امام خامنه ای: زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست

* بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ *

فیس بوک توییتر پینترست لینکدین تلگرام
امام خامنه ای: شهادت مرگ تاجرانه است
فروشگاه اینترنتی کتاب شهدا
ورود / عضویت

ورودایجاد یک حساب کاربری

رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
لیست علاقه مندی ها
0 آیتم / ۰ تومان
منو
فروشگاه اینترنتی کتاب شهدا
0 آیتم / ۰ تومان
دسته بندی محصولات
  • کتب شهدا دفاع مقدس

    همه کتب شهدا ....

    کتب شهدا گمنام

    ابراهیم هادی 1

    ابراهیم هادی 2

    شاهرخ

    خدای خوب ابراهیم

    مهمان خدا

    راز کانال کمیل

    کتب شهدا ترور

    او یک ملت بود

    تا کوچه های آسمان

    آقا مجتبی

    از برف تا برف

    سردار دلها

    در کمین گلسرخ

    حاج قاسم 1

    مرد

    متولد ماه مارس 

    کتب شهدا  مدافع حرم

    ملاقات در ملکوت

    حجت خدا

    قصه دلبری

    یادت باشد

    پسرک فلافل فروش

    در مکتب مصطفی

    فاطمیون

    برای زِین أب

    مجید بربری

    کتب شهدا انقلاب

    طیب

    سفیر بیداری

    حبیب خدا

    کتب شهدا دفاع مقدس

    بر فراز آسمان

    عارفانه

    بیا مشهد

    نخل سوخته

    علی بی خیال

    مسافر کربلا

  • کتب تقریظ شده توسط مقام معظم رهبری
  • کتب سردار شهید حاج قاسم سلیمانی
  • کتاب شهدا مخصوص کودکان و نوجوانان
  • کتب خاطرات رزمندگان اسلام
  • یادگاری از شهدا
  • خانه
  • فروشگاه
    • فروشگاه
    • سبد خرید
    • تسویه حساب
    • حساب کاربری
  • درباره ما
  • تماس با ما
خانهشهدا مدافع حرم یک روز بعد از حیرانی
محصول قبلی
خود سازی به سبک شهدا 
خود سازی به سبک شهدا ۳۵,۰۰۰ تومان ۲۸,۰۰۰ تومان
بازگشت به محصولات
محصول بعدی
سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی
سردار دلها ۱۵,۰۰۰ تومان ۱۲,۰۰۰ تومان
-20%
شهید محمدرضا دهقان امیری
شهید محمدرضا دهقان امیری
شهید محمدرضا دهقان امیری
شهید محمدرضا دهقان امیری
برای بزرگنمایی کلیک کنید

یک روز بعد از حیرانی

۶۰,۰۰۰ تومان ۴۸,۰۰۰ تومان

یک روز بعد از حیرانی  —   شهید مدافع حرم محمد رضا دهقان امیری

بسیجی تکاور

مشخصات شهید محمد رضا دهقان امیری

*نام و نام خانوادگی: محمد رضا دهقان امیری

*نام پدر : علی

*محل تولد : تهران

*تاریخ ولادت:  ۱۳۷۴/۰۴/۰۹

*تاریخ شهادت :  ۱۳۹۴/۰۸/۲۱

*محل شهادت: سوریه – حلب

*نحوه شهادت: تروریست های تکفیری

*مدت عمر: ۲۰ سال

*محل مزار : گلزار شهدای علی اکبر چیذر

*کتاب مربوط به این شهید: یک روز بعد از حیرانی

 

یک روز بعد از حیرانی  —   شهید مدافع حرم محمد رضا دهقان امیری

شهید محمدرضا دهقان امیری نهم تیر ماه سال ۱۳۷۴ در تهران به دنیا آمد. پدرش علی نام داشت. وی در دبیرستان علوم و معارف اسلامی امام صادق (ع) تحصیل نمود و دانشجوی سال سوم فقه وحقوق اسلامی در مدرسه عالی شهید مطهری بود که به عنوان بسیجی تکاور در ماه محرم به سویه اعزام شد، تا از حریم آل الله در مقابل تروریست های تکفیری دفاع کند. سرانجام در روز بیست و یک آبان ماه سال ۱۳۹۴ در حومه شهر حلب (سوریه) طی عملیات محرم به درجه رفیع شهادت نائل آمد و در میعادگاه همیشگی اش پلزار شهدای امامزاده علی اکبر (ع) چیذر، آرام گرفت.

 

شهید-محمدرضادهقان

متن وصیت نامه شهید مدافع حرم محمد حسین محمد خانی

«و فدیناه بذبح العظیم» او را به قربانی بزرگی بازخردییم. سوره مبارکه صافات آیه ۱۰۷

اینجانب «محمدرضا دهقان امیری» فرزند علی در سلامت کامل روانی و جسمی و در آرامش کامل شهادت می‌دهم و به یگانگی حضرت حق و شهادت می‌دهم به دین مبین اسلام و قرآن و نبوت خاتم الانبیاء. حضرت محمد (ص) و امامت امیرالمومنین حیدر کرار علی ابن ابی طالب (ع) و یازده فرزند ایشان که آخرینشان حضرت حجت قائم آل محمد (عج) برپاکننده عدل علوی در جهان و منتقم خون مادر سادات خانوم فاطمه الزهرا (س) می‌باشد (الهم عجل لولیک الفرج)

با سلام بر همه دوستان، آشنایان و اقوام و… این حقیر از همه شما عزیزان تقاضای حلالیت دارم و تشکر می‌کنم از پدر و مادر عزیزتر از جانم که تمام تلاش خود برای نشان دادن راه سعادت به فرزندشان انجام دادند و این حقیر حتی نتوانستم قدر کوچکی از این فداکاری‌ها را پاسخ دهم از این دو بزرگوار حلالیت می‌خواهم و از صمیم قلب نیازمند دعایشان هستم؛ و تشکر می‌کنم از برادر عزیزم و امیدوارم که شهادت و روحیه جهادی را سرلوحه خود قرار دهی و همچنین خواهر عزیزم و حامی همیشگی من که نهایت لطف را بر من داشته است و من فقط با بدی پاسخش را دادم امیدوارم هم اکنون نیز دعایت را برای برادرت دریغ نکنی و همیشه به یادش و زینب گونه پایداری کنی.

از همه دوستان دانشگاه و مسجد و استادان و مربیانم و … درخواست حلالیت دارم و از شما دوستان می‌خواهم این حقیر را از دعای خیرتان محروم نفرمایید و اگر کوتاهی کردم در حق شما عزیزان به بزرگواری خود عفو کنید و از حقی که بر گردنم دارید درگذرید.

براساس آیه مبارکه ۱۵۶ سوره بقره «الذین اذا اصابتهم مصیبه قالو انا الله و انا الیه راجعون» آن‌ها که هرگاه مصیبتی به آن‌ها رسد صبوری کنند و گویند ما از آن خداییم و به سوی او بازمی‌گردیم.

صبر را سرلوحه خود قرار دهید و مطمئن باشد که هر کسی از این دنیا خواهد رفت و تنها کسی که باقی می‌ماند خداوند متعال است اگر دلتان گرفت یاد عاشورا کنید و مطمئن باشید غم شما از غم ام الصائب خانوم زینب کبری (س) کوچک قرار است روضه ابا عبدلله و خانوم زینب کبری فراموش نشود و حقیقتا مطمئن باشید که تنها با یاد خداست که دل‌ها آرام می‌گیرد.

قال الحسین (ع):

«إن کان دین محمّد لم‌یستقم الاّ بقتلی فیاسیوف خذینی»

اگر دین محمد تداوم نمی‌یابد مگر با کشته شدن من، پس ای شمشیر‌ها مرا در بر گیرید.

بال هایم هوس با تو پریدن دارد

بوسه بر خاک قدم‌های تو چیدن دارد

من شنیدم سر عشاق به زانوی شماست

و از آن روز سرم میل بریدن دارد

غالبا آن گذری که خطرش بیشتر است
‌
می‌شود قسمت آنکه جگرش بیشتر است

قیمت عبد به افتادن در سجادست

سنگ فرشی حرم دوست زرش بیشتر است

خانه‌ای است در این جا که کریم از همه

سر این کوچه اگر رهگذرش بیشتر است

دل ما سوخت در این راه، ولی ارزش داشت

هر که اینگونه نباشد ضررش بیشتر است

بی سبب نیست که آواره هر دشت شدیم

هر که عاشق شود اصلا سفرش بیشتر است

هر گدایی برسد لطف که دارد، اما

به گدایان برادر نظرش بیشتر است

ﻫﻤﻪ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﺧﺪﯾﺠﻪ ﺳﺖ ﻭﻟﯽ ﻣﺎ ﺩﯾﺪﯾﻢ

ﺩﺭ ﺟﻤﺎﻟﺶ ﻛﻪ ﺟﻼ‌ﻝ ﭘﺪﺭﺵ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺍﺳﺖ

وسعت روح بدن را به فنا می‌گیرد

غیر زینب چه کسی درد سرش بیشتر است

و من الله توفیق

محمد رضا دهقان امیری

۹۴/۶/۱۴

تهران

مزار شهید مدافع حرم محمد

مزار شهید محمدرضا دهقان امیری

متن روی مزار شهید مدافع حرم محمد

من شنیدم سر عشاق به زانوی شماست

و از آن روز سرم میل بریدن دارد

 

تصویر شهید محمد رضا دهقان امیری

 

شهید-محمدرضا-دهقان

موجود در انبار

افزودن به علاقه مندی ها loading
اضافه شد! مشاهده لیست علاقه مندی ها
محصول از قبل به علاقه مندی ها اضافه شده! مشاهده لیست علاقه مندی ها
افزودن به علاقه مندی
شناسه محصول: KSMH10029 دسته: شهدا مدافع حرم برچسب: زندگینامه داستانی, سوریه, شهید محمد رضا بیست ساله, شهید مدافع حرم, شهید مدافع حرم محمدرضا دهقان امیری, طلبه شهید 20 ساله, طلبه شهید مدافع حرم 20 ساله, یک روز بعد از حیرانی
  • توضیحات
  • توضیحات تکمیلی
  • نظرات (0)
  • ارسال و حمل و نقل
توضیحات

یک روز بعد از حیرانی — زندگینامه داستانی شهید مدافع حرم محمدرضا دهقان امیری

کتاب “یک روز بعد از حیرانی”.زندگینامه داستانی شهید مدافع حرم محمدرضا دهقان امیری می باشد . جوان دهه هفتادی که بعنوان.یک بسیجی تکاور به سوریه رفت.و شهد شهادت را نوشید. کتاب “یک روز بعد از حیرانی” نوشته.سرکار خانم فاطمه ازندریانی است.که در فروشگاه اینترنتی کتاب شهدا عرضه گردیده است.

یک روز بعد از حیرانی

در قسمتی از کتاب “یک روز بعد از حیرانی” می خوانیم:

قرارِ بی قرار

هیچ چیزت به بچه های مدرسه امام صادق (ع) نمی خورد. ظاهرت حسابی غلط انداز بود. نه مدل موهایت، نه مدل لباس پوشیدنت. به موهایت خیلی حساس بودی.و همیشه مرتب نگهشان می داشتی. مرتب و به مدروز. زنگ آخر هم که می شد.توی سرویس بهداشتی،.شلوار مدرسه را با شلوار جین عوض می کردی.

چند نفر شر و شورتر از خودت پیدا کرده بودی.و با هم گروه تشکیل داده بودید.و گاهی علیه بعضی معلم ها همدست می شدید. چند بار تا مرز اخراج شدن هم رفتی،.اما با تعهد پدر و مادر نجات پیدا کردی. صادق که از سال سوم وارد مدرسه ی شما شده بود.فاصله اش را با تو و دوستانت حفظ می کرد. شاید چون حس می کرد.روحیه اش با تو جور نیست.یا شایدم از تو می ترسید. اما بر حسب اتفاق با هم روی یک نیمکت نشستید. انرژی و شیطنت تو کم کم آتش فشان درون صادق را هم فعال می کرد.

سر کلاس با هم نامه ردوبدل می کردید.و دور از چشم معلم ها با هم به صورت مکتوب حرف می زدید. بالاخره شماره همراه صادق را گرفتی.و برایش پیام فرستادی:.«من به شما خیلی ارادت دارم. دوست دارم باهات رفاقت کنم.» صادق هم که ظاهر بچه مثبت ها را داشت.اصلا از این ادبیات خوشش نمی آمد. تا به حال هم با هیچ کس این مدلی دوست نشده بود.

در ادامه این زندگینامه داستانی می خوانیم :

خبری که راست بود

هر که از تو حرف می زند،.همان اول یاد لحظه های خوش باتوبودن می افتد. مثلا علی اکبر از برنامه های تابستانی گفت. از اردوهای مدرسه. درست سال 88، وسط اغتشاشات. سه چهار روز مدرسه و یک روز هم اردو. نمی دانم اولین اردویتان دورترین خاطره ای ست.که از تو دارد یا اولین خاطره پررنگ از تو. شاید هم خود اردو برایش جذاب بوده. همان اردوی کرج که هم زمان بود.با جشن نیمه شعبان.

نمی دانم.آیا واقعا صمیمی شدن شما به خاطر این بود که تعدادتان کم بود؟.یا چون ناظم و مدیر اصرار داشتند.که همه با هم به صورت گروهی باشند با هم دوست بودید یا از همان اول باهم وجه اشتراک داشتید؟ تو اول طرح دوستی ریختی یا علی اکبر؟ هر چه هست توی ذهن علی اکبر پررنگ و پرنقش و نگار باقی ماندی.

مثلا خوب یادش هست که گاهی در روزهای شلوغ سال 88 یکی دوبار کتک خورده و زخمی شده بودی. وقتی هم که پرسیده بود.چه بلایی به سرت اومده گفته بودی:.«من رو اشتباهی به جای یکی دیگه گرفته بودن و کتک زدن.» واقعا به جای یک نفر دیگه کتک خورده بودی.یا به خاطر لباسی که به تن داشتی؟

همان لباسی که موقع آماده باش به تن می کردی.و توی دل جمعیت می زدی. حتما لباست، لباس خاکی بوده با یک چفیه دور گردن. یعنی باور کنم که با این لباس به جای کس دیگری کتک خوردی؟

یک روز بعد از حیرانی — زندگینامه داستانی شهید مدافع حرم محمدرضا دهقان امیری

خانم فاطمه ازندریانی، نویسنده کتاب “یک روز بعد از حیرانی” این گونه روایت می کند:

بالی برای پریدن

شب آخر برایتان وصیت نامه حقوقی آوردند. مگر چند سالتان بود؟ اصلا قرار بود درباره چه چیزی وصیت کنید؟ مال و اموالتان؟ بچه هایتان؟ قرض و بدهی؟ طلب؟ شهید مدافع حرم

حاجی هم به این وصیت نامه اشاره کرده بود. آنجا هم گفتم که نمی دانم چه چیزی قرار بود بنویسید. اما می دانم که یک جای خالی داشت به نام : محل دفن.

یک روز بعد از حیرانی — زندگینامه داستانی شهید مدافع حرم محمدرضا دهقان امیری

به همین راحتی … از اسم مرگ و شهادت نترسیدید؟.از اینکه باید محل دفنتان را مشخص کنید؟.یکی نیست به من بگوید این هم سوال دارد؟. معلوم است که نترسیدید. بهنام که خنده اش هم گرفته بود. وصیت نامه هم برایتان شوخی بود. تو که قبلا وصیتت را به مادرت کرده بودی. اینکه کجا دفنت کنند. مگرخودت نگفته بودی چیذر؟.پس چرا دوباره از بهنام پرسیده بودی:.«کجا بنویسیم دفنمون کنن.»

ماجرا برای بهنام جدی نبود. خودش نوشته بود بهشت زهرا. فقط برای اینکه یک چیزی نوشته باشد. در جواب سوال تو هم گفته بود:.«محمد رضا خیلی خودت رو دست بالا گرفتی.»یک روز بعد از حیرانی

– نه جدی! کجا بنویسیم؟.

– بنویس بهشت زهرا دیگه. اونجا می برن دفنمون می کنن دیگه.

– نه. می خوام بنویسم چیذر.

– محمدرضا این حرف ها چیه؟ اصلا تو شهید نمی شی.

اما تو جدی بودی. این جدیتت ته دل بهنام را خالی کرده بود: «چرا چیذر؟ حالا تو واقعا توی فکر شهادتی؟ »

– نه همین جوری می خوام بنویسم.

اما همین جوری ننوشتی. در فکر شهادت بودی. نه فقط آن روز و آن لحظه. از خیلی وقت پیش تر. اصلا مهم تر از شهادت هدفی نداشتی. بقیه اهدافت فرع بودند.

.

.

.

بالاخره راهی شدید. اما از بهنام جدا شدی. دو گروه بودید. شما زودتر رفتید و گروهی که بهنام عضو آن بود چند ساعت بعد از شما حرکت کرد. بهنام نگران بود که شاید همه این ها نقشه است برای جاگذاشتن آن ها. اما بالاخره بهنام هم پرواز کرد به سمت همان مقصدی که تو پرواز کرده بودی.

یک روز بعد از حیرانی — زندگینامه داستانی شهید مدافع حرم محمدرضا دهقان امیری

چه خوش روزی بودی! همرزمانت برایت دو پرچم آورده بودند. یکی از پرچم ها متبرک حرم بود با ذکر «لبیک یا زینب» همه می گفتند: « محمدرضا خوش روزی بوده که دو پرچم نصیبش شده» می گفتند: « پرچم یه نشونه از حضرت زینب (س) بود که می خواست به شما بگه هدیه تون رو پذیرفته.» یک روز بعد از حیرانی

پدر و مادرت چه هدیه ای بهتر از تو داشتند.برای تقدیم کردن؟ و چه دلیل و حجتی بهتر از این پرچم متبرک برای قبولی نذر و هدیه؟.پرچم چه به موقع رسیده بود.

قلب مادرت با دیدنش آرام شد. یک ربع تمام فقط به پرچم نگاه می کرد. پرچم را روی قلبش می گذاشت.و عطرش را به مشام می کشید. وقتی پرچم را روی پیکرت می کشیدند،.فرمانده ات گفت: « صاف و مرتب بکشید. مثل خودش باسلیقه باشید».شهید مدافع حرم.یک روز بعد از حیرانی

شهید محمدرضا دهقان امیری

یک روز بعد از حیرانی — زندگینامه داستانی شهید مدافع حرم محمدرضا دهقان امیری

به جز پرچم چیزهای دیگری هم بود.که باید همراهت می کردند. انگشتری که به مهدیه سفارش داده بودی.و شال عزایت، همان شالی که هیچوقت اجازه نمیدادی شسته شود،.به مادرت میگفتی: « نشور مگه کسی شال عزا رو می شوره؟.آیت الله مرعشی نجفی نزدیک چهل سال شال عزاش رو نشست.» شالت هدیه مهدیه بود.

هفت هشت سال، تمام ایام محرم و فاطمیه و عزاداریها همراهت بود. یک شال مشکی نخی بلند. آنقدر بلند که تا روی زانوهایت می رسید. و همیشه یک دور، دور گردنت می پیچیدی. چقدر دوستش داشتی. هر وقت همراه پدرت هیئت میرفتی شال را دور کمرت می بستی. با همان شال دیگ نذری را بلند کرده بودی و شالت چرب شده بود. باز هم اجازه ندادی شسته شود.

قبل از رفتنت شال را جاگذاشته بودی و همراه خودت نبرده بودی. قبل از محرم با مادرت تماس گرفتی و گفتی: « مامان شال عزام رو احتیاج دارم. هرجا هیئت رفتی، شالم رو ببر و اشکات رو با اون پاک کن» مگر می شد تو برای کاری به مادرت سفارش کنی و نه بگوید؟ اما سربه سرت می گذاشت و می گفت« مردونه است. اصلاً بو میده. نمیبرم» تو التماس می کردی که « حتماً چیذر برو» چون می دانستی به خاطر دوری مسیر، فقط سالی یکبار به چیذر می رود. گفتی« هرروز برو چیذر و شال عزای منم ببر»

توضیحات تکمیلی
وزن0.320 kg
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “یک روز بعد از حیرانی” لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ارسال و حمل و نقل

محصولات مشابه

-20%تمام شد
بابا مهدی
بستن

بابا مهدی

۷,۵۰۰ تومان ۶,۰۰۰ تومان

بابا مهدی ----  خاطراتی از شهید مدافع حرم  مهدی قاضی خانی

فرمانده 

مشخصات شهید مهدی قاضی خانی

*نام و نام خانوادگی: مهدی قاضی خانی

*نام پدر : 

*محل تولد : روستای حیدری خان، از توابع شهرستان بهار همدان

*تاریخ ولادت: ۱۳۶۴/۰۸/۲۸

*تاریخ شهادت : ۱۳۹۴/۰۹/۱۶

*محل شهادت: منطقه خانطومان حلب - سوریه

*نحوه شهادت: تروریست های تکفیری

*مدت عمر: ۳۰ سال

*محل مزار : گلزار شهدای بی بی زبیده، زیباشهر قرچک

*کتاب مربوط به این شهید: بابا مهدی

بابا مهدی  --   شهید مدافع حرم مهدی قاضی خانی

شهید مهدی قاضی خانی روز بیست و هشتم آبان ۱۳۶۴ در روستای حیدری خان، از توابع شهرستان بهار همدان چشم به جهان گشود. سال 85 ازدواج نمود و ثمره آن دو فرزند پسر و یک دختر به نام نهال بود. سال ۱۳۹۴ برای دفاع از حریم آل الله عازم سوریه شد. زمانی که برای کمک به رزمندگان تیپ فاطمیون به منطقه خانطومان رسیدند، در جایگاه تیربارچی رشادت ها ار خود نشان داد و سرانجام با اصابت گلوله به پهلویش مجروح شد. در لحظاتِ آخر، مدام حضرت زهرا (س) را صدا می زد.و یا زهرا یا زهرا می گفت!.و می گفت: «بی بی از من راضی شدی!».و عاقبت شانزدهم آبان ماه ۹۴ پس از خونریزی و جراحت شدید،.به آرزویش شهادت در راه خدا رسید.و در راه دفاع از عقیله بنی هاشم حضرت زینب کبری (س) به شهادت رسید و پیکر مطهرش در گلزار شهدای بی بی زبیده، زیباشهر قرچک آرام گرفت.

شهید مدافع حرم مهدی قاضی خانی

متن وصیت نامه شهید مدافع حرم مهدی قاضی خانی

اینجانب مهدی قاضی خانی در مورخ ۹۴/۸/۳۰ در ساعت 6 صبح وصیت‌نامه خود را نوشته(ام). نمی‌دانم چگونه شروع نمایم مرا ببخشید. این که خداوند متعال به این بنده حقیر نظر لطف و کرامت داشته (در حالی که) بنده خوبی برای او نبوده و نیز فرزند اهلی برای پدر و مادر عزیزم نبودم. از خداوند بزرگ و پدر و مادرم‌ می‌خواهم عاجزانه مرا ببخشند و ما را حلال بنمایند. و از پدر و مادر می‌خواهم بسیار مرا دعا نموده و نیز در برابر سختی‌ها صبر و توکل به خداوند بزرگ کنند. و نیز از همسر عزیز و مهربانم که کوه صبر و تحمل و انسان (است) بر حق (که) او از من صبر و گذشت بالایی دارد که این سالها بنده حقیر را تحمل و در برابر سختی‌ها یاری نموده از او می‌خواهم که مرا حلال نموده و در تربیت فرزندانمان بسیار کوشا بوده که می‌دانم او فردی بسیار بزرگ و داری صبر و گذشت فراوان است و عاجزانه درخواست می‌کنم فرزندانمان را در حفظ قرآن و اسلام و شهدا هدایت و تربیت کنند که خداوند بزرگ در این کار او را هدایت خواهد کرد. لازم به ذکر می‌دانم که از تمامی دوستان و فامیل و هم‌رزمان عزیزم و خواهر و برادر دینیم چند نکته مهم را اهمیت دهند عاجزانه درخواست کنم که بسیار به نماز اول وقت و احترام به پدر و مادر اهمیت دهند و چند توصیه‌ای از بنده حقیر: بسیار به پدر و مادر احترام کنید و به دیدار اقوام و دوستان بروید از فقرا و نیازمندان دل جویی کنید. قرآن را سرلوحه زندگی قرار بدهید. در خط شهدا و امام شهدا حرکت کنید و گوش به فرمان ولی‌امر زمان باشید و رهبر عزیزمان را در این راه تنها نگذارید تا پرچم را به صاحب اصلی برسانند. اگر امنیت هست در این مملکت مدیون شهدا و کمک‌های رهبر عزیزمانیم. خداوند عمر با عزت به او عطا فرماید. اگر من در این راه حق و خداپسند قدم گذاشته مطمئن باشید برای رضای خدا و رسول خدا بوده و می‌خواهیم به دشمنان اسلام، ثابت کنیم که ما برای رضای خداوند و کمک رساندن به اهل بیت و رسول الله از تمامی جان و مال همسر و فرزندانمان خواهیم گذشت و نمی‌گذاریم که دشمنان خدا و اهل بیت به این اسلام نات محمدی ضربه بزنند که این کار را امام حسین (ع) برای اسلام نموده و تمام‌ دار و ندار خود را در راه اسلام و خداوند فدا نمود و از او الگو گرفته‌ایم. اگر من گناهکار در این کار خداپسندان قدم گذاشتم (برای این است که) فردای قیامت در نزد خدا و رسولش سرافکنده نباشیم. رسول خدا فرمودند اگر مسلمانی صدای مسلمان را بشنود و به او کمک نکند او مسلمان نیست و به امام حسین (ع) ثابت کنیم که تا خون در رگ‌هایمان جریان دارد نمی‌گذاریم به خواهرت، عمه‌یمان زینب اهانت شود.

ای خواهر و برادرمان بدانید: سوریه خط مقدم ما بوده و اگر ما در آنجا حضور داریم بدانید که هدف دشمنان رسیدن به ایران است. نگذارید بین شما و اسلام جدایی بیاندازند که اگر موفق شوند شما را به فنا می‌کشند گوش به فرمان رهبر عزیزمان باشید تا از فتنه زمان در امان باشید و نگذارید روی افکار و عقاید شما کار کنند نگذارید خون شهدا پایمال شود. که فردای قیامت همه ما مسئول و جوابگو باشیم.

والسلام علیکم بنده حقیر مهدی قاضی خانی 

متن روی مزار شهید مدافع حرم مهدی قاضی خانی

آن‌کس که تو را شناخت جان را چه کند

فرزند و عیال و خانمان را چه کند

دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی

دیوانه تو هر دو جهان را چه کند

مزار شهید مدافع حرم مهدی قاضی خانی

مزار-شهید-مدافع-حرم-مهدی-قاضی-خانی

متن دست نوشته رهبری پشت دفتر املای فرزند شهید

بسمه‌تعالی نهال عزیز. امید است برای انقلاب و کشور ذخیره‌ای ارزشمند باشی. ان‌شالله. سیدعلی خامنه‌ای ۹۷/۱۱/۲۳

دست-نوشته-رهبر-به-فرزند-شهید

درخواست دختر شهید مدافع حرم مهدی قاضی خانی  از رهبری

  فرزند شهید در کنار رهبری
افزودن به علاقه مندی
اطلاعات بیشتر
-20%تمام شد
بابا آسمانی
بستن

بابای آسمانی

۴,۵۰۰ تومان ۳,۶۰۰ تومان

بابای آسمانی --- شهید مدافع حرم علی امرایی

مشخصات شهید علی امرایی

*نام و نام خانوادگی: علی امرایی

*نام پدر : علیرضا

*محل تولد : تهران

*تاریخ ولادت: ۱۳۶۴/۶/۳۰

*تاریخ شهادت : ۱۳۹۴/۴/۱

*محل شهادت: درعا- سوریه

*نحوه شهادت: توسط تروریست های تکفیری

*مدت عمر: ۳۰ سـال

*محل مزار : گلزار شهدای بهشت زهرا(س)

*قطعه و ردیف و شماره :  ۲۶ - ۷۹ - ۱۷

*کتاب مربوط به این شهید: بابای آسمانی

بابای آسمانی --- شهید مدافع حرم علی امرایی

 
افزودن به علاقه مندی
اطلاعات بیشتر
-20%تمام شد
در مکتب مصطفی
بستن

در مکتب مُصطفی

۹,۰۰۰ تومان ۷,۲۰۰ تومان

در مکتب مُصطفی --- الگوی تربیتی نیروی انسانی در تشکّل‌های مردمی

مشخصات شهید مصطفی صدرزاده

*نام و نام خانوادگی: مصطفی صدرزاده

*نام پدر : محمد

*محل تولد : خوزستان

*تاریخ ولادت: ۱۳۶۵/۰۶/۱۹

*تاریخ شهادت : ۱۳۹۴/۰۸/۰۱

*محل شهادت: سوریه - حلب

*نحوه شهادت: تروریست های تکفیری

*مدت عمر: ۲۹ سال

*محل مزار : گلزار شهدای بهشت رضوان شهریار

*کتاب مربوط به این شهید:  در مکتب مصطفی - سید ابراهیم - اسم تو مصطفاست -قرار بی قرار

 

در مکتب مصطفی  --  شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده

شهید مصطفی صدرزاده متولد ۱۹ شهریور ۱۳۶۵ در شهرستان شوشتر استان خوزستان در خانواده‌ای مذهبی به دنیا آمد. پدرش محمد صدرزاده، پاسدار و جانباز جنگ تحمیلی و مادرش از خاندان جلیله سادات هستند. ایشان دوران نوجوانی خود را با شرکت در مساجد و هیئت‌های مذهبی، انجام کارهای فرهنگی و عضویت در بسیج و یادگیری فنون نظامی سپری کردند. در دوران جوانی درحوزه علمیه به فراگیری علوم دینی پرداخت، سپس در دانشگاه دانشجوی رشته ادیان و عرفان شدند، هم‌زمان مشغول جذب نوجوانان و جوانان مناطق اطراف شهریار و برپایی کلاس‌ها و اردوهای فرهنگی و نظامی و جلسات سخنرانی و... برای آنان بودند. در سال ۸۶ ازدواج نمود و ماحصل آن دختری به نام فاطمه و پسری به نام محمدعلی است. شهید مصطفی صدر زاده در سال ۹۲ برای دفاع از دین و حرم بی‌بی زینب (س) با نام جهادی سید ابراهیم، داوطلبانه به سوریه عزیمت و به علت رشادت در جنگ با دشمنان دین، فرماندهی گردان عمار و جانشین تیپ فاطمیون شد، سرانجام پس از چندین بار زخمی شدن در درگیری با داعش، ظهر روز تاسوعا مقارن با ۱ آبان ۹۴ در عملیات محرم در حومه حلب سوریه به آرزوی خود، یعنی شهادت در راه خدا رسید و به دیدار معبود شتافت و در گلزار شهدای بهشت رضوان شهریار آرام گرفت.

در-مکتب-مصطفی

متن وصیت نامه شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده

بسم رب الشهدای و الصدیقین خدایا بر محمد و آل محمد درود فرست‌. سپاس خدایی را که بر سر ما منت نهاد و از میان این همه مخلوق ما را انسان خلق کرد. شکر خدایی را که از میان این‌همه انسان ما را خاکی مقدس به نام ایران قرار داد. و شکر خدایی را که به بنده پدر و مادر و همسر صالح عطا کرد. و شکر بی‌پایان خدایی را که محبت شهدا و امام شهدا را در دلم انداخت و به بنده توفیق داد تا در بسیج خادم باشم. خدایا از تو ممنونم بی‌اندازه که در دل ما محبت سید علی‌خامنه‌ای را انداختی تا بیاموزد درس ایستادگی را درس اینکه یزید‌های دوران را بشناسیم و جلوی آن‌ها سر خم نکنیم. از تمام دوستان و آشنایان در ابتدای وصیت‌نامه خویش تقاضا دارم به فرامین مقام معظم رهبری گوش‌ دهند تا گمراه نشوند؛ زیرا ایشان بهترین دوست‌شناس و دشمن‌شناس است. از پدر و خانواده عزیزم تقاضا دارم برای بنده بی‌تابی و ناراحتی بیش‌ از حد نکنند و اشک‌ها و گریه‌های خود را نثار اباعبدالله و فرزندان آن بزرگوار کنند. پدر و مادر و همسرم و دخترم از شما تقاضا می‌کنم بنده‌رو ببخشید و از خدا بخواهید بنده رو ببخشد چقدر در حق پدر و مادر کوتاهی کردم چقدر شما را به دردسر انداختم فقط خدا شاهد تلاش شما بود که در زمان جنگ باید سختی و مشقت از من نگه‌داری کردید و بعد از جنگ هم برای درس‌خواندن من چقدر سختی کشیدید. فقط خدا می‌داند که چقدر نگران کرده‌ام اذیت کرده‌ام و شما تحمل کردید زیرا تلاش‌ می‌کردید تا فرزندتان عاقبت‌به‌خیر شود از شما ممنونم که همیشه انتخاب را به عهده خودم گذاشتید. حتی وقتی در نوجوانی می‌خواستم به نجف برای تحصیل بروم مخالفت نکرده و از اینکه همیشه به نظر من احترام گذاشتید ممنونم حالا هم از شما خواهش می‌کنم یکبار دیگر و برای آخرین بار به نظرم احترام بگذارید و از هیچ‌کس و از هیچ نهادی دلخور نباشید مبارزه با دشمنان خود آرزوی بنده بود و فقط خدا می‌داند برای این آرزو چقدر ضجه زدم و التماس کردم ممکن است بعضی‌ها به شما طعنه بزنند اما اهمیت ندهید بنده به راهی که رفتم یقین داشتم. از همسر عزیزم می‌خواهم که بنده را ببخشد زیرا که همسر خوبی برای او نبودم. به همسر عزیزم می‌گویم می‌دانم که بعد از بنده دخترم یتیم می‌شود و شما اذیت می‌شوید اما یادت باشد که رسول خدا فرموده: هرکس که یتیم شود خدا سرپرست اوست ایمان داشته باش که خدا همیشه با توست. آرزو دارم که دخترم فاطمه،‌فاطمی تربیت شود یعنی مدافع سرسخت ولایت، از دوستان،‌ آشنایان و فامیل و هرکس که حقی گردن ما دارد تقاضا می‌کنم بنده حقیر با ببخشد زیرا می‌دانم که اخلاق و رفتار من آنقدر خوب نبود که توفیق شهادت داشته باشم و این شما حتی که نصیب ما شد لطف و کرم و هدیه خدا بوده و مردم عزیز ایران یادمان باشد که به خاطر وجب به وجب این سرزمین و دین اسلام چقدر خون دادیم چقدر بچه‌های ما یتیم شدند،‌ زن‌ها بیوه، مادرها مجنون، پدرها گریان فقط و فقط برای خدا بود. در این ماه مبارک رمضان دل ما شکست،‌ دل امام زمان بیشتر و بیشتر که در مملکت شهدا حرمت ماه خدا توسط بعضی‌ها نگه‌داشته نشد و برادران و خواهران من ماهواره و فرهنگ کثیف غرب مقصدی به جز آتش دوزخ ندارد. از ما گفتن ما که رفتیم...

آن‌کس که تو را شناخت جان را چه کند فرزند و عیال و خانمان را چه کند دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی دیوانه تو هر دو جهان را چه کند

بی‌بی زینب (س) آن زمانی که شما در شام‌ غریب بودید گذشت دیگر به احدی اجازه نمی‌دهیم به شما و به سلاله حسین (ع) بی‌احترامی کند. دیگر دوران مظلومیت شیعه تمام شده. بی‌بی‌جان انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم بی‌بی عزیزم مرا قاسم خطاب کن مرا قاسم خطاب کن روی خون ناقابل من هم حساب کن.

و من‌الله توفیق مصطفی صدر زاده ۴ مرداد۱۳۹۲

بسم الرب الشهدا و الصدیقین درود خدا بر محمد و خاندان پاکش دوستان با معرفت، همرزمای بسیجیم! می‌دونم وقتی این نامه رو براتون می‌خونن از بنده دلخور می‌شید و به بنده تک‌خور و یا ... می‌گید چون می دونم شماها همتون عاشق جنگ با دشمنان خدا هستید، می دونم عاشق شهادتید... داداشای عزیزم ببخشید که فرمانده خوبی براتون نبودم اونجوری که لیاقت داشتید نوکری نکردم... به شما قول میدم اگر دستم به دامان حسین بن علی (علیه‌السلام) برسد نام شما را پیش او ببرم... چند نکته را به حسب وظیفه به شما سفارش می کنم: ۱- وقتی کار فرهنگی را شروع می‌کنید با اولین چیزی که باید بجنگیم خودمان هستیم. اولین مشکل، مشکل تنبلی و سهل‌انگاری است. ۲- وقتی که کارتان می‌گیرد و دورتان شلوغ می‌شود تازه اول مبارزه است زیرا شیطان به سراغتان می‌آید اگر فکر کرده اید که شیطان می‌گذارد شما به راحتی برای حزب الله نیرو جذب کنید، هرگز... 3-تا جای که می‌توانید از تفرقه فرار کنید. عامل تفرقه غیبت و خبرچینی است. ۳- اگر می‌خواهید کارتان برکت پیدا کند به خانواده شهدا سر بزنید، زندگی نامه شهدا را بخوانید سعی کنید در روحیه خود شهادت طلبی را پرورش دهید ... ۴- سخنان مقام معظم رهبری را حتما گوش کنید، قلب شما را بیدار می‌کند و راه درست را نشانتان می دهد. ۵- دعای ندبه و هیئت چهارشنبه را محکم بچسبید. ۶- خودسازی دغدغه اصلی شما باشد.

سید ابراهیم صدر زاده

متن روی مزار شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده

آن‌کس که تو را شناخت جان را چه کند فرزند و عیال و خانمان را چه کند دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی دیوانه تو هر دو جهان را چه کند

مزار شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده

مزار-شهید-مصطفی-صدرزاده

شهیدمصطفی صدرزاده در کنار شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی

شهید صدرزاده

پدر و مادر بزرگوار شهیدمصطفی صدرزاده

در مکتب-مصطفی
افزودن به علاقه مندی
اطلاعات بیشتر
-20%تمام شد
ابو وصال
بستن

ابو وصال

۷,۹۹۶ تومان ۶,۴۰۰ تومان
ابو وصال --- کتاب طلبه دانشجو ، شهید مدافح حرم محمدرضا دهقان امیری
افزودن به علاقه مندی
اطلاعات بیشتر
-20%تمام شدداغ
پسرک فلافل فروش
بستن

پسرک فلافل فروش

۱۷,۰۰۰ تومان ۱۳,۶۰۰ تومان

پسرک فلافل فروش --- زندگینامه و خاطرات بسیجی مدافع حرم طلبه شهید محمد هادی ذوالفقاری ---

پسرک فلافل فروش، نام کتابی است که زندگینامه و خاطرات یک طلبه ی بسیجیِ مدافع حرم را از ابتدای تولد بازگو می کند. شهید محمد هادی ذوالفقاری

شهید محمد هادی ذوالفقاری، جانباز فتنه 88، چهار سال در نجف درس طلبگی می خواند. پس از شروع جنگ در منطقه به جمع مدافعان مردمی حریم اهل بیت ملحق شد و به شهادت رسید. قبر او در وادی السلام نجف، زیارتگاه عاشقان است.

پدر شهید محمد هادی

در روستاهای اطراف قوچان به دنیا آمدم. روزگار خانواده ما به سختی می گذشت. هنوز چهار سال از عمر من نگذشته بود که پدرم را از دست دادم. سختی زندگی بسیار بیشتر شد. با برخی بستگان راهی تهران شدیم.

یک بچه یتیم در آن روزگار چه می کرد؟ چه کسی به او توجه داشت؟ زندگی من به سختی می گذشت. چه روزها و شب های که نه غذا داشتیم و نه جایی برای استراحت.

تا اینکه با یاری خدا کاری پیدا کردم. یکی از بستگان ما از علما بود. او از من خواست همراه ایشان باشم و کارهایش را پیگیری کنم. تا سنین جوانی در تهران بودم و در خدمت ایشان فعالیت می کردم. این هم کار خدا بود که سرنوشت ما را با امور الهی گره زد.

فضای معنوی خوبی در کار ما حاکم بود. بیشتر کار من در مسجد و این مسائل بود. بعد از مدتی به سراغ بافندگی رفتم. چند سال را در یک کارگاه بافندگی گذراندم.

با پیروزی انقلاب به روستای خودمان برگشتم. با یکی از دختران خوبی که خانواده معرفی کردند ازدواج کردم و به تهران برگشتیم. خوشحال بودم که خداوند سرنوشت ما را در خانه خودش رقم زده بود! خدا لطف کرد و ده سال در مسجد فاطمیه در محله دولاب تهران به عنوان خادم مسجد مشغول فعالیت شدیم.

حضور در مسجد باعث شد که خواسته یا ناخواسته در رشد معنوی فرزندانم تاثیر مثبتی ایجاد شود.

پسرک فلافل فروش --- زندگینامه و خاطرات بسیجی مدافع حرم طلبه شهید محمد هادی ذوالفقاری ---

فرزند اولم مهدی بود پسری خوب و با ادب، بعد خداوند به ما دختر داد و بعد هم در زمانی که جنگ به پایان رسید، یعنی اواخر سال 1367 محمد هادی به دنیا آمد. بعد هم دو دختر دیگر به جمع خانواده ما اضافه شد.

روزها گذشت و محمد هادی بزرگ شد. در دوران دبستان به مدرسه شهید سعیدی در میدان آیت الله سعیدی رفت. هادی دوره دبستان بود که وارد شغل مصالح فروشی شدم و خادمی مسجد را تحویل دادم.

هادی از همان ایام با هیئت حاج حسین سازور که در دهه محرم در محله ی ما برگزار می شد آشنا گردید. من هم از قبل با حاج حسین رفیق بودم. با پسرم در برنامه های هیئت شرکت می کردیم. پسرم با اینکه سن و سالی نداشت، اما در تدارکات هیئت بسیار زحمت می کشید.

بدون ادعا و بدون سر و صدا برای بچه های هیئت وقت می گذاشت. یادم هست که این پسر من از همان دوران نوجوانی به ورزش علاقه نشان می داد. رفته بود چند تا وسیله ورزشی تهیه کرده و صبح ها مشغول می شد.

به میله ای که برای پرده به کنار درب حیاط نصب شده بود بارفیکس می زد. با اینکه لاغر بود اما بدنش حسابی ورزیده شد...

دستگیری از مردم

از زبان حجت الاسلام سمیعی

یادم هست در خاطرات ابراهیم هادی خواندم که همیشه دنبال گره گشایی از مشکلات مردم بود. این شهید والا مقام به دوستانش گفته بود: از خدا خواسته ام همیشه جیبم پر پول باشد تا گره از مشکلات مردم بگشایم.

من دقیقا چنین شخصیتی را در شهید هادی ذوالفقاری دیدم. او ابراهیم هادی راالگوی خودش قرار داده بود دقیقا پا جای پای ابراهیم می گذاشت. هادی صبح ها تا عصر در بازار آهن کار می کرد و عصر ها نیز اگر وقت داشت با موتور کار می کرد.

اما چیزی برای خود خرج نمی کرد. وقتی می فهمید که مثلا هیئت نوجوانان مسجد، احتیاج به کمک مالی دارد دریغ نمی کرد. یا اگر می فهمید که شخصی احتیاج به پول دارد، حتی اگر شده قرض می کرد و کار او را راه می انداخت. هادی چنین انسان بزرگی بود.

من یکبار احتیاج به پول پیدا کردم. به کسی هم نگفتم، اما هادی تا احساس کردکه من احتیاج به پول دارم به سرعت مبلغی را آماده و به من داد. زمانی که می خواستم عروسی کنم نیز هفتصد هزار تومان به من داد. ظاهرا این مبلغ همه پس اندازش بود. او لطف بزرگی در حق من انجام داد. من هم به مرور آن مبلغ را برگرداندم.

اما یکبار برادری را در حق من تمام کرد.

زمانی که برای تحصیل در قم مستقر شده بودم، یک روز به هادی زنگ زدم و گفتم: فاصله حجره تا محل تحصیل من زیاد است و احتیاج به موتور دارم، اما نه پول دارم و نه موتورشناس هستم. هنوز چند ساعتی از صحبت ما نگذشته بود که هادی زنگ زد. گوشی را برداشتم. هادی گفت : کجایی؟

گفتم: توی حجره در قم. گفت: برات موتور خریدم و با وانت آوردم قم. کجا بیارم؟ تعجب کردم. کمتر از چند ساعت مشکل من را حل کرد. نمی دانید آن موتور چقدر کار من را راه انداخت.

بعدها فهمیدم که هادی برای بسیاری از اطرافیان همین گونه است. او راه درست را انتخاب کرده بود. هادی این توفیق را داشت که این گونه اعمالش مورد قبول واقع شود.

کارهای او مرا یاد حدیث امام کاظم (ع) در بحار النوار (ج 75 ، ص 379) انداخت که فرمودند: «همانا مهر قبول اعمال شما برآوردن نیازهای برادرانتان و نیکی کردن به آنان در حد توانتان است و الا (اگر چنین نکنید)، هیچ عملی از شما پذیرفته نمی شود.»

هادی درباره کارهایی که انجام می داد خیلی تودار بود. از کارهایش حرفی نمی زد. بیشتر این مطالب را بعد از شهادت هادی فهمیدیم.

پسرک فلافل فروش
افزودن به علاقه مندی
اطلاعات بیشتر
-20%تمام شد
بستن

تو شهید نمی شوی

۱۵,۰۰۰ تومان ۱۲,۰۰۰ تومان

تو شهید نمی شوی -- حیات جاودانه شهید محمودرضا بیضائی به روایت برادر

فرمانده محور عملیاتی در منطقه «قاسمیه» 

مشخصات شهید محمود رضا بیضائی

*نام و نام خانوادگی : محمود رضا بیضائی

*نام پدر : حسام الدین

*محل تولد : تبریز

*تاریخ ولادت : ۱۳۶۰/۰۹/۱۸

*تاریخ شهادت :  ۱۳۹۲/۱۰/۲۹

*محل شهادت : منطقه قاسمیه - جنوب شرقی - دمشق

*نحوه شهادت : توسط  تروریست های تکفیری

*مدت عمر : ۳۲ سـال

*محل مزار : گلزار شهدای وادی رحمت تبریز

قطعه ، ردیف ، شماره : ۱۱ -۶ - ۱

*کتاب مربوط به این شهید: تو شهید نمی شوی

تو شهید نمی شوی -- حیات جاودانه شهید محمودرضا بیضائی به روایت برادر

متن وصیتنامه شهید محمودرضا بیضائی

بسم الله الرحمن الرحیم

اثربخشی هر فرد در ظهور حضرت حجت

باید به خودمان بقبولانیم که در این زمان به دنیا آمده‌ ایم و شیعه هم به دنیا آمده‌ ایم که مؤثّر در تحقّق ظهور مولا باشیم و این همراه با تحمّل مشکلات، مصائب، سختی‌ ها، غربت‌ ها و دوری‌ هاست و جز با فدا شدن محقّق نمی‌ شود حقیقتاً . نمی‌ خواهم حرف های آرمانگرایانه بزنم و یا غیر واقعی صحبت بکنم؛ نه! حقیقتاً در مسیر تحقّق وعده ی بزرگ الهی قرار گرفته‌ ایم. هم من، هم تو. به حمدالله. خدا را باید به خاطر این شرایط و این توفیق بزرگ شاکر باشیم. الان که این نامه را برایت می‌ نویسم، شب قدر است و شب شهادت حیدر کرار (علیه السلام) و در فضای ملکوتی بین‌ الحرمین ِ صبر و مصیبت و تحمّل مشکلات و سختی‌ ها، بین‌ الحرمین ِ دو مظلومه، دو شهیده، یکی خانم زینب کبری (روحی فداها) و دیگری بنت‌ الحسین، خانم رقیه (سلام الله علیها) هستم و به یادتم.

غریب بودن حرم حضرت رقیه

نمی‌ دانی بارگاه ملکوتی سه ی ساله امام حسین علیه السلام الان هم چقدر غریب است؛ در محلّه ی یهودی‌ ها، در مجاورت کاخ ملعون معاویه و در محاصره وهابی‌ های وحشی و آدمکش . چه بگویم از اوضاع اینجا؛ تاریخ دوباره تکرار شده و این بار ابناء ابوسفیان و آل سفیان بار دیگر آل‌ الله را محاصره کرده‌ اند؛ هم مرقد مطهر خانم زینب کبری سلام الله علیها و هم مرقد مطهّر دردانه ی اهل بیت، رقیه (سلام الله علیهما). ولی این بار تن به اسارت آل‌ الله نخواهیم داد؛ چرا که به قول امام (رحمه الله) مردم ما از مردم زمان رسول الله صلی الله و علیه و آله و سلم بهترند. واضح‌ تر بگویم؛ نبرد شام، مطلع تحقّق وعده ی آخرالزّمانی ظهور است و من و تو دقیقاً در نقطه‌ ای ایستاده‌ ایم که با لطف خداوند و ائمه ی اطهار علیهم السلام نقشی بر گردنمان نهاده شده است و باید به سرانجام برسانیمش با هم ، تا بار دیگر شاهد مظلومیت و غربت فرزندان زهرای مرضیه (سلام الله علیها) نباشیم. اگر بدانی صبرت چقدر در این زمان حساس در حفظ و صیانت از حریم آل‌ الله قیمت دارد، لحظه به لحظه ی آن را قدر می‌ شماری. معرکه ی شام، میدان عجیبی است. به قول امام خامنه‌ای: «بحران سوریه الان مقابله ی جبهه کفر و استکبار و ارهاب با تمام قوا، در برابر جبهه ی مقاومت و اسلام حقیقی است.» در واقع جنگ بین حق و باطل. و این خاکریز نباید فرو بریزد؛ نباید. خطّ مقدم نبرد، بین حق (جبهه مقاومت) و باطل در شام است.

جمع شدن تمام کفر و استکبار

تمام دنیا جمع شده‌ اند؛ تمام استکبار، کفار، صهیونیست‌ ها، مدّعیان اسلام آمریکایی، وهابیون آدمکش بی‌ شرف، همه و همه جبهه واحدی تشکیل داده‌ اند و هدفشان شکست اسلام حقیقی و عاشورایی، رهبری ایران و هدفشان شکست نهضت زمینه‌ سازان ظهور است و بس. و در این فضای فتنه آلود، متأسفانه بسیاری از مسلمین نا آگاه و افراطی نیز همراه شده‌ اند تا این عَلَم و این نهضت زمینه‌ ساز را به شکست بکشانند که اگر این اتّفاق بیفتد سالها و شاید صدها سال دیگر باید شیعه خون دل بخورد تا تحقّق وعده الهی را نزدیک ببیند. شام نقطه ی شروع حرکت ابناء ابوسفیان ملعون است و این خاکریز نباید فرو بریزد. این حرکت خطرناک و این تفکّر آدمکش ارهابی، پر و بال گرفته و حمام خون بین شیعیان و سایر مسلمین راه می‌ اندازد و هیچ حرمتی از حرمین شریفین زینب کبری (سلام الله علیها) و خانم رقیه (سلام الله علیها) [حفظ نخواهد کرد] که هیچ، حرمت عتبات مقدّسه کربلا، نجف، سامرا، کاظمین و… را هم خواهد شکست. جبهه جدیدی که از تفکّر اسلام آمریکایی، صهیونیسم و ارهاب از کشورهای مختلف از جمله افغانستان، پاکستان، آمریکا، اروپا، یمن، ترکیه، عربستان، قطر، آذربایجان، امارات، کویت، لیبی، فلسطین، مصر، اردن و… به نام جهاد فی سبیل الله تشکیل شده است، هدف نهایی اش فقط و فقط جلوگیری از نهضت زمینه‌ سازان ظهور و در نهایت مقابله با تحقّق وعده ی الهی ظهور می‌ باشد و هیچ ابایی هم از کشتن و مثله کردن و سر بریدن زنان و کودکان بی‌ گناه شیعه ندارد ، کما اینکه این اتّفاق را الان به وفور می‌ توان مشاهده کرد و من دیده‌ ام. مسئولیّت سنگینی بر دوشمان گذاشته شده است و اگر نتوانیم از پسش برآییم، شرمنده و خجل باید به حضور خدوند و نبی‌ اش و ولی‌ اش برسیم؛ چرا که مقصّریم. کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا و به قول سید مرتضی آوینی این یعنی اینکه همه ی ما شب انتخابی خواهیم داشت که به صف عاشورائیان بپیوندیم و یا از معرکه جهاد بگریزیم و در خون ولیّ خدا، شریک باشیم. ان شاء الله در پناه حق و تا [تحقّق] وعده ی الهی و یاری دولت ایشان خواهیم جنگید. اعوذ بالله من الشیطان الرجیم فضل الله المجاهدین علی القاعدین اجرا عظیماً ان شاء الله

افزودن به علاقه مندی
اطلاعات بیشتر
-20%
لبیک یا زینب
بستن

لبیک یا زینب

۳۳,۰۰۰ تومان ۲۶,۴۰۰ تومان

لبیک یا زینب --- وصیت نامه ی پنجاه شهید مدافع حرم

ما را مدافع حرم آفریدند ...

به شهادت رساندن حضرت سیدالشهدا ( صلوات الله علیه) و ذبح او و یارانش در صحرای کربلا، قیام «مختار ثقفی» را در پی داشت. با قیام «مختار» دیگر هیچ حاکم و خلیفه ایبه خود اجازه جسارت به خاندان پیامبر (صلی الله علیه و آله) را مانند آن چه در کربلا اتفاق افتاد، نداد. چه آن که از تاریخ عبرت گرفته و می دانست که در این صورت، آزاده ای از گوشه ای قیام کرده و بساط ظلم و جور و از همه مهم تر حکومتش را جمع کرده و به زباله دان تاریخ خواهد ریخت.

با این که دیگر کربلایی اتفاق نیفتاد، اما مهر داغ این واقعه اسفناک طوری بر جگر شیفتگان و دلدادگانش حک شده و آن را سوزانده که تا ابد التیامی بر آن پیدا نخواهد کرد. چنان که پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) می فرماید: «إنَّ لِقَتلِ الحُسَینِ حَرارَةٌ فِی قُلُوبِ المِؤمِنیِنَ لَن تَبرُدَ أبَداً.» شهادت امام حسین در دل های افراد با ایمان آتش و حرارتی ایجاد می کند که هرگز خاموش نخواهد شد.

... یاد پیکر اربا اربای علی اکبر ، یاد گلوی پاره ی علی اصغر، یاد بدن بی دست ابوالفضل العباس، مرگ شیرین تر از عسل قاسم، روی پیکر عمو شهید شدن عبدالله،دوره کردن ارباب مان حسین، نیزه فرو کردن در گلو، گودی قتلگاه، تل زینبیه، خنجر شمر، روی سینه نشستن، از قفا سر بریدن، دست و پا زدن ارباب، سیلی خوردن عقیله، سمّ اسب ها، آتش زدن خیمه ها، غارت معجر و چادر مخدرات، خولی حرامزاده و تنورش، بدن عریان، بریدن انگشتان، سیلی خوردن سه ساله، سرهای روی نیزه، سنگ زدن حرامیان کوفه، مجلس عبیدالله، دروازه شام، بازار شام، مجلس لعنتی یزید، قرآن خواندن ارباب، زدن بر روی لب های قاری قرآن، بازار برده فروش ها، خرابه شام، دختر سه ساله و رأس بابا و ...

این ها همه و همه بغضی است که در وجود عاشقان حسین  (صلوات الله علیه) موج می زند و صدها سال با یاد این مصیبت ها عزاداری کرده و بر سینه و سر می زنند.

و اینک بعد از گذشت 1333 سال از آن واقعه، دوباره یزید و یزیدیان با نامی جدید و در قالبی مدرن تر، از سرتاسر جهان سپاه جمع کرده اند. و این بار نه تنها قصد هتک حرمت مقدسات و نوامیس بلکه به نیت در هم پیچیدن اسلام ناب محمدی علی الخصوص مکتب تشیع را دارند. کسی نیست به این جماعت بگوید، با چه تحلیلی عزم چنین جسارتی را کرده اید؟ نه این جا دیگر کربلاست و نه مردم کوفه ونه زمان سال 61 هجری.

زهی خیال باطل ! محبان اهل بیت (صلوات الله علیهم) با شنیدن اخبار مربوط به یورش این بلیهان، از دیار خود هجرت نموده و زندگی را به امان خدا سپردند تا بغض تمام آن چه را که در کربلا افتاد را با نام «مدافعان حرم» بر سر اینان خالی نمایند. راستش پیش بینی چنین اتفاقی از عهده هر کودکی بر می آمد.

آن چه در پیش رو دارید، وصیت نامه 50 نفر از این «مدافعان حرم» است که با ذکر تاریخ ولادت و شهادت شان تقدیم محضرتان می شود.وصیت نامه هایی که هر یک درس و نکته ای راگوشزد می کند.ولی موردی که در قریب به اتفاق این 50 وصیت نامه اشاره شده، تبعیت از ولی فقیه و گوش به فرمان بودن از ایشان است. ان شاءالله که بتوانیم از پس این مهم برآمده و شیعه ی حقیقی آقا اباعبدالله الحسین (صلوات الله علیه) باشیم.

در این مصحف نام مبارک امام حسین و حضرت زینب و حضرت رقیه و تمام القاب و کنیه های این بزرگواران، آیات قرآن و امضاهای آخر وصیت نامه ها با رنگ دوم مشخص شده است.

بجای کلمه «ص»، «ع»، «س»، «عج» و «ره» که بعد از اسامی هر یک از اهل بیت (صلوات الله علیه) توسط نگارنده و صیت نامه قید گردیده، به ترتیب «صلی الله علیه وآله» ، «صلوات الله علیه»، «صلوات ا»لله علیها، «عجل الله تعالی فرجه»، و «رحمة الله علیه» آمده است.

ان شاءالله که مورد رضایت خداوند سبحان قرار گیرد.

افزودن به علاقه مندی
افزودن به سبد خرید
-20%
قصه دلبری
بستن

قصه دلبری

۲۷,۰۰۰ تومان ۲۱,۶۰۰ تومان

قصه دلبری  روایت شهید محمدحسین محمدخانی به روایت همسرش

فرمانده تیپ سیدالشهدا علیه السلام

مشخصات شهید محمد حسین محمد خانی

*نام و نام خانوادگی: محمد حسین محمد خانی

*نام پدر : مصطفی

*محل تولد : تهران

*تاریخ ولادت: ۱۳۶۴/۴/۹

*تاریخ شهادت : ۱۳۹۴/۸/۱۶

*محل شهادت: سوریه - حلب

*نحوه شهادت: تروریست های تکفیری

*مدت عمر: ۳۰سال

*محل مزار : گلزار شهدای بهشت زهرا تهران

*قطعه و ردیف و شماره : ۱۷-۸۷-۵۳

*کتاب مربوط به این شهید: عمار حلب - قصه دلبری - حاج عمار

 

قصه دلبری  --   شهید مدافع حرم محمد حسین محمد خانی

شهید محمد حسین محمدخانی نهم تیر ماه سال ۱۳۶۴ در تهران به دنیا آمد. پدرش مصطفی نام داشت. در رشته عمران در دانشگاه آزاد یزد و بعد از آن کارشناسی ارشد در رشته مدیریت فرهنگی مرکز تهران پذیرفته شد. پس از ورود به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی،ازدواج کرد و حاصلش یک فرزند پسر بود. سرانجام صبح شانزدهم آبان ماه، پس از اقامه نماز جماعت سه نفره او و دو تن از همرزمانش در سرمای شدید "ریف" د رحلب سوریه مورد آماج گلوله ها قرار می گیرند. ترکشی به پشت سرش اصابت نموده و به شهادت می رسد.

پیکر پاک این شهید والا مقام روز هفدهم آبان ماه در محله پدری (مهرآباد تهران) و روز هجدهم آبان ماه در محل زندگی خودش (شهرک شهید محلاتی) زیر بارش شدید باران و در جوار پنج شهید گمنام شهرک تشییع شد. شهید محمدحسین محمدخانی یا حاج عمار حلب در قطعه ۵۳ بهشت زهرای تهران و در کنار عموی شهیدش آرام گرفت.

   

متن وصیت نامه شهید مدافع حرم محمد حسین محمد خانی

سلام بر شما ائمه معصومین که بندگان خاص خدایید و از هر چه که داشتید در راه خداوند و معبود و معشوق خویش گذشتید. سلام بر شما که متقیان راه ﷲ هستید. بارالها! از این که به بنده حقیرت توفیق دادی که در راهت گام بر دارد، تو را سپاس می‌گویم؛ و از این که توفیقم دادی که در جبهه در کنار خالصان و مخلصان راهت قدم بر دارم، تو را شکر و سپاس می‌گویم. در این راه، دیدار خودت را هم نصیبم گردان!

 

مزار شهید مدافع حرم محمد حسین محمد خانی

مزار شهید محمد حسین محمدخانی

تصویر شهید محمد حسین حمدخانی در کنار شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی

  شهید-محمد-خانی-با-سردار
افزودن به علاقه مندی
افزودن به سبد خرید
بهترین قیمت

بهترین قیمت

بالاترین کیفیت

بالاترین کیفیت

پرداخت امن

پرداخت امن

پشتیبانی سریع

پشتیبانی سریع

تحویل اکسپرس

تحویل اکسپرس

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید:

فیس بوک توییتر اینستاگرام یوتیوب پینترست

همراه با ما

اتاق خبر سایت ما

فروش در سایت ما

فرصت‌های شغلی

تماس با سایت ما

درباره سایت ما

خدمات مشتریان

پاسخ به پرسش‌های متداول

رویه‌های بازگرداندن کالا

شرایط استفاده

حریم خصوصی

گزارش باگ

راهنمای خرید از سایت ما

نحوه ثبت سفارش

رویه ارسال سفارش

شیوه‌های پرداخت

هفت روز هفته ، ۲۴ ساعت شبانه‌روز پاسخگو هستیم    شماره تماس :  09354642245       آدرس ایمیل :   info@shohadabook.ir

بسم رب الشهداء و الصديقين

و لا تحسبن الذين قتلوا في سبيل االله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون

فروشگاه اینترنتی کتاب شهدا بحمدلله و ان شاءالله در راه پاسداری خون شهیدان از اولین آن حضرت هابیل علیه السلام ، خون پاک ارباب بی کفنمان حسین بن علی علیه السلام و تک تک انسان های پاکی که در راه امام زمانشان حضرت مهدی عجل لله تعالی فرجه الشریف  علیه اسلام به شهادت رسیدند ایجاد گردید. فروشگاه اینترنتی  کتاب شهدا با تقسیم بندی عناوین کتاب شهدا ، از قبیل شهدا تاریخ ، شهدا انقلاب ، شهدا دفاع مقدس ، شهدا مدافع حرم ، شهدا گمنام ، شهدا ترور ، شهدا ماموریت ، شهدا زن ، شهدا آزاده ، شهدا جانباز ، شهدا امربه معروف تشکیل شده است که عاشقان کتب شهدا می توانند کتاب مورد نظر را از فروشگاه انتخاب ، مختصری از خاطرات ، عکسها ، فیلم و ... کتاب شهید مورد نظر مشاهده درصورت علاقه مندی درخواست خرید را انجام و بعد از پرداخت وجه به شکل اینترنتی و ثبت آدرس دقیق پستی ، کتاب را تحویل بگیرند. لازم بذکر است بعلت گستردگی کتب شهدا و حساسیت در ثبت خاطرات شهدا در اوایل کار از کتب کمتری بهره می بریم که ان شاءالله به دعای مادر شهدا ، زهرای بتول سلام الله علیها بر توانمان اضافه و کتب بیشتری را بارگزاری خواهیم نمود . لذا ثبت انتقادات و پیشنهادات در بهتر شدن  فروشگاه اینترنتی کتاب شهدا راه گشاه خواهد بود .  التماس دعا

استفاده از مطالب فروشگاه اینترنتی کتاب شهدا چون برای زنده نگه داشتن فرهنگ ایثار و شهادت می باشد ، کاملا" آزاد بوده و از نظر شرعی مشکلی ندارد . التماس دعا

فروشگاه
علاقه مندی
0 آیتم سبد خرید
حساب کاربری
خانه
  • منو
  • دسته بندی ها
  • کتب شهدا دفاع مقدس
  • کتب تقریظ شده توسط مقام معظم رهبری
  • کتب سردار شهید حاج قاسم سلیمانی
  • کتاب شهدا مخصوص کودکان و نوجوانان
  • کتب خاطرات رزمندگان اسلام
  • یادگاری از شهدا
  • خانه
  • فروشگاه
    • فروشگاه
    • سبد خرید
    • تسویه حساب
    • حساب کاربری
  • درباره ما
  • تماس با ما

سبد خرید

بستن
بازگشت به بالا