

بستن
بازگشت به بالا